#⃣ #متن_کامل_روضه
#⃣ #شهادت_حضرت_زینب
#⃣ #حضرت_زینب
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
صبر از مقام عجز ثناخوان زینب است
عقل بسیط واله و حیران زینب است
*ان شالله حرم بی بی .. خوش بحالِ اونایی که فدایی زینب شدن .. الان همه شون بر سرِ سفره خانمم .. میخوایم برا خانمی گریه کنیم که یک روزِ خوش تو زندگیش ندیده .. هر روز داغ دیده .. یه روز دیده مادرش بینِ در و دیوار .. یه شب دیده مادرش رو غریبانه غسل میدن و تشییع میکنن .. آی زینب .. لحظات آخر عمرش فرمود بسترم رو جمع کنیم وسط صحن حیاط منو ببرید .. خانم شما که زیاد تو آفتاب تو این بازارا بودی.. فرمود نه شما نبودید گودال .. هی براش آب میاوردن میگفت نه؛ داداشم لباش خشکیده بود .. خانم زینب ..*
ایوب صابر است ولیکن درین مقام
انصاف ده که ریزه خور خوان زینب است
*(زبان حال) هی صدا می زد عبدالله نبودی داداشمو غریب گیر آوردن .. با هر چی بود میزدنش .. عبدالله جات خالی بود دیگه جای عباس رو دور دیده بودن .. عبدالله نبودی دم دروازه ساعات .. دستامونو با طناب بسته بودن ..*
در قتلگاه، جسم برادر به روی دست
بگرفت کای خدای من این جان زینب است
قربانی تو است بکن از کرم قبول
کاری چنین به عهده ایمان زینب است
در خطبه اش که کوفه از آن شد سکوت محض
گفتی که ممکنات به فرمان زینب است
ابن زیاد شوم به دار الإماره اش
رسوا ز منطق شرر افشان زینب است
با اینکه با عیال برادر به شهر شام
در دست اهل ظلم، گریبان زینب است
بر هم زن اساس جفاکاری یزید
لحن بلیغ و نطق درخشان زینب است
افزون بود ز حوصله خلق عالمی
درد و غمی که در دل سوزان زینب است
دارد «صغیر» امیدی و از روی اعتقاد
چشمش به لطف بی حد و پایان زینب است
✍ استاد صغیر اصفهانی ره
نبریدم! پسر مادرم اینجا مانده
پنج تن یک تنه بر دامن زهرا مانده
هیچ کس نیست که بالای سرش گریه کند
مونس بی کسی من تک و تنها مانده
کاش میشد که لباسی برسانم به تنش
آبروی همه عریان روى صحرا مانده
بین یک گونی کهنه سر او را بردند
ته گودال ولی پیکر او جا مانده
ساربان داد مزن، ما کس و کاری داریم
ساربان راه مرو، همسفر ما مانده
چند باری شده گم کردهام او را اصلاً
بس که از دور تنش مثل معما مانده
باز چشمش به که افتاد که غش کرد رباب؟
باز هم آمده این حرملۀ وا مانده
برسانید خبر را به علمدار حرم
چادر زینب تو زیر لگدها مانده
ناقه زانو زده تا اینکه سوارش بشوم
چشم من سمت علی اکبرم اما مانده
✍ سید پوریا هاشمی
ویرانه و ماه جهان آرا، که دیده؟
بازار شام و دختر زهرا، که دیده؟
ای دل بسوز ای اشک خون شو بر زمین ریز
بزم شراب و دختر زهرا، که دیده؟ ..
👈صوت این متن 👉
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ......
✓سیمای حرم↶
http://eitaa.com/simaye_haram
✓حرز حرم↶
https://eitaa.com/herze_haram
#⃣ #فیش_روضه_حضرت_زينب
#⃣ #حضرت_زينب
#⃣ #شهادت_حضرت_زينب
اَلسَّلامُ عَلَیٰ قَلبِ زَینبِ الصَّبور وَ لِسانُهَا الشَّکور سَلامٌ عَلَی مَن عَجَبَت مِن صَبرِها مَلائِکَةُ السَماءِ...
