شهدای گیان
#پنجشنبه_های_دلتنگی 🟢 یاد و خاطره ۱۴ شهید گرانقدر شهرستان نهاوند در عملیات رمضان که در تیرماه سال ۱
🚩 #خاطرات_شهدا
🔰 خاطراتی از #شهید_شیرمحمد_ابوالفتحی
🌹 شهادت: ۲۴ تیرماه ۱۳۶۱ _ #عملیات_رمضان
#سالروز_شهادت
🖌 راوی: حجةالاسلام حسین (ضرغام) شیراوند
📌 [با اندکی تلخیص و ویرایش]
🔻در عملیات رمضان تعداد زیادی از رزمندگان شهرستان نهاوند حضور داشتند و تعدادی نیز به شهادت رسیدند.
لازم دانستم خاطراتی از پاسدار شهید شیرمحمد ابوالفتحی که در این عملیات به شهادت رسید، را بیان کنم.
🔹در عملیات رمضان سه گردان فتح، نصر و خندق از استان همدان حضور داشتند. چون هنوز رزمندگان همدان در قالب یک لشکر سازماندهی نشده بودند، این سه گردان به لشگر ثارالله استان کرمان [به فرماندهی سردار شهید حاج قاسم سیمانی] ملحق شدند.
ما و تعدادی از بچههای نهاوند مثل شهیدمبارک رضایی، شهید شیرمحمد ابوالفتحی، برادر علی رمضانی و دوستانش، این حقیر شیخ حسین (ضرغام)، فخرالدین موسیوند و ... عضو گردان نصر شدیم.
در گردان فتح نیز تعدادی از بچههای برزول و گیان مثل شهیدان رضاحسین میربک و حمزه گودرزی از برزول؛ شهید ابروزن و شهید قوام کیانی و آزاده عزیز حاج عبدالکریم کیانی از گیان و ... حضور داشتند.
🔸من به عنوان کمک آرپیجیزن شهید ابوالفتحی بودم.
شب عملیات وقتی سوار بر آیفای نظامی شدیم دیدم که این شهید عزیز لباس سبز سپاه را پوشیدهاند.
من و همهی بچهها که فکر میکردیم ایشان بسیجی است، تعجب کردیم، چون تا آن لحظه به ما نگفته بود که پاسدار است.
گفتم ابوالفتحی چرا تا حالا نگفته بودی پاسداری و ما ندیدیم که لباس سپاه بپوشی؟!
گفت من تصمیم گرفتم که شب شهادتم این لباس را بپوشم و حالا زمان آن فرارسیده!
گفتم میدونی اگر بعثیها اسیرت کنند چه بلایی به سرت میآورند؟!
گفت تصمیمم را گرفتهام و میدانم که شهید میشوم!
گفت شیراوند اینها را ولش کن من الآن خیلی تشنهام ...
🔅 هوا خیلی گرم بود و آبها بسیار داغ. اونایی که بودند میدانند که من چی میگم!
یعنی وقتی میخواستیم دستشویی برویم مقداری یخ توی آفتابه میانداختیم تا بتوانیم طهارت کنیم.
🔸 فصل تابستان و گرمای شدید خوزستان در تیرماه عطش زیادی میآورد.
شهید ابوالفتحی گفت چهکار کنم، چون تشنگیم برطرف نمیشه!
گفتم من تشنگیات را برطرف میکنم ولی یک شرط داره!
گفت تشنگیام را با چی برطرف میکنی؟
گفتم یک کمپوت گیلاس گذاشتم داخل کلمنهای یخ و سرد شده و الآن به شما میدهم، به شرطی که اگر تشنگیات برطرف شد کمپوت بهشتی به من بدهی!
گفت حاجآقا مگر بهشت کمپوت داره؟! گفتم اگر شما بخواهید حتماً هست.
کمپوت را خورد و گفت خدایا شکر جگرم خنک شد و قول داد که اگر وسط جهنم هم باشم، کمپوت را به این حقیر برساند!
🔰 اگر شما هم میخواهید در این کمپوت شریک باشید شادی روح شهدا بخصوص این شهید بزرگوار همهباهم یک حمد و سوره به همراه #صلوات بفرستید.
🔸 آنشب برای عملیات اعزام شدیم.
وارد منطقه که شدیم تانکهای عراقی هجوم میآوردند و ما از کانالها بیرون زدیم به دنبال تانکها!
در همین حین، با شلیک یکی از تانکها گلولهای از تانک رها شد و ترکشش به گردنش و دست شهید ابوالفتحی خورد.
