eitaa logo
«شُــهرِۀ آفــاق»
129 دنبال‌کننده
275 عکس
36 ویدیو
1 فایل
فعلا اینجا دیگه فعالیتی نداریم❌ در اینستاگرام و روبیکا دنبالمون کنید🙃 https://rubika.ir/shohreafagh https://www.instagram.com/shohreafagh_ir?igsh=MXMyNGthbWwwa3l2Nw==
مشاهده در ایتا
دانلود
مردم درباره ی دو چیز هیچوقت حرف راست نمی زنند: پول و درسخوان بودن بچه هایشان. 📚 🖋 | «شٌــهرِۀ آفــٰاقْ»🌱 🌼@shohreafagh
 در مملکت آدم های مفنگی، یکی دکترها کار و بارشان خوب است یکی هم مرده شورها 📚 🖋 | «شٌــهرِۀ آفــٰاقْ»🌱 🌼@shohreafagh
-بیداری درویش؟ -می بینی که . تو چرا نخوابیدی؟ -خوابم نمی برد. -حیف است که آدم بخوابد.با این هوا، با این مهتاب، با این ستاره ها، که بیدارند. 📚 🖋 | «شٌــهرِۀ آفــٰاقْ»🌱 🌼@shohreafagh
این‌که دیگران چه فکری درباره‌ی من می‌کنن از کنترل من خارجه. 📚 🖋 ... | «شٌــهرِۀ آفــٰاقْ»🌱 🌼@shohreafagh
وخدا خواست که یعقوب نبیند یک عمر شـهــر بی یــــــــار مـگر ارزش دیـــدن دارد؟ 🎵 🖋 🎉 «شٌــهرِۀ آفــٰاقْ»🌱 🌼@shohreafagh
آن سفرکرده که صد قافله دل همره اوست هر کجا هست خدايا به سلامت دارش «شٌــهرِۀ آفــٰاقْ»🌱 🌼@shohreafagh
مردی از علی‌بن‌ابی‌طالب خواست که حضرت ‌مهدی را توصیف کند. ایشان فرمود: او در اخلاق، آفرینش و زیبایی، شبیه‌ترین مردم به رسول خداست. تمام خوبی‌ها و زیبایی‌ها در آن‌ حضرت جمع است. 📚 🖋 | 🎉 «شٌــهرِۀ آفــٰاقْ»🌱 🌼@shohreafagh
نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد عـــالم پیر دگــرباره جـــــــوان خـواهد شــد 🎵 🖋 🎉 «شٌــهرِۀ آفــٰاقْ»🌱 🌼@shohreafagh
خورشید رخ مپوشان در ابر زلف، یارا چون شب سیه مگردان روز سپید ما را
ما را ز تاب زلفت افتاد عقده بر دل بر زلف خم به خم زن دست گره گشا را
فخر جهانیان شد ننگ صنم پرستی جانا ز پرده بنمای روی خدا نما را
ای آشکار پنهان برقع ز رخ برافکن تا جلوه ات ببینم پنهان و آشکارا
بی جلوه ات ندارد ارض و سما فروغی ای آفتاب تابان هم ارض و هم سما را
بازآ که از قیامت برپا شود قیامت تا نیک و بد ببیند در فعل خود جزا را
ای پرده دار عالم در پرده چند مانی آخر ز پرده بنگر یاران آشنا را
بازآ که بی وجودت عالم سکون ندارد هجر تو در تزلزل افکند ماسویٰ را
حاجت به توست ما را ای حجت الهی آری به سوی سلطان حاجت بود گدا را
عمری گذشت و ماندیم از ذکر دوست غافل از کف به هیچ دادیم سرمایه بقا را
ما را فکنده غفلت در بستر هلاکت درمان کن ای مسیحا این درد بی دوا را
ای پرده دار عالم در پرده چند پنهان بازآ و روشنی بخش دل های باصفا را
«پایین چه طور بود؟» «سخت بود،آقا. خیلی سخت بود.» «تو چه کار می کردی؟» «من منتظر بودم، آقا.» «منتظر چی؟» «منتظر کسی که میگفتند یک روز بهشت رو با خودش خواهد آورد. اون پایین همه مایوس شده بودند اما من منتظر بودم اون قدر انتظار کشیدم و نگاه کردم که چشم هام بی‌سو شد، اما کسی نیومد ما داشتیم از فرط انتظار ذوب می شدیم.» «هیچ کاری از دست تو ساخته نبود؟» «از دست هیچ کس کاری ساخته نبود. وضع بدتر از اون بود که کسی بتوانه اون رو کنترل کنه. شاید کسی میتونست کلیات رو درست کنه، اما سامان دادن به جزییات از عهده هیچ کس برنمی اومد. همه چیز به وضوح از دست رفته بود. هیچ کس نمی دونست چی باید بکنه. اونجا مثل جهنم غیر قابل تحمل بود. بهترین کاری که از دست ما ساخته بود، این بود که منتظر بمونیم و خوب باشیم» «خوب؟» «بله. تنها کاری که میتوانستیم بکنیم این بود که خوب باشیم. اگر همه خوب می‌شدند اون وقت کسی که همه انتظارش رو میکشیدن می اومد و جزییات رو هم اصلاح می‌کرد. جزییات به شکل تاسف باری تباه شده بود. آدم‌ها همه در جزییات تباه می شدند اما کسی به جزییات اهمیت نمی داد. همه در فکر کلیات بودند. در کلیات انسانی وجود نداشت. من از وضعیت به وجوداومده گریه‌م گرفته بود. اون پایین دلم را به هم میزد. من سعی کردم خوب باشم و همچنان منتظر بمونم. خوب بودن دشوار بود، اما به نظر میرسید که تنها راه‌نجاته.» «ببریدش تو باغ» 📚 🖋 | 🎉 «شٌــهرِۀ آفــٰاقْ»🌱 🌼@shohreafagh
لطفی به محفلی که در آن باده نیست نیست گویی که شـــاهنــامـــه بی تهـــمــتن بـــوَد 🎵 «شٌــهرِۀ آفــٰاقْ»🌱 🌼@shohreafagh
مرا به جشن تولد فراخوانده بودند چرا سر از مجلس ختم درآورده‌ام؟ 🎵 🖋 «شٌــهرِۀ آفــٰاقْ»🌱 🌼@shohreafagh