۱۳ شهریور ۱۳۹۷
...عقیل پدر مسلم
🔸ابوطالب عموی پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله چهار پسر به نامهای طالب، عقیل، جعفر و علی علیه السلام داشت. عقیل برادر بزرگ تر امیرالمونین علیه السلام بود.
.
🔸عقیل در بین قریش فردی سرشناس و محترم به شمار می آمد که بهره کاملی نیز از دانش «انساب» داشت. قبایل و بزرگان عرب را به نیکی می شناخت و از حسب و نسب آنان آگاه بود تا آنجا که حتی امام علی علیه السلام نیز از او خواست که از بین قبایل عرب زنی پاکدامن از طایفه ای نجیب و وارسته برگزیند تا برای او پسرانی شجاع به دنیا آورد. عقیل با اینکه پیرمردی سالخورده و نابینا بود، توانست به خوبی از عهده این آزمون به در آید و «فاطمه کلابیة» را که بعدها «ام البنین» نام گرفت، برای همسری امام برگزیند.
.
🔸در مسجدِ پیامبر صلی الله علیه و آله برای عقیل گلیمی می گستراندند و او بر آن می نشست و به پرسشهای مردم در مورد نسبها، جنگها و پیشینه اقوام عرب پاسخ می داد.
.
🔸تاریخ به یاد دارد که عقیل در جنگ «حنین» آن گاه که دشمن بر مسلمانان سخت گرفت، چگونه عقیل به همراه برادرش علی علیه السلام و عمویش عباس تا واپسین لحظه های جنگ پیش روی پیامبر خدا صلی الله علیه و آله شمشیر زدند و از جان او پاسداری کردند.
.
🔸او حتی در دوران خلافت امیر المؤمنین، در آستانه جنگ صفین، نامه ای بر پایه دفاع از حقانیت امام خویش برای ایشان می فرستد، و در آن چنین می نگارد:
.
🔸«اما بعد، پروردگار تو را از هر بدی دور دارد و از هر ناخرسندی در همه حال پاسداری کند! ای فرزند مادرم! من عبد الله بن سعد را با چهل تن از جوانان خاندان آزاد شده به دست رسول خدا صلی الله علیه و آله (کنایه از آل ابی سفیان) دیدم. به آنها گفتم: چه می خواهید ای فرزندان آزاد شدگان به دست پیامبر صلی الله علیه و آله ؟ آیا می خواهید به معاویه بپیوندید و با ما دشمنی کنید و نور خدا را خاموش گردانید؟ سخنم را بشنوید و... . پس ای فرزند مادرم! دستور و نظرت را برایم بنویس! پس اگر مرگ بخواهد فرزندان برادرت و فرزند پدرت را به سوی تو رهنمون گردد، پس با تو زنده خواهیم بود تا زندگی کنی و با تو خواهیم مرد آن گاه که بمیری.»
.
🔸امام نیز در پاسخش نگاشت: «همانا قریشیان امروز بر جنگ با برادرت گرد آمده اند؛ همان گونه که دیروز بر جنگ با پسر عمویت رسول خدا صلی الله علیه و آله گرد هم آمده بودند... .»
.
🔸نُه تن از فرزندان امام علی سلام الله علیه و نُه تن از فرزندان عقیل علیه السلام [در کربلا] به شهادت رسیدند.»
کانال سیره علما @sireolama
۱۳ شهریور ۱۳۹۷
۱۴ شهریور ۱۳۹۷
....در نجف
🔸علامه جعفری(ره) در خاطراتش نقل کرده است:
زمانی که در نجف درس میخوانده، ماهیانه سه دینار از آیتالله العظمی سیدابوالحسن اصفهانی دریافت میکرده است، اما با وجود قناعتی که داشت، این مبلغ در هفته اول تمام میشده و اکثر طلبهها حتی آنهایی که در رده اجتهاد بودند.
.
🔸مجبور میشدند به کارهایی مثل بنایی و کشاورزی بپردازند تا هزینه زندگی طلبگیشان را تأمین کنند. از آنجا که علامه در نوجوانی در تبریز کار کفاشی انجام داده بود، در نجف نیز چرخ خیاطی کوچکی را تهیه میکند و از مغازهها سفارش میگیرد و روزانه ۲ یا ۳ ساعت کفاشی میکرد.
کانال سیره علما @sireolama
۱۴ شهریور ۱۳۹۷
۱۴ شهریور ۱۳۹۷
...دختری جوان
🔸دکتر حسین کنعان در کتابش به نام “الامام موسی الصدر، قدر و دور” میگوید، امام موسی صدر برایم تعریف کرد که: «وقتی من حدوداً ۱۹ سال داشتم، پدرم (آیتالله صدر مرجع بزرگ تقلید) نامهای برای نخستوزیر وقت نوشتند و قرار شد من نامه را ببرم و تحویل بدهم.
