🔴🔴🔴 هموطن بی حجاب من!
از تو متنفر نیستم.
امروز که وسط پاساژ ما راه میرفتی و چشم مردهای هوسران را به خود جلب کرده بودی که هیچکدامشان تو را «باشرافت» نمی دانند، فقط دلم برایت سوخت. دلم برایت سوخت که چطور ساده دلانه در ذهنت فرو کردند با برداشتن روسری و لخت کردن سر و گردنت، به #آزادی رسیدی. به حقوق زنانگی ات رسیدی. از اینکه چطور تو را فریب دادند که آنچه «حقوق مردها» است یعنی: لخت دیدن زنها.. را در ذهن کوچک تو به عنوان «حقوق زنها» قالب کردند.😞
من فقط دلم برایت سوخت که چطور از این همه حق، حق آرامش، حق امنیت، حق محیط پاک، حق مترو و اتوبوس امن جنسیتی، حق انسان نگریستن به جای زن نگریستن، حق خانواده سالم و.. فقط «حق لخت شدن» را به عنوان «حقوق زن» به تو چپاندند.
🔶 هموطن #بی حجاب من!
شاید خیلی از مردها به تو نگویند. اما من میگویم. در دل همه ما مردها زن بی حجاب، هرگز «زن نجیب» نیست، «زن قابل احترام» نیست. «زن باشرف» نیست. «زن باحیا» نیست. حتی اگر هزار سال بگذرد. این طبیعت ما مردهاست. در چشم ما #زن بی حجاب، «زن ارزان» است، «زن مفت» است، «زن بی ارزش» . که فقط ابزار جنسی است و بس. آنقدر بی ارزش که بجای مغزش باید موهایش را نشان دهد تا جلب توجه کند. در نظر همه ما مردها، زن فقط و فقط بخاطر «حیا» و «پاکی» اش، بخاطر آن لبخند خجولش، جذابیت حقیقی دارد. نه بخاطر لخت و برهنه بودنش.
امروز که روسری برداشتی، شاید ندانی آخرش چه میشود. اما :
بنشین و ببین، روزی که شوهرت به همین ارزانی و مفتی که تو را در اختیار دیگران می گذارد، زنهای دیگر را هم به خانه و حریم تو بیاورد.
🔶 هموطن بی حجاب من!
اگر امروز طلاق و خیانت و اعتیاد و بزهکاری 10 از 100 است، بنشین و ببین، نتیجه «آزادی» تو یا درست تر بگویم آنچه «آزادی در ذهنت فرو کرده اند» 10 سال دیگر 20 سال دیگر در ایرانِ نجیب من، در ایرانِ مسلمان من بیرون خواهد زد و روزی خواهد آمد که آمار هولناک طلاق و خیانت و اعتیاد و افسردگی و قتل های خانگی به همان آمریکا و انگلیس خواهد رسید. (هر 20 ثانیه تجاوز به یک کودک، هر 2 ثانیه تجاوز به یک زن). و آن وقت دیگر برگشت به جامعه سالم، جامعه امن و خانواده محور محال است.
بنشین و ببین، عاقبت دروغ مسخره ای که «در خارج، زن و مرد مثل چوب خشک از کنار هم رد می شوند» و دروغ مضحک «بی حجابی عادی می شود» چطور باعث عادی شدن تجاوز و خیانت و قتل های خانگی و طلاق و زن بازی های روزانه خواهد شد. آخر این راه همین است و بس.
🔶 اما هموطن باحجاب من!
ممنونم از فداکاری ات برای حفظ #خانواده ایرانی. ممنونم که با زحمت، خود را می پوشانی تا چشم من، تا قلب من و آرامش همسر من حفظ شود. ممنونم که در روزگار بی ناموسها، هنوز حیا و شرف و پاکی در وجودتان هست. سر تعظیم در برابر انسانیت و پاکیزگی ات خواهر باحیای من. در دنیا از حضرت زهرا تقلید میکنی، در آخرت هم حضرت زهرا پشت و پناهت باد...
