eitaa logo
متن سیمای حرم
14.2هزار دنبال‌کننده
11 عکس
6 ویدیو
0 فایل
🎙کانال رسمی فیلم، فیش روضه دفتری، سبك و صوت های مداحی و سخنرانی‌ وابسته به کانال باب الحرم 👈راه ارتباطی @OnlySeydALi 🔸کانال متن روضه باب‌الحرم↶ @babolharam_net 🔸فروشگاه حرز حرم↶
مشاهده در ایتا
دانلود
‍#⃣ ‍#⃣ ‍#⃣ #⃣ #⃣ .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ✅ اومِدُم به نغمه‌خوانی به زِبونِ آبودانی می‌خونُم سی یار جانی به زِبون آبودانی دنیا پرتِلاطمه و دلوم پُره و غرق غمه بخدا دِوای دردای مو دیدِن حرمه آقا مست و سرخوشُم؛ الهی فدات بِشُم مِگه از تو می‌گذرُم، بذا قربونِت بِرُم هِلِه یاعلی‌بن‌موسی‌الرضا هِلِه هِلِه ✅ اومِدُم به نغمه‌خوانی به زِبونِ آبودانی می‌خونُم سی یار جانی به زِبون آبودانی بیو سی کن به دل مو طلا شبیه گنبدته بهترین نمازُم تُو گُهرشاد مشهدته بخدا امام رضا؛ دلخوشیمه ها کوکا صحن اسماعیل طلا؛ مُنِه برده کربلا هِلِه یاعلی‌بن‌موسی‌الرضا هِلِه هِلِه ✍ 👈صوت این متن 👉 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ...... ✓سیمای حرم↶ http://eitaa.com/simaye_haram ✓حرز حرم↶ https://eitaa.com/herze_haram
‍#⃣ ‍#⃣ ‍#⃣ #⃣ #⃣ .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ✅ کوچه راه‌بندونه، نم‌نم بارونه ساقی پر کن امشب! پیمونه پیمونه بهارو میبینی از در اومده عزیز موسی بن جعفر اومده تو چشمای یارم، خدا رو می بینم از آسمون امشب ستاره می چینم «السلطان ابالحسن » ✅ به دلم افتاده تو حرم می‌میرم پنجره فولادو تا بغل می‌گیرم من دلم‌و دادم پای گنبدت قبله‌ی من باشه رو به مشهدت کبوتر قلبم میاد روی بامت عشق می کنم من با چوب‌پر خدامت «السلطان ابالحسن » ✅ ازدحام‌و دیدم باز برا من جا بود منو راهم دادی تو دلت دریا بود جای خودت آقا تا میام حرم ضریح‌و میبوسم قربونت برم دل به کسی آقا ندادم الا تو خیال من تخته قیامتم با تو «السلطان ابالحسن » 👈صوت این متن 👉 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ...... ✓سیمای حرم↶ http://eitaa.com/simaye_haram ✓حرز حرم↶ https://eitaa.com/herze_haram
4.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌟کانال حرز حرم زیر مجموعه سیمای حرم و باب الحرم در خدمتتون هستیم با عرضه اولین حرز کامل با چندین خاصیت در ایران 👇🏻 ✓کانال بی نظیر حرز حرم↶ https://eitaa.com/herze_haram
#⃣ ‍#⃣ #⃣ .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ✅ بسم الله الرحمن الرحیم اللهم كن لولیك الحجه بن الحسن صلواتك علیه و علی آبائه فی هذه الساعه و فی كل الساعه ولیا و حافظا و قائدا و ناصرا و دلیلا و عینا حتی تسكنه ارضك طوعا تمتعه فیها طویلا دوست دارم تا جون دارم،اسم تو رو صدا كنم درد عمری دوری رو ،با دیدنت دوا كنم عمریه منتظرم یه روزی كربلا باشم با سراپای وجودم قبرتو نگاه كنم *آقاجانم،قربون حرم قشنگت،بگم؟وصف العیشه دیگه،قربون بین الحرمینت،اونایی كه ندیدید هی گریه كنید، شاید امروز كربلایی بشید، قربون پرچم سرخ حرمت، آخ بگم؟ قربون گودال قتلگاه،بگم؟قربون تل زینبیت،قربون كف العباست،قربون نهر علقمه ات، می ری كربلا،تو این كوچه پس كوچه های كربلا،توی بازار،از این كوچه به اون كوچه،می بینیم، گوشه ی یه كوچه یه پنجره ی كوچلو گذاشتن،با عربی یه چیزهایی نوشتن،یه مهتابی سبز روشنه،می پرسیم این چیه؟می گن اینجا همون جایی است كه علی اصغر رو تیر زدن...* دوست دارم تلافیه یه عمر محبت تو رو برا تعجیل فرج تو حرمت دعا كنم *یه بیت رو بگم،یاد پدر مادرا،اونهایی كه زیر خاك رفتن...* من سر سفره ی تو بزرگ شدم خوب میدونی تا دم مرگ محاله دامنت رو  رها كنم *بریم رفقا توی صحرای كربلا،ببینیم چی برامون نوشتن....* بسم الله الرحمن الرحیم اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا اَباعَبْدِاللَّه به خدا اسمی قشنگ تر از اسمت ندیدم،گفت:بغل امیرالمؤمنین علیه السلام نشسته بود،اهلبیت با هم مفاخره می كردند،امام حسین علیه السلام بچه است،عشق باباست،تو بغل بابا نشست گفت:بابا. جون بابا،بابا من از تو برترام،گفت:چه طور بابا؟ گفت: بابای تو كیه؟ امیرالمونین گفت:بابای من ابی طالب، امام حسین گفت: ولی بابای من تویی... امیرالمؤمنین گریه كرد،گفت:مادر تو كیه؟گفت:خوب فاطمه بنت اسد، گفت:بابا مادر من زهراست، گفت:بابا داداش تو كیه؟ گفت:خوب عقیل ،جعفر،.. گفت:بابا من یه داداش حسن دارم،دنیا دیگه مثل اون نداره، تو خواهرت كیه؟ من یه خواهر دارم اسمش زینب ِ بابا،امیرالمؤمنین گفت:آره بابا بخدا تو ازمن برتری...* اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یَابْنَ رَسُولِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یَابْنَ اَمیرِالْمُؤْمِنینَ و َابْنَ سَیِّدِ الْوَصِیّینَ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یَابْنَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِساَّءِ الْعالَمینَ اَلسَّلامُ.