.
🔸لذا صبح زود از قم راه افتادم و به تهران آمدم. به محل زندگی او که منزلی باشکوه بود، مراجعه کردم. مرا به سالن طبقه اول راهنمایی کردند. نشستم و به تماشای در و دیوار مشغول شدم.
.
🔸آن فضا و محیط متفاوت و شیک و باشکوه با تابلوهای نقاشی و وسایل تزئینی و پردههای زربفت و … برای من که از یک خانه ساده طلبگی آمده بودم، خیلی تازگی داشت و غرق در تفکر در این فاصله فرهنگی و اجتماعی بودم.
.
🔸در همین حال متوجه دختری جوان شدم که در انتهای سالن مشغول نواختن پیانو بود و من تا آن هنگام صدای این دستگاه را نشنیده بودم. نشسته بودم و با تعجب به آن گوش میکردم که آن دختر متوجه حضور من شد و برخاست و به طرف من آمد و دستش را به طرفم دراز کرد! من دستم را روی سینهام گذاشتم و سلام او را پاسخ دادم.»
.
🔸دکتر کنعان میگوید در اینجا، امام موسی صدر خندید و به مزاح گفت: «و هنوز دستم روی سینهام مانده است.»
.
کانال سیره علما @sireolama
۱۵ شهریور ۱۳۹۷
۱۵ شهریور ۱۳۹۷
۱۵ شهریور ۱۳۹۷
...چکار کردی؟
🔸یکی از علمای کربلا در خواب محضر مبارک حضرت سیدالشهداء (علیه السلام)رسیده بود وحضرت به ایشان فرموده بودند:
.
🔸فردا به فلان مسافر خانه برو ،به پیر مرد کشاورزی که از خراسان به زیارت آمده بگو که زیارتش را قبول کردیم.
.
🔸فردا صبح آن عالم بزرگوار می آید و پیر مرد را پیدا می کند و پیام حضرت را به ایشان می رساند ، سپس به ایشان می گوید که شما چکار کرده اید و چه زیارت نامه ای خوانده اید که مورد تأیید حضرت واقع شده است؟
.
🔸پیر مرد می گوید: من اصلا سواد ندارم که زیارت نامه بخوانم وکسی هم برایم زیارت نامه نخوانده است.
.
🔸آن عالم به ایشان می گوید: وقتی وارد حرم شدی چکار کردی؟
.
🔸می گوید: هیچی وقتی دیدم کاری نمیتوانم بکنم ، سواد ندارم که زیارت نامه بخوانم کسی هم نبود برایم زیارت نامه یا روضه بخواند ، دلم سوخت و این شعر را به زبان محلی برای حضرت خواندم:
.
سنگ و کلوخ و درمنه
بهر حسین گریه منه
.
🔸یعنی: سنگ و کلوخ و درمنه (درمنه :گیاهی است در اطراف خراسان که برای درد کلیه خوب است.)
همه برای امام حسین (علیه السلام)گریه می کنند.
کانال سیره علما @sireolama
۱۵ شهریور ۱۳۹۷
۱۵ شهریور ۱۳۹۷
...عین_صاد
🔶استاد علی صفائی حائری در شب آخر حیاتشان
قبل از سفر به مشهد، مهمان برادر محترمشان بودند.
.
🔶برادرشان میگفت: بالای پشت بام رفتیم و گفتگوهایی شد.
.
🔶و از جمله فرمود: این دعا که: «خدایا تا ما را نیامرزیدهای از دنیا مبر» دعای خوبی نیست.
.
🔶همه پرسش شدیم که چرا؟
.
🔶فرمود: چون بویی از دل بستگی به دنیا و فریب شیطان دارد.
.
🔶و ادامه داد: باید چنین گفت: «خدایا ما را بیامرز و ببر!»
.
🔶سپس دراز کشید و چشم هایش را بست و گفت: خدایا من آماده ام! بیامرز و ببر.
.
🔶بعد از سکوتی نیم خیز شده گفت: مرگ شیرین است بچه ها!
.
🔶و راستی که مرگ نزد او چنین بود.
بارها می گفت: من سالهاست که منتظرم.
تشبیه زیبایی می کرد که: در جادۀ کمربندی دیده ای که بعضی با ساک دنبال اتوبوس می دوند و میگویند: «روی بوفه هم سوار می شوم»؟ من این طور با ساک دنبال مرگم...
کانال سیره علما @sireolama
۱۶ شهریور ۱۳۹۷