السَّلامُ عَلَیکِ یا مُهجَةَ قَلبِ البَتول، وَقُرَّةَ عَینِ الرَّسول، یا حَبیبَةَ خَیرِ خَلقِ الله، وَرَبیبَةَ بَیتِ وَحیِ الله، وَشَقیقةَ السِّبطَین، الحَسَنِ وَالحُسَین، وَعَمَّةَ الأئِمَّةِ المَیامین، مِن آلِ طهَ وَیاسین، وَ رَحمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُه
بر جلوه ی صبر و استقامت صلوات
بر مظهر والای امامت صلوات
بفرستد هر آن کس که شفاعت طلبد
از زینب کبری به قیامت، صلوات
*شب وفات شهادت گونه ی عمه ی سادات حضرت زینب کبری سلام الله علیهاست، دلهامون از همین راه دور روانه ی حرمش کنیم و پای دلم و با اشک چشم اونجا عرض ادب کنیم...*
پس از تو آب اگر خوردم از این چشمان تر خوردم
گُلی هستم که از شش جهت به خار برخوردم
شب شهادت چه خانومیِ؟ همون خانومی که داداشش ابی عبدالله داشت میرفت میدان، دیگه محرمی براش نمونده بود...
تا قبلش هی می گفت:کجا میخوای بری؟مارو به کی میسپاری؟ ابی عبدالله زینب رو آرام می کرد،تا دستش رو گذاش رو قلب زینب..زینب گفت:برو قربونت برم...*
برای دلخوشی دختران نیمه جانت بود
در این یکسال و اندی لقمه نانی هم اگر خوردم
چه کارى برمى آمد از برادر مرده اى چون من
فقط زانو بغل کردم، فقط خون جگر خوردم
*عبدالله سئوال کرد از کنیزِ بی بی،حالِ همسرم زینب چطوره؟ بهتر شده؟ چند وقتِ لب به آب و غذا نمیزنه... کنیز نگاه کرد به عبدالله بن جعفر،گفت:آقا خیلی حالش خرابه، هر کاری می کنیم آروم نمیگیره،عبدالله ثروتمند بوده،یه روز نشست مقابل زینب،خانوم! بریم یه باغی یه بستانی حالت بهتر بشه،خیلی اصرار کرد خانوم قبول کرد،اومدن باغ و بستان،یه لحظه نگاه کرد دید زینب کنار جوی آب نشسته،هی به این آب نگاه میکنه،خانوم!چی شده؟اومدیم اینجا آروم باشیم،دیگه دست از گریه بردار..عبدالله! چه کنم دست خودم نیست، آب می بینم یاد حسین می افتم..لباش به هم می خورد،هی می گفت:جیگرم میسوزه...گلارو می دید گریه می کرد،عبدالله! همه گلام رو کربلا پرپر کردن...*
منی که سایه ام را مردم کوچه نمی دیدند
منی که شش برادر داشتم، حالا نظر خوردم
به نان کوچه و خرمای مردم لب نزد زینب
میان کوفه هر چه خوردم از دست پدرخوردم
*میرزای شیرازی نشسته بود براش روضه بخونن،روضه ی بی بی حضرت زینب سلام الله علیها... روضه خون شروع کرد روضه خواندن "السلام علیکَ یا اباعبدالله"جمله اول صدا زد: "دَخَلَت زِینَبُ عَلَیٰ اِبنِ زیاد" یه وقت دیدن میرزای شیرازی داره تو صورتش میزنه، از هوش رفت،به هوش اومد،گفتن:آقا! هنوز روضه شروع نشده؟ گفت:دیگه چی میخوای بگی؟ زینب کجا؟مجلس ابن زیاد کجا؟....*
نمی دانم تو می بینی که جایی را نمی بینم؟
غروبی داشتم میرفتم از خانه به درخوردم
شب شام غریبانت از این خیمه به آن خیمه
برای هر یتیمی که سپرگشتم سپرخوردم
تو و پیراهن پاره، من و این چادر پاره
تو سنگ از صد نفر خوردى،من از صدها نفر خوردم
*گفت: هر جا سرهای بریده رو وارد می کردن روی نیزه،عمه ی سادات اول سر بريده ي ابي عبدالله رو نگاه می کرد، ریاض القدس نوشته: نگاه می کرد ببینه سر چطوره..گفت: هر جا مارو وارد کردن دیدم چشاش باز بود،حواسش به دختراش بود، به زن ها بود، فقط یه جا دیدم چشاش رو بست، اونم وقتی مارو از دروازه ساعات وارد کردن،گفت:نگاه به سر بریده کردم،دیدم چشاش رو روی هم گذاشته،یعنی دیگه نمی تونم ببینم...*
ببین این روزها پیراهنم هم رنگ عوض کرده
فقط گرما نخورده بودم آنهم آنقدر خوردم
✍️ #علی_اکبر_لطیفیان
عبدالله بن جعفر هر چی التماس می کرد،خانوم! چرا اصرار داری بسترت رو تو صحن خونه زیر آفتاب پهن کنم،دیگه جونی برات نمونده،چرا زیر سایه نمیآی؟
فرمود:عبدالله! آخه تو که نبودی ببینی، جلو چشمام،بدن حسینم زیر آفتاب،روی خاک ها،اجازه ندادن کنار بدنش قدری عزاداری کنم...
