eitaa logo
تکه هایی از سیاهه
92 دنبال‌کننده
289 عکس
83 ویدیو
3 فایل
اینجا یک دفترچه یادداشت مجازی است برای انتشار تکه‌هایی از سیاهه‌ی کتاب ها با واگویه‌های بلندبلندِ گاه‌گاهی...
مشاهده در ایتا
دانلود
در پی ورود امام به عراق بعضی از علما و روحانیون نجف طی نامه هایی به بستگان و دوستان خود در ایران کوشه هایی از چگونگی ورود و استقبال باشکوه از امام را به رشته نگارش کشیدند.
یکی از روحانیون نجف طی نامه ای به آقای ورود امام را گزارش کرد. بنا به گزارش ساواک، متن مزبور را آقای شریعتمداری در اختیار قرار داده است.
آقای زنجانی پیشکار شریعتمداری در دیدار خود با عضو ساواک از قول شریعتمداری به محمدرضا پهلوی پیام میدهد که، مردم اکثراً متوجه شده‌اند که اعمال گذشته جامعه روحانیت بخصوص همینی برخلاف دین و حقیقت و صلاح مملکت بوده است.
زنجانی به مامور ساواک می‌گوید که نامه‌ای از منشی آقای مرادی ویی به شریعتمداری رسیده. که در آن گفتگویی بین امام پ آقای حکیم را مطرح میکند. امام خمینی به آقای حکیم پیشنهاد میدهند به ایران بروند و وضع را از نزدیک ببینند که سکوت به هیچ وجه معنی ندارد. در آن موقع بحث طولانی به میان آمده. امام می‌گویند: امام حسین در مقابل یزید ایستادگی می‌کرد. آقای حکیم جواب میدهند: امام حسن هم سکوت اختیار نمود.🤦‍♂
در نامه یکی از روحانیون نجف به شریعتمداری آمده: شب دوم آقای حکیم از امام دیدن نمودند. پلی در حدود ۵ دقیقه مجلس خاتمه یافته، عکس هایی که با معیت ایشان از امام برداشته شده بود، همه را از عکاسی گرفتند که پیدا نکنند. 🤦‍♂
- موج اعتراض و سیل تلگراف و نامه:
با ورود امام به نجف موجی از شادی سراسر ایران را فرا گرفت. و نگرانی های مردم در مورد امام را تا پایه ای کاهش داد.
لیکن اگاهان سیاسی در مجامع روحانی و حوزه علمیه با وجود خرسند بودن از ورود امام از جنبه ای دیگر نگران بودند، زیرا عقیده داشتند که رژیم شاه با بردن امام به نجف چند نقشه شیطانی در سر دارد: ۱.امام را برای همیشه از ایران دور سازد ۲.زمینه اعتراض مردم برای برگرداندن امام به ایران را از بین ببرد. ۳. با دور داشتن امام از ایران نظارت و دخالت مستقیم او در اوضاع و جریانات را جلوگیری کند.
با این بررسی و برداشت، حوزه علمیه قم بر آن شدند با یک سلسله حرکات نگذارند که بردن امام به نجف در میان توده مردم به عنوان پایان تبعید او تلقی شود و موج اعتراضی‌که علیه تبعید ایشان بود فرو نشیند.
