🔹 على (ع) و مسئلۀ مرگ
🍂 ... پس از اين چند مقدمه، مىتوان رابطۀ انسان را با زندگى و مرگ در اسلام از ديدگاه على (ع) دريافت. اگر اندكى در مفهوم زندگى على (ع) تأمل كنيم، شايد لذت خوشآمد گفتن على (ع) را به مرگ كه در هنگام حلقه زدن به درِ جانِ او فرمود، دريابيم.
🍃 اينك، بعضى از جملات حيرتآورِ يگانه قهرمان زندگى و مرگ را مطالعه مىكنيم :
🔹 ۱ـ سوگند به يزدان پاك! هيچگونه پروايى ندارم كه من به طرف مرگ حركت كنم يا مرگ بر من وارد شود.
🔸 ۲ـ سوگند به معبود! مرگ چيز تازهاى را كه ناگوار باشد، به من نشان نداده است. (نهجالبلاغه، نامۀ شمارۀ ۲۳)
🔹 ۳ـ قسم به خداوند بزرگ! فرزند ابيطالب به مرگ مأنوستر است از كودك شيرخوار به پستان مادرش. (نهج البلاغه، خطبۀ ۵)
🔸 ۴ـ هنگام اصابت زخم جانكاه كه رشتۀ زندگىاش را از هم مىگسيخت، فرمود: به خداى كعبه خلاص (رها) شدم.
🌿 مىفرمايد: «هيچ پروايى ندارم كه من به طرف مرگ حركت كنم يا مرگ بر من وارد شود».
آرى، براى آن تابلويى كه بىاختيار زيرِ دستِ نقاشِ زبردست قرار گرفته، تفاوتى ندارد كه نقاش قلم را به سوى آن ببرد يا آن را به سوى قلم بكشاند. آن نمونه تمامعيار پيشوايان توحيد كه خود را مانند تابلويى بىاختيار، زير دست نقاش زندگى و مرگ تسليم كرده بود، هيچ تفاوتى نداشت كه قلم مرگ به سوى او حركت كند، يا او به سوى قلم مرگ...
ادامه دارد...
💠 #دلنوشته ی علامه محمد تقی جعفری درباره شهادت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (ع) از کتاب «مجموعه آثار ۱۱ ـ #معنای_زندگی »، صص ۴۴۸- ۴۵۹
🏴استاد علامه محمدتقی جعفری🏴
18.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎧 #فایل_صوتی
🔹 آن نیمه شبی که آب حیاتش دادند...
ادامه....
📌 دلنوشته ای از علامه محمد تقی جعفری در رثای شهادت امیرالمومنین علی بن ابیطالب علیه السلام
🔰 مجموعه آثار ۱۱ "معنای زندگی"- ص۴۵۵و ۴۵۶
🏴استاد علامه محمدتقی جعفری🏴
🔹 متن فایل صوتی فوق
🍂 آن نيمه شبى كه آب حياتش دادند؛ خورشيد با رخ زرد خود، براى ساعاتى چند، خيمۀ نيلگون را وداع مىكرد، و شب، پردههاى تاريك خود را به روى كوهها و دشتها و درختان سبز و كاخهاى سر به فلك كشيده و به تمامى آن زندگان كه مهياى خواب بودند، مىگستراند. اختران آسمان، مانند هميشه در درياى پهناور فضا با آرامش خاص خود، مشغول شناورى بودند و به خستگى اولاد آدم از تلاشهاى طاقتفرسا، حيرتزده، لبخندهاى مرموزى مىزدند. زراعتپيشگان و كشتكاران، روانۀ كوخهاى محقر خود شده و صداى كاروان رهروان نيز به شماره افتاده، مانند صداى خود كاروانيان به خاموشى مىگراييد. حتى دلباختگان هم از پريدن در فضاى بيكران خيالات خسته شده، سر به بالين سكوت مىنهادند. اما پردههاى ظلمانى عالم ماديات، همچنان از مقابل چشمان على (ع) بركنار بود.
آرى، لحظات دلافروز شب تاريك از راه رسيده و ساعتهاى هيجان روحانى على (ع) را اعلام مىكرد. گاهى با دقت به محاسبۀ نفس خود مىپرداخت؛ ساعتى در بيابانهاى كوفه در دل تاريك شب، در انديشه و تفكر سير مىكرد و گاهى از مقابل كوى يتيمان و بيوهزنان و دردمندان مىگذشت تا ببيند آيا آنان هم با دلى آسوده سر به بالين استراحت نهادهاند؟ گاهى مناجات شبانگاهىاش بر در و ديوار مسجد كوفه طنين ابديت مىانداخت. لحظههاى محدودى هم از راه ترحم به نالههاى اعضاى رنجديده و خستۀ خود، ديدگان حقبين خود را از خيره شدن به روى تبهكاران مىبست.