اشکاتو روی دست بگیر،دستای گداییت رو بالا بیار ،الهی بحق زینب، خدایا به اضطرارِ عمه ي سادات به سوزِ دل زینب کبری، به اشک چشمش، به دل داغ دیده اش، به چادر خاک آلودَش، به بدن تازیانه خوردهاش، فرج امام زمانمان را برسان، موانع فرجش برطرف بفرما... امشب همه ما را به زینب کبری ببخش..*
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ......
✓سیمای حرم↶
http://eitaa.com/simaye_haram
✓حرز حرم↶
https://eitaa.com/herze_haram
#⃣ #زمينه
#⃣ #سبک_شهادت_حضرت_زینب
#⃣ #شهادت_حضرت_زینب
#⃣ #حضرت_زینب
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
✅ #بند_اول
ام المصائب امشب
راحت شد از مصائب
عزا گرفتی امشب
کجا امام غائب
کجا میخونی نوحه ی
وا عمتی واویلا
سوریه ای یا اینکه
کرب و بلایی آقا
خون گریه میکنی
تو واسه عمه جان
فدای اون دلت
یا صاحب الزمان
میخونی نوحه از
کدوم مصیبتاش
از شام و کوفه یا
از غم کربلاش
آه و واویلتا
✅ #بند_دوم
قلب زمین گرفته
قلب زمان گرفته
شب شهادت تو
دل بی بی جان گرفته
بودی دم آخری تو
یاد حسین چه بیتاب
بسترتو آوردن
جون بدی زیر آفتاب
گریه میکردی تو
یاد برادرت
گرفتی پیرهنه
خونیشو در برت
خیره شدی بی بی
به سمت کربلا
صدا زدی با اشک
حسین من بیا
آه و واویلتا
✅ #بند_سوم
خودم دیدم عزیزم
سر از تنت جدا شد
جلو چشای من وای
سرت رو نیزه ها شد
خودم دیدم عزیز من
تنت رو زیر مرکب
آه ای غریب مادر
آه ای عزیز زینب
خودم بوسیدم اون
رگ های حنجرت
صد پاره دیدم از
مرکبا پیکرت
دیدم به لعل تو
چوب جفا زدن
دیدم رقیه تو
که بی هوا زدن
آه و واویلتا
✍ #کربلایی_امیرحسین_سلطانی
👈صوت این متن 👉
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ......
✓سیمای حرم↶
http://eitaa.com/simaye_haram
✓حرز حرم↶
https://eitaa.com/herze_haram
#⃣ #زمزمه
#⃣ #واحد
#⃣ #سبک_شهادت_حضرت_زینب
#⃣ #شهادت_حضرت_زینب
#⃣ #حضرت_زینب
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
✅ #بند_اول
ام المصائب زینبم
اونکه بلا دیده منم
اونکه به غم اسیره و
کرب و بلا دیده منم
ام المصائب زینبم
مادر رنج و غصه هام
یه سال و نیمه میگذره
که غصه داره کربلام
یه سال و نیمه
که گریه میکنن با من اهل مدینه
یه سال و نیمه
که بی قراری میکنه دلم تو سینه
بگم من از کدوم غمام
که گفتنش سخته برام
ظاهر من نشون میده
که پیر دشت کربلام
(ام المصائب زینبم)
✅ #بند_دوم
من دیدم از روی جفا
هجده سرو رو نیزه ها
با دسته بسته رفتم از
کربلا تا شام بلا
با تازیونه و به زور
رد شدم از محله ها
زخم زبون شنیدم از
اون شامیای بی حیا
یه سال و نیمه
که میگذره از اون روزای تلخ برا من
یه سال و نیمه
که مونده آثار کبودی روی این تن
چی بگم از شام بلا
چی بگم از نامحرما
بزم یزید بی حیا
چشای هرزه ی اونا
(ام المصائب زینبم)
✍ #کربلایی_امیرحسین_سلطانی
👈صوت این متن 👉
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ......
