eitaa logo
سیره شهدا
66 دنبال‌کننده
681 عکس
421 ویدیو
16 فایل
اینجا معراج شهداست 🕊️🕊️🕊️🕊️ 💌به دعوت شهدا به اینجا آمده اید ...💌 🇮🇷✨فعالیت این کانال زیر نظر سپاه پاسداران می‌باشد✨⁦⁩⁦🇮🇷⁩
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Del Tang Samerra.mp3
12.87M
🎶 صوتی... 🎤 محمدحسین پویانفر ☑️ حداقل برای یک نفر فوروارد کنید ╔═🦋🌿════╗      @sire_shohadai_alzahra ╚════🌿🌷🕊
♥️•⃟❥ 🧔 یکی‌از‌دوستان‌شهید‌تعریف‌میکند 🌱' 🌸 برای‌مردم‌ضعیف و کم‌بضاعت‌لوله‌کشی‌میکرد‌ولی‌بابت‌کارش هزینه‌ای‌از‌خانواده‌ها‌نمیگرفت. 🌸من‌با‌لحنی‌تند‌به‌هادی‌گفتم‌چرا‌پول نمیگیری ⁉️ تو‌هم‌مثل‌بقیه‌خرج‌زندگی‌داری . لبخند‌زد😍 و گفت: آدم‌برای‌رضای‌خداباید کارکنه، اوستا‌کریم‌هم‌هوای‌مارو‌داره، هر‌وقت احتیاج‌داشتیم‌برامون‌میفرسته. 🌸من‌فقط‌نگاهش‌می‌کردم😳. یعنی اینکه‌حرفت‌را‌قبول‌ندارم. هادی‌فقط‌می خندید! بعد‌مکثی‌کرد‌و‌ماجرای‌عجیبی😳 را‌برایم‌تعریف‌کرد. باور‌کنید‌هر‌زمان‌یاد این ماجرا‌می‌افتم، حال‌و‌روز‌من‌عوض‌می شود. آن‌شب‌هادی‌گفت: 👇👇 🌸یک‌شب‌تو‌همین‌نجف‌مشکل‌مالی‌پیدا کردم‌و‌خیلی‌به‌پول‌احتیاج‌پیدا‌کردم. 🌸آخر‌شب‌مثل‌همیشه‌رفتم‌توی‌حرم‌و مشغول‌زیارت‌شدم. اصلا‌هم‌حرفی‌درباره ی‌پول‌به‌مولا‌نزدم. همین‌که‌به‌ضریح چسبیدم، یه‌آقایی‌به‌سرشانه‌ی‌من‌زد‌و گفت: آقا‌این‌پاکت‌برای‌شماست. 🌸برگشتم‌و‌دیدم‌یک‌آقای‌روحانی‌پشت سر‌من‌ایستاده. او‌را‌نمی‌شناختم. بعد‌هم بی‌اختیار‌پاکت‌را‌گرفتم. هادی‌مکثی‌کرد‌و ادامه‌داد: بعد‌از زیارت‌راهی‌منزل‌شدم. 🌸درخانه‌پاکت‌را‌باز‌کردم. باتعجب‌دیدم مقدار‌زیادی‌پول‌نقد🥇 داخل‌آن‌پاکت است! هادی‌دوباره‌به‌من‌نگاه کرد‌و‌گفت: همه‌چیز‌زندگی‌من‌و‌شما‌دست‌خداست. من برای‌مردم‌ضعیف، ولی‌با ایمان‌کار می‌کنم. خدا‌هم‌هر‌وقت‌احتیاج‌داشته‌باشم‌برام می ذاره‌تو‌پاکت‌و‌می‌فرسته! 🌸خیره‌شدم‌توی‌صورتش😳. من‌می خواستم‌او‌را‌نصیحت‌کنم، اما‌او‌واقعیت اسلام‌را‌به‌من‌یاد‌داد. 🌸واقعا‌توکل‌عجیبی‌داشت.👌 او‌برای رضای‌خدا‌کار‌کرد. هم‌جواب‌اعمال خالص‌او‌رابه‌خوبی داد. بعد‌ها‌شنیدم‌که‌همه‌از‌این‌خصلت‌هادی تعریف‌می‌کردند. اینکه‌کارهایش‌را خالصانه‌انجام‌میداد. یعنی‌برای‌حل‌مشکل مردم‌کار‌میکرد‌اما‌برای‌انجام‌کار‌پولی‌نمیگرفت ❤️  〖بر༘شی‌از کتاب "پسرک فلافل فروش"📒〗 ←﴿اَللهُمَ‌عَجِلْ‌لِوَلیٓکَ‌اَلْفَرَجْ‌﴾بہ‌حق‌عمہ‌ساداټ💕 ╔═🦋🌿════╗      @sire_shohadai_alzahra ╚════🌿🌷🕊
🌹 نماز شب لیلةالرغائب 🌹 التماس دعا
امشب ز خدا فقط تو را مي خواهم اي آرزوي شب رغائب برگرد دعای برای فرج صدر همه حاجاتتون باشه..‌ یادتون نره ••✬🌟╔═🦋🌿════╗      @sire_shohadai_alzahra ╚════🌿🌷🕊
😋🍲🙏🏻 دعای افطار 🙏🏻 👈🏻 روايت شده كه حضرت اميرالمؤ منين (عليه السلام) هرگاه مى خواست افطار كند مى گفت : 📿 اَللّهُمَّ لَكَ صُمْنا وَعَلى رِزْقِكَ اَفْطَرْنا فَتَقَبَّلْ مِنّا اِنَّكَ اَنْتَ السَّميعُ الْعَليمُ 📿 ┅┄🍃┄┄💕💕┄┄🍃┄┅ 👈🏻 خدايا براى تو روزه گرفتيم و با روزى تو افطار می‌كنيم، پس روزه‌ی ما را بپذير كه به راستى تو شنوای دانايى ؛࿇࿐᪥🖤✧᪥࿐࿇