... و همچنان چشم و گوش و قلب زندهها، از انسان و چهارپايان و مرغ و مور، در خواب عميق فرو رفته بود كه قلب هميشه بيدار على (ع)، چشمان او را بار ديگر به كِشتگاه دنيا باز مىكند.
شگفتا! نسيم سحرگاهى كه گويى حتى كوهها، درهها، جنگلها و ستارگان را هم با غمزههاى لطيف خود به خواب فرو برده بود، دامنكشان به سراغ على (ع) مىآمد و به گمان اينكه دم سردش در دل آتشين على (ع) اثرى خواهد بخشيد، اعضاى رنجديدۀ على (ع) را نوازش مىداد، شايد كه بتواند آفتابِ دلِ مشتاقِ او را چند لحظه در مغرب خواب، از طلوع بازدارد تا صبح صادق طلوع كند.
ادامه دارد...
💠 #دلنوشته ی علامه محمد تقی جعفری درباره شهادت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (ع) از کتاب «مجموعه آثار ۱۱ ـ #معنای_زندگی »، صص ۴۵۵-۴۵۶
🏴استاد علامه محمدتقی جعفری🏴
🔹 على (ع) و مسئلۀ مرگ
ادامه...
🍂 هيچ تفاوتى نداشت كه قلم مرگ به سوى او حركت كند، يا او به سوى قلم مرگ. آرى :
عدم نگرانى على (ع) از غوغاى مرگ و غائلۀ پس از مرگ
🍃 مىفرمايد: «مرگ چيز تازهاى به من نشان نداده است». البته چنان كه در گذشته اشاره كرديم: براى كسى كه حقيقت زندگى با لوازم و خواص آن روشن شده و هيچ نقطه مجهولى ندارد، مرگ، كدام مطلب تازهاى را به چنين شخصى نشان خواهد داد؟ در مباحث گذشته به طور اختصار اشاره كرديم كه با شناسايىِ حقيقىِ يكى از دو حقيقت متقابل، دومى را نيز مىتوان شناخت، و بلكه اگر بخواهيم معرفت يكى از آن دو را به نهايت درجه خود برسانيم، بدون شك بايد دومى را به طور كامل بشناسيم. تأمل در تمام دوران زندگى على (ع) به طور همهجانبه و بدون غرضورزى، بزرگترين دليل براى ادعاى اوست.
هزاران انتقاد و عيبجويى از على (ع)، چه در زندگى پيش از خلافت او و چه پس از خلافت او، و بلكه در قرنهاى طولانى كه رياستپرستان و جانوران انساننما براى پوشاندن عيوب و رسوايىهاى خود انجام مىدادند، نتوانست از روى مدرك صحيح اثبات كند كه على (ع) در فلان مورد فردى يا اجتماعى قدمى برداشته است كه مطابق هواى نفس بوده، يا لااقل اشتباه كرده است. كيست كه بتواند منصبى به اين عظمت را در جهانى كه سراپا كنجكاو بوده است، به استحقاق حائز شود؟ آيا مىتوان گفت : على (ع) زندگى را نفهميده بود؟
🌱 آرى، او زندگى را فهميده بود كه كوچكترين هراسى از مرگ نداشت. آن انسان كه مىداند مرگ ارادى مقدمۀ حيات واقعى است كه طبيعتِ الهىِ حيات اقتضا مىكند؛ آن شخص كه در محيط مستان، هشيار است؛ آن كسى كه در ميان خودپرستان، فقط در فكر بهبود رفع اجتماع است؛ مردى كه مىداند بهرۀ مالى و تشخص هر فرد از افراد اجتماع، مربوط به كار و ايجاد نتيجه است؛ آيا چنين مردى بيدار در چنان اجتماعى نفرتانگيز كه تنازع در بقا و پايمال كردن ضعيف، مبادى و اصول انسانيت را از آنها سلب كرده بود، مىتواند براى حيات طبيعى ارزش قائل شود و از مرگ بهراسد؟ اين است كه:
على (ع) از غوغاى مرگ و غائلۀ پس از مرگ نگرانى ندارد.
ادامه دارد...
💠 #دلنوشته ی علامه محمد تقی جعفری درباره شهادت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (ع) از کتاب «مجموعه آثار ۱۱ ـ #معنای_زندگی »، صص ۴۴۸- ۴۵۹
🏴استاد علامه محمدتقی جعفری🏴
11.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎧 #فایل_صوتی
🔹 آن نیمه شبی که آب حیاتش دادند...