✓سیمای حرم↶
http://eitaa.com/simaye_haram
✓حرز حرم↶
https://eitaa.com/herze_haram
#⃣ #شور
#⃣ #سبک_شهادت_حضرت_زینب
#⃣ #شهادت_حضرت_زینب
#⃣ #حضرت_زینب
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
✅ #بند_اول
نه مهلت که پیراهن تو ببویم
نه فرصت که از غربت تو بگویم - حسین من
نه مهلت که عقده ز دل بگشایم
نه فرصت که جسمت کفن بنمایم - حسین من
خداحافظ ای جوانی زینب
سلام ای قد کمانی زینب
خدا را ازین غم چه چاره کنم
روا باشد در عزای برادر...
بریزد اشک از دو چشمان خواهر
گریبان از این غصه پاره کنم
حسین - وای
✅ #بند_دوم
به شهر شام در هجوم نظرها
مرا بُردند از برای تماشا - حسین من
به شهر شام بین کوچه و بازار
دلم خون شد بس که دیده ام آزار - حسین من
زد این غم آتش به جانم حسین جان
میان نامحرمانم حسین جان
خدا را ازین غم چه چاره کنم
تو بر نیزه با دو دیده ی گریان
به دور تو شامیان همه خندان
گریبان ازین غصه پاره کنم
حسین - وای
✅ #قسمت_پایانی
برادر جان بی تو خانه به دوشم
پس از هجرت دیگر آب و ننوشم - حسین من
شده گریه بر عزای تو کارم
به درد فراقت ببین که دچارم - حسین من
سرشته شد با غم تو گِل من
زده هجرت آتشی به دل من
خدا را ازین غم چه چاره کنم
برای این خواهر تک و تنها
نمانده جز کهنه پیروهن اینجا
گریبان ازین غصه پاره کنم
✍ #بهمن_عظیمی
👈صوت این متن 👉
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ......
✓سیمای حرم↶
http://eitaa.com/simaye_haram
✓حرز حرم↶
https://eitaa.com/herze_haram
#⃣ #زمینه
#⃣ #سبک_شهادت_حضرت_زینب
#⃣ #شهادت_حضرت_زینب
#⃣ #حضرت_زینب
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
✅ #بند_اول
چشمام و به این در دوختم بیا
از غصه ی دوری سوختم بیا
حال و روزمو ببین
دیگه زینب داره میمیره
پیرهنِ تو بغلم
داره باز جون من و میگیره
از این پیرهنت
معلومه چقدر زخمداشتی، تو روی تنت
تشنه بودی و
تنها بودی و دوره کردنت
غریبِ مادرم حسین...
✅ #بند_دوم
کشته من و این بغضِ تو گلوم
تو بودی روی نیزه رو به روم
میدیدم زخمِ سَرِ تو رو
سنگا بوسه میزنن
زینب اونموقع شکست
که دیدمچوب رو لبت میبرن
آه از دخترت
وقتی که بغل گرفت وبوسه زد به سرت
صورتش کبود
قدش شد کمون مثل مادرت
غریبِ مادرم حسین...
✅ #بند_سوم
گریه میکنم با چشم ترم
یادم نمیره چی اومد سرم
مثل دستای بابام
روی دستم جای طناب
قلبم و میسوزنه
صدای لالاییِ رباب
ناچار بردنم
دست بسته من رو مجلس اغیار بردنم
پیش چشمایِ
سقای حرم بازار بردنم
غریبِ مادرم حسین...
