eitaa logo
- سیاه مَشق '
1.1هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
1.1هزار ویدیو
1 فایل
به نامِ الله تولد ِ کانال : 8.3.1402 . شروع ِ فعالیت : تولد ِ بابا رضا . اینجا دعوتید به صرف ِ چایی امام رضایی . کپی؟!(:حلالتون ؛ هدف ما چیز دیگری است...
مشاهده در ایتا
دانلود
میشه خواهشا حمدشفا بخونید؟!
توبــه‌قبلاًوسیله‌ای‌بـود برای‌برگشت‌سمت‌خـدا، ولی‌الان‌شده‌یک‌توجیه، جهت‌آرام‌سازی‌وجـدانِ آدمی،حین‌انجام‌گنـاه .
"لاقربة بالنوافل اذا اضرّت بالفرائض" عمل ِمستحب انسان را به خدا نزدیک نمی‌گرداند، اگر به واجب زیان رساند . - کلام ِحق امیرالمؤمنین علیه‌السلام | حکمت ۳۹ نهج‌البلاغه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سَــلامـ بَـࢪ تُـو ا؎ حُجـٺ خـُـــــدا.. برادر ِ عزیز تر از جانم رفتنت کنار ِ ارباب مبارک(؛
سین کن مومن؛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اومد تو خواب ِ خانمش میگفت وقتی علی میدوعه و میوفته نگران نشو او منو میبینه،میخواد بغلم کنه اما...💔
از دستش ندید رفقا((: منم یادتون نره؛ زمان: ازطلوع آفتاب تاغروب آفتاب
دمت گرم خانم ِنعمت زاده((:
سه‌گانه‌ی خاورمیانه ؛
دعا بکن ولی اگر اجابت نشد با خدا دعوا نکن ، میانه ات با خدایت بهم نخورد . چون تو جاهلی و او عالم ِخبیر "راضی باش به رضای خدا" : )) | حاج‌اسماعیل‌دولابی |
-
- سیاه مَشق '
-
و خـدا گفـت‌ شـب‌ را آفریـدم ؛ تـا از بـی‌قـراری‌هایـت‌ برایـم‌ بگو‌یـی . .(:
هدایت شده از - رادیو آدُخت ؛
InShot_۲۰۲۴۰۸۰۴_۱۷۳۵۳۵۳۰۹_۰۴۰۸۲۰۲۴.mp3
5.52M
‹ 📻 › افتخاریست‌ مرا نوکرتان‌ می‌خوانند رقیه‌ای بودنِ من‌ را همگان‌ می‌دانند ((: — - ‹ 🎙 : ترنم‌ و ماهك‌ ‹ 🖋 : میم‌حا ‹ 📠 : میم‌حا ‹ اثری از هنرمندان رادیوآدخت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دردهایی که دارم مال دوران پیریه.. من "سه سالمه" دندون هام شیریه..💔🥺
حاج حسین یکتا: می‌گفت:حضرت رقیه(س)کاری کرد که امام عصرش با سر اومد سراغش! بچه‌ها کاری کنید که شب اول قبر وقتی نکیر و منکر میان و می‌پرسن «مَن نبیک؟» «مَن امامک؟» بگی مگه نمی‌بینی امام عصر(ع) اینجا ایستاده؟!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گر دخترکی پیش ِ پدر ناز کند.. گره ِ کرب و بلای ِ همه را باز کند!
- سیاه مَشق '
_
و مثل اینکه امسال هم باید بخونیم : به رقیه میگم از جاموندن ..(:
از وقتی رقیه سر پدرش را بغل کرده بود ، آرام شده بود ، آرامِ آرام ! زینب رفت سراغش و دید آرامش در چشم‌های دخترک موج می‌زند . حسین رقیه را برده بود ((: