فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⬛️مرگ برای مومن گشایش است، از قفس پریدن است
. یہجاڪہجلوچشمتونباشہ
. بنویسیدوامضاءڪنید✍🏼📎 ↓
. «بادوستشهیدمعهدمےبندم
. پاےرفاقتاوتالحظہشهادتخودم
. خواهمماندوازتذڪراتدوستانہاو
. بہهیچوجہروبرنمےگردونم.»🌼🌙
#رفاقتـ
#شهیدهادے•♥️•
🌸🍃
خیلی زیباست حتما مطالعه بفرمایید...
#زندگی_شیرین...💕
.
تازه از سربازی برگشته بود و...
حدود ۲۰سالش بود…
که اومدن خواستگاریم...💕
هنوز کاری هم پیدا نکرده بود...
یادمه مراسم خواستگاری...💕
بابام ازش او پرسید...
"درآمدت از کجاست…؟"
گفت:"من روی پای خودم هستم و…
از هر جا که باشه نونمو در میارم..."
حالت مردونهش خیلی به دلم نشست وقتی...
میدیدم که چطور با خونوادم...
در مورد ازدواج صحبت میکنه...
با هم که صحبت میکردیم گفت:
"حجاب شما از هر چیزی واسم مهمتره..."
واسه عقد که رفتیم...💕
دست خطی نوشت و خواست که امضاش کنم...
نوشته بود...
.
"دلم نمیخواهد یک تار موی شما را نامحرمی ببیند…❤"
.
#حالا_که_تو_دل_بردی_و_من_غیرت_محضم…
#یادت_نرود_وعده_ما_حجب_و_حیا_بود...
.
منم امضاش کردم...
مادرم از این موضوع ناراحت شد و گفت...
این پسر خیلی سخت گیره...
ولی من ناراحت نشدم...
چون میدونستم که میخواد زندگی کنه...💕
واقعاً هم زندگی باهاش...💕
بهم مزه میداد...
تا قبل شروع زندگی مشترک...💕
دانشگاه میرفتم...
میخواستم ادامه تحصیل بدم ولی...
وقتی که با مهدی ازدواج کردم...💕
بچه دار هم که شدیم...
اونقده تو خونه خوش بودم...
که دلم نمیخواست جایی برم...
تا جایی که همه بهم میگفتن...
"تو چی از خونه میخوای…
که چسبیدی به کنجش…؟!"
جو خونهمونو اونقد دوست داشتم...
که دلم نمیخواست رهاش کنم...
موندن تو اون چاردیواری واسم لذت بخش بود...
تا حدی که حتی تصمیم گرفتم...
جای ادامه تحصیل و بیرون رفتن از خونه...
بیشتر بمونم تو خونه و...
مادر باشم و یه همسر...💕
.
(همسر شهید،مهدی قاضی خانی)
#زندگی_به_سبک_شهدا💞💞
🔰 #پیام_فرمانده | #راه_شهدا
🔻امامخامنهای:
راه شهدا را ادامه بدهیم یعنی چه؟!
اگر میگوییم راه شهدا را باید ادامه بدهیم، یعنی این احساس که اسلام و انقلاب اسلامی، به تلاش و مجاهدت و صبر ما نیازمند است. این احساس، همان احساسی است که شهدای عزیز ما را از خانه و کاشانه و آسایش و درس و کار و تلاشهای روزمرهی زندگی جدا کرد و به جبهههای نبرد کشانید.
۱۳۷۰/۱۱/۳۰
🔰 #کلام_شهید | #نَفْس_انسان
💠خويشتن را در قفس محبوس می بينم و می خواهم از قفس به در آيم. سيمهای خاردار مانعند. من از دنيای ظاهر فريب ماديات و همه آنچه كه از خدا بازم می دارد متنفرم.
"شهید محمد ابراهیم همت"
🍃🌷🍃🌷
🌹شهید مصطفی ردانی پور🌹
✍اینو میگن آخوند
خبر رسید که ضد انقلاب با حمله به روستایی نزدیک سنندج، دکتر جهاد سازندگی را به اسارت برده است.
صبح اول وقت راه افتادیم. مصطفی، عمامه به سر، اما با بند حمایل و یک نوار فشنگ تیر بار دور کمر قوت قلب همه بود.
پیش مرگ های کرد که در کنار ما با دشمن می جنگیدند، چپ چپ به مصطفی نگاه می کردند، باور نمی کردند او اهل رزم و درگیری باشد همان صبح زود، ضد انقلاب دکتر را به شهادت رسانده بود، امادرگیری تاعصر ادامه داشت، وقت برگشتن، پیش مرگ ها تحت تاثیر شجاعت مصطفی، ول کن او نبودند.
یکی از آنها بلند، طوری که همه بشنوند گفت :
- اینو می گن آخوند، اینو می گن آخوند!
مصطفی می خندید. دستی کشید به سبیل های تا بناگوش آن کاک مسلح و گفت :
- اینو میگن سبیل. اینو می گن سبیل.
⭐️شادی روح پاک همه شهدا صلوات
#به_یاد_شهدا
🎋
5.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سلام فرمانده این بار در حرم عمه زینب سلام الله علیها
إنا لله و إنا إلیه راجعون 🖤
شهادت
لباسِتكسایزیاست
کھبایدتنِآدم
بھاندازهیآندرآید،
هروقتبهسایزِ
اینلباسدرآمدی،پروازمیکنی..!🕊
شهادتت مبارک💔
سرهنگ پاسدار شهید صیاد خدایی