🌱🌱
زینب کبری علیها السلام قهرمان کربلا و مثل اعلای ایمان و عمل ، داستان عجیبی را از همسرش عبد اللّٰه بن جعفر به این مضمون نقل می کند که عبد اللّٰه گفت : من از سفری باز می گشتم در حال خستگی به نزدیک قریه ای رسیدم ، باغی سرسبز و خرّم در بیرون آن قریه بود ، پیش خود گفتم بروم از صاحب باغ اجازه بگیرم تا اندک زمانی از خستگی راه بیاسایم .
کنار در ایستادم و سلام کردم ، غلام سیاه نزدیک من آمد و با محبت مرا به درون باغ دعوت کرد ، من بدون این که خود را معرفی کنم وارد باغ شدم . او گفت : من مالک باغ نیستم ، مالک باغ در قریه است ولی این اجازه را دارم که عزیزی چون شما را بپذیرم . میان باغ رفتم و نقطه ای را برای استراحت در نظر گرفتم ، نزدیک ظهر بود ، غلام سفره نانش را باز کرد ، تا خواست بسم اللّٰه بگوید و لقمه اوّل را از سفره بردارد ، سگی وارد باغ شد ، از خوردن باز ایستاد ، در چهره سگ دقت کرد ، او را گرسنه یافت ، یک قرص نان نزد سگ گذاشت و سگ هم با حرص هرچه تمام تر خورد ، قرص دوم و سوم را هم به سگ داد ، وقتی خیالش از سیر شدن سگ آسوده شد ، سفره خالی را جمع کرد و در گوشه ای گذاشت .
به او گفتم : خود غذا نمی خوری ؟ گفت : ندارم ، جیره ام در روز همین سه قرص نان است . گفتم : چرا همه آن را به این سگ دادی ؟ گفت : قریه ما سگ ندارد ، این سگ از جای دیگر به این باغ آمد و معلوم بود خیلی گرسنه است و من تحمل گرسنگی این مهمان ناخوانده زبان بسته را نداشتم . گفتم : پس با گرسنگی خود چه می کنی ؟ گفت : با صبر و حوصله روز را به شب می آورم !
عبد اللّٰه گفت : من از کرامت و اخلاق و مهرورزی و برخوردش با سگی که از جای دیگر آمده بود شگفت زده شدم ، پس از استراحت به قریه رفتم و سراغ صاحب باغ را گرفتم . وقتی او را یافتم خود را معرفی کردم که من عبد اللّٰه بن جعفر داماد امیر المؤمنین(ع) هستم . گفت : فدای قدمت ، و به من اصرار ورزید که به خانه اش بروم . گفتم : مسافرم و برای رفتن عجله دارم ، آمده ام باغ تو را بخرم . گفت : شما که زندگی و کارت در مدینه است ، این باغ را برای چه می خواهی ؟ جریان را به او گفتم و پس از اصرار زیاد باغ را خریدم . گفتم : غلام را هم به من بفروش . غلام را هم فروخت . به باغ برگشتم و به غلام گفتم : تو را و باغ را از مالکت خریدم و تو را در راه خدا آزاد کردم و باغ را نیز به تو بخشیدم !
📜مجموعه ای از نکته ها و داستان های کتب استاد حسین انصاریان ۱۷۲
🔴مکالمه امام صادق و جامعه ی علمی
🔷امام صادق : شاگرد من جابرابن حیان پدر علم شیمی است .
🔶جامعه ی علمی : جابر ابن حیان که در لاتین به Jaber معروف است بعنوان پدر علم شیمی شناخته می شود 👇
Also known by his Latinized name, Geber, he is known as the "father of chemistry."
https://goo.gl/G4UACs
🔷امام صادق : مسواک زدن باعث تقویت بینایی می شود [کافی، جلد۶ ،ص ۴۹۶، حدیث ۶]
🔶جامعه ی علمی :آیا می دانید سلامت دندانها و لثه هایتان بر روی بینایی شما موثر است ؟👇
Did you know that the health of your teeth and gums can affect your vision
http://Yon.ir/478j
🔷امام صادق :مسواک زدن حافظه را تقویت می کند
🔶جامعه ی علمی :مسواک زدن منظم دندانها خطر ابتلا به آلزایمر را دفع میکند👇
Brushing teeth regularly could ward off Alzheimer's disease
https://goo.gl/oUGZqc
🔷امام صادق : ماهی ها حس بینایی ضعیف و حس بویایی قویتری دارند .
[بحار الأنوار ج3 ص109]
🔶جامعه ی علمی : ماهیها بر حس بینایی خود نسبت به دیگر حسها مانند شنیداری، چشایی، بویایی تکیه کمتری دارند👇
fish rely less on their vision and more on their hearing, taste, and smell.
https://goo.gl/84MKmt
🔷امام صادق : مغز از لایه های محافظتی مختلفی پوشیده شده تا آن را ثابت نگهدارد و از اسیب محافظت کند .[بحارالأنوار - ج3ص73]
🔶جامعه ی علمی : شامگان یا مننژ سه لایه محافظتي دربرگیرنده و نگاهدارنده مغز در داخل حفره های مغز هستند 👇
Surrounding and supporting the brain within this cavity are three protective tissue layers
https://www.ncbi.nlm.nih.gov/books/NBK10877/
🔷امام صادق : ای مفضل به بوزینه ها دقت کن که ساختار دل و روده ی آنها چقدر شبیه به انسان است .[بحار الأنوار جلد : 3 صفحه : 97]
🔶جامعه ی علمی : آناتومی دل وروده انسانها و بوزینه های بزرگ یکسان است 👇
Humans and great apes share a common gut anatomy
https://goo.gl/PZAgPT
🔷امام صادق(ع)خوردن ادرار شتر برای درمان بیماری، اشکال ندارد[تهذیب الاحکام ج1 ص248]
🔶جامعه ی علمی : ادرار شتر دارای ویژگیهای خاص و کارآمد ضد سرطان است 👇
CU has specific and efficient anti-cancer
https://goo.gl/p6x92Q
🔷امام صادق : ستاره هایی وجود دارند که نسبت به سایر ستاره ها سرعت بسیار زیادی دارند .[بحارالانوار ، ج ۲ ص ۱۶۲]
🔶جامعه ی علمی : ستاره های فراری سرعتشان تا چند صد کیلومتر بر ثانیه و بالای مقدار متوسط است.👇
Hypervelocity stars — ultrafast stars with speeds up to a few hundred miles per second above the average
https://goo.gl/E2Tu5P
🔷امام صادق : من رئیس مکتب شیعه و امام ششم شیعیان هستم و این گوشه ای از علم من بود
🔶بی دین ها : ما در جهل خود ماندگاریم و اعتقادی به شما نداریم ولی تز علم نافذ شما بنام خودمان بهره برداری می کنیم
🌞🌞🌞
🌞🌞
🌞
😊 خنده در قرآن
وَ أَنَّهُ هُوَ أَضْحَكَ وَ أَبْكىٰ (٤٣)نجم
و قطعا اوست(خداوند) که میخنداند و میگریاند
🌻🌻🌻
راغب اصفهاني ميگويد:ضحك:باز شدن و شادابي چهره و ظاهر شدن دندانها از سرور و شادي روح است.
✅ خنده اختصاص به انسان دارد و در غير انسان يافت نميشود
✅ خنده موجب رسيدن اكسيژن بيشتر به ششها و عميقتر شدن تنفس مي شود و موجب تحريك بيشتر و بهبود جريان خون ميگردد
😃😄😃
😊 انواع خنده در قرآن👇
😘 خنده از روی تعجب
فَتَبَسَّمَ ضٰاحِكاً مِنْ قَوْلِهٰا وَ قٰالَ رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ اَلَّتِي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَ عَلىٰ وٰالِدَيَّ وَ أَنْ أَعْمَلَ صٰالِحاً تَرْضٰاهُ وَ أَدْخِلْنِي بِرَحْمَتِكَ فِي عِبٰادِكَ اَلصّٰالِحِينَ (١٩)نمل
وَ اِمْرَأَتُهُ قٰائِمَةٌ فَضَحِكَتْ فَبَشَّرْنٰاهٰا بِإِسْحٰاقَ وَ مِنْ وَرٰاءِ إِسْحٰاقَ يَعْقُوبَ (٧١)هود
🎀🎀🎀
😛 خنده تمسخر آمیز
فَلَمّٰا جٰاءَهُمْ بِآيٰاتِنٰا إِذٰا هُمْ مِنْهٰا يَضْحَكُونَ (٤٧)زخرف
وَ تَضْحَكُونَ وَ لاٰ تَبْكُونَ (٦٠)نجم
إِنَّ اَلَّذِينَ أَجْرَمُوا كٰانُوا مِنَ اَلَّذِينَ آمَنُوا يَضْحَكُونَ (٢٩)مطففین
🎀🎀🎀
😜 خنده از روی شادی
ضٰاحِكَةٌ مُسْتَبْشِرَةٌ (٣٩)عبس
🎀🎀🎀
😷 محرومیت از خنده به علت جهاد گریزی
فَلْيَضْحَكُوا قَلِيلاً وَ لْيَبْكُوا كَثِيراً جَزٰاءً بِمٰا كٰانُوا يَكْسِبُونَ (٨٢)توبه
🎀🎀🎀
خنده يك درجه از لبخند بالاتر است و تمام اثرات مثبت خنده در لبخند نيز وجود دارد، حتي اثبات شده كه يك خنده لطيف و با صداي پايين،جذابترين خندههاست و به مراتب نسبت به خنده با صداي بلند، خويشايندتر ميباشد.