با اصابت ترکش سرش مانند سرور آزادگان قطع شد و یک دستش هم با اقتدا به حضرت ابوالفضل العباس (علیهالسلام) قطع شد.
وقتی سرش قطع شد هنوز صدای اللهاکبر بر زبانش جاری بود و به گوش میرسید!
جسم بدون سرش چند قدمی رفت و بعد به زمین افتاد.
لباس سبز سپاهیاش که همان شب پوشیده بود با خون پاکش سرخ شد و بدنش در خون غوطهور گردید و لحظاتی بعد به مولایش سیدالشهداء پیوست.
با دیدن این صحنه یاد سرور و سالار شهیدان حضرت امام حسین (علیهالسلام) افتادم که سرش بر روی نیزه رفت قرآن میخواند و یارانش هم به امامشان اقتدا کردند.
💐 روحش شاد و یادش گرامی.
#یادش_با_صلوات
❤️ تبرک لحظههایمان با #شهید_قوام_کیانی
🔰 زندگینامه
💠 شهید قوام کیانی در دوم آبانماه سال ۱۳۴۲ در گیان متولد شد. پس از پایان دوره ابتدایی و راهنمایی در رشته مکانیک وارد دبیرستان شد. ورودش به دبیرستان مصادف بود با سالهای انقلاب و مبارزات مردم ایران علیه طاغوت. او و سایر دوستانش در شکلگیری تظاهرات دانشآموزی بر ضد رژیم شاهنشاهی در گیان نقش داشتند و اولین تشکل انقلابی در گیان را با عنوان انجمن اسلامی پایهگذاری کردند.
جنگ تحمیلی علیه میهن اسلامی، پای اوا را به جبهه کشاند تا از اسلام و انقلاب دفاع کند؛ و سرانجام پس از چند نوبت اعزام، در ۲۴ تیرماه ۱۳۶۱ در #عملیات_رمضان و مصادف با ماه رمضان در منطقه عملیاتی شلمچه به شهادت رسید، اما تا سالهای سال وضعیت اسارت یا شهادتش مشخص نبود.
سالهای چشمانتظاری به سختی برای خانواده بهسر میشد و این غم، مادر را پیر کرد و پدر نیز در فراغ جوانش چشم از دنیا بست.
تا اینکه پس از ۳۵ سال پیکر پاکش در منطقه عمومی شلمچه شناسایی شد و در ۱۵ مهرماه ۱۳۹۵ و همزمان با ماه محرم بر روی دست دوستانش تشییع و در گلزار شهدای گیان آرام گرفت.
#سالروز_شهادت
#یادش_با_صلوات
@shohadaygian
❤️ تبرک لحظهلحظههایمان با #شهید_مراد_کیانی
🔰 زندگینامه
💠 شهید مراد کیانی سال ۱۳۴۱ در گیان متولد شد. پس از دوران ابتدایی و راهنمایی به نهاوند رفت و دوره دبیرستان را رشته اتومکانیک شروع کرد. در دوره تحصیلش انقلاب اسلامی به پیروزی رسید و به همراه تعدادی از دوستانش در شکلگیری انقلاب و تشکیل انجمن اسلامی دانشآموزان گیان نقش داشتند. با شروع جنگ تحمیلی به جبهه رفت و سرانجام در ۲۴ تیرماه ۱۳۶۱ در #عملیات_رمضان و مصادف با ماه رمضان در منطقه عملیاتی شلمچه به فیض شهادت رسید، اما تا سالهای سال وضعیت اسارت یا شهادتش مشخص نبود، تا اینکه پس از سالها چشمانتظاری پیکر پاکش در ۱۳۷۴/۱۱/۶ شناسایی و تشییع و در گلزار شهدای گیان آرام گرفت.
#سالروز_شهادت
#یادش_با_صلوات
کانال شهدای گیان
❤️ تبرک لحظههایمان با #شهید_حمزه_گودرزی
🔰 زندگینامه
💠 سال ۱۳۴۴ در خانوادهای مذهبی در برزول به دنیا آمد.
با وجود سن کم، در همان نوجوانی در بیشتر راهپیماییها و تظاهراتها که به پشتیبانی از بنیانگذار جمهوری اسلامی انجام میپذیرفت پا بهپای دیگر امت انقلابی در شهرستان نهاوند شرکت میکرد و پس از پیروزی انقلاب اسلامی در سالهای ۵۹ و ۶۰ که تنها ۱۵ سال سن داشت با همکاری تعدادی از بچههای محلهٔ امامزاده برزول اقدام به تأسیس کتابخانه و همچنین گروه تئاتر در همان محل کرد.