🖼 با کسی نشست و برخاست بکنید که همین که او را دیدید به یاد خدا بیفتید، به یاد طاعت خدا بیفتید؛ نه با کسانی که در فکر معاصی هستند و انسان را از یاد خدا باز می‌دارند. ✏️ حضرت آیت‌الله بهجت رحمةالله‌علیه 📔 به‌سوی محبوب، ص۹۴ @siyahe
، ص۲۰۱ تا ۲۱۶ - سازمان جبهه ملی ایران در اروپا نیز طی تلگرامی به حضور امام خمینی در نجف، انتقال او را از ترکیه به عراق تبریک گفت و اعلامیه ای صادر کرد. - رژیم شاه که از سرازیر شدن سیل تلگراف، طومار و نامه به سوی نجف به عنوان پشتیبانی از امام سخت وحشت کرده بود، دستور دادند از تلگرام هایی که خطاب به امام به تلگرافخانه تحویل می‌شود، مخابره نکنند. - از بیم آنکه امام و امت متوجه سانسور تلگرام و نامه ها نشوند دستور دادند چند فقره از تلگرام و نامه های بی ارزش را به نجف ارسال کنند. - در ایران عده ای در تکاپوی این بودند که تغییر محل تبعید امام از ترکیه به نجف را به نام خود ثبت کنند، جبهه ملی، حزب توده و آقای شریعتمداری که طی تلگرامی برای بسیاری از علمای شهرستان های ایران ارسال کرد. - آقای شریعتمداری از طرفی میخواست وانمود کند تغییر محل تبعید امام کار او بوده است و از طرفی به دنبال این بود که این تغییر مخل را آزادی امام قلمداد کند. - هوشیاری روحانیت و در رأس آنها خود امام خمینی اجازه نداد این توطئه عملی شود. امام در پاسخ تلگرام و نامه ها بر این نکته فراوان تأکید کرد که نجف اشرف دومین تبعیدگاه اپ می‌باشد. - روحانیت از طرفی با تهیه طومار پ اعلامیه کوشید که واقعیت دومین تبعیدگاه بودن نجف را تبیین کند،. واز طرفی با اجرای سلسله برنامه‌هایی کوشید تا نام امام را بیش از پیش در اجتماع مطرح کند. - حوزه علمیه قم به مناسبت فرا زسیذن میلاد حضرت فاطمه سلام الله علیها پ زادروز امام خمینی با ابتکاری جالب عکس رنگی امام را همراه با تب یک و تهنیت و شعری که به این مناسبت سروده شده بود در سطح کشور پخش کرد. - یک بیت از شعر: باشد چو مادر، این پسر آزاده و دلیر با دستگاه ظلم و ستم نیست سازگار - حوزه قم به مناسبت شهادت امام صادق علیه السلام و فاجعه فیضیه نیز اعلامیه ای صادر کرد. - ساواک شاه که در داخل کشور با موضع قاطع و محکم ملت و روشنگری های پیگیر روحانیان و ناظر کموح کشش روزافزون توده‌های مسلمان به طرف امام روبه‌روست، بر آن می‌شود که امام را در نجف سخت تحت کنترل قرار دهد. - طرح ساواک برای کنترل امام شامل: کنترل و زیر نظر قراردادن ایشان، پیش‌گیری از رسیدن وجوهات اسلامی به امام، ایجاد تفرقه میان امام و علمای طراز اول نجف، به راه انداختن موج تبلیغات زهرآگین علیه امام - ساواک گماشتگان و مأموران خود را برای کنترل امام در نجف کافی نمی‌دید و بر آن شد که از ایران نیز افرادی را همراه با آموزش های لازم راهی عراق کند. - طبق بررسی اسناد هیچ یک از نقشه عای ساواک اجرایی نشد چرا که زندگی امام در عین سادگی همچون دژی مستحکم در مقابل نفوذ و جاسوسی بود. - چه بسا اتفاق می‌افتاد که اوام اعلامیه‌ای صادر می‌کرد، به ایران میفرستاد و در ایران به چاپ می‌رسید و دیت به دست میشد ولی گماشتگان ساواک از آن بی خبر بودند و از طریق مرکز، خبر صدور اعلامیه امام را که چند ماهی از صدور آن گذشته بود دریافت می‌کردند. - ساواک به تلاش خود حهت پیشگیری و شناخت مبادی رسیدن وجوهات به امام ادامه داد ولی همیشه با شکست روبه رو شد پ در گزارشات خود به این شکست اعتراف کرده است. - برخورد اسلامی و خاضعانه امام با علمای نجف راه هرگونه سوء استفاده، اختلاف و جوسازی را بر عوامل و ایادی و بست. تا جایی که ساواک هم به آن اعتراف کرد. @siyahe