امام كاظم فرمود:به شیعیان ما بگید،هر وقت می خواستن مارو صدا بزنن،از همه ی القاب و كُنیه ها ،از همه ی چیزها بهتر،اونی كه دل مارو شاد میكنه،فقط به ما بگن،یابن فاطمه. چقدر مادرشون رو دوست داشتن. اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا ثارَ اللَّهِ وَ ابْنَ ثارِهِ وَ الْوِتْرَ الْمَوْتُورَ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِكَ سلام به حبیبت،سلام به زهیرت،سلام به عون و جعفر و عبدالله و قاسمت، سلام به علی اكبر و عباست،سلام به علی اصغرت،سلام به رقیه ات،سلام به زینبت،سلام به ربابت،حسین جان عَلَیْكُمْ مِنّى جَمیعاً سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهار با همه ی وجودت،می خوای آروم بگی بلند بگی،هرجوری میگی،ولی با یه دل لرزون بگو، یا اَباعَبْدِاللَّه  این دل تنگم عقده ها دارد گوئیا میل كربلا دارد ای خدا مارا كربلایی كن بعد از آن مارا شهدایی كن میروم بینم در كجا زینب ناله از شمر بی حیا دارد. او می دوید و من می دویدم..... لَقَدْ عَظُمَتِ الرَّزِیَّةُ وَ جَلَّتْ وَ عَظُمَتِ الْمُصیبَةُ بِكَ عَلَیْنا وَ عَلى جَمیعِ اَهْل ِالاِْسْلامِ و َجَلَّتْ وَ عَظُمَتْ مُصیبَتُكَ فِى السَّمواتِ عَلى جَمیعِ اَهْلِ السَّمواتِ فَلَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً اَسَّسَتْ اَساسَ الظُّلْمِ وَ الْجَوْرِ عَلَیْكُمْ اَهْلَ الْبَیْتِ وَ لَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً دَفَعَتْكُمْ عَنْ مَقامِكُمْ و َاَزالَتْكُمْ عَنْ مَراتِبِكُمُ الَّتى رَتَّبَكُمُ اللَّهُ فیها و َلَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً قَتَلَتْكُمْ وَ لَعَنَ اللَّهُ الْمُمَهِّدینَ لَهُمْ بِالتَّمْكینِ مِنْ قِتالِكُمْ بَرِئْتُ اِلَى اللَّهِ وَ اِلَیْكُمْ مِنْهُمْ وَ مِنْ اَشْیاعِهِمْ وَ اَتْباعِهِمْ وَ اَوْلِیاَّئِهِم یا اَباعَبْدِاللَّهِ... از آب هم مضایقه كردن كوفیان خوش داشتن حرمت مهمان كربلا بودند دیو و دد همه سیراب و می مكید خاتم ز قحط آب سلیمان كربلا .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ...... ✓سیمای حرم↶ http://eitaa.com/simaye_haram ✓حرز حرم↶ https://eitaa.com/herze_haram
#⃣ ‍#⃣ #⃣ .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ✅ اِنّى سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَكُمْ وَ حَرْبٌ لِمَنْ حارَبَكُمْ اِلى یَوْمِ الْقِیامَةِ وَ لَعَنَ اللَّهُ آلَ زِیادٍ وَ آلَ مَرْوانَ وَ لَعَنَ اللَّهُ بَنى اُمَیَّةَ قاطِبَةً وَ لَعَنَ اللَّهُ ابْنَ مَرْجانَةَ وَ لَعَنَ اللَّهُ عُمَرَ بْنَ سَعْدٍ وَ لَعَنَ اللَّهُ شِمْراً آدم اسم این نانجیب رو میشنوه بدنش میلرزه، میدونی چرا؟ آخه روز عاشورا توی گودال قتلگاه صدای ناله ی حضرت زهرا سلام الله علیهارو بلند کرد: بُنَیَّ... پسرم! قَتلوک ذَبحوک و مِنَ الماء مَنَعوک... پسرم غریب و تشنه کُشتنت وَ لَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً اَسْرَجَتْ وَ اَلْجَمَتْ وَ تَنَقَّبَتْ لِقِتالِكَ به خدا این جمله رو راست میگم: بِاَبى اَنْتَ وَ اُمّى لَقَدْ عَظُمَ مُصابى بِكَ فَاَسْئَلُ اللَّهَ الَّذى اَکْرَمَ مَقامَكَ خدا معرفت من رو زیاد كن،معرفت،معرفت،  همه داد مقام معظم رهبری اینه،جوونها معرفتشون زیاد بشه،جوونها صاحب مناجات و اشك باشن،جوونها نیمه شبهاتون رو از دست ندید، تعریف می كنن:شهیدی بود،لات بود ،از اونهایی بود كه قبل از انقلاب سر كوچه ها می ایستاد ،نفس امام ،حرفهای امام چهره ی امام ،آدمش كرد،سر به راه شد ،همیشه هرجا مینشست میگفت من میخوام،مثل اربابم سر از تنم جدا شه،همینجوری راه برم هی بگم حسین،بهش میخندیدن،بابا این چه طور شهید شدنیه،مگه میشه این جوری،قسم میخورد، میگفت:پشت خط اصلاً خبری نبود،یه دونه خمپاره و تركش نمی اومد،دیدیم پشت سنگر یه  چفیه دستش گرفته بود هی میگفت:حسین، دیر شده،زود باش،وعده ی ما داره دیر میشه چرا داری معطل می كنی،بچه ها بهش میخندیدن، گفت:یه لحظه دیدم بدن داره بدون سر راه میره،هی  میگه حسین، حسین. به قول مقام معظم رهبری:«خدا یه معبر تنگی گذاشتی ما رو از اون رد كن»،دنیا مارو نمی خواد،ما بمونیم خودمون رو خراب میكنیم. فَاَسْئَلُ اللَّهَ الَّذى اَکْرَمَ مَقامَكَ وَ اَکْرَمَنى بِكَ اَنْ یَرْزُقَنى طَلَبَ ثارِكَ مَعَ اِمامٍ مَنْصُورٍ مِنْ اَهْلِ بَیْتِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ و َآلِه یه روزی آقا تو بیایی،پشت سر شما،پشت سر رهبرمون،همه برچمهای سرخ و سبز رو بگیریم، روش بنویسیم،یا لثارت الحسین،اون جوری كربلا رفتن صفا داره،اَللّهُمَّ اجْعَلْنى عِنْدَكَ وَجیهاً بِالْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلامُ فِى الدُّنْیا وَ الاْخِرَةِ،یا اَباعَبْدِاللَّهِ كسی تماشاچی نباشه صدات برسه کربلا یا اَباعَبْدِاللَّهِ... اِنّى اَتَقَرَّبُ اِلى اللَّهِ وَ اِلى رَسُولِهِ وَ اِلى امیرِالْمُؤْمِنینَ وَ اِلى فاطِمَةَ وَ اِلَى الْحَسَنِ وَ اِلَیْكَ بِمُوالاتِكَ وَ بِالْبَراَّئَةِ مِمَّنْ اَسَسَّ اَساسَ ذلِكَ وَ بَنى عَلَیْهِ بُنْیانَهُ وَ جَرى فى ظُلْمِهِ وَ جَوْرِهِ عَلَیْكُمْ وَ على اَشْیاعِكُمْ بَرِئْتُ اِلَى اللَّهِ وَ اِلَیْكُمْ مِنْهُمْ وَ اَتَقَرَّبُ اِلَى اللَّهِ ثُمَّ اِلَیْكُمْ بِمُوالاتِكُمْ وَ مُوالاةِ وَلِیِّكُمْ وَ بِالْبَرآئَةِ مِنْ اَعْداَّئِكُمْ وَ النّاصِبینَ لَكُمُ الْحَرْبَ وَ بِالْبَرآئَةِ مِنْ اَشْیاعِهِمْ وَ اَتْباعِهِمْ اِنّى سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَكُمْ وَحَرْبٌ لِمَنْ حارَبَكُمْ وَ وَلِىُّ لِمَنْ والاکُمْ وَ عَدُوُّ لِمَنْ عاداکُمْ فَاَسْئَلُ اللَّهَ الَّذى اَکْرَمَنى بِمَعْرِفَتِكُمْ وَمَعْرِفَةِ اَوْلِیاَّئِكُمْ وَ رَزَقَنِى الْبَراَّئَةَ مِنْ اَعْداَّئِكُمْ اَنْ یَجْعَلَنى مَعَكُمْ فِى الدُّنْیا وَالاْخِرَةِ وَاَنْ یُثَبِّتَ لى عِنْدَکُمْ قَدَمَ صِدْقٍ فِى الدُّنْیا وَ الاْخِرَةِ اَنْ یَجْعَلَنى مَعَكُمْ فِى الدُّنْیا وَالاْخِرَةِ وَاَنْ یُثَبِّتَ لى عِنْدَآُمْ قَدَمَ صِدْقٍ فِى الدُّنْیا وَ الاْخِرَةِ همین رو به من بدی بسه، من جای دیگه نرم،قدمهای من رو در خونه ی شما تثبیت كنن،این دنیا و اون دنیا،بخدا خیلی افتخاره،تو این دنیا تو موقعیت های اجتماعی میگن فلانی تو فلان موسسه كار میكنه؛طرف خیلی وعضش خوبه،تو بازاره، ولی تو رو میخوان نشون بدن،میگن: این رو میبینی این گریه كن امام حسینه،اون بچه هیئتیه،اون همونیه كه محرم و صفری پیرهن مشكی رو در نمیاره،میگه حسین،این همنونه كه دنبال یه جای تاریك میگرده بره بشینه،اونا گریه كنن اونم گریه كنه،خیلی نشونه ی بالایی است،می خواهیم كه مارو از این دایره و سفره نگیرن... .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ...... ✓سیمای حرم↶ http://eitaa.com/simaye_haram ✓حرز حرم↶ https://eitaa.com/herze_haram
#⃣ ‍#⃣ #⃣ .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ✅ وَ اَسْئَلُهُ اَنْ یُبَلِّغَنِى الْمَقامَ الْمَحْمُودَ لَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ وَ اَنْ یَرْزُقَنى طَلَبَ ثارى مَعَ اِمامٍ هُدىً ظاهِرٍ ناطِقٍ (بِالْحَقِّ) مِنْكُمْ وَ اَسْئَلُ اللَّهَ بِحَقِّكُمْ وَبِالشَّاْنِ الَّذى لَكُمْ عِنْدَهُ اَنْ یُعْطِیَنى بِمُصابى بِكُمْ اَفْضَلَ ما یُعْطى مُصاباً بِمُصیبَتِهِ مُصیبَةً ما اَعْظَمَها  آخه كدوم مصیبتی از این بالاتر كه تو نصف روز همه گلهای زینب رو سرها بالا نیزه كردن، وَ اَعْظَمَ رَزِیَّتَها فِى الاِْسْلامِ وَ فى جَمیعِ السَّمواتِ وَ الاَْرْضِ اَللّهُمَّ اجْعَلْنى فى مَقامى هذا مِمَّنْ تَنالُهُ مِنْكَ صَلَواتٌ وَ رَحْمَةٌ وَ مَغْفِرَةٌ اَللّهُمَّ اجْعَلْ مَحْیاىَ مَحْیا مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ مَماتى مَماتَ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ . اَللّهُمَّ اِنَّ هذا یَوْمٌ تَبرَّکَتْ بِهِ بَنُو اُمَیَّةَ وَ ابْنُ آکِلَةِ الَْآکبادِ اللَّعینُ ابْنُ اللَّعینِ عَلى لِسانِكَ وَ لِسانِ نَبِیِّكَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فى کُلِّ مَوْطِنٍ وَ مَوْقِفٍ وَقَفَ فیهِ نَبِیُّكَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ اَللّهُمَّ الْعَنْ اَباسُفْیانَ وَ مُعوِیَةَ وَ یَزیدَ بْنَ مُعاوِیَةَ عَلَیْهِمْ مِنْكَ اللَّعْنَةُ اَبَدَ الاْبِدینَ هذا یَوْمٌ فَرِحَتْ بِهِ آلُ زِیادٍ وَ آلُ مَرْوانَ بِقَتْلِهِمُ الْحُسَیْنَ صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِ اَللّهُمَّ فَضاعِفْ عَلَیْهِمُ اللَّعْنَ مِنْكَ وَ الْعَذابَ (الاَْلیمَ) اَللّهُمَّ اِنّى اَتَقَرَّبُ اِلَیْكَ فى هذَا الْیَوْمِ وَ فى مَوْقِفى هذا وَ اَیّامِ حَیاتى بِالْبَراَّئَهِ مِنْهُمْ وَاللَّعْنَةِ عَلَیْهِمْ وَ بِالْمُوالاتِ لِنَبِیِّكَ وَ آلِ نَبِیِّكَ عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمُ اَلسَّلامُ اَللّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ آخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلى ذلِكَ اَللّهُمَّ الْعَنِ الْعِصابَةَ الَّتى جاهَدَتِ الْحُسَیْنَ وَ شایَعَتْ وَ بایَعَتْ وَ تابَعَتْ عَلى قَتْلِهِ اَللّهُمَّ الْعَنْهُمْ جَمیعاً. حسین آقام .. همه میرن تو می مونی برام .. با مادرم .. ایشاالله اربعین میام حرم به این امید .. شاید آقا منِ بدم خرید ولم نکن .. بدم نگاه به این دلم نکن ای آشنا .. منه حقیر کجا شما کجا شه وفا .. گره به کارمِ گره گشا سلام بدم .. به محضرِ شما ، قدم قدم صدات زدم .. با دستِ خالی اینجا اومدم حالا دست ادب رو سینه ات بذار