eitaa logo
·· | بٰا شُــهَدٰا ٰتا شـَهٰادت ْ| ··❤
568 دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
1.1هزار ویدیو
77 فایل
برای نخبهای ایرانی برای موندن و نترسیدن برای شهیدای افغانی برای حفظ خاک اجدادی🇮🇷 به عشق قاسم سلیمانی💔 من افتخار دارم به دختری که #چادرش تو سختی ها باهاشه من افتخاردارم به #ایران به سرزمین #شیران به بیشه ی #دلیران خـღـادم و تبـღـادل : shohda1617@
مشاهده در ایتا
دانلود
🎙بشنوید | آملی | شرح مصباح الانس ✨و طهارة ذهنه من الأفكار الرديئة و الاستحضارات الغير الواقعة و الغير المفيدة. ✨افکار آلوده را با شهاب ثاقب (یاد خدا) دور کنیم | دفتر حق است دل، به حق بنگارش ▫️ نیست روا پر نقوش باطله باشد ✨اگر فرد چشم برزخی‌اش باز باشد می‌بینید انسانی که از یاد حق غافل شده است مثل حیوانی است که روح را به دهن گرفته است و وقتی به یاد خدا می‌افتد، رهایش می‌کند. 📖مصباح الأنس؛ ص138| شمس‌الدین محمد حمزه فنارى
🎬 💠استاد رائفی پور 🏴امام هادی (ع) شبکه ساز ظهور امام زمان (عج)
اینا همه کار خودمونه👆👆 با سود کم کار میکنیم👌 🔴تولید کننده فانتزی 🔴ست های ⚫️حتما یه سر بزن پشیمون نمیشی👇 http://eitaa.com/joinchat/1577582594C15f064ccbc
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🌱😍 ☂👌🌹 عشق، تفکر و احترام من نسبت به شما و شخصيت شما ، من رو اينجا کشيده تا از شما خواستگاري کنم و يک عذرخواهي هم به شما بدهکارم، در کنار تمام اهانت هايي که به شما و تفکر شما کردم و شما صبورانه برخورد کرديد. من هرگز نبايد به پدرتون اهانت مي کردم. اون صادقانه و بي پروا، تمام حرف هاش رو زد و من به تک تک اونها گوش کردم و قرار شد روي پيشنهادش فکر کنم. وقتي از سر ميز بلند شدم لبخند عميقي صورتش رو پر کرد. هر چند نمي دونم پاسخ شما به من چيه؛ اما حقيقتا خوشحالم بعد از چهارسال ونيم تلاش، بالاخره حاضر شديد به من فکر کنيد. از طرفي به شدت تحت تاثير قرار گرفته بودم؛ ولي مي ترسيدم که مناسب هم نباشيم، از يه طرف، اون يه تازه مسلمان از سرزميني با روابط آزاد بود و من يک دختر ايراني از خانواده اي نجيب با عفت اخلاقي و نمي دونستم خانواده و ديگران چه واکنشي نشون ميدن! برگشتم خونه و بدون اينکه لباسم رو عوض کنم بي حال و بي رمق، همون طوري ولو شدم روي تخت. کجايي بابا؟ حالا چه کار کنم؟ چه جوابي بدم؟ با کي حرف بزنم و مشورت کنم؟ الان بيشتر از هر لحظه اي توي زندگيم بهت احتياج دارم که بياي و دستم رو بگيري و يه عنوان يه مرد، راهنماييم کني. بي اختيار گريه مي کردم و با پدرم حرف مي زدم. چهل روز نذر کردم اول به خدا و بعد به پدرم توسل کردم، گفتم هر چه بادا باد. امرم رو به خدا مي سپارم؛ اما هر چه مي گذشت محبت يان دايسون، بيشتر از قبل توي قلبم شکل مي گرفت تا جايي که ترسيدم. خدايا! حالا اگر نظر شما و پدرم خالف دلم باشه چي؟روز چهلم از راه رسيد تلفن رو برداشتم تا زنگ بزنم قم و بخوام برام استخاره کنن، قبل از فشار دادن دکمه ها نشستم روي مبل و چشم هام رو بستم. خدايا! اگر نظر شما و پدرم خالف دل منه، فقط از درگاهت قدرت و توانايي مي خوام من، مطيع امر توئم و دکمه روي تلفن رو فشار دادم___ "همان گونه که بر پيامبران پيشين وحي فرستاديم بر تو نيز روحي را به فرمان خود، وحي کرديم؛ تو پيش از اين نمي دانستي کتاب و ايمان چيست ولي ما آن را نوري قرار داديم که به وسيله آن را کسي از بندگان خويش را بخواهيم هدايت مي کنيم و تو مسلما به سوي راه راست هدايت مي کني" سوره شوري... ....
