eitaa logo
شنود ۳۱۳
2.4هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
2.9هزار ویدیو
4 فایل
از الان به فکر فردایمان باشیم. 🌿🌱
مشاهده در ایتا
دانلود
نجات خدایان هندی از سیل! 🔺سیل در هند موجب شد مردم این کشور خدایان خود را بر دوش گرفته و از سیل نجات دهند! 🔸از عجایب این روزگار به‌اصطلاح مدرن همین است که با وجود پیشرفت‌هایی که صورت گرفته ولی جاهلیت از نوع قدیم و مدرنش هنوز هم در دنیا دیده می‌شود. خدایی که توانایی نجات خود را از سیل ندارد! َاَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج @shonud313
01_Mostanade_Soti_Shonood_Part1_Aminikhaah.ir.mp3
21.99M
📌فصل دوم بخش اول 📌تکمیلی شنود درمورد ادراک و حوری و.. @shonud313
01_Mostanade_Soti_Shonood_Part2_Aminikhaah.ir.mp3
7.09M
📌فصل دوم بخش دوم 📌تکمیلی شنود در مورد تب و بیماری راوی و آنچه تجربه کرده بود... @shonud313
77.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 تجربه نزدیک به مرگ جناب آقای بهروز عظیمی - بخش اول 📌 ایشان در برنامه " زندگی پس از زندگی " حضور داشتن ولی بخش های شگفت انگیزی از تجربشون اجازه پخش نگرفت که اینجا خودشون تجربه کاملشون رو بیان میکنن. 📌ادامه در پست بعدی در کانال 👇 @shonud313
79.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 تجربه نزدیک به مرگ جناب آقای بهروز عظیمی - بخش دوم 🖋 ایشان در برنامه " زندگی پس از زندگی " حضور داشتن ولی بخش های شگفت انگیزی از تجربشون اجازه پخش نگرفت که اینجا خودشون تجربه کاملشون رو بیان میکنن @shonud313
92.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 تجربه نزدیک به مرگ جناب آقای بهروز عظیمی - بخش سوم 🖋 ایشان در برنامه " زندگی پس از زندگی " حضور داشتن ولی بخش های شگفت انگیزی از تجربشون اجازه پخش نگرفت که اینجا خودشون تجربه کاملشون رو بیان میکنن @shonud313
78.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 تجربه نزدیک به مرگ جناب آقای بهروز عظیمی - بخش چهارم 🖋 ایشان در برنامه " زندگی پس از زندگی " حضور داشتن ولی بخش های شگفت انگیزی از تجربشون اجازه پخش نگرفت که اینجا خودشون تجربه کاملشون رو بیان میکنن @shonud313
79.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 تجربه نزدیک به مرگ جناب آقای بهروز عظیمی - بخش پنجم 🖋 ایشان در برنامه " زندگی پس از زندگی " حضور داشتن ولی بخش های شگفت انگیزی از تجربشون اجاز پخش نگرفت که اینجا خودشون تجربه کاملشون رو بیان میکنن @shonud313
90.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 تجربه نزدیک به مرگ جناب آقای بهروز عظیمی - بخش آخر 🖋 ایشان در برنامه " زندگی پس از زندگی " حضور داشتن ولی بخش های شگفت انگیزی از تجربشون اجازه پخش نگرفت که اینجا خودشون تجربه کاملشون رو بیان میکنن @shonud313
16.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عذاب بی‌حجابی خانم دکتر جوان در تجربه‌ی نزدیک به مرگ هرکسی مادرش و خواهرهایش بخصوص خانمش را دوست دارد آنان را با خوشرویی آگاه کند که خدای نکرده طوری پوششان نباشد که هم باعث به گناه افتادن مردم وهم باعث آتش رفتن خودشان بشود. ✅انتشار حداکثری با شما @shonud313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 مسجدی که به خاطر یک حبه انگور ساخته شد 🔵 حجت الاسلام قرائتی می فرمود : روزی شخص ثروتمندی یک من انگور میخرد و به خدمتکار خود میگوید انگور را به خانه ببر و به همسرم بده و به سر کسب و کاری که داشته میرود ، بعدازظهر که از کارش به خانه برمیگردد به اهل و عیالش میگویدلطفا انگور را بیاور تا دور هم با بچه ها انگوربخوریم. همسرش باخنده میگوید: من و فرزندانت همه انگور ها را خوردیم ،خیلی هم خوش مزه و شیرین بود... مرد با تعجب میگوید: تمامش را خوردید؟ زن لبخند دیگری میزند و میگوید بله تمامش را... مرد ناراحت شده میگوید: یک من(سه کیلو)انگور خریدم یه حبه ی اون رو هم برای من نگذاشته اید ؟ الان هم داری میخندی جالب است . خیلی ناراحت میشود و بعد از اندکی که به فکر فرو میرود... ناگهان از جا برخواسته از خانه خارج میشود... همسرش که از رفتارش شرمنده شده بوداو را صدا میزند...ولی هیچ جوابی نمی شنود. 🔹 مرد ناراحت ولی متفکر میرود سراغ کسیکه املاک خوبی در آن شهر داشته... به او میگوید:یک قطعه زمین میخواهم در یک جای این شهر که مردمش به مسجد نیاز داشته باشند وآنرا نقدا خریداری میکند ، سپس نزد معمار ساختمانی شهر رفته ، و از او جهت ساخت و ساز دعوت بکار میکند...و میگوید:بی زحمت همراه من بیایید...او را با خود بر سر زمینی که خریده بود برده و به معمار میگوید: میخواهم مسجدی برای اهل این محل بنا کنید و همین الان هم جلو چشمانم ساخت و ساز را شروع کنید.... معمار هم وقتی عجله مرد را می بیند...تمام وسایل و کارگران را آورده و شروع کرد به کار کردن و ساخت و مسجد میکند...، مرد ثروتمند وقتی از شروع کار مطمئن میشود به خانه  برمیگردد. همسرش به او میگوید: کجا رفتی مرد ؟ چرا بی جواب چرا بی خبر؟ مرد در جواب همسرش میگوید..: هیچ رفته بودم یک حبه  انگور از یک من مالی که در این دنیا دارم برای سرای باقی خودم کنار بگذارم، و اگر همین الان هم بمیرم دیگر خیالم راحت است ، که حداقل یک حبه انگور ذخیره دارم. همسرش میگوید چطور...مگه چه شده؟اگر بابت انگورها ناراحت شدید حق باشما بوده ما کم لطفی کردیم معذرت میخواهم.... مرد با ناراحتی میگوید: شما حتی با یک دانه از یک من انگور هم بیاد من نبودید و فراموشم کردید البته این خاصیت این دنیاست و تقصیر شما نیست...جالب اینست که این  اتفاق در صورتی افتاده که من هنوز بین شما زنده هستم،چگونه انتظار داشته باشم بعد از مرگم مرا بیاد بیاورید و برایم صدقه دهید؟؟؟وبعد قصه خرید زمین و ساخت مسجد را برای همسرش تعریف میکند.... امام جماعت تعریف میکرد که طبق این نقل مشهور بین مردم شهر الان چهارصد سال است که این مسجد بنا شده، ۴۰۰سال است این مسجد صدقه جاریه برای آن مرد میباشد ،چون از یک دانه انگور درس و عبرت گرفت... 🔺 ای انسان قبل از مرگ برای خود عمل خیر انجام بده و به انتظار کسی منشین که بعد از مرگت کار خیری برایت انجام دهد، محبوب ترین مردم تو را فراموش میکنند حتی اگر فرزندانت باشند... 🌷 از الان بفکر فردایمان باشیم. @shonud313