از ويژگيهاي اخلاقي ائمه(ع)، متبسم بودن آنها ميباشد، كه در روايات به آن اشاره گرديده و به عنوان يك خصلت پسنديده، مطرح گشته است.
😊
😊😊
😊😊😊
📚📚📚
📚📚
📚
مراد از کوه طور , همان نفس ناطقه است
اگر در آیات شریفه ی قرآن و احادیث اهل بیت عصمت و طهارت آمده است که موسای کلیم به بالای کوه طور تشرف یافت و در آنجا با خداوند به مناجات پرداخت , مراد از این کوه طور همان نفس ناطقه است
و اگر تو هم بر قله ی نفس ناطقه ات سر افرازانه و پیروزمندانه صعود کنی و امیال و هواهای نفسانی را زیر پا گذاری و از اشتغالات نفس , خودت را بالا بکشی و از این کتل و گردنه هر روز بگذری و بالا روی و از کثرت به وحدت سفر کنی جناب عالی هم موسایی و به کوه طور میروی.
شما نیز که در وقت نماز اقامه ی نماز می کنی و قیام و رکوع و سجود داری به کوه طور تشرف یافته ای و می خواهی نفس را زیر پا بگذاری , این کوه و گردنه ایی را که از صبح تاکنون تو را به زمین و مزرعه و کار و کاسبی و کم و زیاد دنیا اشتغال داد در هنگام نماز فتح میکنی و بر روی آن می ایستی و با خداوند مناجات میکنی چرا دائما به دنبال بیرون از خود هستی؟
چرا هنگامی که آیات و روایات را می خوانی به خود نمی اندیشی؟ و از درون خود معانی آنها را جست و جو نمیکنی؟
آیات و روایات جملگی تفسیر انفسی نفس ناطقه ی من و شمایند.
اگر در روایات میخوانی که موسی در کوه طور " رب أرنی أنظر إلیک " گفت و در آن حال مشاهده کرد که هفتاد هزار موسی با او میگویند: رب أرنی أنظر إلیک تو نیز اگر به کوه طور نفس ناطقه ات تشرف یابی و به حقیقت " رب أرنی أنظر إلیک " بگویی ، خواهی دید که هفتاد هزار تجلی تو را ظهور داده اند و در هفتاد هزار تجلی تویی که میگویی: رب ارنی انظر الیک..
تمامی این حرف ها با اساس است و آنچه در قرآن کریم و روایات اهل بیت آمده صرف قصه گویی و داستان سرایی نیست.
کوه طور مانند بسیاری دیگری از کلماتی که در قرآن کریم آمده است رمزی است از جانب حق متعال که تو هم اگر این کوه نفس ناطقه ات را دریابی و از کتل ها و گردنه های آن عبور کنی , و در کثرت زندگی کنی اما هرگز کثرت تو را مشغول نکند و از وحدت باز ندارد تو نیز موسایی..
شرح_دروس_معرفت_نفس
جلد دوم
استاد صمدی آملی حفظه الله
📚
📚📚
📚📚📚
🍃#هرگز سختی های زندگی خود را برای دیگران تشریح نکنیم!
مفضل با فشار سخت زندگی روبرو شده بود و فقر و تنگدستی، داشتن قرض و مخارج سنگین زندگی او را آزار می داد. در محضر امام صادق علیه السلام لب به شکایت گشود و بیچارگی های خود را مو به مو تشریح کرد. "فلان مبلغ قرض دارم. فلان مشکل را دارم.. متحیرم چه کنم؟ و..." خلاصه در آخر کلام از امام صادق علیه السلام درخواست دعا کرد.
امام به کنیزش دستور داد یک کیسه اشرفی که منصور برای وی فرستاده بود بیاورند بعد این کیسه را در افطار مفضل قرارداد.
مفضل به امام عرض کرد: آقا..! مقصود ما از آنچه در حضور شما گفتم دعا بود! حضرت امام فرمودند: بسیار خوب! دعا هم می کنم اما این را بدان هرگز سختی های خود را برای مردم تشریح نکن. اولین اثرش این است که وانمود میشود تو در میدان زندگی زمین خورده ای و از روزگار شکست یافته ای، در نظرها کوچک می شوی و شخصیت و احترامت از میان می رود.
📜کافی جلد ۴ صفحه ۲۱.
✍امام علی علیهالسلام» :
از مرگ راه فرار و گریزی نیست، کسی که کشته نشود (بالاخره) خواهد مُرد، (آری) بهترین مرگ و میرها کشته شدن ( شهادت) در راه خداست.
📚 سفینه،ج ٢، ص ٥٥٣
دل و دلدار اومد،
يار هوادار اومد،
كف بزنيد كه همسر حيدر كرار اومد...
سبد سبد گل بريزيد،
غوغا شده محشره
آی بچه شيعهها بيايد ولادت مادره...
