هدایت شده از دل باخته
🌸 نامشان جاوید و یادشان گرامی
بوی گندم ، بوی باران می دهی
بوی عطر تازۀ نان می دهی
بوی دريا بوی ساحل ، بوی موج
بوی ابر و باد و باران می دهی
بوی گلگون جامگان سربدار
بوی مردی ، بوی ايمان می دهی...
#دفاع_مقدس
#رزمندگان_زنجان
#سرداران_شهید_زنجان
#سردار_شهید_طاهر_اجاقلو
21.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دیدن این #کلیپ برای عزیزانی که در سفر #راهیان_نور هستند یا آماده می شوند برای این سفر نورانی #پیشنهاد می شود #حتماً_ببینند
یکی از آنان که در فصل عشق زیست و جوانی را فدای معشوق ازلی کرد و نام نامی خود را در زمره راستقامتان همیشه جاوید تاریخ ثبت کرد، #شهید_محمد_حسن_رحیمی عضو پشتیبانی و مهندسی جنگ #جهاد_زنجان بود. وی 21 آذرماه سال 34 در خانوادهای مذهبی متولد شد.
وی بعد از پیروزی #انقلاب ، به بهانه کار در بندرعباس و جنوب، بیآنکه خانواده را در جریان بگذارد، برای گذراندن دوره چریکی، سیزده ماه را در سازمان الفتح فلسطین به سر برد. پس از این دوره، در جنوب لبنان، همراه برادران فلسطینی، علیه صهیونیسم جنگید.
پس از این دوره، به زنجان بازگشت، سپس دوره کوتاهی نیز به جبهههای افغانستان عزیمت کرد و دوشادوش برادران مسلمان افغانی، علیه سربازان کافر و متجاوز روس و رژیم دستنشانده و مزدور افغانستان پیکار کرد.
وی سپس به زنجان بازگشت و در جهادسازندگی زنجان نامنویسی کرد و با شغل راننده تراکتور، در واحد عمران جهادسازندگی مشغول به خدمت شد.
به محض شروع جنگ تحمیلی، از طریق بسیج مستضعفان به جبهه اهواز اعزام شد. به سبب فداکاریها و رشادتهای بینظیر در آن جبهه، وزنه سنگینی میان سپاهیان و جهادگران بهشمار میرفت و به «چریک مسلمان واقعی» معروف شده بود. بنا به شهادت هم سنگرانش در روز حمله و پیروزیهای جبهههای جنوب، وی خدمه نخستین تانکی بود که به مقابله با دشمن شتافت.
خط مقدم 💥
https://eitaa.com/joinchat/2368143559C474cb5a010
https://khatshekanha.ir/
هدایت شده از دل باخته
💢 #حماسه_بدر
✍ خاطراتی مستند و میدانی از رزمندگان زنجانی #گردان_حر #لشگر_۳۱_عاشورا در عملیات عاشورایی #بدر
📌 #قسمت_۴۲
💠 روز پنجم / آخرین روز عملیات _ گردان دواطلب
🖌... در کنار درب ورودی مقر دهها دستگاه تویوتای سقف دار و بی سقف به صف شده و عده کثیری هم از رزمندگان اطراف شأن تجمع کرده بودند. به اجتماع رزمندگان پیوسته و همچون آنان با شور و هیجان منتظر دیدار سردار دل ها مهندس مهدی باکری شدم. مقابل سنگر فرماندهی مملو از دلاورمردانی بود که بعد از چندین روز نبرد سهمگین و مقاومت جانانه با چهره های خسته و بی رمق کنار هم با لباس ها و قیافه های خاکی و کثیف ایستاده بودند. بعضی چهره ها بقدری سیاه و تیره بود که فقط سفیدی چشم هایشان دیده میشد. تعدادی رزمنده مجروح هم در جمع دیده می شدند که با پیکری زخم خورده و پانسمان شده به عقبه برنگشته و همچنان مانده و دلاورانه به دنبال مبارز و هم آورد می گشتند.
محو تماشای بهترین و مخلص ترین بندگان خداوند متعال بودم که رزمنده ایی بالای یکی از تویوتاها رفت و بعد از سلام و صلوات ، گفت که ایران زاد ریئس ستاد لشگر عاشورا می باشم و حامل پیام فوری و اضطراری سردار باکری از آنسوی دجله هستم. سردار ایران زاد اول از تلاش و زحمات شبانه و روزی رزمندگان لشگر تشکر کرده و بعد ادامه داد که قرار بود سردار باکری خود در این محفل حضور داشته باشد. اما اوضاع در آنسوی دجله بقدری وخیم و بحرانی است که سردار خود در منطقه مانده و مشغول نبرد با قشون عراقی هاست. شما عزیزان تمام نیروهای باقی مانده از گردان های عمل کننده لشگر عاشورا هستید که انصافاً هم در روزهای گذشته به وظیفه و تکلیف خود مردانه عمل کرده و الان هم تویوتاها آماده اند تا شما را به لب آب برده و روانه عقبه شوید. اما بدانید و آگاه باشید که آنطرف دجله سردار باکری نیاز شدید به یاری و کمک دارد و مرا هم فرستاده که برایشان نیروی کمکی ببرم. هر کدام تان توانی در بدن دارید و می توانید ، بمانید تا به یاری فرمانده لشگرمان بشتایم که بی صبرانه انتظارمان را می کشد.
