#با_من_بخوان بریم سفر؟ یه سفر از جنس خاطرات(:💫 یک سال گذشت از باز شدنِ این پنجره‌ی کوچیک؛ ولی دوربین خاطراتو که برداریم و برگردیم عقب، بریم و از بالاتر نگاه کنیم، صحنه‌های بیشتری می‌بینیم... از موندن‌هامون، رفتن‌هامون، اشک‌ها و لبخندهامون... اگه لابلای نگاتیوهاش صحنه‌های کم آوردن و بریدن می‌بینیم، بعدش دست به زانو گرفتن و بلند شدن هم داره...مثل همه‌ی شب‌هایی که به صبح ختم شدن... اگه غم و غصه‌ای بوده تو آغوشِ هم حل شدیم و با هم حلش کردیم...وصل بودیم به هم، وصل موندیم به هم... اگه جایی بین میدونم و میتونم گفتنمون فاصله افتاده، دلگرمی دادنامون به هم و تهش، توکل به اون بالاسری جواب بوده... ما حتی با هم تو شیب و پیچ و خمِ جاده یادِ خاطره‌هایی که برای هم ساختیم افتادیم و لبخند زدیم... حس تنهایی و سردرگمی‌مون زیاد طول نکشیده، فقط تا وقتی یادمون بیفته همدیگه رو داریم و هنوز فرصت ادامه دادن هست... هرجوری شده پا پِیِ هم شدیم و نذاشتیم نیمه‌ی خالی لیوان به چشم بیاد، که غبار ناشکری بشینه رو دلامون... برای چشم انتظاری‌هامون با هم روز و شب‌ها رو شمردیم و حتی اگه برنگشتن، پشتمون به پشت هم گرم بود...بود و هست! از روزنه‌های امید و پرتوهای نور اطرافمون گفتیم و به یادگار گذاشتیم برای بعدها...بعدهای خودمون و دیگران... مسیر که صعب العبور شد، کنارِ هم قدم برداشتیم، سینه خیز رفتیم، عبور کردیم و به بودن و داشتنِ همدیگه افتخار... بغض داشتیم، درد داشتیم اما سرپا موندیم تا ساقه‌های خسته‌مون بازم شکوفه بدن...تا فریاد بزنیم و فراموش نشه روزهای خوب و بدمون، جنگ و صلحمون...هدفمون! موندیم و خوندیم و نوشتیم و فریاد زدیم و...خسته نشدیم از قدم برداشتن تو مسیری که مقصدش روشن بود...بود و هست! . دوربینو که کنار بذاریم، باز هم کنارِ همیم،با همه‌ی تفاوت‌ها و رنگارنگ بودنمون، باز هم یه گوشه‌ی قلبمون یه نوای مشترک جریان داره که فراموش‌شدنی نیست...نمیذاره همدیگه رو گم کنیم حتی تو شلوغ‌ترین روزا... اوضاع هرچقدرم قمر در عقرب بشه، ماه هم اگه موند پشت ابر فانوس برمی‌داریم و باز جمع میشیم دور هم تا توی کولاک و یخبندون هم از بودنِ همدیگه و پشتی که به پشت هم دادیم گرم بمونیم. هیچ خداحافظی‌ای همیشگی نیست؛ بازم ما میشیم...بازم میایم کنارِ هم و دلیلِ این وصل بودن رو به خاطر میاریم. وقتی "ما" باشیم و بمونیم، "فریاد"مون هم بلندتره.. خیلی کار داریم رفیق! تازه اول راهیم...بیا قدم‌های بعدو محکم‌تر برداریم که هیچ کس و ناکسی نتونه از پا درمون بیاره(:🧡✌🏻 . بودنتون نعمته و شُکرش بی‌انتها...💫 به وقتِ ۲۴ آذر ۱۴۰۱✍ با ۴ روز تاخیر😉🤏 ✊ @shout_editor13

#گریه_نکن یا مُداوِیَ القلبِ الجَریح...!🥀 لطفا کپشن رو هم بخونید🌿👇 🎶گریه نکن_مرتضی پاشایی🖤 ✊ @shout_editor13

