eitaa logo
سیره شهدا
355 دنبال‌کننده
522 عکس
221 ویدیو
32 فایل
این مسابقات به طور مرتب توسط کانون حضرت بقیه الله پیرامون سبک زندگی شهدا برگزار می شود . کانون آموزش رایگان قرآن و تجوید و احکام و عربی و اعتقادات حضرت بقیه الله (عجل الله) واقع در تهران شهرستان بهارستان شهر گلستان فلکه دوم . ارتباط: @khademe_shahidadn
مشاهده در ایتا
دانلود
سیره شهدا
توجه 📣 توجه 📣 🔺 مسابقه کتاب خوانی با جوایز نقدی نفر اول: 10/000/000 ریال🥇 نفر دوم : 6/000/000 ر
💠 پاسخ یکی از شرکت کنندگان مسابقه ی سلیمانی عزیز ۲ به سوال تجربه توسل به شهدا . متن پیاده شده تصویر :‌ """ ۳۷ - چهارده پانزده سال بیشتر نداشتم خیلی از شهدا نمی دانستم در حدی که برای آزادی کشورمون شهید شدن . یک شب پدرم گفت فردا رباط کریم شهید گمنام ( ) میآورد صبح می روم ، ناخود آگاه گفتم منم می آم بابا هیچ مخالفتی نکرد - صبح راه افتادیم و انگار توی فکر بود یهو رو به من گفت : به شهدا بگو دعا کنن بریم کربلا - وقتی رسیدیم جمعیت منتظر بودند ولی هنوز شهدا را نیاورده بودند بعد از چند دقیقه ماشینهای حمل تابوت شهدا آمدند ، بغضم ترکید دستم را دراز کردم سمت تا بوت ها برای زیارت یکی از سربازهایی که بالا کنار تابوت بود خودکار را گذاشت کف دستم. بی اختیار اشک می ریختم و اسم پدر و مادرم را روی پلاستیک تابوت ها نوشتم و گفتم پدرم خیلی دلش می خواهد که کربلا برود و بعد اسم خودم که کنکور قبول بشوم. سال تمام نشده پدر و مادرم هم سوریه رفتند و هم کربلا هنوز هم وقتی اسم شهدا می آید یاد آن لحظه می افتم انگار با دوربین نگاه میکنم آن لحظه ها را . """ برای شرکت در سری جدید این مسابقات وارد کانال زیر شوید : 📌https://eitaa.com/sireyeshohadabagiyatollah/80
سیره شهدا
توجه 📣 توجه 📣 🔺 مسابقه کتاب خوانی با جوایز نقدی نفر اول: 10/000/000 ریال🥇 نفر دوم : 6/000/000 ر
💠 پاسخ یکی دیگر از شرکت کنندگان مسابقه ی سلیمانی عزیز ۲ به سوال تجربه توسل به شهدا . متن پیاده شده ی تصویر :‌ """ ۳۷ - بنده مستأجر بودم و با ۳ فرزند واقعاً برام سخت بود که هر سال جا به جا شوم و به خاطر کمبود پول پیش همیشه خانه های کوچک اجاره میکردم - خیلی در روضه ها و در خلوت خودم متوسل میشدم به ائمه اطهار(ع) تا اینکه با شهید پلارک ( ) در قطعه شهدا آشنا شدم و از همسرم خواستم بنده را سر مزار ایشان ببرد که خیلی هم صبح زود بود و خلوت ، در آنجا با حال خیلی منقلب از شهید کمک خواستم و خیلی زود صاحب یک خانه ۲ طبقه شدیم . """ برای شرکت در سری جدید این مسابقات وارد کانال زیر شوید : 📌https://eitaa.com/sireyeshohadabagiyatollah/80
سیره شهدا
توجه 📣 توجه 📣 🔺 مسابقه کتاب خوانی با جوایز نقدی نفر اول: 10/000/000 ریال🥇 نفر دوم : 6/000/000 ر
💠 پاسخ یکی دیگر از شرکت کنندگان مسابقه ی سلیمانی عزیز ۲ به سوال تجربه توسل به شهدا . متن پیاده شده تصویر : """ ۳۷- خانمی بودند از آشنایان دورمان که فرزند نوجوانشون تصادف کرده و به کما رفته بود ایشان در رفت و آمد به بیمارستان چشمشان به تمثال شهید ابراهیم هادی ( ) خورده همانجا به ایشون متوسط میشوند و نذر میکنند که اگر فرزندشان صحیح و سالم چشم باز کند هر سال در روز شهادت ایشان برایشان قرآن ختم کنند والحمد الله این توسل جواب داده ، فرزندشان کاملا بهبود پیدا می کنند. """ برای شرکت در سری جدید این مسابقات وارد کانال زیر شوید : 📌https://eitaa.com/sireyeshohadabagiyatollah/80
سیره شهدا
توجه 📣 توجه 📣 🔺 مسابقه کتاب خوانی با جوایز نقدی نفر اول: 10/000/000 ریال🥇 نفر دوم : 6/000/000 ر
