ایتا - ناگفته‌های‌یه‌دهه‌هشتادی:)

دیگه طاقت روضه رو ندارم
مرگ لطفا...

1 مشاهده12:50

نمیدونم شمام اینطورین یا نه این شبا با روضه مادر خیلی یاد خانوم سه ساله میوفتم...

1 مشاهده12:51

شکر خدا که روضه را داریم...

52 مشاهده12:52

منم دلم میخواد همین قدر عطر حرم و بوی تربت داشته باشم.

52 مشاهده12:53

گاهی اوقات یه چیز کوچیک یا اتفاقی ناچیز
جرقه‌ای می‌شه تا آدم تموم دردهای زندگیشو یه‌جا گریه کنه . .

51 مشاهده12:58

قشنگ بود ؛

52 مشاهده12:58

گاهی
"آرامشت"
خیلی مهم‌تر از
ثابت کردنِ منظورته..

51 مشاهده13:02

مواظب باشید
تو شلوغیای دور و برتون،
آدمِ روزای تنهاییتونو گم نکنید

53 مشاهده13:02

بر این اصل زندگی کُن
بودنشان زیباست
و نبودنشان ضرری ندارد....!

56 مشاهده13:02

وقتی بهت فکر میکنم همینقدر اکلیلی میشم....:)

56 مشاهده13:03

-
تعریف من از عشق همان بود که گفتم 
عقلی که نمیخواست سر ِعقل بیاید :)
-

58 مشاهده13:16

هیزما رو که دیدم یاد یه چیزی افتادم 
ولی این هیزم کجا اون هیزم کجا 
اینا برا حب امیرالمومنین هیزم آوردن 
اونا برا بغض...

78 مشاهده14:57