گفتم میشه بمونم حالا من که یه سال ذخیره دارم سال دیگه فقط نهایی بدم؟ اینجوری بود که خفخفخفهفهفه شو🤣 تو اگه ادم بودی امسال جمع میکردی 😭🤡
وسطاش اینجوری بود ببین خانم محترررررم بعد خندش میگرفت که نه ببین دیگه خیلی داری میری رو مخم🤣
گفتم ودفففف اینقد درس خوندم بزنم سمنان؟ اینجا دیگه خیلی امپر سوزوند، اینجوری بود که ببیییینن پیش هرکی اینو میگی بگو پیش من نگو خوندم که من خبر دارم ( یه سگگگ خاصی تو چشاش بود) بعد مودبانه فوش میداد پیش قازی و معلق بازی؟ 🤣🤣😭 گفتم خب منطقیه بریم بحث بعدی🤣👈🏻👉🏻
یه بار داشتم به فاطمه میگفتم مولاپور فوقالعادس و اینا، گفت تخریب و اینا که نمیکنه؟ اینجوری بودم که ببین روتین صحبتاش این بود که خیلی توی درسخوندن به درد نخور و مزخرفی🤣 اینجوری بود که واقعا بعد نابود نشدی اینو بهت گفت؟ 😂😭 من: کلی خندیدم و تایید کردم 🤣
امروز اینجوری بود که تو تنها کسی هستی که سرش هیچی غصه نمیخورم، چون هرچقدر با داد و هوار و دعوا و هرطوری بلد بودم تلاش کردم نتونستم قانعت کنم بشینی بخونی مثل ادم بعد اینجا یه لحظه احساس شرمساری کردم ولی خب سریعا یادم رفت 😂😭