...اولین چیزی که در ذهنم
🔸آیت الله العظمی شیخ ابوالحسن ایازی (ره) روز شهادت امیرالمومنین مقید بود منبر برود و فضائل بگوید می فرمود: مردم بعد از دو دهه روزه گرفتن ، حالا می توانند فضائل امیرالمؤمنین را بشنوند؟
.
🔸می فرمود: من هر وقت نام ابوالحسن را در کتاب مطالعه می کنم و یا می شنوم اولین چیزی که در ذهنم تداعی می شود غربت و مظلومیت آقا امیر المؤمنین علی است باید بر مظلومیت ولایت، به جای اشک، خون گریست.
.
🔸 خانه ایی که در آن زندگی می کرد وقفی بوده و بیش از یک ونیم قرن از قدمت آن میگذرد، فرشی که بر روی آن می نشست در تابستان حصیر و در زمستان نمد بوده است بطوریکه آیت الله جوادی آملی می فرمود: شاید بشود هفت سال مثل ایشان زندگی کرد اما هفتاد سال کار هر کسی نیست.
.
🔸 آیت الله العظمی میرزا هاشم آملی اگرچه ابوالحسن ایازی از شاگردان حلقه درس من بود اما در عرصه اخلاق استاد من بودند.
.
🔸آیت الله العظمی بروجردی: آقا ابوالحسن ایازی از نخبه ترین طلبه ای است که در جمع ماست.
.
🔸آیت الله العظمی فاضل لنکرانی:
اگر آیت ا... ایازی در قم می ماندند امروز یکی از مراجع عظام بودند.
.
🔸آیت الله حسن زاده: سالها بطول می انجامد تا شاید مثل آقای کوهستانی و آقای ایازی بوجود آید.
.
🔸یکی از طلاب که مورد اطمینان آقاجان ره بود روزی نقل می کرد من از آقاجان (آیت الله العظمی ایازی) پرسیدم شما طبق عادتی که دارید و همه ساله تابستان ها مشهد می روید آیا تا بحال در خواب یا بیداری امام رضا علیه السلام را دیده اید و همچنین آیا نام ما رو در حرم برده اید و نائب الزیاره شاگردان بوده اید ایشان در پاسخم فرمودند بعضی از طلبه ها رو من نام می بردم بعضی ها رو حضرت پرسیدم در بیداری بوده فرمودند بله.
@sireolama کانال سیره علما
8.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸فیلم نماز آیت الله شیخ عبدالکریم حق شناس رضوان الله تعالی علیه
@sireolama
....کبابفروش
🔸روزی دایی مرحوم آیتالله حقشناس،
او را برای خریدنِ کباب به یکی از
کبابفروشیهای نام و نشاندار میفرستد.
.
🔸آن روز ظهر، دایی در تهیّهی ناهار عجله داشت.
بنابراین، آقای حقشناس به سرعت
به جلوی آن کبابفروشی میرود
تا هرچه سریعتر کباب بگیرد
و به مغازهی دایی برساند؛
امّا آن روز آن کبابفروشی، بیشتر از
روزهای دیگر شلوغ بود.
.
🔸در انتهای صف میایستد
و پس از ده پانزده نفر، نوبت به او میرسد.
.
🔸در این هنگام، صدای اذان بلند میشود.
حالا دیگر وقت نماز شده بود.
به کبابفروش میگوید: «الان نوبتم شده است؛ ولی اجازه بده
نوبتم محفوظ بماند و من بروم نمازم را بخوانم
و برگردم.»
.
🔸کبابفروش لجبازی میکند و میگوید: «نه خیر! نمیشود، یا همین الان کبابت
را میخری و میبری یا اینکه اگر بروی،
دوباره باید در انتهای صف بایستی.»
.
🔸با این جواب، بدون هیچ اعتراضی
به سوی مسجد به راه میافتد.
نمازها را اقامه میکند و دوباره برمیگردد
در انتهای صف میایستد.
.
🔸کبابفروش روی دندهی لج افتاده بود.
گاهی نگاهش به این مشتریِ نوجوان
و به انتهای صف بازگشتهاش میافتاد،
ولی خود را به بیخیالی میزد.
.
🔸پس از چندین نفر، نوبتش میشود.
کبابها را میخرد و به سرعت خودش را
به مغازهی دایی میرساند.
.
🔸یکی دو ساعت از ظهر گذشته بود.
خان دایی وقتی این تأخیر را به جهت رفتن
به مسجد میبیند،
با عصبانیت یک سیلی به گوش
آقای حقشناس میخواباند.
.
🔸آقای حقشناس با گونهی سرخ شده میگوید: «دایی جان! اگر میخواهید باز هم میتوانید بزنید؛
ولی من تقصیری ندارم.
من مکلّف هستم در وقتهای نماز،
هر کاری دارم رها کنم و بروم نماز را بخوانم.»