👈صوت این متن 👉
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ......
✓سیمای حرم↶
http://eitaa.com/simaye_haram
✓حرز حرم↶
https://eitaa.com/herze_haram
#⃣ #زمزمه
#⃣ #سبک_شهادت_حضرت_زینب
#⃣ #شهادت_حضرت_زینب
#⃣ #حضرت_زینب
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
حسینجان! به یاد لبت یک شبمخواب راحت نداشتم
کنار تن بی سرت کاسۀ آب گذاشتم واویلا
حسینجان! تو بودی و گودال و ریگ و تنت زیرِ نیزه
خدا حافظی کردی با زینبت زیر نیزه واویلا
*بمیرم برا خواهرش که خاطره هاش دست شمر افتاد... ببین چی کار کردن با بی بی زینب هیجده تا خاطره هاش بالای نیزه است...*
صدا میزدم مادرت رو یا مظلوم
به دامن بگیره سرت رو یا مظلوم
صدا میزدممادرت رو ای بی کسی
به دامن بگیره سرت رو یا مظلوم
تا حالا از این خونواده زنی رو نبردن اسارت
الهی می مُردم نمیدیدم اونقدر جسارت
به آتیش کشیدن حرم رو یا مظلوم
نبودی شکستن سرم رو یا مظلوم
خبر آن نیست که اموال به غارت رفته
خبر آن است که زینب به اسارت رفته
👈صوت این متن 👉
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ......
✓سیمای حرم↶
http://eitaa.com/simaye_haram
✓حرز حرم↶
https://eitaa.com/herze_haram
#⃣ #زمینه
#⃣ #سبک_شهادت_حضرت_زینب
#⃣ #شهادت_حضرت_زینب
#⃣ #حضرت_زینب
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
✅ #بند_اول
چشام کاسه ی خونه،
داره روضه میخونه
غم بی داداشی رو
فقط خواهر می دونه"۲"
بمیرم،
رفتی اسیری و خرابه
عباس هنوزبه فکر آبه
غمه تو غصه ی ربابه...
تو شامو،
میونه بازار و وِل وِله
میکشیدن کل و هِل هِله
به تو میخندید حرمله
با غم و میون غصه و تب
میخونم امون ز قلب زینب
زینب زینب زینب
اے بی پناه زینب
✅ #بند_دوم
ازین زندگی سیره،
کم کم آروم میگیره
مثه داداش حسینش
زیر آفتاب میمیره
تمومه
داره میزنه پر و بال
به یاد اون تل و گودال
به یاد اون جسم پامال
ﻣییڕه
به یاد غربت برادر
سر بی جون علی اصغر
خنجر کُندی رو حنجر"۲"
میزنم به سر و سینه امشب
میخونم امون ز قلب زینب
زینب زینب زینب
اے بی پناه زینب
✅ #بند_سوم
دلم درشور و ماتم
افتاده یاد محرم
برای عمه جانم
دارم بازم می خونم
بمیرم
خیمه ها رفتش به غارت
شما ڪجا و اسارت
بزمِ شراب وجسارت
بمیرم
بی بی برا اضطرابت
واسه ے قلب کبابت
خیلی دادن عذابت
باغماش جونم رسیده بر لب
میخونم امون ز قلب زینب
زینب زینب زینب
اے بی پناه زینب
👈صوت این متن 👉
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ......