ﺷﻴﺮاﺯ 🌺🌺 چهل روز قبل از تولد او خواب آقایی سبز پوش و نورانی را دیدم که مرا به فرزند پسر مژده داد و نام رضا را برای او انتخاب کرد.. • دو ساله بود که به همراه مادرش برای زیارت امام رضا(ع) به مشهد رفتیم.اطراف ضریح مطهر مشغول دعا بودیم که یک دفعه متوجه شدم دست های کوچک او به طرز عجیبی به ضریح چسبیده است.با نگرانی سعی کردم دست او را بکشم زیرا به نظر می رسید جدا کردنش ممکن نبود.مردم به سمت او هجوم آوردند.کمی طول کشید تا او را جدا کردیم.انگار به ضریح مطهر قفل شده بود.همین که به خانه رسیدیم،باکمـال تعجـب جای پنج انگشـت سبز را روی کم او دیدیم. ﺑﺮﺷﻲ اﺯ ﻛﺘﺎﺏ :ﻣﻘﻴﻢ ﻛﻮﻱ ﺭﺿﺎ ▫️▫️ 🌷🌹🌷🌹 ﺑﺎ ﻧﺸﺮ ﻣﻂﺎﻟﺐ ﺩﺭ ﺗﺮﻭﻳﺞ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺷﻬﺪا ﺳﻬﻴﻢ ﺑﺎﺷﻴﺪ ╔═🦋🌿════╗      @sire_shohadai_alzahra ╚════🌿🌷🕊
🔰کلاس پنجم دبستان و شیفت عصر بودم. به دلیل نزدیکی اذان ظهر و شروع مدرسه آن روز نتوانستم در خانه نماز بخوانم. در راه مدرسه تمام فکر و خیالم پیش نماز بود، برای همین قبل از وارد شدن به مدرسه راهم را کج کردم و رفتم به تکیه شاهزاده منصور در خیابان تیموری و با خیال راحت نماز ظهر و عصر را خواندم و بعد با آسودگی خاطر به سمت مدرسه امیرکبیر، که در انتهای کوچه بود رفتم. وقتی رسیدم زنگ خورده بود. 🔶ناظم با چوب دستی که تازه از درخت بریده بود و هنوز بوی چوب تازه می داد کنار در ایستاده بود و بچه هایی را که دیر رسیده بودند تنبیه می کرد. با ترس و اضطراب از چهارچوب در قدیمی مدرسه پا داخل حیاط گذاشتم. صدای بچه های دیر آمده و چوب ناظم بر دست هایشان نشسته بود مدرسه را پر کرد بود.تا چشم ناظم به من افتاد گفت: « خسروانی چرا دیر کردی؟» جوابی نداشتم،  ناظم هم  تا جا داشت با چوبش مرا زد. اما هر ضربه ای بر بدنم جای درد، لذتی زیبا در وجودم می پیچید، ارزش آن چوب خوردن را داشت. *راوی: شهید ﭘﻮﺭﺧﺴﺮﻭاﻧﻲ * رضا پورخسروانی ╔═🦋🌿════╗      @sire_shohadai_alzahra ╚════🌿🌷🕊
یا اباصالح پس کی میایی؟؟؟؟ ╔═🦋🌿════╗      @sire_shohadai_alzahra ╚════🌿🌷🕊
اسفند عجب ماهی است : 6اسفند : 8اسفند : 10اسفند : 17اسفند :18اسفند : 23اسفند : 24اسفند : 25اسفند "26 اسفند 💔سالگرد شهادت همه شهدای عزیز بالاخص شهدای اسفندماه را گرامی می‌داریم. اسفندماه هفته ایثار و شهادت هم هست که این موضوع به قابلیت این ماه افزوده است...🕊 روحشان شاد یادشان گرامی باد.🌹 ╔═🦋🌿════╗      @sire_shohadai_alzahra ╚════🌿🌷🕊
کوچک است دست هایش... اما گره‌های بزرگ باز می‌کند؛ 🌹ولادت دردانه‌ی سیدالشهداء حضرت علی اصغر (علیه‌السلام) مبارک🌹 ╔═🦋🌿════╗      @sire_shohadai_alzahra ╚════🌿🌷🕊