کانال سیره علما @sireolama
...بدترین بلا
🔸آیت الله کوهستانی: من در نجف در صحن حضرت امیر حجره ای داشتم و مشغول تحصیل علم بودم و با کمال قناعت و سادگی زندگی می کردم يك روز از جانب مادرم يك طاقه پارچه قبایی از جنس «برک» خوب به دست من رسید من از دیدن آن پارچه خوب و عالی احساس خوشحالی کردم ولی ناگهان به فکرم رسید که: این قبای نو و قیمتی فردا از من عبای نو و قیمتی می خواهد روز دیگر باید نعلین مناسب آنها تهیه و این لباسهای نو خانه نو سپس اثاثیه نو می خواهند بالاخره فکرم به اینجا رسید که هر چه زودتر این طاقه برکت تا مرا گرفتار هوا و نفس نکرده او را از خود دور کنم صبح زود بردم به يك طلبه مستحقی دادم تا این که خیالم راحت شد؟.»
.
🔸از مواعظ ایشان به فرزندش :
پسر، خرجت به اندازه دخلت باشد، اگر خرجت بیش تر از دخلت باشد، آن وقت احتیاج پیدا می کنی؛ امان از احتیاج!
.
🔸آقاجان می فرمود:
پسر، بدترین بلا در دوره آخرالزمان آن است که انسان وظیفه خود را نمی داند.
.
🔸فرزند ایشان از قول پدر چنین نقل می کند:
اگر فهم من به این اندازه بود و زمان رسول خدا صلی الله وعلیه و آله و سلم را درک می کردم بدون درخواست معجزه تسلیم می شدم.
عرض کردم چرا؟
فرمود:
ببین اسلام برای همه چیز حکم دارد، در ریزترین مسائل حتی برای قضای حاجت دستور داد، اصلاً معجزه نمی خواستم این احکام خودش معجزه است.
.
🔸به یکی از طلابی که جهت ادامه تحصیل عازم مشهد مقدس بود، چنین موعظه کرد:
اگر آدم کنار چشمه ای باشد و تشنه هم باشد، آب نخورد و از تشنگی بمیرد مردم او را ملامت می کنند و او را عاقل نمی دانند. شما داری می روی کنار چشمه جوشان امامت و ولایت نکند که از آب زلال ولایت استفاده نکنی و تشنه برگردی.
کانال سیره علما @sireolama
...هر یک ثانیه
🔸بعضی به شهید بهشتی(ره) گفتند حالا که «مرگ بر شاه» همهگیر شده؛ شعار جدید بدیم: «شاه زنازاده است، خمینی آزاده است». آشفته شده بود. گفت: رضاخان ازدواج کرده، این شعار حرام است. از پلکان حرام که نمیشود به بام سعادت حلال رسید.
.
🔸بنیصدر که فرار کرد، زنش رو گرفتند. زنگ زد که زن بنیصدر تخلفی نکرده باید زود آزاد بشه. آزادش نکردند. گفت با اختیارات خودم آزادش میکنم. بهشتی میگفت: هر یک ثانیه که در زندان باشه گناهش گردن جمهوری اسلامیه.
.
🔸الآن بهترین موقعیته، برای کمک به پیروزی انقلاب هم هست! نیت بدی هم که نداریم. آمار شهدای ١۵خرداد رو بالا میگیم، خیلی بالا، این ننگ به رژیم هم میچسبه!
بهشتی بدون تعلل گفت: با دروغ میخواهید از اسلام دفاع کنید؟ اسلام با صداقت رشد میکنه نه دروغ!
.
🔸به قاضی دادگاه نامه زده بود که: «شنیدم وقتی به مأموریت میروی ساک خود را به همراهت میدهی. این نشانه تکبر است که حاضری دیگران را خفیف کنی.»
قاضی رو توبیخ کرده بود. حساس بود، مخصوصاً به رفتار قضات…
.
🔸به جمع رو کرد و گفت: قدرت اجرایی و مدیریتی رجوی به درد نخستوزیری میخوره. حیف که التقاط و نفاق داره، اگر نداشت مناسب بود.
تو بدترین حالت هم، انگشت میگذاشت روی نکات مثبت.
.
🔸رفته بودند سخنرانی، منافقین هم آدم آورده بودند. جا نبود. بیرون شعار میدادند. آخر سر گفتند، حاج آقا از در پشتی بفرمایید که به خلقی ها نخورید. گفت: این همه راه آمدهاند علیه من شعار بدهند. بگذارید چند «مرگ بر بهشتی» هم در حضور من بگویند. از همان در اصلی رفت…
.
🔸مترجم ترجمه کرد؛ «هیأت کوبایی میخواهند با شما عکس یادگاری بگیرند». همه ایستاده بودند تو کادر جز مترجم! پرسید مگه شما نمیآیی؟ گفت: همه میدونند من تودهایم، برای شما بد میشود. خندید؛ باید شما هم باشید، دقیقاً کنار من! کادر کامل شد.
.
🔸طلبه جوان هر روز میرفت دبیرستان ها، درس انگلیسی میداد. پولش هم میشد مایه امرار معاش. میگفت این طوری استقلالم بیشتره، نواقص حوزه رو بهتر میفهمم و با شجاعت بیشتری میتونم نقد کنم. بهشتی تا آخر هم با حقوق بازنشستگی آموزش و پرورش زندگی میکرد.
کانال سیره علما @sireolama