وقتی کم ميارن کلّ پیامهاشونو حذف میکنن. یکی بعداً بیاد توی گروه، فکر میکنه من دیوونم... 😅
@Siaahe
[HajAmirKermanshahi]Moharam1402-Khanevade (1).mp3
15.86M
چقدر قشنگه این مداحی ❤️
#حاج_امیرکرمانشاهی
@Siaahe
هدایت شده از ماهبندان | محمدرضا شهبازی
41.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بسم الله
از اجرای برنامه پاورقی کنارهگیری کردم. دلایلش رو توی این ویدئو توضیح دادم. خلاصهش اینکه قرار نیست بسیجی فحشخور زمان فتنه و جنگ و... باشه و در عافیت، سلاحورزیها و رشیدپورها و آخوندیها، در میدان اقتصاد و فرهنگ و سیاست جولان بدن.
قرار نیست هنوز سال شهید عجمیان و علیوردی نشده، فعالان و ساکنان و مشوقان فتنه برگردن روی آنتن.
ما زورمون به هیچکس هم نرسه، به خودمون که میرسه! زورمون میرسه یقه خودمون رو بگیریم که آهای! مرد حسابی، بلند شو، داد بزن، نذار فحش به نظام و انقلاب و نایب امام زمان و شهدا عادی بشه. بلند شو یه دادی بزن که خون شهید آب جوی نیست که راه بیفته کف خیابون و هنوز سالش نشده به بهانههای مختلف اونایی که روی خونش پا گذاشتند رو برگردونید به آنتن. بلند شو فریاد بزن اون بدن عجمیان روی آسفالت داغ اتوبان کشیده نشد که شما برید سراغ اونایی که دور بدنش هلهله میکردن.
امیدوارم خدا عاقبت همهمون رو ختم به خیر کنه.
﷽
▫️یک▫️
«چرا»
دوباره شروع کردن سختتر است و من، مرد سختترها.
***
ـ زبانبستهها را ببر به چرا؛ به چراگاه؛ هرروز؛ یکبار نه؛ هرروز. چراست که به کمال میرساندشان.
ترشی، شوری، تلخی، تندی، شیرینی... تندی و تلخی داریم؟
چرا به سیبزمینی میگویند سیبزمینی؟ شبیه سیب نیست که. چرا به آدمهای بیتفاوت میگویند سیبزمینی؟ چون بیرگ است و بیتفاوتها هم، رگ غیرت ندارند. خب مگر دیگر میوهها و صیفیجات با رگ اند؟!
بخاری که با بخار کار نمیکند و بخار ندارد... آدم بیبخار به آدمی میگویند که عُرضه ندارد. عرضه چرا بخار دارد؟
و خیلی چراهای دیگر.
و چراهای دیگری در اصل زندگی؛
چرا آفریده شدهایم؟
چرا اینجا؟
چرا حالا؟
چرا با این قیافه؟
چیزهایی که شاید جوابشان، در جستجوی آنها بودن است. چیزی که یادمان رفته و مشغول خورد و خواب شدهایم.
پدری را فرض کنید که پسر را برای خریدی به بازار میفرستد و خُردهپولی بیش میدهد که برای خودش بستنی هم بخرد. پسرک، تمام روز را مشغول انتخاب بستنی میشود و آخرِ شب که بازار را بستند، بستنی نخریده است و تازه یاد سفارش پدر میافتد...
ما نیز مشغول شدهایم در این بازارِ دنیا، به انتخاب بستنیمان.
و بازار را دارند میبندند.
#روزنوشت
#چلّهٔ_نوشتن
#دویست_کلمهای
@Siaahe
﷽
▫️دو▫️
«آمریکا... آمریکا...»
سوسیستخممرغ (البته با سوسیسِ غیرِ کارخانهایِ سالم) چه اختراعی خوبی است. خدا خیر دهد کاشفش را.
هرچه یاد این میافتم که ظریف گفت که آمریکا میتواند با یک بمب، کلّ سیستم دفاعی ما را از کار بیاندازد، و عدّهای برایش کف و سوت زدند، بیشتر دچار تحیّر و شرم نیابتی میشوم...
چه سریال بدی بود «رهایم کن» از هر لحاظ... پایانش که ... بگذریم.