انگار الان کربلا روبروی ضریح شش گوشه ایستادی... اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِكَ عَلَیْكَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ (اَبَداً) ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِكُمْ السّلام ای بدنِ بی سرِ گرما دیده السّلام ای سرِ مجروحِ کلیسا دیده با چه وضعی تَه‌ گودال کشاندند تو را ما شنیدیم ولی زینبِ کبری دیده  ای به قربان نگاهش که از این دشتِ بلا هر بلایی به سرش آمده زیبا دیده زینَت دوش نبی بودی و، بی وجدانها  سر بریدند و گرفتند تو را نادیده  السّلام ای بدنِ بی سرِ گرما دیده السّلام ای سرِ مجروحِ کلیسا دیده به نیابت از امام زمانمون، شهدا، امامِ شهدا، رهبر حَیّ مون، اموات، سلام بدیم... اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ اَللّهُمَّ خُصَّ اَنْتَ اَوَّلَ ظالِمٍ بِاللَّعْنِ مِنّى وَ ابْدَاءْ بِهِ اَوَّلاً ثُمَّ الثّانِىَ وَالثّالِثَ وَ الرّابِعَ اَللّهُمَّ الْعَنْ یَزیدَ خامِساً وَ الْعَنْ عُبَیْدَ اللَّهِ بْنَ زِیادٍ وَ ابْنَ مَرْجانَةَ وَ عُمَرَ بْنَ سَعْدٍ وَ شِمْراً وَ آلَ اَبى سُفْیانَ وَ آلَ زِیادٍ وَ آلَ مَرْوانَ اِلى یَوْمِ الْقِیمَةِ سرهارو به سجده بگذارید،سجده رفتن خیلی گره ها رو باز میكنه،تو این سجده خیلی حرفها زده میشه،وقتی سجده ای داری حرف میزنی،خیلی آدم احساس نزدیكی به خدا میكنه، حوائج رو مَد نظر بیارید صدر حوائج فرج امام زمانمون باشه اَللّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ حَمْدَ الشّاکِرینَ لَكَ عَلى مُصابِهِمْ اَلْحَمْدُ لِلَّهِ عَلى عَظیمِ رَزِیَّتى اَللّهُمَّ ارْزُقْنى شَفاعَةَ الْحُسَیْنِ یَوْمَ الْوُرُودِ وَ ثَبِّتْ لى قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَكَ مَعَ الْحُسَیْنِ وَ اَصْحابِ الْحُسَیْنِ الَّذینَ بَذَلُوا مُهَجَهُمْ دُونَ الْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلامُ .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ...... ✓سیمای حرم↶ http://eitaa.com/simaye_haram ✓حرز حرم↶ https://eitaa.com/herze_haram
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#⃣ #⃣ #⃣ #⃣ #⃣ .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... "اللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَهَ وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بنیها وَالسِّرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحاطَ بِه عِلْمُکَ" اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ السَّلام عَلَى الحُسَینِ وَ عَلى عَلِي بنِ الحُسَینِ وَ عَلى أَولادِ الحُسَینِ وَ عَلى أَصحابِ الحُسَین اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلیّک...  با نور خود سرشت مرا ناب ناب کن من را برای نوکریت انتخاب کن *ياصاحب الزمان!...* هرچند بد حساب شدم بی وفا شدم اما مرا ز گریه کنانت حساب کن اول به دست خالی من یک نگاه بعد درمانده را اگر دلت آمد جواب کن *آقاجان! میدونم دلت نمیاد منو جوابم كني، تو فرزند همون حسیني هستي که اون لحظات آخرش چشمای بی رمقشو باز کرد دید یه نا نجیب رو سینه اش نشسته یه نگاه بهش کرد گفت اگه الان پاشی بری دستتو می گیرم ازت میگذرم ...* *مولا!...*  در فتنه خیز غفلت و آفات و  ابتلاء قلبم ز دست میرود آخر شتاب کن من را ببر به جنت الاحرار کربلا با مسلم و حبیب و وهب هم رکاب کن من را به حق مادرت ارباب رد مکن امشب بیا به خاطر زهرا ثواب کن .... *شب اول،ببين عزت رو، هر كجا مي خوان روضه ي مُحرم رو شروع كنن، با مسلم شروع مي كنن، دروازه ي ورود به مُحرم روضه ي اين آقاست... اين مسلمه با اين عظمت با اين مقام،حالا من و تو اومديم از مسلم عاشقي ياد بگيريم،از مسلم فدا شدن برا امام زمان ياد بگيريم،اومديم از مسلم ياد بگيريم بايد بدون كم و كاست خودمون رو خرج امامِ زمانمون كنيم. مي خواي ياد بگيري بسم الله:* بنويسيد مرا يارِ اباعبدالله اولين بنده ي دربار اباعبدالله منتظر مانده ي ديدار اباعبدالله من كجا و سر بازار اباعبدالله تا خدا هست خريدار اباعبدالله *عشق بازي رو ياد بگير...* عاشق آن است كه ديدار كند يارش را بارها جان بدهد ديد اگر يارش را باز آماده كند جانِ گُهربارش را فاطمه پيش خدا پيش برد كارش را هر كه اوفتاد پي كار اباعبدالله مانده از جلوه ي والاي تو حيران مسلم جان خود ريخت به پاي تو به يك آن مسلم عيد قربان شهان، هست فراوان مسلم من به قربان تو نه جان هزاران مسلم تازه قربان علمدار اباعبدالله قبل از آنكه بيايد خبرم را ببريد * خبر دادن تو منزل ثعلَبِیَّه به امام حسين عليه السلام گفتند:آقا مسلم رو تو كوفه كشتند، حضرت گريه كرد، گفت:مسلم پسر عموي من بود،سفير من بود، مورد اعتماد من بود..