🌈🌿❤️ ☂🎁🎆 اين پاسخ نذر ۴۰ روزه من بود. تلفن رو قطع کردم و از شدت شادي رفتم سجده خيلي خوشحال بودم که در محبتم اشتباه نکردم و خدا، انتخابم رو تاييد مي کنه؛ اما در اوج شادي يهو دلم گرفت. گوشي توي دستم بود و مي خواستم زنگ بزنم ايران؛ ولي بغض، راه گلوم رو سد کرد و اشک بي اختيار از چشم هام پايين اومد. وقتي مريم عروس شد و با چشم هاي پر اشک گفت با اجازه پدرم بله هيچ صداي جواب و اجازه اي از طرف پدر نيومد، هر دومون گريه کرديم از داغ سکوت پدر. از اون به بعد هر وقت شهيد گمنام مي آوردن و ما مي رفتيم بالاي سر تابوت ها روي تک تک شون دست مي کشيدم و مي گفتم: بابا کي برمي گردي؟ توي عروسي، اين پدره که دست دخترش رو توي دست دامادمي گذاره، تو که نيستي تا دستم رو بگيري! تو که نيستي تا من جواب تاييد رو از زبونت بشنوم؛ حداقل قبل عروسيم برگرد؛ حتي يه تيکه استخون يا يه تيکه پالک! هيچي نمي خوام،فقط برگرد، گوشي توي دستم ساعت ها، فقط گريه مي کردم . بالاخره زنگ زدم . بعد از سلام و احوال پرسي ماجراي خواستگاري يان دايسون رومطرح کردم؛ اما سکوت عميقي، پشت تلفن رو فرا گرفت .اول فکر کردم، تماس قطع شده؛ اما وقتي بيشتر دقت کردم، حس کردم مادر داره خيلي آروم گريه مي کنه. بالاخره سکوت رو شکست: زماني که علي شهيد شد و تو، تب سنگيني کردي من سپردمت به علي، همه چيزت رو تو هم سر قولت موندي و به عهدت وفا کردي بغض دوباره راه گلوش رو بست حدود ۴۰ شب پيش علي اومد توي خوابم و همه چيز رو تعريف کرد، گفت به زينبم بگو من، تو رو بردم و دستتون رو توي دست هم ميذارم، توکل بر خدا مبارکه گريه امان هر دومون رو بريد زينبم نيازي به بحث و خواستگاري مجدد نيست، جواب همونه که پدرت گفت؛مبارکه ان شاالله، ديگه نتونستم تلفن رو نگهدارم و بدون خداحافظي قطع کردم اشک مثل سيل از چشمم پايين مي اومد تمام پهناي صورتم اشک بود. همون شب با يان تماس گرفتم و همه چيز رو براش تعريف کردم؛ فکر کنم من اولين دختري بودم که موقع دادن جواب مثبت، عروس و داماد هر دو گريه مي کردن. توي اولين فرصت، اومديم ايران، پدر و مادرش حاضر نشدن توي عروسي ما شرکت کنن مراسم سادهاي که ماه عسلش سفر ۴۰ روزه مشهد و يک هفته اي جنوب بود. هيچ وقت به کسي نگفته بودم؛ اما هميشه دلم مي خواست با مردي ازدواج کنم که از جنس پدرم باشه. توي فکه تازه فهميدم چقدر زيبا داشت نديده رنگ پدرم رو به خودش مي گرفت. . نقل شده از زبان همسر و فرزند شهيد
ھࢪچے دلت بخوآد توی این کانال پیدا مے کنی😃✌️ 🍓|●سݓ زیورآلات 🍓|●جآنماز‌هاے‌دلبࢪونه 🍓|●جآکلیدی های گلدوزی شده 🍓|●ڪیف پول 🍓|●کیف لوازم آرایش و••• بفرمایید بھ گلدوخٺ‌خانه ما سربزنید🙂🌺🌿
سلآم بہ همہ دختࢪ خانوماے خوش سلیقہ یه پیشنھاد فوق العاده آوردم براتون که حآل و هواتونو عوض کنه😉💕 میدونم همیشه دنبال ڪارھای متفاوت و زیبا با قیمٺ هآی مناسب هستین☺️🙃 یه کانال هست فوق العاده دخترونه که گلدوزی هاش جزو بهترین کارهای ایتاس🙈🌸💕 🌻https://eitaa.com/joinchat/62849053Cd7ffd468de🌻 پس در حضورتون شڪ نکنید 🤩 میتونید زیباترین و متفاوت ترین ڪارها رو برای خودتون و دوستاتون سفارش بدین😍 شآید تعریفش رو از خیلیا شنیده باشین💚 پس روی این متن لمس کنید تا به بھاࢪ شڪوفه ها پرواز کنید😇🦋 ، فقط احتمال ربایش دلتون میره😁🙃⭐️↻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یاد ابراهیم بخیر مےگفت: به فکر مثل شهدا مُردن نباش به‌ فکر مثل شهدا زندگےکردن باش ... 🙃 🥀🌿 🕊✨ 🌱| @shihda_shadat