💠 پاسخ یکی دیگر از شرکت کنندگان مسابقه ی سلیمانی عزیز ۲ به سوال تجربه توسل به شهدا . متن پیاده شده تصویر :‌ """ ۳۷ - پدر یکی از شهدا نقل می کرد، شب جمعه برسر مزار فرزند شهیدم رفته بودم دیدم خانم مسنی بر سر مزار است و در حال شستن سنگ قبر شهید ، از ایشان سؤال کردم شما شهید را می شناسید، گفتند تا چند روز قبل نمی شناختم. من به بیماری صعب العلاجی مبتلا بودم و هر چقدر دارو و درمان می کردم بهبود نمی یافتم تا اینکه یک شب فرزندم که شهید است را در خواب دیدم و به او گلایه کردم که مگر تو شهید نیستی پس چرا مرا شفاعت نمی کنی و حاجتم را نمی دهی . فرزندم گفت: سر قبر شهید علی اکبر برو ، او حاجت تو را میدهد گفتم چرا خوردت این کار را نمی کنی، گفت: هر شهیدی درجه ای دارد و من نمی توانم این کار را انجام دهم هر شید با توجه به اعمالی و تلاشی که در این دنیا داشته درجه بندی می شود. بعد از چند روز سر مزار شهیدی که گفته بود آمدم و حاجتم را گرفتم و شفا گرفتم. """ برای شرکت در سری جدید این مسابقات وارد کانال زیر شوید : 📌https://eitaa.com/sireyeshohadabagiyatollah/80
💠 پاسخ یکی دیگر از شرکت کنندگان مسابقه ی سلیمانی عزیز ۲ به سوال تجربه توسل به شهدا . متن پیاده شده تصویر :‌ """ ۳۷ - معلم زبان در تهران بودم و خیلی شاد بودم یک بیماری سراغم آمد که همه پزشک ها از معالجه آن در ماندند به امام رضا توسل کردم و به زیارت او رفتم ولی شفا نگرفتم رفتم حرم حضرت معصومه و از امام رضا گله کردم ولی آنجا هم شفا نگرفتم - در تلویزیون برنامه آفتاب شرقی خانم دباق : گفتند که : بعضی مواقع ائمه خود شفا نمی دهند و ارجاع میدهند به شهدا - چله شهدا بگیرید برای برآورده شدن حاجات - من شروع کردم نام چهل شهید را نوشتم و هر روز برای سلامتی امام زمان صلوات می فرستادم و ثواب آن را به شهدا هدیه می کردم - روز چهارم به نام علی اصغر ..... افتاد در حین صلوات فرستادن به خواب رفتم - در خواب به کربلا رفتم در آنجا همه شهدا مشغول کار کردن بودن. پرونده جابه جا می کردند - سمت چپ کربلا دروازه ای پر از نور بود جوان زیبا و ۱۶ ساله از آن بیرون آمد و شربتی به من داد و گفت بنوش: این شربت شفاست. من هم نوشیدم وقتی بیدار شدم تمام دردهایم درمان پیدا کرده بود. من شفا پیدا کردم. """ برای شرکت در سری جدید این مسابقات وارد کانال زیر شوید : 📌https://eitaa.com/sireyeshohadabagiyatollah/80
#⃣ 💠 پاسخ یکی دیگر از شرکت کنندگان مسابقه ی "
مردی با آرزوهای دوربرد
" به سوال تجربه توسل به شهدا . متن پیاده شده ی تصویر بالا :‌ """ ۴۶ ) بنده یک امتحان قرآن داشتم و خیلی حساس بود واقعا نگران بودم و استرس داشتم شب قبل از امتحان متوسل شدم به شهید حججی و شب در خواب مدام سوره غافر در چشمانم می آمد و تلاوت میکردم صبح قبل از مسابقه حال خاصی داشتم و نگران - سوره غافر را در مدت زمانی که داشتم تمرین کردم و قبل از ورود به اتاق مسابقه خوابم را برای یکی از دوستانم تعریف کردم و گفتم میدانم امروز ممتحن امروز از من سوره ی غافر را می پرسد گفت از کجا می دانی اما چیزی نگفتم با همان دوستم وارد اتاق شدم و ممتحن بلافاصله گفت خانم فلانی سوره غافر را بفرمائید حال خاص و عجیبی پیدا کردم و بدنم می لرزید متوجه حضور شهیدان شدم که خداوند می فرمایند شهدا زنده اند .""" این پیام را در گروه ها و کانال های خود ارسال کنید شاید یک نفر با دیدن این تجربه و توسل به شهدا گرهی از زندگیش باز شود . 🤲 ای که دستت می رسد کاری بکن..... برای شرکت در سری جدید این مسابقات وارد این پیام شوید 👇 https://eitaa.com/sireyeshohadabagiyatollah/221