* قبل از آنكه بيايد خبرم را ببريد زير پايش م‍‍ژه ي چشم ترم را ببريد محضرش دست به دست اين جگرم را ببريد گر سرم را و سر دو پسرم را ببريد باز هستيم بدهكار اباعبدالله *سَرَم كه چيزي نيست،خودم فدات حسين، دوتا بچه هام فدات حسين...* وقت حجران به گريبان چه نيازي دارم به دل بي سر و سامان چه نيازي دارم به لب پاره به دندان چه نيازي دارم به سر شانه ي اينان چه نيازي دارم تا سرم هست به ديواراباعبدالله *با همه ي مقاومتش، با همه ي سرداري و دليريش، بهش نيرنگ زدن، اَمان نامه ي دروغين بهش دادن،گودال سر راهش كندن، وَ اِلا به اين راحتي مسلم رو نمي تونستن بگيرند،گفتم: گودال، ياد چي مي افتند بعضي ها،اصلاً رسم اين كوفيا همين بود،مي خواستند يك نفر رو گير بندازند، سر راهش گودال مي كندند، اصلاً بنا ندارم اين جوري روضه بخونم شب اول، مي خوام بگم اين مسلم، آقايي است كه در راه وَليِّ خدا اول فدايي قرار گرفت، قربونش برم،مادر سادات زهرا هم اولين فدايي علي است، ناله دارا! شب اولي روضه ام همينه، مي خوام بگم: تو كوفه چند نفر ريختند،نتونستند مسلم رو دستگير كنند، اما مَردم! مسلم يه مرد جنگيه،يه سردار خستگي ناپذيره،اما مادر ما زهرا،يه مادر باردار بود، هجده ساله بود، يازهرا... بخدا مادر سادات فاطمه تنها بود، بخدا قبل از اینکه نوحه خونا به ابی عبدالله بگن: غریب گیر آوردنت.. باید به زهرا بگن، ابی عبدالله توی میدان جنگ بود،منتظر هر حادثه ای بوداما فاطمه ي زهرا رو بی هوا زدند، دومی ملعون گفت:برید،هر جوری شده علی رو بیارید،ما با زن ها کاری نداریم؛ مغیره سوال کرد اگر رفتیم فاطمه بین ما و علی حائل شد چی کار کنیم؟! گفت:برید هر جور شده علی رو بیارید … اگر فاطمه حائل شد با هر چی دستتونه فاطمه رو بزنید” شب اول محرمي، هر كجا نشستي برا فرج امام زمانت ناله بزن بگو: يا زهرا! .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ...... ✓سیمای حرم↶ http://eitaa.com/simaye_haram ✓حرز حرم↶ https://eitaa.com/herze_haram
#⃣ #⃣ #⃣ #⃣ #⃣ .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... اللهم صل علی فاطمة وأبیها و بعلها و بنیها و سر المستودع فیها بعدد ماأحاط به علمک السلام عليك يا ابا عبدالله و علي الارواح التي حلت بفنائك؛ عليك مني جميعا سلام الله ابدا ما بقيت و بقي الليل و النهار و لا جعله الله آخر العهد مني لزيارتكم *بلد نیستم سلام بدم و دستم رو روی سینه ام نذارم،از بچگی یادم دادن، یه جوری سلام بده امشب اسم مارو هم جزو زائرها بنویسن:* السلام علي الحسين وعلي علي بن الحسين و علي اولاد الحسين وعلي اصحاب الحسين اللهم کُنْ لوَلیک...  شد ماه عزا میکشی از عمق دلت آه شرمنده که از داغ دلت نیستم آگاه می آمدی ایکاش به همراهِ محرّم در بزم غریبانهٔ عشّاق؛ شبانگاه حسرت به دلم مانده که یکروز بخوانم در محضر تو یک دو سه خط  روضهٔ کوتاه *همه گریه کن های عالم رو جمع کنی به اندازه ی یه صبحِ امام زمان نمیتونن گریه کنن... صبح و شب گریه میکنه برا ابی عبدالله* هستی و نمی بینمت و کاش ببینم آن لحظه که با شال عزا میرسی از راه *اعتقاد ما اینه هر جایی خیمه ی ابی عبدالله برپا بشه قبل از ماها خودِ امام زمان حضور پیدا میکنه، نه تنها خودشون، فرمودن: مادرم زهرا میاد، بابام علی میاد،ملائکة الله میآن...* میسوزی و پا تا به سرت می‌شود آتش می نوشی اگر جرعه ای از آب در این ماه از جدّ غریبت به دلت مانده چه داغی از مقتل و از خنجر و از ضربهٔ جانکاه جانم به فدای تو صباحاً وَ مساعا ای منتقمِ خون خدا آجرک الله!  مثل فردايي  كاروان ابي عبدالله رسيد كربلا، اسمِ کربلا که میاد یه جورِ دیگه ای گریه میکنی، میدونی چرا؟ شاید یه دلیلش این باشه، تا رسیدن کربلا، حضرت دید اسبش دیگه حرکت نمیکنه تا رسیدن به کربلا،اینطور نوشته شده درلهوفِ سید بن طاووس: هفت تا مَرکَب عوض کرد ابی عبدالله، هر چه می کرد، اسب حرکت نمی کرد، عاقبت از پیرمردی سئوال کردن:این سرزمین کجاست؟عرض کرد:یا اباعبدالله! نینوا بهش میگن.فرمود:بگید:آیا نامِ دیگه ای هم داره؟عرض کرد:بله آقاجان! اینجا رو کربلا هم میگویند، تا گفت:کربلا،ابی عبدالله زد زیرِ گریه،فرمود:” إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُون”* مرحوم دربندي اين روايت رو مي گه:مي گه فردا تا ابي عبدالله رسيد به زمين كربلا،جبرائيل نازل شد به زمين كربلا،گفت:حسين خوش اومدي،يادته،قرار داشتيم با هم،عهدي كه به گردن تو بوده،از عالم زر، حالا وقتشه،حسين خوش اومدي،گفت:جبرائيل من اينقدر عاشق شهادتم بودم،وعده ي ما روز دهم بود،اما من هشت روز زودتر اومدم،وعده با من بود،اما من زينبم رو هم آوردم، رقيه ام رو آوردم،بچه هام رو هم  آوردم،يا صاحب الزمان من يه جمله ديگه مي خوام عرض كنم،به اين دلا صبر نده،جبرئيل رفت، دفعه ي بعد كه اومد روز عاشورا بود،مي دوني با چه منظره اي مواجع شد،ديد حسين تو گودال قتلگاه رو زمين اوفتاده،نانجيب جلو چشم زينب،رو سينه ي حسين نشسته،زينب دست بر سر گذاشته،هي داره فرياد مي زنه،وامحمدا،واعليا...  