هدایت شده از گروه فرهنگی-تبلیغی آقانجفی قوچانی
✅ ویژه برنامه راهپیمایی خودرویی «مشارکت حداکثری» با حضور پرشور مردم قوچان
⭕️ در حرکتی خودجوش، مردم قوچان، امروز در دو مسیر راهپیمایی خودرویی برگزار می کنند. از همه دغدغهمندان دعوت می شود برای هرچه پرشورتر شدن برنامه راهپیمایی، با یک پرچم ایران و نصب پوستر بر روی خودرو، در این برنامه شرکت کنند.
❌ با توجه به تمام شدن تبلیغات نامزدها، از آوردن عکس و اسم نامزدها خودداری فرمایید.
✅ مسیر و ساعات حرکت:
🔘مسیر اول:
ساعت ۱۷، محل تجمع: میدان فلسطین
مسیر حرکت: میدان فلسطین، میدان جانبازان، از کمربندی به باغ صفا، کوی امام رضا، فرهنگیان ۳، ارتش، فرهنگیان ۲، نسیم آباد، بلوار آیت الله ذبیحی (پایان مسیر)
🔘 مسیر دوم:
ساعت ۲۰، محل تجمع: بلوار میدان آزادی
مسیر حرکت: بلوار، ۳۰ متری و ۲۰ متری، فلکه شهرداری، خ. باهنر، کمربندی، بازار مشهد و بازار قوچان، تربیت، جامی (پایان مسیر)
🆔 @Agha_najafi_ir
💠 ستاد مردم ایران
💠 گروه فرهنگی_تبلیغی آقا نجفی قوچانی(ره)
هدایت شده از گروه فرهنگی-تبلیغی آقانجفی قوچانی
35.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💥 یک اتفاق تازه...
✊ مردم برای مردم
▫️مردم برای ساختن ایران پیشرفته
▫️ستاد مشارکت مردم ایران
▫️منتظر خلق حماسه ای جدید از ملت بزرگ ایران باشیم...
🔆 ویژه برنامه غدیر و انتخاباتِ ستاد مردم ایران
👈در جهت مشارکت حداکثری
↙️ برای حضور پرشور آحاد مردم ایران در انتخابات
و تجدید بیعت با آرمان های انقلاب اسلامی
🆔 @Agha_najafi_ir
💠 ستاد مردم ایران
💠 گروه فرهنگی_تبلیغی آقا نجفی قوچانی(ره)
هدایت شده از گروه فرهنگی-تبلیغی آقانجفی قوچانی
39.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎙صدای مردم را از قوچان می شنوید
📍اینجا #ستاد_مردم است
گفتگوی آزاد مردم با مردم
💥اینجا بجای نامزدها، مردم مشکلات را بیان می کنند، نظر می دهند، برنامه می دهند...
✊بیاییم صدای مردم باشیم تا ایرانی باشکوه بسازیم
🆔 @Agha_najafi_ir
💠 ستاد مردم ایران
💠 گروه فرهنگی_تبلیغی آقا نجفی قوچانی(ره)
هدایت شده از سياهه ها...
در حکمت سیام نهجالبلاغه آمده است: « سئل عن #الایمان »؛ از حضرت تقاضا کردند دربارهی ایمان برای آنها صحبت کند. فرمود: «الایمان علی اربع دعائم»؛ ایمان روی چهار پایه استوار است. منظور از چهار پایه این است که اگر پایهها محکم بود، ایمان رو میماند؛ اما اگر پایهها سست شد یا فرو ریخت، ایمان به همان نسبت فرو میریزد. بهطور کامل ساقط نمیشود، اما به همان نسبت فرو میریزد. حضرت این چهار پایه را بیان فرمودند: «علی #الصبر و #الیقین و #العدل و #الجهاد ».
بیانات مقام معظم رهبری در دیدار رئیسجمهور و اعضای هیات دولت ۱۳۸۳/۰۸/۲۰
@siaheha
یكوقت در یكی از سفرهای من، خانمی خودش را به من رساند و گفت از قول من به #امام بگویید كه پسرم در جنگ اسیر شده بود و اخیراً خبر كشته شدن او را برایم آوردهاند.