✓سیمای حرم↶
http://eitaa.com/simaye_haram
✓حرز حرم↶
https://eitaa.com/herze_haram
#⃣ #شور
#⃣ #سبک_شهادت_حضرت_زینب
#⃣ #شهادت_حضرت_زینب
#⃣ #حضرت_زینب
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
✅ #بند_اول
چشماتو مثل دریا کن
ببار امشب ببار امشب
سفره ی دلتو وا کن
برا زینب برا زینب(۲)
بگو بی بی جان غم دارم بیمارم
توی پروندم سوریه کم دارم
محب رفیقای زینبی ام
برات مایه من از جونم میزارم
چشمامو وقف گریه براتومیکنم من همیشه
یا زینب عشق توتو دل من عمریه داره ریشه
جبل الصبر یا زینب
✅ #بند_دوم
هستی کوه شکیبایی
فدای عزتت بی بی
عقیله ی بنی هاشم
فدای غیرتت بی بی
تو پرچمدار روز عاشورایی
تو بنت الحیدر تو بنت الزهرایی
تو رسوا کردی با خطبت اعدارو
تو بی همتایی زینب کبرایی
ویران شدبا خطابه ی تو کاخ یزید حرامی
یا زینب همچو حضرت حیدرتو امیر کلامی
جبل الصبر یا زینب
✅ #بند_سوم
لحظه ی آخر عمرش
ناله داره ناله داره
از روضه های سه ساله
عزاداره عزاداره
خدامی دونه چه زجرا کشیده
یه عمره غیر مصیبت ندیده
زیر آفتاب داغ داره جون میده
میاد یادش از رگهای بریده
یک عمره یاد کرببلایه پر رنج وعذابه
همدمش ناله های سکینه ناله های رربابه
جبل الصبر یا زینب
✍ #حمدرضا_اسماعیل_نژاد
#مجید_مرادزاده
👈صوت این متن 👉
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ......
✓سیمای حرم↶
http://eitaa.com/simaye_haram
✓حرز حرم↶
https://eitaa.com/herze_haram
#⃣ #فیش_روضه_حضرت_زينب
#⃣ #حضرت_زينب
#⃣ #شهادت_حضرت_زينب
*السلامُ علیکِ یا بِنتَ وَلیِ اللهِ المُعَظَّم ،السلامُ علیکِ یا عَمَّةَ وَلِیِ اللهِ المُکَرَّم السلامُ عَلیکِ یا أُمُّ المَصائِبِ یا زَینَب، السلامُ علیکِ یا مَن ظَهَرَت مَحَبَّتُها لِلحُسَینِ المَظلوم،فِی مَوارِدِ عَدیدةٍ وَ تَحَمَّلَت المَصائِبَ المُحرِقَةَ لِلقُلوبِ مَعَ تَحَمُّلاتٍ شَدیدَةِ، السَّلامُ علیکِ أَیَّتُهَا البَعیدةُ عَن الأَوطانِ
سلام بر اون خانومی که از خونه اش دور افتاد
السلامُ علیکِ أَیَّتُهَا الأَسیرَةُ فِی البُلدان"
سلام به اون خانومی که شهر به شهر به اسارت رفته
" السلام علیکِ أَیّتُها المُتَحَیِّزَةُ فِی خَرابَةِ الشام السَّلامُ علیکِ أَیّتُها المُتَحَیِّرَةُ فِی وُقُوفِکَ عَلی جَسَدِ سَیِّدِ الشُّهَداءِ...
اَللهمَّ کُن لولیَّک...
ای روضه خوان صبح و مساء،صاحب الزّمان
ای داغدار کرب وبلا ، صاحب الزمان
*سئوال كرد:آقاجان! برای کدام روضه است فرمودید شب و روز اشک می ریزم،اگه اشک چشمم تموم بشه خون گریه می کنم..آیا روضه ی جدت غریبتون ابی عبدالله است؟ آقا فرمود:اگه جدم هم بود با من خون گریه می کرد...روضه ی عمو جانتون قمر بنی هاشمِ،آقا فرمود:اگه عباسم بود با من گریه می کرد...روضه علی اکبر؟نه...قاسم؟نه کدوم روضه است؟فرمود: من برا اسارت عمه جانم زينب خون گریه می کنم،که عمه ی مارو پشت دروازه ساعات آوردن..*
صاحب عزای عمّه ی قامت خمیده ای
خون، جای اشک، بین عزایش چکیده ای
*شب حضرت زینبِ، هیچ کسی مثل حضرت زینب داغ هجر رو نکِشید،لذا برای همینِ که امام زمان می فرمایند: خدارو برا فرج ما به حق عمه جانمون زینب قسم بدید. *
وقت مرور ِ داغ ِ روی داغ ِ عمّه هاست
گویی که خیمه ات لب ِ گودال کربلاست
داری شبیه عمّه به خود لطمه می زنی
بشکسته از جراحت ِ رگ های گردنی
دارد نشان ِ سنگ و عصا روی پیکرش
رفته ز کینه، بر سر ِ سرنیزه ها سرش
اینجا شروع ماتم جانسوز عمّه است
آغاز ِ اشک ِ هرشب و هرروز ِ عمّه است
*مصیبت ها دید عمه ی امام زمان، الهی بمیرم دردناک تر از همه گمان میکنم این بود:
اومد گودی قتلگاه بدن برادر را پیدا کرد، گاهی صدا میزد: "أنتَ أخی؟" آیا تو برادر منی؟ گاهی صدا میزد:"یَومٌ عَلیٰ صَدرِ المصطفیٰ یَومٌ عَلیٰ وَجهِ الثَّریٰ...." داداش یه روز رو سینۀ پیغمبر جات بود؛ یه روز رو خاک کربلا...