یا علی
روشنگری = گسترش آگاهی
✅ اسفند عجب ماهی است!
شهادت حمید باکری: ۶ اسفندماه
شهادت حسین خرازی: ۸ اسفندماه
شهادت امیرحاج امینی: ۱۰ اسفندماه
شهادت ابراهیم همت: ۱۷ اسفندماه
شهادت حجت رحیمی: ۱۸ اسفندماه
شهادت حسین برونسی: ۲۳ اسفندماه
شهادت عباس کریمی: ۲۴ اسفندماه
شهادت مهدی باکری: ۲۵ اسفندماه
شهادت بهبود کریمی پور:29اسفند
🌷 سالگرد شهادت همه شهدای عزیز بالاخص شهدای اسفندماه را تبریک و تسلیت عرض می نماییم. ضمنا در اسفندماه هفته ایثار و شهادت هم هست که این موضوع هم به قابلیت این ماه اضافه شده است.
با شهدا گم نمی شویم
monajat-shabanieh_samavati.mp3
7.55M
°•🌱|
#مناجات_شعبانیہ
•حاج مهدی سماواتے
#ماه_شعبان
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 درهای کعبه باز شد
🔹دیشب همزمان با حلول #ماه_شعبان، نیروهای امنیتی سعودی فضای مطاف را محدود کردند و درهای خانه خدا برای غبارروبی باز شد.
🌱همه عمر بر ندارم سر از این خمار مستی
🌱که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی
#میلاد_امام_حسین(ع)
#استوری
طلائیه عجب طلاییه!.mp3
7.32M
اینجا طلاییه س
خاکش خیلی مقدسه
شهید زنده س😭
رزق امروزتون ❤️
@sire_shohadai_alzahra
#باشهدا
حتما گوش بدین
جوونها دعوت شهدایید ❤️😭
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حاج حسین خرازی گفته بود تو عملیات خیبر (عملیاتی که از ناحیه دست جانباز شدند) فرشتهها اومدن روح منرو ببرن، من گفتم فعلا میخوام برای خدا بجنگم...
مگه قرآن نفرمود وقتی اَجَل کسی برسه، فرشته مرگ یک لحظه بهش مهلت نمیده؟ پس مجاهد فی سبیلالله به کجا رسیده که به ملکالموت میگه من هنوز تو این دنیا کار دارم؟
👤راوی: حجتالاسلام مهدوی بیات
شهید آوینی درباره حاج حسین گفته بود: آن آستین خالی که با باد این سو و آن سو میشود، نشان مردانگیست. گاهی باد باید فقط به افتخار حسین خرازی بوزد تا نامردهای روزگار رسوا شوند.
🗓 ۸ اسفند، سالروز شهادت شهید حسین خرازی
@sire_shohadai_alzahra
🔰 لوح | بصیرت خرازی
🔻رهبر انقلاب: شهید خرازى به رفقایش گفته بود:«من اهمیت نمىدهم درباره ما چه مىگویند؛ من مىخواهم دل ولایت را راضى کنم.» او مىدانست که آن دل آگاه و بصیر، فقط به ایران، به جماران، به تهران و به مجموعهی یک ملت نمىاندیشد؛ به دنیاى اسلام مىاندیشد و در وراى دنیاى اسلام، به بشریت. عزیزان من! این بصیرت چگونه حاصل مىشود؟ بر اثر گذشتن از خود؛ همین یک کلمه آسان، اما در عمل، آنقدر مشکل که اکثر انسانها در همین دو قدم این یک کلمه، درجا زده و ماندهاند! ۱۳۸۰/۸/۹
#بازنشر بهمناسبت سالروز شهادت سردار حاج حسین خرازی
#شهدا را مهمان فاتحه ای بکنیم
🌷🇮🇷🌷🇮🇷🌷
💫ارزش خوندن داره💫