آه از این خاک و خارها برگرد وای از این شوره زارها برگرد  جان به لب کرده کودکانت را خنده ی نیزه دارها برگرد  يه اسمي رو ببرم شب دومي براش لعنت بفرستي؟ حرمله آمده ست و بند آمد  نفس شیرخوارها برگرد  دخترانت چقدر میلزرند از حضور سوارها برگرد  تا که از خواهرت جدا نشوی تا که صاحب عزای ما نشوی  تا لباس تو را ز تن نبرند تا هم آغوش بوریا نشوی  جان مادر بیا بیا برگرد آه از این کربلا بیا برگرد *یادت باشه اول خیمه ی زینب رو برپا کردن، اول خیمه ی زن ها رو برپا کردن، من از شما سئوال می کنم تو با گریه ات برام روضه بخون، می دونی زینب چطور از محمل ها پایین اومد؟ می دونی رقیه چطور از محمل پایین اومد؟ می دونی رباب چطور پایین اومد؟ الان من بهت میگم:با تشریفات، جوانهای هاشمی دورِ محملِ زینب رو گرفتن، چشم نامحرم به سايه زينب هم نيوفته، عباس با ادب زانو زد،یه دستِ عمه رو قاسم گرفته،یه دستِ عمه رو علی اکبر گرفته،عمه وقتی پایین می اومد یه نگاه به سر و صورتِ جوانها می کرد،می گفت: خدا حفظتون کنه... من که امشب روضه هنوز نخوندم، میگم:زینب رو با احترام از محمل پایین آوردن، اما بعضی ها چرا دارن اشک می ریزن؟ آخه اون روزی که زینب از محمل پایین اومد اباالفضل بود، علی اکبر بود، اون روز که زینب پایین اومد،قاسم بود،حسین بود،اما شبِ یازدهم…شبِ یازدهم زینب بچه هارو سوارِ بر محمل کرد،اما خوب نگاه کرد دید کسی نیست کمکش کنه، دورش رو نامحرم گرفته،حسین!…  خدايا به اضطرار حضرت زينب سلام الله عليها فرج امام زمان ما برسان...  .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ...... ✓سیمای حرم↶ http://eitaa.com/simaye_haram ✓حرز حرم↶ https://eitaa.com/herze_haram
#⃣ #⃣ #⃣ #⃣ #⃣ .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... " اللهم صل علی فاطمة و ابیها و امها و بعلها و بنیها و سر المستودع فیها بعدد ما احاط به علمک" السلام علیک یا أباعبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائک علیکم منی جمیعا سلام الله أبدا مابقیت وبقی اللیل والنهار ولاجعله الله آخر العهد منی لزیارتکم السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی أولاد الحسین و علی أصحاب الحسین... اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلیّک...  دلگیرم از تمامی دنیا شتاب کن مجنونم و بخاطر لیلا شتاب کن   در انتظار آمدنت روزها گذشت ای وعده ی قدیمی دنیا شتاب کن ای وارث عدالت و صبر و غم علی با ذوالفقار حضرت مولا شتاب کن وقتش رسیده صبح ظهورت فرا رسد پایان بده بر این شب یلدا شتاب کن جانم به لب رسیده از این روزگار پست آقا به جان حضرت زهرا شتاب کن بر آن تنی که زخمی و صد پاره گشته بود بر آن سری که رفت به نِی ها شتاب کن جان سه ساله دخترکی که گرفته بود بر روی دامنش سرِ بابا شتاب کن یا صاحب الزمان!... *امشب شبِ رقیه است،اصلاً برا این دختر، خود به خود اشکا جاری میشه...قلب آدم میسوزه...تو روضه ی رقیه آدم پیر میشه... به خدا هر چی برات بگم از روضۀ سه ساله کم گفتم .. هر چی برات بگم ، تازه خیلی از روضه ها جا می مونه.. یه جوری صدا زد، نصف شب بابا رو کشوند خرابه، زینب کبری دید داره درِ خرابه وا میشه،  گفت: عمه! همه رو بگو بلند شن، چی شده عزیز دلم؟ عمه! بابام داره میاد خرابه، همه بلند شدن، یهو دیدن چند نفر درِ خرابه رو وا کردن، زینب سریع بلند شد، اومد جلو، صدا زد: تو رو خدا کاری باهاش نداشته باشین، قول میدم ساکتش کنم، نانجیب اومد جلو، داد زد سر بچه، چیه این وقت شبی شهر رو به هم ریختی؟ چته هی داد میزنی؟ بچه یه ذره خودش رو جمع کرد، صدا زد: بابامو میخوام، گفت: باشه باباشو بهش بدین، یه جوری سر باباشو کنارش زمین زدن ...حسين! با این دستای کوچیک سر رو بلند کرد .. مراقب بود سر از رو دستاش نیفته .. سر رو به سینه چسبانید .. شروع کرد به درد و دل كردن با بابا...*  بابایی .. به هم خورده وضعم پریشونمُ سوخته موهام منو مسخره کردنم از بس که کهنه ست لباسام واویلا … منو میزدن بی بهونه بابایی .. روی صورتم رد خونِ بابایی .. تو این مدتی که نبودی می خوردم به جایِ غذا تازیونه بابایی .. بابایی .. فضایِ خرابه برایِ رقیه ت عذابه یه گوشه زمین گیرم و گریه هام بی جوابه واویلا … بابایی .. تموم تنم زخمیِ زیر چشمام کبوده اینا یادگاری از اون کوچه هایِ یهوده واویلا … شکستن تو بازار سرم رو بابایی لگد می زدن پیکرم رو بابایی همونی که گوشواره مو کندُ با خنده می گفت کشید از سرم معجرم رو بابایی *یه وقت همه دیدن رقيه رو زمین افتاد ... جلو اومدن دیدن سر یه طرف افتادِ  رقيه جان داده...شبِ حضرت رقیه ، همۀ شهدایِ مدافعِ حرم و یاد کنیم ، الان جاشون خالیِ ... همه شون رو سهیم کنید ، صدات برسه به خرابه ...یا حسین ....* .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ...... ✓سیمای حرم↶ http://eitaa.com/simaye_haram ✓حرز حرم↶ https://eitaa.com/herze_haram
