با منی که چون سطل آشغال ازم دور بود هسته شلیل رو قورت دادم از تنبلی حرف نزنید:///
یه کتاب درباره ی رهایی از خشم خریدم خیلی کتاب خوبیه هرموقع کسی میره رو مخم پرت میکنم سمتش
گفتم بذار جای تاکسی پیاده برم، هم ارزونتره هم سالمتر؛ تو راه بستنی، شیرکاکائو کیک و بادومزمینی خوردم، نه ارزون شد نه سالم!
تازه دیرمم شد...
اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من
دل من داند و من دانم و دل داند و من
ناگفتههاییهدهههشتادی:)
یه کتاب درباره ی رهایی از خشم خریدم خیلی کتاب خوبیه هرموقع کسی میره رو مخم پرت میکنم سمتش
چقدر تونسته تاثیر بزاره روت 😂😂😂