12.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥کاظمین با مشهد مو نمیزنه ...
🔰 #امیر_کرمانشاهی ویژه #میلاد_امام_جواد علیهالسلام
20.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سحری کنج حرم در پی آرامش من
با سلامی به جواد ابن رضا مست شدم
محمود بهرامی
.
به بهانه ی مهمان شدن پیر غلام اهل البیت استاد موبدی بر سر سفره ی ارباب
عمری به روضه گفتم، تا روی تو نبینم
جانم به لب نیاید، ای یار نازنینم
ای کاش این زمان که، آیی برای دیدار
جانی به تن بیاید، در محضرت نشینم
با اشک شوق گویم، ارباب من ببینید
بر وعدهاش عمل کرد، من گرچه کمترینم
مولای من رسیده، اسفند و گل بیارید
به به چه حال خوبی، لبخند او ببینم
دیگر مرا غمی نیست، از ترک این ولایت
دستم به دامن او، این است اصل دینم
عمریست روضه خواندم، عمریست گریه کردم
آن سینه ی شکسته، این آه آتشینم
شعر : محمود بهرامی
رجب اومد و دوباره
دل من غرق صفا شد
ضربان قلب تنها
ذکر حق ذکر خدا شد
مادر علی به ناله
گوشه پرده گرفته
از خدا کمک میخواد و
فاطمه حاجت روا شد
یه ندا به فاطمه گفت
که تو مهمان عزیزی
ناراحت نباشی و غم
زِ دِلش به نا کجا شد
زائرا به دور خانه
خانه هم به طُوف حیدر
گوشه کعبه به یُمنِ
قدم علی جدا شد
فاطمه با ترس و ناله
به درون بیت حق رفت
شکاف خانه دوباره
مثل اولش به پا شد
مردم از روی تعجب
به خونه نگاه میکردن
زمزمه میان مردم
که چرا اینجوریا شد
همگی هجوم آوردن
که درِ خانه گشایند
ولی درب خانه حقّ
زِ کلید خود رَها شد
تا سه روزی مردم شهر
به طواف خانه رفتند
داخل خونه چه شوری
آخه زاده مرتضی شد
دوباره خونه شکست و
فاطمه به سوی مردم
روی دستای لطیفش
پر تویی سوی سما شد
صدای گریه کودک
ذکر اوج آسمونا
تموم مردم عالم
دلشون پر از صفا شد
علی آمده به دنیا
تا به دنیا اون بیاره
پسری ابوالعجائب
که شه کرب و بلا شد
دو سه سطر بیت بالا
اومده به عشق حیدر
حالا این کمیل تنها
به علی علی رسا شد
شعر : محمود بهرامی
.