در انتظار «اوپنهایمر» نولانم و میدانم که این بشر با هنرش کاری کرده که آمریکا و مخترعِ بمب اتم را محقّ بدانیم و آخر فیلم بگوییم که «خدا خیر دهد شیطان بزرگ را، اصلاً باید این کار را میکرد.» و سینمای ما را دریاب، که درماندهایم در روایت دفاعِ مقدّسمان...
باورم نمیشود که چطور بعضیها که شاید ادّعای حزب اللهی بودنشان هم بشود فیلم بدون سانسور میبینند.
_ ای آقا... کمی تَر باش! ... صحنهاش را که نمیبینیم. مستحضرید که، سانسور، داستان را تغییر میدهد...
آری، تو میتوانی که صحنه را کامل نبینی و جلو بزنی و صدا را هم نشنوی. باشد، برداشت صحنۀ تنکامۀ فیلم، داستان را تغییر میدهد و تو دنبال داستانی. بله، چقدر شما روشنفکری...
و انصاف این است که بگویم، این گزاره (تغییر داستان با سانسور) را من، تا حدودی، دربارۀ دوبله و سانسور «صداوسیما» قبول دارم؛ امّا بازهم تغییری جزیی است و بیتأثیر در روند کلّی داستان. ولی به ضرس قاطع در مورد سانسورهای سکوهای رسانهای دیگر، مثل گپفیلم و فیلیمو، قبول نمیکنم. چراکه واضحاً صحنۀ مستهجن را حذف میکند و تویِ مخاطب میفهمی و اگر هم دیالوگ یا اتّفاقی دخیل در داستان در آن سکانس رخ دهد با زوم و فیلترها به تو میرساند...
رها کنم این وعظِ بیخطاب را که نفس، مکّارتر از این حرفهاست و هرکه خوب میداند دارد چه میکند. که آدمی، همه را شاید بتواند گول بزند، امّا خودش را هرگز.
#روزنوشت
#چلّهٔ_نوشتن
#دویست_کلمهای
@Siaahe
سالروز غمبار ورود اهل بیت علیهم السلام به شهر شام، به قلب داغدار حضرت حجّت (عج) و محبّان ایشان تسلیت باد.
@Siaahe
«با رسیدن کاروان اسرا به شام، دمشق غرق در شادی و سرور شد. ساکنان شهر به مانند اعیاد بر در و دیوار شهر پردههای دیبا آویخته بودند و به یکدیگر تبریک میگفتند و زنانشان دف میزدند و بر طبل میکوبیدند...»
📖 مقتل الحسین خوارزمی
@Siaahe
مصیبات این چندروز، تا شهادت بیبی رقیه سلام الله علیها، کم از عاشورا نیست...
یا امّ المصائب...
@Siaahe
Karimi-Shab3Moharram1393[05].mp3
7.08M
«عمو کجاست؟»
از ٢:١٣ شروع مداحی
#حاج_محمود
@Siaahe
🚩یا رقیه خاتون🚩
نیمهشب، بالأخره پیکر رقیه خاتون را دفن کردند. امّ كلثوم، از همه بیتاب تر بود. با ناله و زاری به دور خرابه مىگشت. هرچه او را تسلّى مىدادند آرام نمىشد. از علّت اين بىقرارى پرسيدند.
_ دیشب، از خواب پریدم، دیدم كه رقیه به شدّت گريه مىكند و آرام نمىگيرد. پرسیدم چه شده عمّه جانم؟ گفت: عمّه جان! مگر اينها ما را مسلمان مىدانند؟ چرا به ما آب و نان مىدهند؟
📖 ربانی خلخالی، علی، ستاره درخشان شام، ص۲۰۸.
#روضه
#حضرت_رقیه
@Siaahe
▫️من به تجربه به این فرمایش ابن الرضا ع رسیدهام:
امام جواد علیه السلام:
إِظْهَارُ اَلشَّيْءِ قَبْلَ أَنْ يُسْتَحْكَمَ مَفْسَدَةٌ لَهُ.
اظهار چيزی، قبل از آنكه محكم و قطعی گردد، باعث نابودی آن است.
📖 تحف العقول عن آل الرسول صلی ال، ج 2، ص 457
#کتمان
#نگوآقانگو
@Siaahe
▪️فردا، افق باد صبا را به سبزوار تغییر میدهم و بعد از آن در قم نیز نمازم شکسته است.