و مهم ناتوانی ساواک در اجرای طرحهایی که جهت کنترل امام و ایجاد فشار و سانسور در دست داشت، مربوط به و امام است که او را از خطر عوامل نفوذی دشمن تا پایهای مصون داشته است و از آن ویژگی هاست: ۱. آنکه هرگز به فرد یا افراد به آسانی اطمینان پیدا نمیکند ممکن است فردی سالیان درازی با او در رفت و آمد باشد و از لطف و محبت و نیز مساعدتهای او برخوردار شود؛ لیکن امام هرگز به او اطمینان و اعتماد نداشته باشد. ۲ در برخوردهای سیاسی اصل را بر سوءظن میگذارد. البته واکنشی که از مرز تقوا خارج باشد از خود نشان نمی دهد؛ لیکن در نهانخانه قلبش تعمد دارد که با پیشنهادها، اظهار نظرها و گفتگوهایی که به امور سیاسی و کشوری مربوط میشود با سوءظن برخورد کند. ۳.اعمال و رفتار و صحبتهای افرادی را که با او دیدار میکنند به دقت می نگرد و مطالعه می کند و هر کلمه ای را که از دهانشان بیرون می آید مورد تجزیه و تحلیل قرار میدهد و گاهی برای مدتها آن را دنبال میکند و روی آن حساب می کند. ۴.برنامه و اندیشه ای را که برای آینده دارد هرگز حتی برای نزدیکترین و موثق ترین افراد خود بازگو نمی کند مگر آنکه ضرورتی اقتضا کند؛ و اگر کسی از برنامه فردای او پرسشی کند سخت ناراحت میشود و اگر مصلحت بداند درست خلاف آنچه را در نظر دارد اظهار می کند و نیز کاری را که انجام داده جز به آنان که جهت اجرای آن باید در جریان باشند به هیچ کس ـ هر چند موثقترین و عزیزترین افراد او باشند نمیگوید. ، ص۲۱۶ @siyahe
- در نجف گاهی اتفاق می افتاد که اعلامیه امام به ایران رسیده و در سطح وسیعی پخش شده بود، لیکن حتی شهید مجاهد سید مصطفی خمینی هنوز از صدور آن خبر نداشت! گفتنی آنکه حاج سید مصطفی گاهی خودش صدور اعلامیه را به امام پیشنهاد میداد و بر آن اصرار می ورزید که امام نظر او را میپذیرفت و اعلامیه را صادر می‌کرد ولیکن به او نمی‌گفت که پینشهاد تو عملی شده است! اطمینان و اعتمادی که امام به آن شهید داشت شاید به کنتر کسی داشت (اجازه نامه‌ای که از تبعیدگاه ترکیه برای آن شهید فرستاد و در صفحه ۲۸ این کتاب آمد گواه این مدعاست.) منتها از آنجا که امام مقید بود که در امور سیاسی حداکثر پنهانکاری رعایت شود و حز آنان که در جهت اجرای آن برنامه مسئولیتی دارند، کسی اطلاع پیدا نکند، از بازگو کردن آن برای شهید حاج مصطفی نیز خودداری می‌کرد. ، ص۲۱۷ @siyahe
«آغاز رسالت امام خمینی در نجف» امام خمینی برای در جریان گذاشتن مقامات روحانی از رویدادها و مسائل روز کشورهای اسلامی با توطئه های استعمار که حوزه علمیه نجف را در بی خبری تاریکی و خمودی فروبرده بود، به مقابله برخیزد. برای این منظور در شب ۴۴/۷/۲۷ به دیدار علما و مقامات روحانی پرداخت و با آقایان و ملاقات کرد
