فروشگاه تنگه اُحد ایران(سیستان)
#رمان_مذهبی_سجاده_صبر #قسمت_41 شیدا تصمیم نداشت دست از تلاش برداره، اون فقط یک بار عاشق شده بود، ه
#رمان_مذهبی_سجاده_صبر
#قسمت_42
فاطمه حرامی انجام ندادم، همش حلال بود، حالای که خودت تعریفش کردی. همون حلالش هم دیگه تموم شده بود.
خودت شر شیدا رو از زندگیم کم کن... خودت اطمینان فاطمه رو بهم برگردون...
***
به خونه خودشون که رسید برقها خاموش بود، آروم لباساشو در آورد و آهسته توی اتاقشون رو نگاهی انداخت،
فاطمه خوابیده بود، رفت بالای سرش، به چهره سفید و ساده فاطمه نگاهی انداخت، به موهای قهوه ایش، به نفسهای
آرومش... سری پایین انداخت و آهی کشید، لحظه ای با خودش فکر کرد کاش فاطمه اینقدر دوست داشتنی نبود،
کاش فاطمه هم عین سها یا عین مژگان زن داداشش بود، بی تفاوت و آزاد، بی قید. شاید اون موقع سهیل هم عین
سهند برادرش آزاد بود که هر جوری رفتار کنه، درسته سهیل خیلی بیشتر از سهند زیاده روی کرده بود، اما فرق
این دو تا همین بود، سهند خیلی ترسو تر از خودش بود، مطمئن بود که اگر اون هم دل و جرات سهیل رو داشت،
ازش کم نمی آورد.
اما صورت رنگ پریده فاطمه بهش میگفت، مژگان کجا و فاطمه کجا؟ مژگانی که برای تلافی کارهای شوهرش اون هم روابطش رو با مردهای دیگه آزاد تر کرده بود کجا و فاطمه صبور و پاک اون کجا،جلف بازی های مژگان کجا و
متانت فاطمه کجا؟ بدخلقی مژگان با سهند و خوش خلقی هاش با مردهای دیگه کجا و لبخند دائمی فاطمه تنها و تنها
برای سهیل کجا؟ دلش میخواست با دستهاش موهای حالت دار فاطمه رو نوازش کنه، یا حتی برای لحظه ای که شده
محکم بغلش کنه، اما میترسید... میترسید که پس زده بشه و اون وقت ....
با اینکه دلش نمی خواست، ازاتاق خواب بیرون اومد و رفت توی اتاق کارش خوابید، میترسید کنار فاطمه بخوابه،
میدونست نمی تونه فاطمه دوست داشتنی خودش رو ببینه اما در آغوشش نگیره ... تمام مدت توی این فکر بود که
چطور به فاطمه ثابت کنه که هنوز هم بی نهایت دوستش داره، که زیر قولاش نزده، که حتی تصمیم گرفته بوده که
تمام عادات بدش رو رها کنه ...
فقط امیدوار بود که دیگه شیدا دور و بر زندگیش نچرخه و الا...
وقت نماز صبح که رسید فاطمه خسته و کوفته از جاش بلند شد، احساس کرد تمام بدنش گرفته و درد میکنه، که این
دردها از فشار عصبی ای بود که دیشب بهش وارد شده بود و نتونسته بود هیچ جوری خودش رو تخلیه کنه، اگر می
تونست همون دیشب بره تو اتاق و زار زار گریه کنه، یا اگه می تونست انقدر داد بزنه که تمام عقده هاش خالی بشه،
مطمئنا الان این تن درد وحشتناک رو نداشت، نفس خسته ای کشید و آروم و به سختی از جاش بلند شد.