#⃣ #⃣ #⃣ #⃣ #⃣ .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... اللهم صل علی فاطمة و ابیها و امها و بعلها و بنیها و سر المستودع فیها بعدد ما احاط به علمک السلام علیک یا أباعبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائک علیکم منی جمیعا سلام الله أبدا مابقیت وبقی اللیل والنهار ولاجعله الله آخر العهد منی لزیارتکم السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی أولاد الحسین و علی أصحاب الحسین...   اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلیّک...    چرا آواره کوه و بیابانم، نمی دانم چه می خواهد غم عشق تو از جانم، نمی دانم به سمت آسمان رو می کنم هر روز می پرسم کجایی ماهِ پشت ابر پنهانم؟ نمی دانم *مولای من!* تو که هر هفته امضا می کنی پرونده ی مارا نمی مانم چرا بر عهد و پیمانم، نمی دانم در این عصر غم و تردید آقا با ظهور تو به جا می ماند آیا دین و ایمانم؟ نمی دانم  فدای قلب پر مهرت که این شب ها پر از درد است مُحرَم مثل تو ناحیه می خوانم، نمی دانم *من اگه هزار سالم گریه کنم مثل شما نمیشه،شنیدم شب و روز برا جدت گریه می کنی...* چه می شد اینکه مانند شما خون گریه می کردم خدا می کرد چون زینب پریشانم، نمی دانم حضرت زینب سلام الله دوتا فرزندش رو آماده کرد. دوتاشون رو‌خواست، عون‌ومحمد! آبروی من رو نبرید من خیلی جلو‌ داداشم آبرو دارما. تمیزشون کرد، سُرمه تو‌چشماشون کشید، با دستای خودش موهاشون رو‌شونه کرد. گفت خودتون دوتایی برید با دایی تون‌ حرف بزنید.هرجوری هست راضیش کنید نبینم‌ دست خالی برگردید. دوتایی بدو بدو اومدن‌ تو‌ خیمه ی حسین، دایی جان! ما رو‌ مادر فرستاده. برا چی اومدید؟ دایی جان یه چیزی میگیم نه نیار، دایی ما که میبینیم دیگه یار نداری، تنها شدی ...ما اومدیم فداییت بشیم، ابي عبدالله دست رد به سينشون زد، اذن ميدان بهشون نداد... يه وقت بي بي زينب ديد آقازاده هاش دارن با چشم گريون از خيمه ي دايي ميان، چي شده مادر؟ چرا داريد گريه مي كنيد؟ چرا برگشتيد؟ گفتن: مادر! هر كاري كرديم دايي قبول نكرد بريم، دایی ما رو‌ نپذیرفت، مارو‌قبول نکرد. گفت شما باید کنار خواهراتون، کنار مادرتون وکنار این زن وبچه ها باشید. بی بی دست دوتا بچه هاش رو‌گرفت..رفت خیمه ی حسین‌. داداش! قرار ما این نبود. چرا این دوتا بچه رو رد می کنی؟ حالا که نوبت به بچه های من رسید میگی باید بالاسر ما باشن، خوبه اینا ببینن دستای من رو میبندن. خوبه اینا باشن ببینن مادرشون بین نامحرماست، داداش! به حق مادرمون زهرا روم رو زمين نزن... بعضي نقل ها نوشتن: ابي عبدالله كوهِ عاطفه است، تا اومدن دوتايي افتادن رو پاهاي حسين، دست و پاي دايي رو مي بوسن، هي ميگفتن: جانِ مادرت فاطمه بذار بريم؛ اجازه گرفتن، پَر پرواز گرفتن، اومدن شروع كردن با مادر وداع كردن، لباس جنگي به تنشون نمي رفت، كلاه خود نداشتن، زره نداشتن، سپر نداشتن تمام مقاتل نوشتن اين دوتا برادر با هم رفتن ميدان، دو تا برادر ديگه اي هم با هم رفتن، اين يه معني داره، وقتي دو تا برادر خيلي به هم وابسته باشن، از هم جدا نميشن، محمد و عون هم با هم رفتن ميدان، گفت: تو با قرآن خوندنت اين لشكر رو نصيحت كن، من ميجنگم، پشت به پشتِ هم، دو تايي دارن با هم ميجنگن، اول قاريِ قرآن عون رويِ زمين افتاد، داشت نصيحت مي كرد، اينقدر با سنگ زدنش، بچه زخمي افتاد روي زمين، عون افتاد، محمد ايستاده، كارش سخت شد، دوتا كار داره، كارِ اولش اينه با دشمن بجنگه، كارِ دومش اينه مواظبِ بدنِ برادرش باشه، چرا مواظبِ بدن؟ مبادا بيان به بدنش جسارت كنن، مبادا بيان بدنِ برادرش رو غارت كنن، خدارو شكر محمد بود، تا زخمي شد و ايستاد، ابي عبدلله داره ميبينه، به سرعت خودش رو رسوند، اين دو تا آقازاده رو بغل كرد به سينه چسبوند، برگردوند به خيمه، يه جمله بگم ناله بزنيد؛ خدارو شكر يه برادر زنده بود از بدنِ برادر مراقبت كنه، اما كاش تو گودال قتلگاه يه نفر كنارِ بدنِ ابي عبدالله مي موند، حسين! ابي عبدالله جنازه ي بچه هارو آوُرد سمت خيمه ها، اما مادرشون زينب از خيمه ها بيرون نيومد، همه منتظرن زينب هم بياد، آخه هر شهيدي رو ابي عبدالله آوُرد، زينب رفت به استقبال، اما اينجا ورق برگشت، ديدن اين مادرِ شهيد نيومد بيرون، هي بهش گفتن: پاشو، بچه هات رو آوُردن، اما نيومد بيرون، هيچ جايي هم ننوشتن چرا بيرون نيومد، اما دل ميگه: شايد حسين خجالت بكشه، اينجا زينب نيومد، سراغ بچه هاش رو نگرفت، اربعين كربلا اومد كنارِ قبر حسين، گفت: داداش! يادته، سراغ بچه هام رو نگرفتم، الان هم تو سراغِ دخترت رو نگير، سراغ رقيه رو از من نگير، بيار دستت رو بالا، به نيت فرج بگو: ياحسين!...* .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ...... ✓سیمای حرم↶ http://eitaa.com/simaye_haram ✓حرز حرم↶ https://eitaa.com/herze_haram