▪️امشب میروم حرم برای وداع با بیبی معصومه سلام الله علیها. و این، سختترین بخشِ «رفتن» است...
❗اسبابکشی چقدر گران شده!
@Siaahe
هدایت شده از پایگاه خبری سلام سربدار
✒️هادی سیاوشکیا
چقدر حفیظ و علیم!
🔻دوران مدرسه بود و ما همیشه احساس تکلیف میکردیم! حتّی زمانی که مطمئن بودیم که مشقهایمان را نوشتهایم. حالا هم همان است ماجرا. صدینود از بزرگواران پیشثبتنام کرده بپرسی: «چرا به میدان آمدهاید؟» میگویند: «احساس تکلیف کردهایم. ای وای که مملکت دارد از دست میرود و کارها و مسئولیتها دست ما کاربلدها نیست.»
🔻همیشه این خودتعریفی را بد میدانستم. یعنی چه که آدم برود بگوید: «من لایقم و دیگران نه»؟! خیلی یکجوری است. تا اینکه سورهٔ یوسف را دوباره خواندم و رسیدم به آنجا که یوسف نبی (ع)، بعد از آزادی از زندان، خودش را به حاکم وقت، برای خزانهداری معرفی میکند. «اجعلنی علی خزائن الارض»: مرا خزانهدار نما. پس این خوداظهاری، زیاد هم چیز بدی نیست. بالاخره باید کسی قبول کند این مسئولیتها را.
🔻ادامهٔ آیه را بخوانیم: «اجعلنی علی خزائن الارض انّی حفیظ علیم.» چرا میگویم مرا بر خزانهداری بگمار؟ چون که من هم حفیظ هستم، هم علیم. حفیظ یعنی که حافظ و نگهدارم و میتوانم کنترل کنم. چه را؟ همه چیز را. خودم را. همسرم را. آقازادهام را. فامیلم را. و علیمم؛ یعنی که بلدم حساب و کتاب و عدالت را. (در این تقدّم «حفیظ» بر «علیم» برای اهل خرد عبرتهاست.)
🔻تا اینجا که _ نعوذ بالله _ حضرت یوسف (ع) با ۱۷۰ نفر پیشثبتنامی نمایندگی غرب خراسان تفاوتی ندارند. همه میگویند: «ما هستیم. هم متعهدیم، هم متخصص.» پس فرق چیست؟
🔻واقعه را چندباره مرور کنیم. حاکم مصر خوابی میبیند که معبّران از تعبیر آن عاجزند. پیشکار او، پس از چند سال، یادِ تعبیرکنندهٔ خواب خودش در زندان میافتد. سراغ او میرود و تعبیر این خواب حاکم را میپرسد. اوضاع زندان و زندانیان را هم دگرگون میبیند. حاکم که تعبیر را میشنود میفهمد که تعبیر لابد از شخصی علیم و دانا و متخصص است. احضارش میکند. یوسف (ع)، شرط میگذارد که باید ماجرای زنانی که در مجلس زلیخا دستانشان را بریدند (که مرتبط با اتّهام زندانی شدن اوست) روشن شود. حاکم، دستور تحقیق و بررسی میدهد. و حقیقت آشکار میشود که یوسف (ع) خیانتی به ناموس عزیز مصر نکرده و حفیظ بوده است. و حالا که به عمل ثابت شده است این حفیظ و علیم بودن، یوسف (ع)، به حرف هم اعلام قبول مسئولیت میکند. و اینجاست که فرق این ماجرا با قصّهٔ این روزهای ما نمایان میشود.
🔻صد البته که ما در صدق گفتارهای نیکِ این ۱۷۰ نامزد نمایندگی غرب خراسان تردیدی نداریم؛ ولی صرفا جهت اطلاع، از تکتکشان میخواهیم که ابتدائاً از زلیخاهایی که فرار کردهاند و پاکدستیهایشان (در عرصههای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و...) بگویند و بعد حاصل تخصّص و علمشان را در مسئولیتهای گذشتهٔ خود بیان کنند؛ تا ما نیز خدای را به پاس داشتن این همه حفیظ و علیم، شاکر باشیم.
#سلامسربدار اولین رسانه بر خط #سبزوار
🆔 @salamsarbedar