من پسرم كشته شده، اما برایم اهمیت ندارد؛ برای من سلامت شما اهمیت دارد. آن خانم این جمله را در اوج هیجان و احساس به من گفت.
من خدمت امام آمدم و داخل رفتم. ایشان سرِ پا ایستاده بود و من همین مطلب را برایش نقل كردم؛ دیدم این كوه استوار و وقار و استقامت، مثل درخت تناوری كه ناگهان بر اثر توفانی خم شود، در خود فرورفت. مثل كسی كه دلش بشكند؛ روح و جان و جسم او تحت تأثیر این حرف #مادر_شهید قرار گرفت و چشمانش پُر از اشك شد!
۱۳۷۸/۰۳/۱۴
خطبههای نمازجمعه در دهمین سالگرد رحلت امام خمینی (رحمهالله)
💢 اگه تاسوعا شهید نشدم، بازداشتم کنید!
🔅برشی از کتاب قرار بی قرار (زندگینامه #شهید_مصطفی_صدرزاده )
یکی از همرزمان و فرماندهان مصطفی تعریف میکرد که مصطفی چند روز آخر مادام به من میگفت: «دارم حسن ( #شهید_حسن_بادپا ) رو میبینم!» و این جملهاش من را عصبانی میکرد. چند بار که این حرف را تکرار کرد با عصبانیت گفتم: «مصطفی یه بار دیگه این حرف رو بزنی، بازداشتت میکنم!» مصطفی سری تکان داده و گفته بود: «اگه #تاسوعا شهید نشدم، من رو بازداشت کنید!»
@siaheha
💢 کار خدا، اما و اگر نداره!
🔅برشی از کتاب قرار بی قرار (زندگینامه #شهید_مصطفی_صدرزاده )
وقتهایی که مشکل مالی برای کارهای فرهنگی و پایگاه پیدا میکرد میگفت: «خدا میرسونه!» خانمش میگفت: «خوب خدا از کجا میرسونه؟» مصطفی هم میگفت: «اگه بپرسی از کجا، دیگه اسمش #توکل نمیشه! #کار_خدا_اما_اگر_نداره !»
@siaheha
💢 تو شهید نمیشوی!
♨️قسمت ۱
🔅 برشی از کتاب قرار بی قرار (زندگینامه #شهید_مصطفی_صدرزاده )
#حسین_بادپا برای مصطفی ماجرا را تعریف کرده و گفته بود:
زمان جنگ من و حاج قاسم و خیلی از بچه های دیگه نیروی #شهید_یوسف_الهی بودیم. حاج یوسف مرد اهل دل و عارفی بود. از اونایی که چشم دل شون بازه. برای یه عملیات حساس نیاز داشتیم اطلاعات و آمار دقیق دشمن رو بدونیم برای همین حاجی من رو صدا زد و گفت:
«حسین میری در مسیری که قراره محور عملیات باشه تردد دشمن
رو دقیق محاسبه میکنی و به من خبر میدی!»
مجبور شدم چند روزی برم یه جا پشت نیروهای دشمن مستقر بشوم و همه چیز رو زیر نظر بگیرم. کم کم رفت و آمدشون دستم اومد. برای همین گاهی وسط کار خوابم میبرد. یه بار حاجی بیسیم زد و گفت: «حسین حواست به کارت هست؟» جواب دادم: «خیالت تخت. آمارشون رو عین کف دست دارم و مرتب بررسی شون میکنم!» گفت: «نخوابیدی؟» مکثی کردم و گفتم: «نه حاجی خیالت تخت!» گفت: «مطمئنی؟» جواب دادم: «بله» ....
💢 ادامه دارد...
@siaheha
💢 تو شهید نمیشوی!