#⃣ #⃣ #⃣ #⃣ #⃣ #⃣ .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... اللهم صل علی فاطمة و ابیها و امها و بعلها و بنیها و سر المستودع فیها بعدد ما احاط به علمک السلام علیک یا أباعبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائک علیکم منی جمیعا سلام الله أبدا مابقیت وبقی اللیل والنهار ولاجعله الله آخر العهد منی لزیارتکم السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی أولاد الحسین و علی أصحاب الحسین...   اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلیّک...  هر کس از دل دعا دارد امیدی بر شفا دارد درد ما را تویی درمان درد دوری دوا دارد چشمم به در است بیا مهدی وقت گذر است بیا مهدی با چشمم راهت را جارو زده ام من منتظرم من منتظرم با دست خالی بر تو رو زده ام من منتظرم من منتظرم بیا آقای من... *شب پنجم ماه محرم، شب امام‌ حسنی هاست..شب عبدالله بن حسنه.. امشب باید امام حسنی گریه کنید میدونید یعنی چی؟ یعنی باید آروم‌ گریه کنید. امام‌حسنی ها همیشه یه غمی تو دلشونه نمیتونن به کسی بگن...*   شب پنجم که می رسد از راه روضه را غرق آه باید خواند از یتیم حسن که می‌گوییم روضه‌ی قتلگاه باید خواند * یکی از حرفهایی که امام‌ مجتبی كنار بسترش به داداشش ابي عبدالله فرمود این بود: بعدِ من برا بچه هام‌ پدری کن...* روز آخر نیامده است اما روضه رفته است داخل گودال مثل مرغی که بال او کَنده است حسنی زاده می‌زند پَر و بال   *لذا ابی عبدالله روز عاشورا با عبدالله اونجوری برخورد کرد به حضرت زينب سلام الله عليها فرمود :"إِحْبِسیهِ یا اُختي" یعنی محکم دستش رو بگیر رهاش کنی میاد وسط میدان...* لحظه‌ی آخر است و این میدان گرچه مَرد نَبرد می‌خواهد حسنی زاده! پیش عمه بمان بعد از این، خیمه مرد می‌خواهد حیف از آن دست حیف از آن بازو دست خود را به تیغ نسپاری پیش زینب بمان که بعد عمو عَلَم و مشک را تو برداری پیشِ زینب بمان که می‌ترسم روضه‌ی پشت در شود تکرار مادرم بازوی کبودی داشت دست خود را به تیغ‌ها نسپار *وقتی شب عاشورا فهمید همه كشته میشند،به هركی  می رسید می گفت: منم فردا میرم. از اول صبح هی به عمو گفت:منم میرم. همه نگاهش می كردند،این بچه یك ساله بوده تو دامن عمو بزرگ شده،به حسین هم عمو می گفت هم بابا، حسین می رفت تو معركه بدنی رو بیآره اینم می رفت، بچه رو دیدی تو شلوغی ها عوض اینكه بره كنار بایسته زیر دست و پا نیآد، هی میآد جلو،اونم باید بگیری، علی اكبر رو می آورد حسین، دستش به عبای حسین بود، حسین دو تا دستاش بند بود، فقط علقمه با حسین نرفت، اگه می رفت، بر نمی گشت، چون رو عمو عباسشم خیلی حساس بود، دائماً هی ابی عبدالله به زینب می فرمود:این بچه رو مراقب باش... چی دیده عبدالله؟چی شد دستش رو رها کرد رفت سمت میدان؟ دستش تو‌دست عمه است. یعنی هرجا عمه رفته عبدالله هم رفته. یعنی هرچی عمه دیده عبدالله هم دیده... دید عموش رو سنگ بارون کردن، دید تیر به قلب عمو‌ خورد.دید عموش از بالای ذوالجناح افتاد، همه ی اینها رو دیده..هی میخواست دستش رو بکشه عمه نمیذاشت. دست عبدالله رو‌ محکم گرفته بود..وای به دل زینب..یه نگاه کرد دید تا عمو‌ افتاد، همه ریختن دور عمو، شمشیرها بالا میره ، نیزه ها بالا میره، دید گردوخاک شد هوا تیره وتار شد دیگه عمو‌ رو‌ نمیبینه. هی چشماش رو‌ تیز کرد، هی رو‌ پنجه ی پا بلندشد، هی دستش رو‌ کشید، عمه نذاشت. گرد و خاک‌ آروم آروم‌ خوابید..تا گرد وخاک خوابید دید موهای عموش تو‌دستای نامرده. الان که سر و‌ جدا کنه. تا شمشیر بالا رفت، دست زینبم‌ بالا رفت..دست عبدالله رها شد، الان وقت خوبیه دوید وسط میدان ،از لای اسبها هی خورد زمین ..* عمه ببین عمو‌ چه بی حال شده عمه، عمو‌ وارد گودال شده عمه ببین جلو‌چش مادرش به زیر دست وپا لگد مال شده هر جوری که شد میرم تو قتلگاه نمیذارم عموی من بمونه بی‌پناه فکری واسه زخم پرِ عمو کنم دستم رو باید سپرِ سر عمو کنم *تا شمشیر رفت بالا، این بچه بازوش رو سپر کرد..استخون رو زد شکست. افتاد تو بغل عمو‌، اولین حرفی که زد گفت:وای مادرم ...داغ مادر برا حسین تازه شد..این بچه تو‌ بغل حسین‌، جون داد...  کسی این بچه رو آورد عقب یا نه؟ اصلاً کسی مونده بود برش گردونه؟ هیشکی برش نگردوند تو بغل حسین بود وقتی شمر اومد..وقتی اسبا اومدن..شهدا با روح‌ و جانشون فدای حسین شدن.. اما این بچه یه فرق دیگه هم داره. جدای از اون شهدای کربلا عبدالله با پوست وگوشت وخونش با حسین‌ حل شد....  حسین..* اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج….خدایا نسل ما ذریه ی ما زیر سایه ی حسین، حسینی ثابت قدم قراربده.. .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ...... ✓سیمای حرم↶ http://eitaa.com/simaye_haram ✓حرز حرم↶ https://eitaa.com/herze_haram