با اتمام سخنان سردار ایران زاد ، غوغایی عظیم در بین رزمندگان بر پا شده و نیروهای هر گردان در گوشه ای تجمع کرده و در مورد رفتن یا ماندن مشغول بحث و گفتگو شدند. تعدادی از یاران زنجانی هم دور هم نشسته و گرم گفتگو بودند. به جمع شأن پیوسته و کنارشان نشستم. برادران بسیجی حسن چترسیاه و رسول منتجبی و حسن محمدی ، رزاق کرمی ، علی احمدی ، بیژن موحد ، مجید رحیمی ، سید مجتبی موسوی عزم برگشت نموده و انصافاً هم حرف های منطقی و کاملاً درست و عقلانی می زدند. می گفتند که پنج شبانه و روز است که یک خواب راحت نکرده ایم و آنقدر هم با عراقی ها جنگیده ایم که از نفس افتاده و کاملاً خسته و بی رمق شده ایم. خورد و خوراک که هیچ ، سر و صورت و بدن مان پنج شبانه روز است که آب و تمیزی به خود ندیده و همه هیکل مان کثیف و سیاه هست. خلاصه هرکدام دلیلی برای برگشتن آورده و عاقبت هم بعد از کلی بحث و گفتگو ، همگی متفقالقول تصمیم به بازگشت گرفته و مشغول جمع آوری تجهیزات مان شدیم.
از جمع یاران خارج و حیران و سردرگم مشغول گشت و گذار در اطراف مقر شدم. در درونم طوفانی عظیم برپا بود و وجودم به آوردگاه نبرد عشق و عقل مبدل شده بود. عشق مرا به ماندن و پیمودن کوی معشوق تا نهایت فرا می خواند و عقل مصلحت اندیش هم از خطرات و رنجهای میسر می گفت و از ادامه راه برحذرم میکرد. عشق می گفت که برای رضای حق به وادی فنا آمدی و عاشق صادق از رنج ها و ملامت ها نمی گریزد و عقل عافیت طلب و مصلحت بین هم می گفت که چندین روز است که نخوابیدی و خسته و بی رمق و ناتوانی ، وظیفه و تکلیف خود را هم بعنوان یک رزمنده انجام داده ای ! چرا از دیوان عقل حدیثی نمی خوانی و از این دشت پربلا و پرخطر که پر از خون و آتش و تیر و ترکش است به کنج آسایش و آرامش و عافیت نمی گریزی !؟
در همین افکار غوطه ور بودم که چشام به شیرمردانی افتاد که قصد ماندن داشتند و با شور و هیجان مشغول پرکردن خشاب ها و نوارهای تیربار بودند. آن مستان ميخانه عشق ، آنچنانی با اشتياق و علاقه داوطلب شرکت در اين ماموريت خطرناک بودند که گويی تازه از گرد راه رسيده و هنوز کاری انجام نداده و با تمامی قدرت و توان آماده نبرد می شدند. آنان واقعاً خستگی و خواب را به سخره گرفته و با چهره های شاد و خندان رهسپار ميدان خون و شهادت بودند. نمی دانم دیدن آن دلاورمردان عاشق پیشه ، چه بلایی بر سر دلم آورد که در یک لحظه تمام وجودم پر از عشق و شور شد و با پشت پا زدن به نصیحت ها و اندرزهای عقل عافیت اندیش ، تصمیم به ماندن گرفته و برای برداشتن سلاح و تجهیزاتم به سمت دوستان و همرزمان زنجانی برگشتم..
🌀 #ادامه_دارد
🖍 خاطره از بسیجی جانباز #عباس_لشگری
#دفاع_مقدس
#عملیات_بدر
#رزمندگان_زنجان
#ما_تا_آخر_ایستاده_ایم
✅ کانال #دل_باخته
🇮🇷 @pcdrab
هدایت شده از دل باخته
25.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 #حنابندان
📽 فیلمی بسیار دیدنی و خاطره برانگیز از مراسم حنابندان رزمندگان اسلام قبل از عزیمت به عملیات با بیاناتی زیبا و شنیدنی از سید اهل قلم #شهید_مرتضی_آوینی
🎙 #شهید_آوینی :
... هر چه به پایان روز نزدیكتر میشویم ، شكوفههای شوق در دل بیقرارشان بیشتر و بیشتر شكفته میگردد و طبعشان به شوخیهای لطیف متمایل میشود و از جان نثاران سیدالشهدا (ع) جز این نیز انتظار نمیرود .
ترس روبهانه نه شایستهی شیر شكارافكن است . منافق است كه همچون موش كور به تاریكی خوی كرده است و از رو به رویی با ما میهراسد . اما شیردلان سپاه حق ، حزب الله ، آنانند كه در شأن مصافشان سورهی «والعادیات» نازل میگردد و پروردگار متعال به رزمشان و جرقهی سم ستورانشان بر سنگهای جبهه قسم یاد میكند . اینان كجا و ترس از مرگ كجا...!
🌺 یاد باد آن روزگاران یاد باد
#دفاع_مقدس
#رزمندگان_اسلام
#شهدا_راهتان_ادامه_دارد
#ما_تا_آخر_ایستاده_ایم
✅ کانال #دل_باخته
🇮🇷 @pcdrab
11.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 کودکی که تازه زبان باز کرده است تمام قرآن را به قدرت الله میخواند و حافظ کل قران کریم
آیا این معجزه خدا نیست؟