#رمان_عقیق
#قسمت_دویست_پنجاه_و_چهارم
دل امیرحیدر تنگ همین جاهل گفتنهای حاج رضاعلی بود!(جاهلی که در قابوس شاگردان حاج
رضاعلی همان عاقل معنا میداد!)
_خدا رو شکر حاجی...
قاسم در قوتی کمپوت را باز کردن و همانطور که حلقه ای از آناناس را میخورد از امیرحیدر
پرسید:
سید این چنگالتون کجاست؟چنگال خودش یه ریزه است!
همگی با تعجب به قاسم نگاه میکردند و امیرحیدرخندان رو به قاسم گفت:
تو آدم نمیشی!
قاسم خندان گفت:خدایی دلم هزار راه رفت برات سید. خیلی مردی مستر!
امیرحیدر آرام ضربه ای به پس گردنش زد و گفت:
از دعای شخص تو که من الان سالم وسرحال
اینجا نشستم!
کم کم باب شوخی باز شد و چند دقیقه زمان مالقات به شیرینی برای امیرحیدر سپری شد جز مدت
زمان اندکی که آیه و آیین آمده بودند برای ویزیت بیمار بغل دست امیرحیدر و خب نگاه های خیره
ی آیین روی آیه اذیت میکرد امیرحیدر را! دلیلش هم به ضعم خودش معلوم بود!امیرحیدر جای
برادر آیه بود خب نگاه خیره ی یک غریبه روی خواهر را کدام برادری تحمل میکرد؟!
چهار روزی بود که از عمل پیوند گذشته بود و تقریبا احوالات خانواده سعیدی به سکون رسیده بود.
آیه خیره ی ساندویچ الویه در دستانش لبخندی به لب آورد. دم صبحی مامان حورایش برایش
یک باکس پر از غذا و میوه آورده بود و سفارش کرده بود که حتما نوش جان کند
خنده دار نبود.بیشتر لبخند دار بود. مادری که میخواست جبران کند وچه کودکانه مادرانه خرج
میکرد!... مثال باید آیه باشی تا بفهمی باکس غذای امروز پاسخی بود به لقمه ی نان و پنیر و
سبزی که پریناز روزی که همراه ابوذر بود به آیه داده بود تا ضعف نکند و بخورد و حین خوردن بود که حورا آمده بود تا سر بزند به آیه و آن لقمه را دیده بود!
گازی به الویه اش زد و اندیشید انصافا خوشمزه است اما نه به اندازه الویه های پریناز!خب
دستپخت یک زن خانه دار و یک زن شاغل مطمئناً یکی نبود!
_خیلی اهل این چیزا نیست...تو رو ویژه دوست داره.
صدای آیین بود که آیه نزدیک میشد. آیه نگاهی به آیین و گل های نرگس در دستانش بود.
#ادامه_دارد.
نویسنده: #نیل2
🌸•°|ⓙⓞⓘⓝ↓
@shohda_shadat
﷽
#یڪ_آیہ_در_روز
وَ جَاوَزْنَا بِبَنِي إِسْرَائِيلَ الْبَحْرَ فَأَتَوْا عَلَى قَوْمٍ يَعْكُفُونَ عَلَى أَصْنَامٍ لَهُمْ قَالُوا يَا مُوسَى اجْعَلْ لَنَا إِلَهًا كَمَا لَهُمْ آلِهَةٌ قَالَ إِنَّكُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ
و فرزندان اسرائيل را از دريا گذرانديم تا به قومى رسيدند كه بر [پرستش] بتهاى خويش همت مى گماشتند گفتند اى موسى همان گونه كه براى آنان خدايانى است براى ما [نيز] خدايى قرار ده گفت راستى شما نادانى مى كنيد.
(اعراف ، ۱۱۸)
#اللهم_ارزقنا_شهادت🕊
@shohda_shadat 🍃🌸
#دلانــہ💞
Ꭵ ᏞᎥᏦᎬ ᏆhᎬ ᏢᎬᏒsᎾᏁ Ꭵ'm bᎬᏟᎾmᎥᏁᎶ
قلب مهربونت یه نعمتہ نه یک بدبختے♥️😉
🍃🌸 . . .
🌸
.
.
.روبه شش گوشه ترین قبله ی عالم هر صبح
بردن نام حسین بن علی میچسبد
السلام عليك يا اباعبدالله
و علي الارواح التي حلت بفنائك
عليك مني جميعا سلام الله أبدا ما بقيت و بقي الليل و النهار و لا جعله الله آخر العهد مني لزيارتكم
**السَّلامُ عَلي الحُسٓين و
عٓلي عٓلي اِبن الحُسَين و
عَلي اولادِ الحُسَين وَ
علَي اصحابِ الحُسَين
.
.
🌸
@shohda_shadat
. 🌸
🌸
.🍃🌸 . . .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱💫
✨
#سردار سلیمانی:
● نگین انگشتر من از شیشه های حرم امام رضا ست🙃
که از انفجار [ 30 خرداد سال73] به جا مانده ...
فردا حرف در نیاورید که زمرد دستش هست!
#مرد_خدا:)
#کاش پشت میز نشسته ها هم اخلاص داشتند👌
@shohda_shadat