حمزه به مطالعه، نویسندگی و مسائل فرهنگی علاقه زیادی داشت بهطوریکه با همان سن و سواد کم اقدام به نوشتن داستان با مضمون کودکانه مینمود که نمونه آنهم اکنون در پرونده بنیاد شهید نهاوند نگهداری میشود.
از سال ۱۳۶۰ عازم جبهه شد و پس از چندین بار حضور در ۱۳۶۱/۴/۲۴ در #عملیات_رمضان به همراه شهید رضاحسین میربگ به آرزوی دیرینهاش رسید، آرزویی که خود قبل از آن نویدش را در جمع خانواده داده بود.
#سالروز_شهادت
#یادش_با_صلوات
کانال شهدای گیان
@shohadaygian
❤️ تبرک لحظههایمان با #شهید_عبدالرضا_رضایی
🔰 زندگینامه
💠 بسیجی شهید عبدالرضا رضائی فرزند زندهیاد حاج علی جعفر، در ۱۳۴۱/۱/۱ در #ماه_رمضان دیده به جهان گشود.
۱۳۶۱/۴/۲۴ مصادف با #ماه_رمضان در #عملیات_رمضان و در منطقه عملیاتی شلمچه به فیض شهادت نائل آمد.
پیکر پاکش سالها میهمان خاک کربلای ایران بود و پس از گذشت ۱۴ سال انتظار در زمستان سال ۱۳۷۴ و مصادف با #ماه_رمضان به میهن اسلامی و زادگاهش رجعت نمود و در دامن پاک گلزار شهدای روستای زادگاهش زرامین سفلی آرمید.
#سالروز_شهادت
#یادش_با_صلوات
کانال شهدای گیان
@shohadaygian
در سالروز شهادت شهدای والامقام #عملیات_رمضان، یاد و خاطرهی همهی قهرمانان وطن، خصوصاً شهدای عزیز این عملیات را گرامی میداریم.💚
زندگینامه و وصیتنامه تعدادی از این عارفان حقیقی و دلدادگان محبوب را در کانال میگذاریم، استدعا داریم که برای یکبار که شده وصیتنامه این شهدا را بخوانید.
شهدایی که چند ویژگی خاص دارند:
🌹 اولاً، سن و سال چندانی نداشتند و عمدتا دانشآموز بودند و در سن نوجوانی به فیض شهادت نائل شدند. اما وصیتنامههایشان حکایت از اوج عرفان آنان را دارد.
🌹 ثانیاً، تا سالیانِ سال از شهادت یا اسارتشان خبری در دست نبود و پیکر پاکشان مهمان سرزمین سوزان و کربلای خوزستان بود و پس از سالها شناسایی شدند و به دیارشان برگشتند. در طول این سالها چشمانتظاری مادران و پدرانشان وصفناشدنی است.
🌹 اما گویی خودشان از این گمنامی خبر داشتهاند و گوشههایی از آن را استعارهوار در وصیتنامههایشان تصویر کشیدهاند
🍀 شادی ارواح پاکشان #صلوات
❤️ تبرک لحظههایمان با #شهید_قوام_کیانی
🔰 زندگینامه
💠 شهید قوام کیانی در دوم آبانماه سال ۱۳۴۲ در گیان متولد شد. پس از پایان دوره ابتدایی و راهنمایی در رشته مکانیک وارد دبیرستان شد. ورودش به دبیرستان مصادف بود با سالهای انقلاب و مبارزات مردم ایران علیه طاغوت. او و سایر دوستانش در شکلگیری تظاهرات دانشآموزی بر ضد رژیم شاهنشاهی در گیان نقش داشتند و اولین تشکل انقلابی در گیان را با عنوان انجمن اسلامی پایهگذاری کردند.
جنگ تحمیلی علیه میهن اسلامی، پای اوا را به جبهه کشاند تا از اسلام و انقلاب دفاع کند؛ و سرانجام پس از چند نوبت اعزام، در ۲۴ تیرماه ۱۳۶۱ در #عملیات_رمضان و مصادف با ماه رمضان در منطقه عملیاتی شلمچه به شهادت رسید، اما تا سالهای سال وضعیت اسارت یا شهادتش مشخص نبود.
سالهای چشمانتظاری به سختی برای خانواده بهسر میشد و این غم، مادر را پیر کرد و پدر نیز در فراغ جوانش چشم از دنیا بست.
تا اینکه پس از ۳۵ سال پیکر پاکش در منطقه عمومی شلمچه شناسایی شد و در ۱۵ مهرماه ۱۳۹۵ و همزمان با ماه محرم بر روی دست دوستانش تشییع و در گلزار شهدای گیان آرام گرفت.