یک وقت دیدن لحنش عوض شدصدا میزنه:
"یا جَدّاه هذا حُسَینٌ بِالعَراء، مُقَطَّعُ الْأَعْضاءِ،مَسْلُوبُ الْعِمامَةِ وَالرِّداءِ، مُرَمَّلٌ بِالدِّماءِ" گفت و گفت تا به این جمله رسید یا رسول الله این همون حسینیه که زیر گلوش رومیبوسیدی...حسیـــــن...
چه زینبی، چه حسینی، چه خواهر و برادری. پنجاه و شش سال داشت زینب، ابی عبدالله پنجاه و هفت سال. یعنی پنجاه و شش سال زیر سایه برادر زندگی کرد، شرط ضمن عقد گذاشت برا عبدالله شوهرش، گفت زینب هرجا حسین بره باهاش باید بره، نکنه بگی نه! من هرجا حسینم بره باهاش میرم...*
جسمش همانند دلم در کربلا ماند
جز پیروهن از یوسف زهرا نشان نیست
*این پیروهن قصه داره..اومدن پیش امام سجاد علیه السلام، گفتن آقا جان: معذرت میخواهیم، غلط کردیم، نفهمیدیم شما رو اذیت کردیم. چکار کنیم از ما راضی بشی؟ حضرت فرمود: راضی نمیشیم، اما چند تا کار رو باید انجام بدید. اول اینکه چند تا مرکب خوب بیارید ما رو برگردونه مدینه، دوم اینکه هرچی غنیمت از ما گرفتید همه شو برگردونید. همه غنایم رو آوردن آماده حرکت، امام سجاد دید زینب تکون نمیخوره از جاش. عمه جان چی شده؟ چرا نمیای بریم؟ گفت: عزیز برادرم!هنوز امانتی من رو نیاوردن، من تا امانتیم رو نگیرم از اینجا تکون نمیخورم. چیه امانتیت عمه جان؟ گفت بگو بهشون خودشون میدونن. یکیشون رو صدا زد گفت: عمه جان من امانتیش رو میخواد. رفت و برگشت. دیدن یه تیکه پارچه آورد به دست زینب داد. زینب تا نگاهش کرد رو چشماش گذاشت. هی میگه حسین..
یک سال و نیم زینب با این پارچه گریه کرد. میدونی این پارچه چیه؟ عبدالله میگه: لحظات آخر عمر خانم دیدم این پارچه رو هی رو چشمام میذاره، هی گریه میکنه. گفتم برم ببینم چیه! جلوتر اومدم دیدم پیراهن خونیه برادرش حسینه.. یک سال و نیم با خاطرات حسینش زندگی کرد*
اصلا تمام هستی زینب حسین بود
یک سال و نیم روی سر من سایه بان نیست
گفتم کنار جسم سقایم به عَلقم
خواهر حریف خنده ی شمر و سنان نیست
من هرچه دیدم جز به زیبایی نبود و
جز شکرلله ورد دیگر بر زبان نیست
*یک سال و نیم این خاطرات جلو چشم زینب، گریه میکرد. حسین حسین میگفت. دستت رو بیار بالا، قبلش آغشته به اشکت کن. بگو خدایا برا زینب گریه کردم. فرج امام زمان، سلامتی رهبرمون، شفای مریض ها، برای نزول باران رحمت الهی، چند مرتبه بلند بگو یا حسین...
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ......
✓سیمای حرم↶
http://eitaa.com/simaye_haram