📌 دلنوشته ای از علامه محمد تقی جعفری در رثای شهادت امیرالمومنین علی بن ابیطالب علیه السلام
🔰 مجموعه آثار ۱۱ "معنای زندگی"- ص۴۵۵و ۴۵۶
🏴استاد علامه محمدتقی جعفری🏴
🔹 متن فایل صوتی فوق
🍂 آن مسافرى را كه دلهاى پاكان اولاد آدم همراه او بود، چند مرغابى تا آستانِ منزلِ موقتى مشايعت كرد.
آن كمر ليف خرمايى را كه يك عمر براى اصلاح فرد و اجتماع به كمر بسته بود، اينبار براى استقبال از مرگ به ميان بست.
قطعههايى از ابرهاى سياه توأم با بادهاى ضعيف سحرى در حركت بود؛ سكوت وحشتآور شب همچنان به تمامى موجودات، از مرغ و مور و انسان و جماد، حكمفرما بود؛ ماه سيمگون از سراشيبى افق، شگفتزده و مانند پشيمان از كردۀ خود، با يأس و نوميدى، مهتاب ضعيفى را به پيشانى على (ع) مىانداخت؛ گويى آن قاتل روبهصفت و جنايتكار به جهان بشرى، احساس كرده بود كه اگر بخواهد دست خيانت را با هزاران ترس و لرز به سوى آن شيردل باز كند، هنگامى ممكن است كه على (ع) گام در بارگاه قِدَم نهاده و در پيشگاه ايزدى، عَلَم شهود برافراشته و تمامى قواى خود را در بارگاه باعظمت ربوبى از دست داده است.
آرى، نخستين روز ورود او را به اين كرۀ خاكى، خانۀ كعبه با آغوش باز خير مقدم گفت و آخرين ساعات زندگى را در پرستشگاه الهى طى كرد و حلقۀ وصل را به درِ جانش براى ملاقات خداوند بزرگ در محراب عبادت زدند.
ميان اين دو پرستشگاه را، خواه در ميان جنگ و خواه در عرصۀ سياست، خواه در محراب عبادت، خواه روى كرسى زمامدارى و خواه در سر كوى يتيمان و بينوايان و دردمندان، با پرستش يزدان پاك سپرى كرد.
بستر مرگ على (ع) براى كسانى كه به عيادت او مىرفتند، آموزشگاه نهايى زندگى و مرگ جلوه مىكرد؛ نه اينكه آنان، اقربا و خويشاوندان و ديگران را در ميدانهاى جنگ و در بستر مرگ نديده بودند. آنها هم مانند ديگران در مدت عمر خود، كم و بيش با قيافۀ هولناك مرگ روبرو شده بودند، ولى هرگز بدانسان آرامش شگفتآورى را نديده بودند كه آن درياى حكمت و شجاعت و پرهيزکارى و عدالت، در مقابل آن جراحت توفانى از خود نشان مىداد. كوهپيكرى را تماشا مىكردند كه شمشير زهرآگين آن پليدترين جنايتكار انسانى، به برگى خزانديده و زردرنگ مبدل كرده بود. صورت زردى را مىديدند با لبانى افسرده كه در تمامى مدت زندگى، جز با كلمات اصلاح و سعادت جاودانى شكفته نشده بود. عيادتكنندگان او و نهجالبلاغه، آن دومين كتاب انسانى كه هنوز مطالعه نشده است، مىگويند:
در همان حالت مرگبار و وحشتانگيز، قرآن را سفارش مىفرمود و به توحيد اصرار مىورزيد؛ امر به تنظيم كارها مىفرمود و دستور اكيد براى جلوگيرى از دشمنى مىداد و دستور به اصلاح ذاتالبين صادر مىكرد؛ سرپرستى يتيمان را گوشزد مىفرمود و گاهى هم با گفتن كلمۀ باعظمت «لا اله الا الله»، اعضاى شنوندگان و بلكه گويى جهان را به لرزه درمىآورد.
مىگويند: آن لبهاى افسرده، همچنان به تكرار اين جملات مشغول بود كه براى هميشه ديده از جهان فرو بست و به جهان ابدى باز کرد و با پيالۀ مرگ، آب حيات ابدى را سركشيد.
وَ سَلاَمٌ عَلَيْهِ يَوْمَ وُلِدَ وَ يَوْمَ يَمُوتُ وَ يَوْمَ يُبْعَثُ حَيّاً. (سورۀ مريم، آيۀ ۱۵)
درود به روز ولادت او، درود به روز مرگ او، درود به روز حشر او.
💠 #دلنوشته ی علامه محمد تقی جعفری درباره شهادت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (ع) از کتاب «مجموعه آثار ۱۱ ـ #معنای_زندگی »، صص ۴۵۵-۴۵۶
🏴استاد علامه محمدتقی جعفری🏴
اسرار روزه _5.mp3
10.79M
#اسرار_روزه ۵
▫️امام صادق علیهالسلام میفرماید؛
روزه، "شهوات طبع" را میمیراند!