«گفتگوی حضرت امام و آقای حکیم» و در دیدار با آقای حکیم کوشید که او را آگاه کرده، از دسیسه های توطئه گرانی که میکوشیدند علمای نجف را از جو حاکم بر ایران و منطقه دور نگه دارند برحذر دارد. از این رو در این دیدار آنگاه که از کسالت آقای حکیم سخن به میان آمد امام فرصت را غنیمت شمرد و رسالت تاریخی خود را چنین آغاز کرد: «خوب است برای تغییر آب و هوا به ایران بروید و اوضاع آنجا را از نزدیک ببینید و مشاهده کنید که بر این ملت مسلمان چه میگذرد در زمان مرحوم بروجردی عدم اقدام ایشان را علیه دولت ،جابره حمل بر صحت میکردم و میگفتم مطالب را به ایشان نمی رسانند. نسبت به جنابعالی هم اینطور معتقدم که فجایع حکومت ایران را به سمع شما نمی رسانند و الا شما هم ساکت نمی ماندید. در تهران به عنوان ۲۵ سال سلطنت پهلوی جشن گرفتند و به زور چهارصد هزار دلار از این مردم فقیر برای مصارف جشن گرفتند ۸۰۰ دختر و ۸۰۰ پسر به عنوان دعا در محلی به جان هم انداختند به عنوان دعا چه کرده اند از گفتنش خجلم. آقای حکیم: شما که اینجا هستید به من لطفی ندارد ایران بروم، وانگهی چه میشود کرد، چه اثری دارد. امام: قطعاً اثر دارد، ما با همین قیام تصمیمات خطرناک دولت را متوقف کردیم، چطور اثر ندارد اگر علما اتحاد داشته باشند قطعاً مؤثر است. آقای حکیم: اگر احتمال عقلایی نیز داشته باشد و از طریق عقلایی اقدام شود خوب است امام قطعاً تأثیر دارد. چنانچه اثر هم دیدیم و منظور ما از اقدام اقدام عاقلانه است و اقدام غیر عاقلانه اصلاً مورد بحث نیست مقصود اقدام علما و عقلای ملت است. آقای حکیم؛ اقدام حاد کنیم مردم از ما تبعیت نمیکنند مردم دروغ می گویند، آنها یی شهوتند برای دین سینه چاک نمی کنند. امام: چطور مردم دروغ میگویند؟ این مردم که جان دادند. زجر دیدند حبس کشیدند، تبعید شدند. اموالشان به غارت رفت چطور مردم بقال و عطار سر محل که سینه جلو گلوله دارند دروغ می گویند؟ آقای حکیم: تبعیت نمیکنند مرید شهوات و اغراض مادیه هستند. امام: عرض کردم که مردم در ۱۵ خرداد جوانمردی و صداقت خود را نشان دادند. آقای حکیم: اگر قیام کنیم و خونی از بینی کسی بریزد سر و صدایی بشود، مردم به ما ناسزا می گویند و سر و صدا راه می اندازند. امام: ما که قیام کردیم از احدی به جز مزید احترام و سلام و دستبوسی ندیدیم و هر که کوتاهی کرد، حرف سرد شنید و مورد بی ارادتی مردم واقع شد در تبعید ترکیه به یکی از دهات ترکیه که اسمش یادم نیست ،رفتم اهالی آن ده :گفتند وقتی آتاتورک مشغول عملیات ضد دینی خود شد علمای ترکیه جمع شدند و به اتفاق مشغول فعالیت علیه تصمیمات آتاتورک شدند. آتاتورک ده را محاصره و چهل نفر از علمای ترکیه را به قتل رسانید من شرمنده شدم، پیش خود فکر کردم که آنها سنی میباشند وقتی خطر را به دین اسلام نزدیک میبینند چهل نفر کشته می دهند ولی علمای شیعه در این خطر عظیمی که بر دیانتمان وارد آمده خون از دماغمان نیامد (نه از دماغ من و نه شما و نه دیگری) واقعاً جای خجلت است. آقای حکیم: چه باید کرد بایستی احتمال اثر بدهیم کشته دادن چه اثر دارد. امام: عملیات ضد دینی دو جور است یکی مثل رضاخان بی دینی میکرد و می گفت من می کنم و نسبت به شرع نمی داد البته موضوع اقدام علیه او از باب نهی از منکر بود ولی شاه فعلی هر عمل ضد قرآن و مذهب میکند و میگوید از دین ،است نظر قرآن چنین است. من از قرآن کریم میگویم این بدعت عظیم که بر اساس دیانت لطمه وارد میکند قابل تحمل نیست باید جانبازی کرد بگذارید تاریخ ثبت کند که وقتی دین مورد حمله واقع شد عده ای از علمای شیعه قیام کردند و دسته هایی از آنها کشته شدند. آقای حکیم: تاریخ چه فایده ای دارد باید اثر داشته باشد. امام: چطور فایده ندارد؟ مگر قیام حسين بن على عليهما السلام به تاریخ خدمت مؤثری نکرد؟ و چه بهره بزرگی از قیام آن حضرت میگیریم؟ آقای حکیم: راجع به امام حسن چه میفرمایید؟ ایشان که قیام نکردند. امام: اگر امام حسن هم به اندازه شما مرید داشت قیام میکرد در اول امر قیام کرد دید مريدها فروخته شده اند لذا فتح نکرد اما شما در تمام ممالک اسلامی مقلد و مرید دارید. آقای حکیم: من که نمیبینم کسی را داشته باشم که اگر اقدامی کردیم تبعیت نماید. امام: شما اقدام و قیام نمایید من اولین کسی خواهم بود که از شما تبعیت خواهم کرد. آقای حکیم، لبخند و سکوت..‌. ، ص۲۲۲
«نقش استعمار و نفوذ در بی اعتمادی علما به مردم» برای بسیاری از مقامات روحانی آنگاه که مسأله قیام و نهضت مطرح می شده است هماره این موضوع در نظر بوده است که اگر ما قیام کنیم بیم آن میرود که مردم پشتیبانی نکنند، وفاداری و پایداری نداشته باشند در نیمه راه صحنه را ترک کنند و... که میتوان گفت ایادی استعمار در به وجود آوردن این بدبینی و بی اعتمادی بی نقش نبوده اند. استعمارگران با ایادی و عوامل نفوذیشان در حوزه ها چنین تفکر و خطی را در ذهنهای پاک و بی آلایش روحانیان وارد کردند که نسبت به مردم و جامعه بدبین باشند، احساس تنهایی کنند و در نتیجه در برابر ناهنجاری ها و ستمهای رژیم حاکم سکوت را تکلیف بدانند. اصولاً ایجاد بدبینی و یاس یکی از برنامه های اصلی استعمار بوده و هست و از دیگر برنامه های آنان، اینکه ایجاد حس خود کم بینی و احساس حقارت کنند و این نیز در به ثمر رساندن خواسته آنان تأثیر فراوان داشته است. اینجاست که طلاب و محصلان علوم اسلامی باید دقیقاً نیرنگ های استعمار را بشناسند و معیارهای فرهنگی، تربیتی و اخلاقی آنان را که در جوامع تحت سلطه خود پدید می آورند، عمیقاً . درک کنند تا نتواند بر آنها اثر گذارد و جامعه نیز در پرتو سخن، قدم و اقدام آنان از شر شیوه و تفکر استعماری مصون بماند. ، ص۲۲۳
«اعتماد امام به امت» در این میان می‌بینیم که امام خمینی، حس اعتماد به نفس و را که رمز موفقیت همهٔ رهبران بزرگ تاریخ است در خودد پدید آورده است. ، ص۲۲۴
«مردم نه، روحانی نمایان دروغ می‌گویند.» لیکن در عمل دیدیم که مردم دروغ نمی گویند مردم صحنه را خالی نمی کنند، مردم بی وفا و رفیق نیمه راه نیستند. این برخی روحانی نمایان بودند که دروغ میگفتند و مردم را در نیمه راه رها می کردند و می رفتند. روزی برای مردم پیام میدادند که «من تا آخرین قطره خون در این راه مبارزه میکنم چگونه ساکت بنشینم و حال آنکه اساس اسلام در خطر است»[۱] و روز دیگر پشت به مردم کرده برای شاه پیام میدادند که «تأییدات اعلیحضرت را در تحکیم مبانی اسلام از خداوند بزرگ خواهانم».[۲] روزی برای مردم پیام میفرستادند که «نهال اسلام رو به خشکی است و احتیاج به خون دارد و من خونم را در این راه اهدا میکنم»[۳] و روز دیگر خون شهیدان را پایمال کرده به شاه انگشتر می دادند. [۱]اعلامیه سید کاظم شریعتمداری، ذیحجه ۱۳۸۲ اردیبهشت ۱۳۴۲. [۲]تلگرام شریعتمداری به شاه در تاریخ ۱۵ خرداد ۱۳۴۹ کیهان و اطلاعات ۱۶ خرداد ۱۳۴۹ [۳]اعلامیه آقای خویی اردیبهشت ماه ۱۳۴۲ ، ص۲۲۴