غصه ها رو دور كنيد،
دنيا رو مسرور كنيد...
هديه برا مادرها،
يه كربلا جور كنيد...
#مادر_روزت_مبارک
شافع محشری،
دختر پيغمبری...
مدحت رو ميگم يه كلام،
فاطمهی حيدری...
خبر پيچيد تو عالمين ام ابيها اومد،
خدا بهشت رو به نام ياس علی سند زد...
زهرایی و اطهری،
از همه عالم سری...
شادی قلبت ميگم،
حيدریام حيدری...
#مادر_روزت_مبارک
ذكر رو لب تويی،
مادر مذهب تويی،
چشم و چراغ حسن و حسين و زينب تويی...
ملائكه به قنداقهات بستن هزار تا دخيل،
گهوارهات رو می جنبونند ميكائيل و جبرئيل...
صديقهی طاهره،
هانيهی صابره،
كاش ببينه نوكرت تو حرمت زائره...
پیامبر اسلام(ص) فرمود: "اولین کسی که داخل بهشت میشود، فاطمه است."[1]
آری فاطمه! همان تافته جدابافته از حریر عشق الهی که بر تارک دنیای هزار رنگ هستی، با بودنش نقشی برجسته به تصویر کشید...
همان بزرگ بانویی که کوثر بهشت عزت و نام از میلاد او وام گرفت و جوشش و خروش از مهرانگیاش...
فاطمه فرشتهای الهی بود که با زمینی شدنش اعتبار جهانی گشت که روز «مادر» داشتنش، مرهون میلاد اوست.
زیارت حضرت فاطمه زهرا (س)
آری زهرا با بودنش تبرک دنیا شد؛ بودنی که تنها هجده بهار میزبان شکفتنش بود و هجده تابستان شاهد به بار نشستنش؛ هجده پاییز ناظر خزانهای بی رحم روزگار بر پیکرش و تنها هجده زمستان کفن پوش بی نام و نشان شدن یاس قامتش!
فاطمه یک زن نه یک جماعت بود که فدک به نامش شد و فلک قافیه ای در خور شأن او...
عشق بانویی که آب هم با مهریه شدن او بود که حرمت یافت...
حتی نامهای جهان هم برای توصیفش عقیم و ناتوانند و اوست که به این اسما اعتبار و جرأت بودن داده و مادران را کرامت بخشیده...
و حال امروز روز توست مادر!
تویی که به اعتبار فاطمه مادری کردن را سرمه چشمان همیشه نگرانت کردهای و عشق دادن را به تاسی از او فرا گرفتهای...
و چه زیباست روزت که آغشته به گلاب وجود نازدانه محمد مصطفی (ص) است .
مادران سرزمینم...
روزتان پر از شمیم گلهای ناب بهاری باد
زهرا مرادوند
🔺رهبر انقلاب: همه متحیر هستند که ملت مقاوم ایران چگونه مقابل غول وحشی آمریکایی محکم ایستاده است
🔹اگر حالا انتقال معارف اهل بیت در مجالس روضهخوانی و مجالس هیئتها و مانند اینها تحقّق پیدا بکند، این یک ذخیرهی تمامنشدنی است
🔹امروز هم که شما ملاحظه میکنید کشور شما، جامعهی شما، زیر فشارهای گوناگون تابآوریِ حیرتانگیزی دارد، ما حرفهای اینها را میخوانیم، میبینیم، میشنویم. تابآوریِ ملّتِ ایران برای ناظران جهانی حیرتانگیز است؛ تعجّب میکنند
🔹این فشاری که غول وحشی آمریکایی وارد میکند، ملّتها[ی دیگر] طاقت یکپنجم این و یکچهارم این را هم ندارند، امّا ملّت ایران محکم ایستاده؛ این بیستودوّمِ بهمن اش، قبل از آن تشییع جنازهی سردار آسمانیاش؛ اصلاً همه را متحیّر میکند که این چه ملّت مقاومی است
🔹این به برکت همین معارف اهلبیت است، به برکت همین مجالس و محافل است، به برکت نام و یاد حسینبنعلی و به برکت نام و یاد فاطمهی زهرا (سلام الله علیها) است
♦️رهبر انقلاب: وظیفه جامعه مداح، مدیریت شادی و عزای جامعه است
🔹 جامعهی مدّاح یک کار بزرگی بر عهده دارد و آن عبارت است از مدیریّت شادی و عزای جامعه؛ شما در حقیقت شادیهای معنوی ،و عزاهای اساسی و قلبی و عمیق را مدیریّت میکنید، جهت میدهید، هدایت میکنید
🔹 آن جوامعی که این وضعیّت را ندارند، این مجالس را ندارند، این گریهها را، این شادیها را ندارند، آنها این خلأ را احساس میکنند و بنده اطّلاع دارم یک جوری میخواهند این خلأ را درست کنند، پُر کنند، و نمیشود؛ این کار شما است
🔹سنّت این کار هم مربوط به امروز و دیروز نیست؛ از زمان ائمّه (علیهم السّلام) است. اینکه شما میبینید دعبل را یا امثال این بزرگواران را این جور تشویق میکنند، تحریص میکنند، پای شعرشان مینشینند، آنها را وادار میکنند به ادامهی این کار، این همین کاری است که امروز شما دارید میکنید
♦️رهبر انقلاب: گریهی در مجالس شهیدان گریهی ضعف نیست، گریهی اراده است؛ دیدید مراسم تشییع شهید سلیمانی چه حادثهی عظیمی را به وجود آورد!