#⃣ متن پیاده شده👆:‌ سوال ۴۶ - بسم رب الشهدا و الصدیقین -> شهدا راه نشانند که ره گم نکنیم .جدید ترین توسلی که به شهدا داشتم در همین انتخابات ریاست جمهوری اخیر بود رأی خودم را به نیابت از شهید هادی در صندوق رأی انداختم قبل رفتن به مکان رای گیری غسل نشاط کردم و وضو گرفتم مدام ذکر اللهم باركنا يا مولانا صاحب الزمان را زیر لب تکرار می کردم تا خدا به رأي من برکت دهد امسال من رأی اولی بودم و رأیم به نیابت از شهید هادی بود چون دقیقاً زمانی که از نظر روحی حال مساعدی نداشتم کمکم کردند یادم هست روزی خسته و نا امید شده بودم و با شهید هادی نجوا می کردم زیر لب در حالی که غرق اشک بودم از ایشان درخواست کردم کمکم کنند به ایشان گفتم من فکر می کنم ایشان از دست من ناراحتند و از من بدشان می آید درخواست کردم یک نشانی از خودشان به من نشان بدهند تا مطمئن شوم و یقین یابم که هوایم را دارند خیلی برایم عجیب بود به یک روز هم نکشید و همان روز برنده کتاب سلام بر ابراهیم یک شدم. توسل دومم به شهید بلباسی بود -> من همیشه برایم سؤال بود که من این همه کتاب شهدا و زندگینامه همسرانشان را مطالعه کردم ولی چرا یک شهید مازندرانی و شمالی را ندیدم. در یک مسابقه کتابخوانی شرکت کردم کتاب مسابقه (زین اب) بود. طی روزهای مطالعه کتاب خیلی دلم هوای زیارت کربلا را کرده بود به شهید متوسل شدم (من تا بحال کربلا نرفته ام) در حال ناباوری برنده کمک هزینه سفر به کربلا شدم زمانی که مسئول مسابقه تماس گرفته بودند نفسم انگار قطع شده بود در آن زمان یاد خاطره ای از شهید در کتاب افتادم که مفهومش این بود که شهیدان زنده اند.
#⃣ 💠 پاسخ یکی دیگر از شرکت کنندگان مسابقه ی " مردی با آرزوهای دوربرد " به سوال تجربه توسل به شهدا . متن پیاده شده ی تصویر بالا :‌ """ ۴۶ - چند ماه پیش گلزار شهدای تهران بودم ناخودآگاه سر مزار شهید نوید صفری ( ) رسیدم. سر قبر ایشان مداحی روضه می خواند زیارت عاشورا خواندیم و هدیه کردیم به امام حسین از طرف خود شهید که وصیت کرده است. دوستم همان جا نیت کرد که تا ۴۰ روز زیارت عاشورا را بخواند و از طرف شهید هدیه کند به شهید کربلا . سر ۴۰ روز من زنگ زدم به دوستم و مبلغی که برایش مهیا شده بود را خبر دادم گریه کرد گفت همین الان زیارت عاشور را خوندم و به نیت ۴۰ روز از خود شهید امداد خواستم که شما زنگ زدید و همان مطلب را مژدگانی دادید و حاجتم را گرفتم. """ سعی کنید این پیام های توسل به شهدا را در گروه ها و کانال های خود ارسال کنید شاید یک نفر با دیدن این تجربه ها و توسل به شهدا 🤲 گرهی از زندگیش باز شود . برای شرکت در سری جدید این مسابقات وارد این پیام شوید 👇 ✅ https://eitaa.com/sireyeshohadabagiyatollah/221
#⃣ 💠 پاسخ یکی دیگر از شرکت کنندگان مسابقه ی " مردی با آرزوهای دوربرد " به سوال تجربه توسل به شهدا . متن پیاده شده ی تصویر بالا :‌ """ ۴۶ - من خود خاطره ای دارم که از توسل به شهدا حاجت گرفتم. قرار بود از مدرسه به شلمچه بریم و من شاگرد اول شده بودم و قرار بود هزینه پرداخت نکنم من شوق زیارت شهدا را داشتم ولی تا آن لحظه نمی دانستم که می توانیم به شهدا هم متوسل شویم. ۴ روز مانده بود به سفر ، پدرم تصادف کرد و مجروح شد ما در خوابگاه بودیم و به خاطر سفر قرار نبود بریم شهرستانمان ولی خبر تصادف پدرم حالم را خراب کرد رفتم به کتابخانه ی مدرسه و همان جا شدید گریه کردم ناگهان چشمم به عکس روی دیوار شهید همت افتاد، با او حرف زدم گفتم آیا دلتان نمی خواهد من به شلمچه برم عصبانی بودم و نگران پدرم ، با عصبانیت گفتم شما کمکم کنید می گویند حرف شهدا پیش خدا ارزنده است. شب خواب شهید را دیدم وقتی صبح بیدار شدم خیلی ذوق کردم صدای سرپرستمان آمد خانم تلفن با شما کار داره ، پدرم بود و ازم خواست که به مسافرت برم و این مسافرت را مدیون شهید همت بودم. """ زنده بودن شهدا و کمک آنها ریشه قرآنی دارد، سعی کنید این پیام های توسل به شهدا را در گروه ها و کانال های خود ارسال کنید شاید یک نفر با دیدن این تجربه ها و توسل به شهدا 🤲 گرهی از زندگیش باز شود . برای شرکت در سری جدید این مسابقات وارد این پیام شوید 👇 ✅ https://eitaa.com/sireyeshohadabagiyatollah/221