«تاثیرات گفتگوی امام با آقای حکیم در مردم» گفتگوی کوتاه و هشدار دهنده امام با آقای حکیم، هر چند در طرز اندیشه و موضع گیری او نتوانست تأثیر بگذارد، لیکن در میان روحانیان و محصلان علوم اسلامی حوزه علمیه نجف اشرف اثر مثبت و تکان دهنده ای داشت. همه جا سخن از این گفتگو بود روحانیان و طلاب را در اطراف نقطه نظرهای امام و موضع او در برابر رژیم ایران به تأمل و تفکر بیشتر واداشت. بسیاری از روحانیان روی انگیزه های مختلف طی نامه به دوستان و آشنایان خود در ایران و دیگر کشورهای اسلامی متن گفتگوهای امام و آقای حکیم را میفرستادند. بسیاری از آنان که بر اثر بی اطلاعی و ناآگاهی تحت تأثیر تبلیغات شوم و زهر آگین عوامل و ایادی استعمار قرار گرفته بودند، با دقت و کنجکاوی در اطراف گفتگوها و نقطه نظرهای امام و آقای حکیم دگرگونی فکری یافتند و در طرز اندیشه و موضع خود تجدید نظر کردند. ، ص۲۲۵
تکه هایی از سیاهه
«مردم نه، روحانی نمایان دروغ می‌گویند.» لیکن در عمل دیدیم که مردم دروغ نمی گویند مردم صحنه را خالی
نسبتِ دادن انگشتر آقای خویی به محمدرضا پهلوی توسط نگارنده این کتاب است که منبعی برای آن ذکر نشده... باید با تحقیق دید که صحت آن چند است.
‌ اجتماع بزرگ مردم شریف قم در حمایت از فراجا و مجریان طرح نور‌. ✌️🏼با حضور سردار احمدرضا رادان، فرماندهی کل انتظامی کشور ـ • حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه • ۶ اردیبهشت ساعت ۱۶:۳۰ ـــ ـ ـ ـــ ـ حضور در این اجتماع چه بسا بیش از هزار امر به معروف فردی ثواب داشته باشد. چرا که با پشتیبانی از این طرح، پلیس هزاران هزارن مکشفه و بی‌حجاب را امر به معروف میکند؛ @siyahe
«نخستین سخنرانی امام در نجف» امام با توجه به اینکه استعمار تفکر «تفکیک دین از سیاست» را ترویج کرده بود و این پندر علط را در مردم نفوذ کرده بود، با انکه میدانست در حضورشان نجف موقتی تبعیدی است تصمیم گرفت کرسی درس به پا کند و به رشد فکری شاگردان خود همت گمارد. در اولین سخنرانی به طور مستقیم اشاره ای به وضعیت ایران نکرد و تنها در غالب دعا و بیان تاریخ صدر اسلام خواست که مبارزه علیه ابرقدرت ها را به وسیله ی فداکاری به جهت صیانت از اسلام مخاطبان خود را آگاه کند.[۱] [۱]اهمیت این فراز از سخنان امام در جنگ رمضان اعراب و اسرائیل که دولتهای کشورهای نفت خیز عرب حربه نفت را علیه امپریالیسم و صهیونیسم به کار گرفتند بیشتر و بهتر روشن شد. تلخیص و برداشتی از ، ص۲۲۸
«نکاتی قابل توجه حول تاریخ‌نگاران انقلاب»: ۱.در این نطق برخی از نارسایی ها از نظر عبارت وجود داشت (که طبق اجازه ای که از امام، از نجف اشرف در زمینه چک و اصلاح عبارتهای بیاناتشان دارم) بدون آنکه به معنی لطمه ای وارد شود، آن را برطرف کردم. ۲. لازم به یادآوری است که این سخنرانی - همانند بسیاری از گفتار و بیانات دیگر امام - در جاهای دیگر نیز چاپ شده است که اغلاط فراوان دارد - حتی غلط‌هایی که مضمون را دگرگون میکند و از نظر تاریخی زیانبار است. از اینرو خوانندگان باید بدانند که به هر کتاب و نوشته ای که به نام گفتار امام و ... انتشار می یابد زیرا که بسیاری از آن نوشته ها با دقت و ضبط کافی به نگارش نیامده است و از ها و خالی نیست البته انتشار در برهه اخیر تا پایه‌ای آن کاستی‌ها و نادرستی ها را جبران کرده است و در آن دیده میشود. ، ص۲۲۸ پاورقی