eitaa logo
شروق
58 دنبال‌کننده
23 عکس
21 ویدیو
0 فایل
دوباره پلک دلم می پرد، نشانه چیست؟ شنیده ام که می آید کسی به مهمانی ارتباط با ادمین : @yazeynab63
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ای پدر یتیمان کوفه، ما هم یتیم زخم‌های این دنیاییم، از وطن بهشتیمان جا مانده‌ایم، برایمان پدری کن و دستمان را بگیر تا به وطن برگردیم 😭😭😭😭😭 اشهد ان علی ولی الله https://eitaa.com/shoruq
یا من لایعلم الغیب الا هو.... خدایا ما نمی دانیم در غیب این عالم چه خبر است، فقط ظاهری از دنیا میبینیم و دلمان می لرزد. دنبال صراط مستقیمیم، دنبال هدایتیم، دنبال عاقبت بخیری هستیم. به حق این ساعات شریف خودت دلهایمان را به آنچه می خواهی آرام بگردان. خودت راهمان ببر و ما را از خدمت به دین و امامی که وعده ظهورش را بهمان دادی محروم نگردان🤲 https://eitaa.com/shoruq
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی آدم عاشق کارش باشد، فکرش آزاد می شود تا از هیچ شگفتی بسازد، خاصه آنکه خدمت به مردم را هم دوست داشته باشد. این پلیس اگر عاشق کارش نبود و عاشق خدمت به مردمش نبود آیا به ذهنش می رسید که اینطور دلسوزانه راننده ها را پیاده کند و سرحالشان بیاورد؟ دارم فکر می کنم اگر همه آدمهای سرزمینم این فرصت را داشتند که شغلشان را با عشق انتخاب کنند، چه انقلابی در حوزه کیفیت خدمات اتفاق می افتاد. از ما که گذشت، مواظب فرزندانمان باشیم که به خاطر حرف مردم، آبروی خانواده، حرفه خانوادگی، کلاس اجتماعی و هزار معیار و فشار ساختگی دیگر مجبور به انجام شغلی که دوستش ندارند نشوند https://eitaa.com/shoruq
بچه ها را آورده بودند روی سن. مسابقه جمله سازی بود. قرار بود هر کدام از بچه ها یک جمله درباره روز قدس بگوید. هفت هشت پسر بچه ده دوازده ساله بودند. هر کدامشان جمله‌ای گفت، یکی به بچه های غزه قول داد که آزادشان میکنیم. یکی به اسراییل مرگ فرستاد، یکی به آمریکا. چندتایی هم آرزو کردند که در قدس نماز بخوانند. به آخری که رسید، چند لحظه مکث کرد. پسربچه بود، ده یازده ساله شاید. معلوم بود لباس های عیدش را پوشیده. لبخند معصومانه‌ای روی لب هایش نشسته بود. مجری میکروفون را که به دستش داد.‌خیلی آرام و شمرده، چشم در چشم جمعیت گفت: «هر کی از ظلم دفاع کنه، بخشی از اونه» مجری چند لحظه سکوت کرد، همهمه جمعیت کمتر شد. مجری دوباره میکروفون را روبروی پسر گرفت: یه بار دیگه میگی عمو جون؟ پسر شمرده تر از قبل دوباره تکرار کرد: « هر کی از ظلم دفاع کنه، بخشی از اونه» جمله خیلی سنگین بود. کلی آدم آمد جلوی چشمم. آنهایی که از روز قدس ۸۸ شعار نه غزه نه لبنان دست گرفته‌اند، آنهایی که می گویند فلسطینی ها سنی هستند و دفاع ندارند، آنهایی که می گویند تقصیر خودشان است می خواستند خانه‌هایشان را نفروشند، آنهایی که می گویند ماجرای هفت اکتبر خودکشی بود، آنهایی که ... با خودم فکر می کنم گاهی آدم درست در اوج آن قله‌ای که فکر می کند خیلی آزاد و حق طلب است، خودش توی پازلی بازی می کند که قسمتی از ظلم می شود... https://eitaa.com/shoruq