#سالروز_شهادت
#یادش_با_صلوات
@shohadaygian
❤️ تبرک لحظهلحظههایمان با #شهید_مراد_کیانی
🔰 زندگینامه
💠 شهید مراد کیانی سال ۱۳۴۱ در گیان متولد شد. پس از دوران ابتدایی و راهنمایی به نهاوند رفت و دوره دبیرستان را رشته اتومکانیک شروع کرد. در دوره تحصیلش انقلاب اسلامی به پیروزی رسید و به همراه تعدادی از دوستانش در شکلگیری انقلاب و تشکیل انجمن اسلامی دانشآموزان گیان نقش داشتند. با شروع جنگ تحمیلی به جبهه رفت و سرانجام در ۲۴ تیرماه ۱۳۶۱ در #عملیات_رمضان و مصادف با ماه رمضان در منطقه عملیاتی شلمچه به فیض شهادت رسید، اما تا سالهای سال وضعیت اسارت یا شهادتش مشخص نبود، تا اینکه پس از سالها چشمانتظاری پیکر پاکش در ۱۳۷۴/۱۱/۶ شناسایی و تشییع و در گلزار شهدای گیان آرام گرفت.
#سالروز_شهادت
#یادش_با_صلوات
کانال شهدای گیان
❤️ تبرک لحظههایمان با #شهید_حمزه_گودرزی
🔰 زندگینامه
💠 سال ۱۳۴۴ در خانوادهای مذهبی در برزول به دنیا آمد.
با وجود سن کم، در همان نوجوانی در بیشتر راهپیماییها و تظاهراتها که به پشتیبانی از بنیانگذار جمهوری اسلامی انجام میپذیرفت پا بهپای دیگر امت انقلابی در شهرستان نهاوند شرکت میکرد و پس از پیروزی انقلاب اسلامی در سالهای ۵۹ و ۶۰ که تنها ۱۵ سال سن داشت با همکاری تعدادی از بچههای محلهٔ امامزاده برزول اقدام به تأسیس کتابخانه و همچنین گروه تئاتر در همان محل کرد.
حمزه به مطالعه، نویسندگی و مسائل فرهنگی علاقه زیادی داشت بهطوریکه با همان سن و سواد کم اقدام به نوشتن داستان با مضمون کودکانه مینمود که نمونه آنهم اکنون در پرونده بنیاد شهید نهاوند نگهداری میشود.
از سال ۱۳۶۰ عازم جبهه شد و پس از چندین بار حضور در ۱۳۶۱/۴/۲۴ در #عملیات_رمضان به همراه شهید رضاحسین میربگ به آرزوی دیرینهاش رسید، آرزویی که خود قبل از آن نویدش را در جمع خانواده داده بود.
#سالروز_شهادت
#یادش_با_صلوات
کانال شهدای گیان
@shohadaygian
❤️ تبرک لحظههایمان با #شهید_عبدالرضا_رضایی
#شهید_رمضان
🔰 زندگینامه
💠 بسیجی شهید عبدالرضا رضائی فرزند زندهیاد حاج علی جعفر، در ۱۳۴۱/۱/۱ در #ماه_رمضان دیده به جهان گشود.
۱۳۶۱/۴/۲۴ مصادف با #ماه_رمضان در #عملیات_رمضان و در منطقه عملیاتی شلمچه به فیض شهادت نائل آمد.
پیکر پاکش سالها میهمان خاک کربلای ایران بود و پس از گذشت ۱۴ سال انتظار در زمستان سال ۱۳۷۴ و مصادف با #ماه_رمضان به میهن اسلامی و زادگاهش رجعت نمود و در دامن پاک گلزار شهدای روستای زادگاهش زرامین سفلی آرمید.
#سالروز_شهادت
#یادش_با_صلوات
کانال شهدای گیان
@shohadaygian
🚩 #خاطرات_شهدا
🔰 خاطراتی از #شهید_شیرمحمد_ابوالفتحی
🌹 شهادت: ۲۴ تیرماه ۱۳۶۱ _ #عملیات_رمضان
#سالروز_شهادت
🖌 راوی: حجةالاسلام حسین (ضرغام) شیراوند
📌 [با اندکی تلخیص و ویرایش]
🔻در عملیات رمضان تعداد زیادی از رزمندگان شهرستان نهاوند حضور داشتند و تعدادی نیز به شهادت رسیدند.
لازم دانستم خاطراتی از پاسدار شهید شیرمحمد ابوالفتحی که در این عملیات به شهادت رسید، را بیان کنم.