شهوات طبع، فقط "پرخوری" نیست؛
بلکه دامنهی وسیعی را شامل میشود که ممکن است هرکدام از ما گرفتارش باشیم.
※شرح حال این بیماری چیست؟
روزه چگونه درمانش میکند؟
#استاد_شجاعی 🎤
🔴سرزنش یاران نافرمان
#نهج_البلاغه
💥وَ إِنَّکُمْ إِنْ لَجَأْتُمْ إِلَى غَيْرِهِ حَارَبَکُمْ أَهْلُ الْکُفْرِ، ثُمَّ لاَ جَبْرَائِيلُ وَلاَ مِيکائِيلُ وَ لاَ مُهَاجِرُونَ وَ لاَ أَنْصَارٌ يَنْصُرُونَکُمْ إِلاَّ الْمُقَارَعَةَ بِالسَّيْفِ حَتَّى يَحْکُمَ اللّهُ بَيْنَکُمْ
💠شما اگر به غير اسلام پناه بريد کافران با شما نبرد خواهند کرد و در آن هنگام نه جبرئيل و ميکائيل به يارى شما مى آيند و نه مهاجرين و انصار و راهى جز پيکار با شمشير نخواهيد داشت تا خداوند ميان شما حکم کند (و شکست و زبونى شما فرا رسد)
📚#خطبه_192
🌷 #پيامبر اکرم (صلى الله عليه و آله) :
✍️ آيا شما را به چيزى با فضيلت تر از نماز و روزه و صدقه (زكات) آگاه نكنم؟
👌 آن چيز اصلاح ميان مردم است ؛ زيرا اختلاف و خصومت ميان مردم مُهلك و دين برانداز است .
📙 كنز العمّال 5480
💢حجت الاسلام و المسلمین آیت الله #خوشوقت:
✅ماه بندگی
✍ «ماه به این بزرگی، ماه عبادت، ماه توبه، ماه تلاوت قرآن، با همه خوبیها بهترین عمل در آن ترک حرام و ترک گناه است. یعنی این قدر این کار اهمیت دارد. شما سعی کنید این ریاضت را تحمل کنید و در این ماه گناه نکنید، کار دیگر هم نکنید، البته این یک فرض است، آدم نمی شود که کار دیگر نکند اما فرض است. این قدر تقوا اهمیت دارد که اگر شما تقوا را مراعات کردی و فقط خوابیدی جایت ته بهشت است. این قدر مهم است. این بیان پیغمبر اکرم است که فرمودند: افضل اعمال در این ماه ترک گناه و ترک عمل حرام است.»
🔹آیت الله #حائری_شیرازی🔹
🔸خدا چگونه به انقلاب اسلامی کمک میکند؟ (2)🔸
یکی از مسلمانان شيراز میگفت که در جریان قحطی و بیماری حصبۀ شیراز در سنۀ حدود 1321، در خانۀ ما همه مریض بودند. با مدیریت آیتالله سید نورالدین شیرازی، دکترها و بازاریها دارو، هندوانه، غذا و غیره تهیه میکردند و با شناسايی قبلی به مريضها میرساندند. در ابتدا دکتر به خانه میآمد و نسخه مینوشت، اما وقتی حال من و ديگر افراد خانه بهتر شد، دیگر دکتر نيامد و با پای خود به مطب میرفتيم.بهتر كه شديم، دیگر غذا هم ندادند و خودمان برای گرفتن میرفتیم.
میگوید اینجا ربوبیت خدا را شناختم که «هر چه تواناتر شدم از من گرفت»؛ این روش تربیتی خداست! شما ربوبیت خدا را در کشور خودمان نگاه کنید! آن موقع که هیچ نداشتیم و آمریکا خواست حمله کند، در طبس طوفان شن فرستاد؛ اما در عراق این کار را نکرد. زیرا مقابله با عراق، در توانمان بود.
خدایی که موسای شیرخواره را از دست فرعون خونریز نجات داد، ما را نیز نگه خواهد داشت. اگر دشمن سلاح هستهای دارد و ما نداریم، از جانب این موضوع تهدیدی متوجه ما نخواهد شد؛ زیرا خداوند حل موضوعی را که در توان ما نیست، عنایت خواهد کرد.
پس نباید اینکه خدای تعالی در یک مقطعی با راه سادهای مشکل ما را حل کرده، این بشود رویۀ ما و دیگر به برنامه ریزی و ایجاد تشکیلات و کسب علم و ... توجه نداشته باشیم.