یا مُداوِیَ القلبِ الجَریح...!🥀 . روز تکریم مادران و همسران شهدا(وفات حضرت ام البنین) امسال تقارن جالبی با سالروز پرواز سردارمون و وداع تلخ با مسافرین هواپیمای اوکراینی پیدا کرد.. تقارنی که شاید بعد از روزهای ملتهب و سختی که پشت سر گذاشتیم محکم‌تر بهمون تلنگر بزنه نعمت امنیت و قیمت اشک‌ها و داغ‌ها رو... اشک و داغی که به چهره‌ی هیچکدوم از مادرای این سرزمین نمیاد...فراقی که قلم به سختی پایان عاشقانه‌ها مینویسه... ما این روزا دلسوزهای واقعیمون رو بهتر و بیشتر شناختیم. کسایی که جلوجلو به استقبالِ این عاقبتِ خیر رفتن و دل عزیزاشون هرلحظه لرزید و شاید تا آخرِ عمر، منتظر برگشتشون موند که دل‌های بیشتری نلرزه و چشم‌های بیشتری خیس نشه... اونایی که اگه حرف از آزادی و مبارزه با ظلم زدن زودتر از رسیدنِ صدای حرفشون به گوش ما، خودشون تو میدون عمل بودن و بهای آزادگیشون رو می‌دادن...دنبال نور بودن ولی نه تو اوج ظلمت! و البته، یادآوری دیگه‌ی این روزا برای ما انتقامیه که بدخواه این مردم باید پس بده. بدخواهی که هرجا تفرقه و کینه دید، تو آتیشش دمید و با شور و شعف و هیجان ما رو تحریک کرد تا از هم دورتر بشیم و حالمون بد باشه و به هم بتازیم، گل به خودی بزنیم و قیمتش اشک‌های داغدار از هر طیف و طرف باشه...تقاص اصلی رو اونی باید پس بده که مقابلِ من و تو، مقابل ایران و ایرانی ایستاده. الغرض، به روح محکم خانواده‌ی شهدامون افتخار می‌کنیم و برای صبر دلشون دعا، یادمون نمیره داستان ناتمومِ فداکاری و صبرشون رو و با وجود همه‌ی گله‌ها و کاستی‌ها، طرف دشمن دیرینه‌ای که داغ به دلشون گذاشته و به تمدنمون چشم داره رو نمی‌گیریم... روح همه‌ی شهدای ایرانمون شاد(:🇮🇷 ✊ @shout_editor13

#ناتموم برای علیرضا...🥀 . یازده سال از پروازت میگدرد... اما حضورت روشن‌تر از هر زمان میان ما پابرجاست... که زنده‌تر از پیش، پیشتاز و جلودار میدان باشی... و در اوج سختی‌های راه، فانوسِ ما گمشدگان... تو ما را وادار کردی آیه‌ی "و لاتحسبن الذین..." را درک کنیم، که این همه بودنت را جز تفسیر این آیه مفهوم دیگری نیست... ما در ۲۱ دی ماه و در تمام روزهای دیگرِ سال که تو را بخاطر آوردیم و دلتنگ شدیم، نزدیک‌تر از هرلحظه یافتیم نشانه‌های روشنت را... و الحق که برای بلند کردنِ زمین خوردگان از جا، برای یادآوری حرف‌هایی که با عمل همراهشان کردی و برای لقبِ شهیدِ علم، بهترین برگزیده‌ای، حاج مصطفی! . قصه‌ی ناتمام حضورت روزی تکمیل می‌شود... راه ناتمامت به مقصد می‌رسد... و ۲۱ دی روز تجدید روشنایی و نورت باقی خواهد ماند... #شهید_مصطفی_احمدی_روشن ✨ ✊ @shout_editor13

پست مربوط به دیروز✨

#واگویه ...

#جای_پا حاجی بستم بات(: . گفتیم #گاندو_صدای_ماست و حالا یه دقیقه صحبتِ صادقانه با ممنوعه‌ترین شخصیت این‌ستاگرام از زبونِ آقامحمد(: بنا بود شب شهادت حاجی برسه به دستتون ولی به قول خودشون "یقینا کُلُه خیر" (: . 🎶تو زنده‌ای_شبزده ✊ @shout_editor13

#استوری احساس و قلبِ من، جامونده دستتون(:✨🥲 #عید_مبعث مبارک😍 #رحمت_للعالمین ✊ @shout_editor13

#استوری از مرامِ شما بعیده((:💫 عیدتون مبارک رفقا😍 ✊@shout_editor13

#ریلز #استوری #دلم_میره ممنون اجازه دادی عاشق شم🥲✨ #بین_الحرمین ✊ @shout_editor13