🔹 از بعد از حادثهی کربلا یک کار رایجی شد که عزاداری کنند برای شهیدان و ائمّه (علیهم السّلام) این را ترویج میکردند، که تا امروز هم باقی مانده. و بر خلاف آنچه بعضی تصوّر میکردند ــ در یک برههای یک گرایشات روشنفکرانهای در بعضی بود که [عزاداری] گریه و ضعف و مانند این چیزها است ــ گریهی در مجالس شهیدان گریهی ضعف نیست، گریهی اراده است، گریهی عزم است، گریهی تبیین احساسات عالی یک انسانِ وسطِ میدان است.
🔹 عزاداریِ شهدا امروز همین جور است؛ امروز تشییع جنازهی شهدا، مجلس عزای شهیدان، تکرار نام شهیدان، عزا است، گریه هم در آن هست، امّا وسیلهای برای احساس عزّت، احساس قدرت و احساس شجاعت است.
🔹[در تشییع] همین شهید عزیز اخیرمان، شما ببینید چه اتّفاقی در سرتاسر کشور افتاد؛ نه فقط کشور ما، در بیرون از این کشور هم [تشییع] این شهدای عزیز اخیر ــ شهید سلیمانی و ابومهدیِ مهندس و دیگران ــ چه حادثهی عظیمی را به وجود آورد! جهتیابی و جهتدهی مجالس عزا به این معنا است؛ یعنی شماها مجالس عزا را و عزاهای مردم را در آن جهتی که مورد نظر ائمّه (علیهم السّلام) است و مورد نیاز جامعه است میتوانید هدایت کنید و پیش ببرید
♦️رهبر انقلاب: جوانان کشور باید به سلاحهای جنگ نرم تجهیز شوند
🔹امروز نیاز مهمّ کشور ما این است که جوانهای ما مجهّز بشوند به انواع تسلیحات نرم، سلاحهای جنگ نرم؛ یعنی قدرت روحی و قدرت فکری
🔹 بنده مکرّر در مورد قوی شدن کشور مطالبی را عرض کردهام؛ یکی از اجزا و بخشهای مهم و تعیینکنندهی تقویت کشور همین است که ما جوانهایمان را مجهّز کنیم، مسلّح کنیم به سلاح فکر، به سلاح تفکّر صحیح که در معارف اهلبیت (علیهم السّلام) موج میزند، در معارف فاطمی موج میزند که من حالا بعد یک نمونهی کوچکی را عرض خواهم کرد.
🔹 نسل جوانی که ما امیدهایمان را به آن دوختهایم ــ [چون] آیندهی این کشور دست شما جوانها است
🔹احتیاج به معارف (اهلبیت) ، سلاح مصونیتبخش جامعه و نظام اسلامی و اسلام و مسلمین است؛ پس نیاز داریم به احیای معارف اهلبیت (علیهم السلام)
🔹 و من این را به شما برادران عزیز که جامعهی مدّاحی را تشکیل دادهاید و نقشآفرینی میکنید عرض بکنم که این مسئولیّت، مسئولیّت مهمّی است؛ اگر به مسئولیّت هدایت به همین شکلی که عرض شد عمل نکنیم، مسئولیم پیش خدای متعال
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺 تازه اول راه قاسم ماست...