ترجیح داد نمازش رو جایی بخونه که صداش به بچه ها نرسه، برای همین سجاده و چادرش رو برداشت و رفت روی
بالکن بزرگشون پهن کرد، و مشغول عبادت شد، فقط نسیم خنک تابستون و شب سیاه و چادر سفید وقتی با یک
عالمه ستاره توی آسمون همراه میشدند میتونستند تن و روح خسته فاطمه رو تسلی بدند. و چه لذتی داره وقتی آدم
در اوج مشکلات دستش رو به دست کسی بده که میدونه هر چیزی که در عالم هست تحت اختیار اونه.
ادامه دارد...
بســـوے ظــــــــهور💫✨👇
🆔 @Besoye_zohor 💯
✨﷽✨
💢نفرت عمومی در میان خلق
✍وجود مشکلات فراوان در آخرالزمان، باعث میشود مردم اوضاع خوبی نداشته باشند. اطمینان و آرامش خاطر در بین مردم کم میشود و برخوردهای مردم، خالی از مهر و محبت است. در میان خویشاوندان و همسایگان و همچنین امور اداری و دولتی، در معاملات و در کوچه و خیابان و بازار، مردم با صحنه های آزار دهنده مواجه میشوند.
از امام حسن مجتبی نقل است که فرمودند: «وضعیت مردم قبل از ظهور به گونه ای میشود که اغلب مردم از یکدیگر بیزاری میجویند. بعضی، بعضی دیگر را لعن میکنند و دشنام میدهند و برخی در صورت برخی دیگر آب دهان میاندازند و حتی برخی شهادت به کفر بعضی دیگر می دهند.»
🔺 شخصی پرسید: چه خیری در این هست؟ امام فرمودند: «همه خیر در این است؛ در این زمان است که قائم ما بر میخیزد و تمام این نفرت را از میان می برد.»
📚 بحارالانوار، جلد ۵٢، ص ٢١١
【 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 】
بســـوے ظــــــــهور💫✨👇
🆔 @Besoye_zohor 💯
💠مولا امیرالمومنین علیه السلام:
✨الا و انه من لا ینفعه الحق یضره الباطل، و من لا یستقیم به الهدی، یجربه الضلال الی الردی ✨
💠 آگاه باشید ! کسی را که حق سودش نبخشید، باطل ضررش خواهد زد و کسی را که هدایت راستش نسازد، گمراهی به هلاکتش خواهد کشید.
📚 #نهج_البلاغه ،خطبه ٢٨
بســـوے ظــــــــهور💫✨👇
🆔 @Besoye_zohor 💯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‼️راز انتظار و یار امام زمان (عج)
شدن در سوره یوسف
#استاد_عالی
بســـوے ظــــــــهور💫✨👇
🆔 @Besoye_zohor 💯
💢از آدم تا خاتم
✍همه پيامبران در عصر ظهور، رجعت میکنند تا پيروزى دين خدا و به پايان رسيدن مظلوميت اهل ايمان، كه در طول تاريخ استمرار داشته است را مشاهده کنند. كنار هم قرار گرفتنِ همه فرستادگان معصوم خداوند، از آدم تا خاتم، که ادب و اخلاق الهى شان، هر یک از آنها را، به الگوى مردم زمان خود و آيندگان تبدیل کرده است، و آنگاه حركتهاى جهادى آنها در روى زمين، وصف ناپذير است.
💥امام باقر میفرمایند: «خداوند هيچ پيامبرى را از آدم تاكنون نفرستاد، مگر اينكه به دنيا باز میگردد و اميرالمؤمنين را يارى میدهد.»
📚تفسیر القمی، ج ١، ص ١٠۶
بســـوے ظــــــــهور💫✨👇
🆔 @Besoye_zohor 💯
فروشگاه تنگه اُحد ایران(سیستان)
#رمان_مذهبی_سجاده_صبر #قسمت_42 فاطمه حرامی انجام ندادم، همش حلال بود، حالای که خودت تعریفش کردی. ه
#رمان_مذهبی_سجاده_صبر
#قسمت_43
بعد از اینکه نمازش تموم شد انگار سبک شده بود و بی اختیار اشک میریخت، اینجا دیگه صداش به هیچ کس
نمیرسد، سهیل که خونه نبود و اتاق علی و ریحانه هم دور بود، برای همین آزادانه شروع کرد به گریه کردن:
الهی و ربی، الهی و ربی، الهی و ربی من لی غیرک )معبود و مربی من، به جز شما من چه کسی رو دارم.(
خدا خدا میکرد و زار زار گریه میکرد، احساس میکرد هزاران کیلو بار روی دلشه که با ریختن این اشکها داره کم
کم سبک و سبک تر میشه، نمیدونست واقعا چرا اینقدر دلش گرفته، از اینکه بعد از دو سال از گذشتن اون همه
اضطراب، باز هم برای بار هزارم بهش ثابت شد که همسرش بهش خیانت میکنه، یا نه، از اینکه شاید اگر موقع
ازدواج بیشتر دقت میکرد زندگی بیشتر بر وفق مرادش میگشت.... یا از اینکه اگر یک روزی علی و ریحانه بزرگ
شدند چی میخواد در مورد پدرشون بهشون بگه؟ بگه که پدرتون مردیه که.... یا اینکه کسی رو که دوباره داشت
بهش ثابت میشد دوستش داره برای بار چندم از دست داد ...
بلند بلند گریه میکرد و حرف میزد:
-خدایا باشه، باشه بازم نمیگم چرا.... خدایا میگم چطوری؟ چطوری زندگی کنم، خدایا درد دادی، درمانشم بده، ....
خدایا چیکار کنم با این ودیعه هایی که به من سپردی؟ چطوری بزرگشون کنم؟... خدایا با این دل خرابم چیکار
کنم... خدایا تو رب منی، تو خدای منی، تو الله منی... من جز آغوش تو به کجا پناه ببرم؟....
سهیل که توی اتاق کارش بود و فاطمه از وجودش بی خبر بود، با صدای فاطمه از خواب بیدار شده بودو از توی
پنجره به بالکن نگاه میکرد،به راز و نیاز فاطمه گوش میداد و با خودش فکر کرد فرشته ای رو میبینه که بال و پرش
شکسته، خودش بال و پرش رو شکسته بود، از اتاق خارج شد و از پله ها پایین رفت، در بالکن رو که نیمه باز بود
آروم باز کرد و پشت فاطمه روی زمین نشسته و به دیوار تکیه داد... فاطمه که متوجه حضور سهیل نشده بود همچنان
زار میزد و راز و نیاز میکرد. تا اینکه کم کم خورشید شروع کرد به طلوع کردن.
سهیل که تا اون لحظه ساکت بود، آروم گفت: خورشید داره طلوع میکنه، میگن هر کی موقع طلوع خورشید بیدار
باشه و طلوع رو از اول تا آخرش ببینه، هر آرزویی کنه بر آورده میشه...
فاطمه که از حضور سهیل بی اطلاع بود ترسید، فوری برگشت،قلب سهیل با دیدن چشمهای ورم کرده و متعجب
فاطمه که به سختی باز میشد، لحظه ای از حرکت ایستاد،با مهربونی و در عین حال جدیت مستقیم زل زد توی
چشمهاش، میخواست فاطمه صداقت رو از چشمهاش بخونه، میخواست بفهمه که داره بهش راست میگه
و گفت: اگه بهت بگم توی تمام این دوسالی که بهت قول دادم، حتی یک بارم کار حرامی انجام ندادم باور میکنی؟
فاطمه برگشت به سمت خورشید و چیزی نگفت، سهیل ادامه داد: برای دیشب خیلی حرف دارم که باید بهت بگم و
تو هم باید بهم گوش بدی.... اما الان فقط اینو می تونم بگم که باور کن من به خاطر تو دو سال تمام حتی یک بار هم
زیر قولمون نزدم، مخصوصا زیر قولی که براش دست روی قرآن گذاشتم.
ادامه دارد...