♨️قسمت ۲
🔅 برشی از کتاب قرار بی قرار (زندگینامه #شهید_مصطفی_صدرزاده )
وقتی دفتر رو نشونش دادم گفت: «من دیدم که تو خواب بودی خیلی از این چیزایی که نوشتی واقعاً ندیدی!» حسابی از دستم دلخور بود و گفت : «چون راستش رو ننوشتی و نگفتی شهادت نصیبت نمیشه!» خلاصه اینکه هر جا که هیئته و به هر که متوسل میشیم همه شون میگویند تو باید گرهت رو با یوسف الهی باز کنی.
دیگه خسته شدم. بعد از جنگ زدم به کارو کاسبی کم کم کارم گرفت و شصت هفتاد تا کارگر زن زیر دستم کار می کردند. خوب پول در می آوردم و حقوق خوبم میدادم. یه بار، آخر برج یکی از خانما که دستپخت خوبی داشت با خجالت آمد توی دفترم و گفت حاجی امشب بچه ها خونه ما مهمونن قدم روی چشم ما بذارید تشریف بیارید! بهونه آوردم که کار دارم اما قبل از اینکه برم خانه توی دلم گفتم خوب نیست روی کارگرم رو زمین بزنم و نرم برای همین یه سر رفتم اونجا زنگ رو که زدم زن صاحبخونه با خوشحالی گفت: «بچه ها آقای بادپا اومده!»
وارد که شدم شیطون هم با من همپا شد. وقتی نشستم شیطون هم نشست. مراسم زنانه بود و زنا حجاب درست و حسابی نداشتند. کلافه و معذب بودم که گوشیم زنگ خورد یکی از بچه های دوره جنگ بود که چند وقتی ازش خبر نداشتم پای تلفن گفت: ...
💢 ادامه دارد ...
@siaheha
💢 تو شهید نمیشوی!
♨️قسمت ۳
🔅 برشی از کتاب قرار بی قرار (زندگینامه #شهید_مصطفی_صدرزاده )
پای تلفن گفت: «حسین آب دستته زمین بذار و بیا پیشم گفتم جایی مهمونم و نمی شه!» با تشر گفت: «بیا واجبه»
اومدم بیرون توی ماشین دوباره زنگ زدم به همرزمم و پیگیر ماجرا شدم گفت: خواب بودم، یوسف الهی اومد به خوابم و گفت: «برو زنگ بزن به بادپا و بگو هر جا هست سریع جا به جا بشه! خیلی جدی نگرفتم خوابم رو دوباره خوابیدم. این بار حاجی با داد و بیداد، تشر زد که مگه بهت نگفتم به حسین زنگ بزن؟!» دلم لرزید.
حاجی از آنجا هم حواسش به من بود. زدم کنار و یک دل سیر گریه کردم برای همین چیزا بود که جا مونده بودم. همون جا بود که
حسابم با یوسف الهی و دلش پاک پاک شد.
از عملیات بصر الحریر مصطفی حسابی مجروح شده بود. برای ملاقاتش به بیمارستان بقیة الله رفتم. کمی که گذشت با حسرت گفت: «دیدی حاج حسین شهید شد؟! حال و روز مصطفی را خوب میفهمیدم برای همین جایز ندانستم حرفی بزنم»
صدایم کرد و یک عکس از شهید بادپا نشانم داد. با بغض گفت این آخرین عکسشه وقتی من رو سوار پی ام پی کرد هم زمان دو نفری که پشت پی ام پی بودن شهید شدن. حاج حسین که می خواست من رو سوار کنه همون موقع تیر خورد و افتاد روی زمین».
@siaheha
هدایت شده از کانال نخلستان
🟡 اولین وبنشست از سلسله جلسات گفتمان تربیت انقلاب اسلامی
▪️با موضوع ضرورت شناسی مدیریت فرهنگی اعتکاف دانش آموزی
🔺با حضور حجت الاسلام علیرضا قاسمی
🗓 دوشنبه 28 آبان 1403
🕘 ساعت 21
🔴 پخش زنده از طریق صفحه آپارات
🖥 https://www.aparat.com/EvanQom/live
________________
جهت اطلاع از برنامه های مجموعه فرهنگی تربیتی نخلستان، در کانال ما عضو شوید.
🌴 @NakhlestanQom
🆔 https://eitaa.com/joinchat/64356705Cdc4800bdaa