🔺 کلیپی از شعرخوانی امروز آقای احمد بابایی در حضور رهبر انقلاب درباره سپهبد قاسم سلیمانی
13981126_35391_128k.mp3
11.38M
🔺 صوت کامل بیانات رهبر انقلاب در دیدار امروز مداحان اهلبیت علیهمالسلام
Monajat Shabanie 01.mp3
2.63M
🔹مناجات شعبانیه - بخش اول
💢اثری از استاد #هادی_آرزم و با اجرای استاد عباس سلیمی و گروه اهل بیت علیهم السلام
Monajat Shabanie 02.mp3
8.36M
🔹مناجات شعبانیه - بخش دوم
💢اثری از استاد #هادی_آرزم و با اجرای استاد عباس سلیمی و گروه اهل بیت علیهم السلام
یهودی و طلب فرزند از زینب (س)
نقل می کنند : در بروجرد مردی یهودی بود به نام یوسف ، معروف به دکتر . او ثروت زیادی داشت ولی فرزند نداشت . برای داشتن فرزند چند زن گرفت ، دید از هیچ کدام فرزندی به دنیا نیامد . هر چه خود می دانست و هر چه گفتند عمل کرد ، از دعا و دارو ، اثر نبخشید . روزی ماءیوس نشسته بود ، مرد مسلمانی نزد او آمد و پرسید : چرا افسرده ای ؟ گفت ، چرا نباشم ، چند میلیون مال و ثروت برای دشمنان جمع کردم ! من که فرزندی ندارم که مالک شود . اوقات وارث ثروت من می شود . مرد مسلمان گفت : من راه خوبی بهتر از راه تو می دانم . اگر توفیق داشته باشی ، ما مسلمانان یک بی بی داریم ، اگر او را به جان دخترش قسم بدهی ، هر چه بخواهی ، از خدا می خواهد . تو هم بیا مخفی برو حرم زینب (س ) و عرض حاجت کن تا فرزنددار شوی . می گوید : حرف این مرد مسلمان را شنیدم و به طور مخفی از زنها و همسایه هایم و مردم با قافله ای به دمشق حرکت کردم . صبح زود رسیدیم ، ولی به هتل نرفتم ، اول غسل و وضو و بعد هم زیارت و گفتم : آقا یا رسول الله ! دشمن تو و دامادت در خانه فرزندت برای عرض حاجت آمده ، حاشا به شما بی بی جان ! که مرا ناامید کنی . اگر خدا به من فرزندی دهد ، نام او را از نام ائمه می گذارم و مسلمان می شوم . او با قافله برگشت . پس از سه ماه متوجه شد که زنش حامله است ، چون فرزند به دنیا آمد و نام او را حسین نهادند و نام دخترش را زینب . یهودیها فهمیدند و اعتراضها به من کردند که چرا اسم مسلمانها را برای فرزندت انتخاب کردی . هر چه دلیل آوردم نشد قصه را بازگو کردم ناگهان دیدم تمام یهودیهایی که در کنار من بودند با صدای بلند گفتند : ((اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمدا رسول الله و اشهد ان علیا ولی الله )) و همه مسلمان شدند .
فضایل ، مصایب و کرامات حضرت زینب س
به خواب دیدن حضرت زهرا(س )
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ
طراز المذاهب از بحر المصائب نقل می کند : روزی حضرت علیا مخدره زینب (س ) نزد حضرت سجاد (ع ) آمد . حضرت چون چشمش به آن مخدره افتاد ، فرمود : ای عمه ، دیشب در عالم رؤ یا چه دیدی و از مادرت فاطمه چه شنیدی ؟ آن مخدره عرض کرد : تو از تمامی علوم آگاهی . آن حضرت فرمود : چنین است ، و مقام ولایت همین است ؛ اما من می خواهم از زبان تو بشنوم و بر مصیبت پدرم بنالم .
عرض کرد : ای فروغ دیده بازماندگان ، چون چشمم قدری آشنا به خواب شد ، مادرم زهرا را با جامه سیاه و موی پریشان دیدم که روی و موی خود را با خون برادرم رنگین ساخته است . چون این حال را بدیدم ، خویشتن را بر پای مبارکش بیفکندم و صدا به گریه و زاری بلند کردم و سر آن حال پر ملال را از وی پرسیدم . فرمود : دخترم ، زینب ! من اگر چه در ظاهر با شما نبودم لیکن در باطن با شما بودم و از شما جدا نبودم . مگر به خاطر نداری عصر روز تاسوعا ، که برادرت را از خواب برانگیختی ، برادرت بعد از مکالمات بسیار گفت : جد و پدر و مادر و برادرم آمده بودند چون بر می گشتند مادرم وعده وصول از من بگرفت ؟ ! ای زینب ، مگر فراموش کردی شب عاشورا را که ناله واحسیناه ! واحسیناه ! از من بلند شد و تو با ام کلثوم می گفتی که صدای مادرم را می شنوم ؟ آری ، من در آن شب ، با هزار رنج و تعب ، در اطراف خیمه ها می گردیدم و ناله و فریاد می زدم و از این روی بود که برادرت حسین به تو گفت : ای خواهر ، مگر صدای مادرم را نمی شنوی ؟ ای زینب ! مگر در وداع بازپسین فرزندم حسین ، و روان شدن او سوی میدان ، من همی خاک مصیبت بر سر نمی کردم ؟ ای زینب ، چه گویم از آن هنگام که شمر خنجر بر حنجر فرزندم حسین را بر نوک سنان بر آوردند . ای زینب ، ای دخترجان من ! چه گویم از آن وقت که لشکر از قتلگاه به سوی خیمه گاه روی نهادند و شعله نار به گنبد دوار بر آوردند . ای دختر محنت رسیده ، من همانا در نظاره بودم که مردم کوفه با آن آشوب و همهمه و و لوله خیمه ها را غارت کردند و آتش در آنها زدند و جامه های شما را به یغما بردند و عابد بیمار را از بستر به زمین افکندند و آهنگ قتلش نمودند و تو ، نالان و گریان ، ایشان را از این کار باز می داشتی ، و هیز هنگامی که شما را از قتلگاه عبور می دادند تمامی آن احوال را می دیدم و آن چهار خطاب تو به جد و پدر و مادر و برادرت را استماع می نمودم و اشک حسرت از دیده می باریدم و آه جانسوز از دل پردردم بر می کشیدم . دخترجان من ، این خون حسین است که بر گیسوان من است ، و من در همه جا با شما همراه بودم ، خصوصا هنگام ورود به شام و مجلس یزید خون آشام و رفتار و گفتار آن نابکار بدفرجام .