🔹در عملیات رمضان سه گردان فتح، نصر و خندق از استان همدان حضور داشتند. چون هنوز رزمندگان همدان در قالب یک لشکر سازماندهی نشده بودند، این سه گردان به لشگر ثارالله استان کرمان [به فرماندهی سردار شهید حاج قاسم سیمانی] ملحق شدند.
ما و تعدادی از بچههای نهاوند مثل شهیدمبارک رضایی، شهید شیرمحمد ابوالفتحی، برادر علی رمضانی و دوستانش، این حقیر شیخ حسین (ضرغام)، فخرالدین موسیوند و ... عضو گردان نصر شدیم.
در گردان فتح نیز تعدادی از بچههای برزول و گیان مثل شهیدان رضاحسین میربک و حمزه گودرزی از برزول؛ شهید ابروزن و شهید قوام کیانی و آزاده عزیز حاج عبدالکریم کیانی از گیان و ... حضور داشتند.
🔸من به عنوان کمک آرپیجیزن شهید ابوالفتحی بودم.
شب عملیات وقتی سوار بر آیفای نظامی شدیم دیدم که این شهید عزیز لباس سبز سپاه را پوشیدهاند.
من و همهی بچهها که فکر میکردیم ایشان بسیجی است، تعجب کردیم، چون تا آن لحظه به ما نگفته بود که پاسدار است.
گفتم ابوالفتحی چرا تا حالا نگفته بودی پاسداری و ما ندیدیم که لباس سپاه بپوشی؟!
گفت من تصمیم گرفتم که شب شهادتم این لباس را بپوشم و حالا زمان آن فرارسیده!
گفتم میدونی اگر بعثیها اسیرت کنند چه بلایی به سرت میآورند؟!
گفت تصمیمم را گرفتهام و میدانم که شهید میشوم!
گفت شیراوند اینها را ولش کن من الآن خیلی تشنهام ...
🔅 هوا خیلی گرم بود و آبها بسیار داغ. اونایی که بودند میدانند که من چی میگم!
یعنی وقتی میخواستیم دستشویی برویم مقداری یخ توی آفتابه میانداختیم تا بتوانیم طهارت کنیم.
🔸 فصل تابستان و گرمای شدید خوزستان در تیرماه عطش زیادی میآورد.
شهید ابوالفتحی گفت چهکار کنم، چون تشنگیم برطرف نمیشه!
گفتم من تشنگیات را برطرف میکنم ولی یک شرط داره!
گفت تشنگیام را با چی برطرف میکنی؟
گفتم یک کمپوت گیلاس گذاشتم داخل کلمنهای یخ و سرد شده و الآن به شما میدهم، به شرطی که اگر تشنگیات برطرف شد کمپوت بهشتی به من بدهی!
گفت حاجآقا مگر بهشت کمپوت داره؟! گفتم اگر شما بخواهید حتماً هست.
کمپوت را خورد و گفت خدایا شکر جگرم خنک شد و قول داد که اگر وسط جهنم هم باشم، کمپوت را به این حقیر برساند!
🔰 اگر شما هم میخواهید در این کمپوت شریک باشید شادی روح شهدا بخصوص این شهید بزرگوار همهباهم یک حمد و سوره به همراه #صلوات بفرستید.
🔸 آنشب برای عملیات اعزام شدیم.
وارد منطقه که شدیم تانکهای عراقی هجوم میآوردند و ما از کانالها بیرون زدیم به دنبال تانکها!
در همین حین، با شلیک یکی از تانکها گلولهای از تانک رها شد و ترکشش به گردنش و دست شهید ابوالفتحی خورد.
با اصابت ترکش سرش مانند سرور آزادگان قطع شد و یک دستش هم با اقتدا به حضرت ابوالفضل العباس (علیهالسلام) قطع شد.
وقتی سرش قطع شد هنوز صدای اللهاکبر بر زبانش جاری بود و به گوش میرسید!
جسم بدون سرش چند قدمی رفت و بعد به زمین افتاد.
لباس سبز سپاهیاش که همان شب پوشیده بود با خون پاکش سرخ شد و بدنش در خون غوطهور گردید و لحظاتی بعد به مولایش سیدالشهداء پیوست.
با دیدن این صحنه یاد سرور و سالار شهیدان حضرت امام حسین (علیهالسلام) افتادم که سرش بر روی نیزه رفت قرآن میخواند و یارانش هم به امامشان اقتدا کردند.
💐 روحش شاد و یادش گرامی.
#یادش_با_صلوات
@shohadaygian