پسر مهاتما گاندی:
پدرم کنفرانس یک روزه ای در شهر داشت
از من خواست او را به شهر برسانم
وقتی او را رساندم گفت:ساعت 05:00 همین جا منتظرت هستم تا باهم برگردیم
من از فرصت استفاده کردم.برای خانه خرید کردم ماشین را به تعمیرگاه بردم
بعد از آن به سینما رفتم
ساعت 05:30یادم آمد که باید به دنبال پدرم بروم
وقتی رسیدم ساعت 06:00 شده بود
پدر با نگرانی پرسید:چرا دیر کردی؟با شرمندگی به دروغ گفتم:ماشین حاضر نبود
مجبور شدم منتظر بمانم
پدرم ک قبلا به تعمیرگاه زنگ زده بود گفت:در روش تربیتی من حتما نقصی وجود داشته که به تو اعتماد به نفس لازم را نداده که به من راست بگویی!برای اینکه بفهمم نقص کار من کجاست
این هجده مایل را تا خانه پیاده برمیگردم تا در این مهم فکر کنم
مدت پنج ساعت و نیم پشت سرش اتومبیل می راندم و پدرم را که به خاطر دروغ احمقانه ای که گفته بودم غرق در ناراحتی و انبوه بود نگاه می کردم
همان جا بود ک تصمیم گرفتم دیگر هرگز دروغ نگویم
این عمل عاری از خشونت پدرم آنقدر نیرومند بود که بعد از گذشت 80سال از زندگی ام هنوز بدان می اندیشم
⭐️⭐️⭐️
🍂آرمان...
اون روز تو ورزشگاه آزادی
وقتی داشتی به فرمانده ت
از ته قلب ، سلام می کردی؛
🍁فکرشو می کردی چندماه بعد
اینطوری بخرنت و اسمتو تو
سلام فرماندهِ بعدی ببریم
و قول بدیم مثلِ تو
پایِ کار باشیم!؟(:
آخ آرمان... اون روز چیکار کردی...
چیکار که محبوبِ فرمانده شدی!
#سلام_بر_شهدا🌱
#جهاد_تبیین 🌱
#تداوم_راه_شهدا🌱
#همپای_انقلاب🌱
#با_شهدا_تا_ظهور 🌱
#یا_زینب🌱
🌹 خوابی که حاج قاسم پس از شهادت
شهید زینالدین دید.
هیجانزده پرسیدم: «آقا مهدی مگه تو شهید نشدی؟ همین چند وقت پیش، توی جاده سردشت؟» حرفم را نیمهتمام گذاشت. اخم كوتاهی كرد و چین به پیشانیاش افتاد. بعد باخنده گفت: «من توی جلسههاتون میام. مثل اینكه هنوز باور نكردی شهدا زندهاند.» عجله داشت. میخواست برود. حرف با گریه از گلویم بیرون ریخت: «پس حالا كه میخوای بری، لااقل یه پیغامی چیزی بده تا به رزمندهها برسونم.» رویم را زمین نزد. قاسم، من خیلی كار دارم، باید برم. هرچی که میگم زود بنویس. هولهولكی گشتم یک برگه كوچك پیدا كردم. فوری خودكارم را از جیبم درآوردم و گفتم: «بفرما برادر! بگو تا بنویسم» بنویس: «سلام، من در جمع شما هستم» همین چند كلمه را بیشتر نگفت. موقع خداحافظی به او گفتم: «بیزحمت زیر نوشته رو امضا كن.» برگه را گرفت و امضا كرد. زیرش نوشت: «سیدمهدی زینالدین» نگاهی بهتزده به آن كردم و با تعجب پرسیدم: «چی نوشتی آقامهدی؟ تو كه سید نبودی» اینجا بهم مقام سیادت دادن. از خواب پریدم. موج صدای مهدی هنوز توی گوشم بود
«سلام من در جمع شما هستم»
#شهیـدانه
#هیئت_الـشهداء
🍃🍃🍃
@kafoshohada