علیا مخدره (س ) می فرماید ، عرض کردم : ای مادر ، از چه روی این خون را از موی و روی خویش پاک نمی فرمایی ؟ فرمود : ای روشنی دیده ، باید با این موی پر خون در حضرت قادر بیچون به شکایت برم و داد خود را از ستمکاران و کشندگان فرزندم بازجویم ، و عزاداران و گنه کاران امت پدرم را شفاعت بنمایم . و تو را وصیت می کنم که سلام مرا به فرزند بیمارم ، سید سجاد ، برسانی و بگویی به شیعیان ما اعلام کند که در عزاداری و زیارت فرزندم حسین کوتاهی نکنند و آن را سهل نشمارند که موجب ندامت آنها در قیامت خواهد بود . (184)
فضایل ، مصایب و کرامات حضرت زینب س
✨﷽✨
🔰مهر حضرت زهرا(سلاماللهعلیها) در شفاعت شیعیان
روایتی از کتاب عوالم است که در افزایش امید ما خیلی کمک میکند. مجلس خواستگاری زهرای مرضیه برگزار شد و مهر تعیین شد و بنا شد پیغمبر خدا خطبه را بخوانند. حضرت زهرا رو کردند به پدر بزرگوارشان که باباجان میشود برای من یک مهر دیگری هم قرار بدهی؟ دخترم مگر مهر تعیین نشده؟ کم است؟ نه؛ «أسْألُک أنْ تَرُدَّهَا وَ تَدْعُوا اللَّهَ انْ یجْعَلَ مَهْرِی الشَّفَاعَةَ فِی عُصَاةِ امَّتِک» از شما میخواهم که خداوند مهریهی مرا شفاعت گنهکاران امت شما قرار دهد. زهرای مرضیه سلاماللهعلیها اینقدر به ما مهربان است که در مجلس خواستگاریاش هم یاد ماست. عصاۀ امتک. پیغمبر صبر کردند. جبرئیل آمد. یک پارچهی حریری آورد. رویش نوشته بود: مَهْرَ فَاطِمَةَ الزَّهْرَاء شَفَاعَةَ الْمُذْنِبینَ مِنْ امَّةِ ابِیهَا. مهر زهرای مرضیه شفاعت گنهکاران است.
در آخرین لحظات زندگی فاطمه زهرا (سلاماللهعلیها) نقل شده ضمن حرفهایی که میزدند، یکی این بود که «اِلهی وَ سَیدی اَسْئَلُکَ بِالذَّینَ اصْطَفَیتَهُمْ وَ بِبُکاءِ وَلَدَی فی مُفارَقَتِی اَنْ تَغْفِرَ لِعُصَاةِ شیعَتِی وَ شیعَةِ ذُرِّیتِی.» این حرف حضرت زهراست در آخرین لحظاتش؛ خدایا تو را قسم میدهم به آنهایی که برگزیدی، یعنی به انبیاء، به اولیاء و قسم میدهم تو را به گریهی بچههایم که بعد از من اشک میریزند، خدایا گنهکاران شیعهام را بیامرز. ببینید، یعنی نهتنها پارچهی حریر را در شفاعت گذاشتند روی سینهشان، حتی به زبان هم جاری کردند.
💬گزیده ای از سخنان دکتر رفیعی
بیت رهبری
حضرت ام البنين
ام البنين (س) دختر خرام بن خالد مکابي مادر حضرت ابوالفضل بود و سه پسرديگر به نامهاي عبدالله، جعفر، عثمان، که در واقعه عاشورا به شهادت رسيدند؛ هنگامي که راوي، خبر شهادت تک تک پسران را ميدهد، هر بار حضرت ام البنين ميفرمايد، از حسين (ع) و سرنوشت ايشان بگو، و اين عظمت اين بانوي نمونه را ميرساند که درمکتب اسلام پرورش يافته و شهادت فرزندان خويش را در مقابل خبر از امام حسين (ع) ناديده ميگيرد.