بســـوے ظــــــــهور💫✨👇
🆔 @Besoye_zohor 💯
✨﷽✨
✍رسول خدا صلی الله علیه فرمودند:
✅دل سه گونه است:
💠گرفتار دنیا
💠گرفتار عُقبی
💠گرفتار مولا
1⃣ دلی که گرفتار دنیا باشد،
سختی و رنج نصیب اوست
2⃣ دلی که گرفتار عقبی باشد،
درجات بلند نصیبش شود
3⃣ دلی که گرفتار مولا باشد،
هم دنیا دارد و هم عقبی را و هم مولا را
📚سید بن طاووس، محاسبه النفس، ص۳۵
【 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 】
بســـوے ظــــــــهور💫✨👇
🆔 @Besoye_zohor 💯
امام صادق (عليه السلام) فرمود:
🍃« همه دنيا همانند يك حبّه گردو در برابر امام، نمايان است و چيزى از آن بر او پوشيده نيست.
🍃از هر طرف بخواهد در آن تصرف مى كند، آن چنان كه يكى از شما در سفره اى كه در برابرتان گسترده است، از هر طرف بخواهد دست مى برد و از آن بهره مى گيرد. »
🍃 و در حديث ديگرى مى فرمايد: امام هنگامى كه در شكم مادر است مى شنود... و چون به امامت رسيد، خداوند براى او عمودى از نور بر مى افرازد كه به وسيله ى آن، اعمال مردم هر شهرى را مى بيند.
🍃 و درباره ى علم حضرت مهدى (عليه السلام) مى فرمايد:
🍃« هنگامى كه امور به دست حضرت صاحب الامر عليه السلام برسد، خداى تبارك و تعالى، هر زمين پستى را براى او بالا مى برد، و هر زمين بلندى را پايين مى آورد تا اين كه همه ى جهان همانند كف دست او، برايش آشكار شود. »
🍃 از مجموع اين روايات، پى به عظمت حضرت مهدى عليه السلام و علم و دانش او مى بريم.
بســـوے ظــــــــهور💫✨👇
🆔 @Besoye_zohor 💯
🔸 #طرح_زیارت_اولی_های_حسینی❤️
🔷 هشام بن سالم از امام صادق علیه السلام سوال کرد:
✔️کسی که خودش به واسطۀ بیماری یا مشکلی نتواند به زیارت امام حسین (علیه السلام) برود و در عوض شخصی دیگر را #روانه کند(هزینههایش را بدهد)، چه اجری دارد؟🍃
👈و حضرت در پاسخش فرمودند:
🌴به ازای هر درهمى كه خرج کند، خداوند همانند كوه اُحد برایش #حسنه مینویسد، چندین برابر آنچه هزینه کرده را در همین دنیا به او برمیگرداند! ، بلاهایى را که فرود آمده تا به او برسد، از او میگردانَد و از وى دور میكند و #مالش حفظ میشود.👌🌹
〰〰〰〰〰〰〰
📌می خواهیم خیل عظیم #زیارت_اولی_های مناطق محروم سیستان را راهی کربلای معلا نماییم تا همقدم با مهدی صاحب الزمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) پای در مسیر مشایة بنهند و به ندای هل من ناصر ینصرنی امامشان #لبیک گویند.🕊❣
🔆هزینه اعزام هر زائر: 1میلیون تومان🔆
〰〰〰〰〰〰〰
💳واریز کمک از طریق کارت به کارت:
6037_7012_0447_7472
👤بانک کشاورزی| به نام مهدی صادقی (مسئول طرح)🌹
🔸لطفاً پس از واریز کمک به شماره تلفن یا آیدی زیر اطلاع دهید👇👇
تلفن:09033530107
آیدی : @mahdisadgi4
〰〰〰〰〰〰〰
🤝با نیکوکاری یک :) بساز...😍
🔹طرح های نیکوکاری را در پیامرسان ایتا دنبال کنید👇🏻👇🏻
http://eitaa.com/joinchat/1966014474Cffd9d8e440