اهميت مقام حسين (ع) و جايگاه امامت ايشان و اينکه به شهادت ميرسند،باعث ميشود حضرت ام البنين متاثر شود و در سوگ اباعبدالله عمق تأثر وي ظاهر شود وبه کسي که خبر شهادت را ميرساند، بفرمايند، بند دلم را پاره کردي. اين شدت علاقه امالبنين به امام حسين (ع) حاکي از بلندي مرتبه ايمان و قوت معرفت او به مقام امامت است که شهادت چهار جوان رشيد خود را در مقابل شهادت امام و پيشواي خود سهل ميشمرد. او در مجلس عزاداري در قبرستان بقيع ـ که به علت قداست و در برداشتنقبور پاکان، مورد احترام و محل رفت و آمد مردم مدينه و زائران قبر پيامبر بوده است ـ درحالي که جمعي از بانوان گرداگرد آن مخدره، بودند به ياد فرزندانش آن چنان جانسوز ناله ميکرد که دشمنان و حتي دل سختترين دشمنان خاندان وي؛ مانند مروان بن حکم تکان داد و متأثر کرد و جنايات بني اميه را بر ملا ساخت.
📚 کتاب جایگاه زنان در عاشوراء
حضرت عباس
امام زين العابدين (ع) در ديدار با عبيداللّه بن عباس (ع) فرمود: خداوند عمويم عباس را رحمت کند که برادرش را بر خود مقدّم داشت و جان عزيزش را فداي آن حضرت کرد. تا اينکه در راه ياري او دو دستش قطع شد و حقّ تعالي در عوض آن دو دست، دو بال به او مرحمت کرد که با فرشتگان در بهشت پرواز کند. همان طور که به جعفربن ابي طالب (ع) مرحمت کرد. عباس در روز قيامت مقامي دارد که تمام شهيدان به آن مقام غبطه مي خورند.[1] .
[1] بحار الانوار، ج 44، ص 298 و ج 22، ص 274.
روضه دو دست فاطمة س برای آغوش کشیدن حسنین ع
فَقَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع إِنِّي أُشْهِدُ اللَّهَ أَنَّهَا قَدْ حَنَّتْ وَ أَنَّتْ وَ مَدَّتْ يَدَيْهَا وَ ضَمَّتْهُمَا إِلَى صَدْرِهَا مَلِيّاً وَ إِذَا بِهَاتِفٍ مِنَ السَّمَاءِ يُنَادِي يَا أَبَا الْحَسَنِ ارْفَعْهُمَا عَنْهَا فَلَقَدْ أَبْكَيَا وَ اللَّهِ مَلَائِكَةَ السَّمَاوَاتِ فَقَدِ اشْتَاقَ الْحَبِيبُ إِلَى الْمَحْبُوبِ قَالَ فَرَفَعْتُهُمَا عَنْ صَدْرِهَا وَ جَعَلْتُ أَعْقِدُ الرِّدَاءَ
حضرت امير ع ميفرمايد: من خدا را شاهد ميگيرم كه فاطمه زهراء، آه و ناله كرد، دستهاى خود را دراز نمود و حضرت حسنين را چند لحظه اى به سينه خود چسبانيد. ناگاه هاتفى از آسمان
ندا در داد:
يا ابا الحسن! حسنين را از روى سينه ی فاطمه بردار، بخدا قسم كه ملائكه ی آسمانها را گريان كردند، زيرا دوست مشتاق لقاى دوست است.
حضرت امير عليه السّلام ميفرمايد: من حسنين را از روى سينه ی زهراء برداشتم....ادامه دارد
510.8K
⬛️◾️▪️اسناد در ▪️◾️⬛️
▪️ بیت الاحزان شیخ عباس قمی▪️
▪️بحارالانوار جلد۴۳باب۷حدیث۱۵
سلام جناب تابع منش بنده بعنوان یک روضه خوان خیلی سوالات در ذهنم میاد ....
این که حضرت زهرا( س) زمانی که کفن شد.
وقتی بچه ها امدن ناگهان بند کفن باز شد و دستان حضرت زهرا از کفن بیرون امد صحت داره؟
چون برای مستمعین خیلی مسائل در ذهنشون حل نمیشه...
هدایت شده از پست اخر رو ببینید
🔰آیا فقط احساس تکلیف کافی است؟
🔶مقام معظم رهبری«مدظلهالعالی»:
حفظ #وحدت را #اصل قرار بدهیم
و اگر #تکلیف شرعی هم احساس کردیم، ولی دیدیم عمل به این تکلیف ممکن است #مقداری #تشنج به وجود آورد و وحدت را از بین ببرد،
#قطعاً انجام آنچه که تصور میکردیم تلکیف شرعی است، 👇
#حرام است
و #حفظ_وحدت #واجب خواهد
بود.
1368/04/12
برسد به دست:
آقا تهرانی
قالیباف
حداد عادل
و سایر لیست به دستان
@mawezah_ir