دوستانش معتقد بودند #لقمهحلال زمینه رشد یک شبه او شده بود که ره صد ساله اونقد سریع طی کنه!
کتابِ #سهماهرویایی | #شهیدکاظمعاملو
میگفت: بسیاری از درجات را با اسراف از دست میدهیم.
کتابِ #سهماهرویایی | #شهیدکاظمعاملو
با کاظم قرار گذاشتیم بی وضو نباشیم.
اگر نصفه شب از خواب بیدار میشد و میخواست دوباره بخوابد، بلند میشد و وضو میگرفت و دوباره میخوابید.
یکی از دوستان از وارد اتاق شد و یکدفعه سراغش رفت و گفت برو وضو بگیر. گویی نورو وضو را در چهره افراد میشناخت.
کتابِ #سهماهرویایی | #شهیدکاظمعاملو
به فرمانده عملیات که پرسیده بود کاظم از حضرت رمز پیروزی عملیات را بگیرد، گفت #اسراف نکنید تا پیروز شوید. فردایش نیروها مقدار زیادی غذا و کنسرو و کامپوت اسراف کردند. زمانی که اهالی بانه برای یک تکه نان سر و دست میشکستند.
در عملیات پیش رو موفقیتی کسب نشد و و نیروها عقب نشینی کردند.
روای میگوید بعدها یک استاد قرآن این آیه را خواند که «و أهلکنا المسرفین.» و من یاد آن عملیات و حرف کاظم افتادم.
کتابِ #سهماهرویایی | #شهیدکاظمعاملو
در حالت خلسه وصیت نامه یک شهید را او پرسید و ما نوشتیم و به خانواده اش گفتیم!
کتابِ #سهماهرویایی | #شهیدکاظمعاملو
از شهدای محل خواست که هرکدام یک پیام از برزخ برای اهل دنیا بدهند.
کتابِ #سهماهرویایی | #شهیدکاظمعاملو
بعد مدتی دیگر نمیخواست خلسه و حرف زدن هایش با شهدا و امام زمان و اهلبیت در خواب را کسی بفهمد، خودش از امام عصر عج خواسته بود...
کتابِ #سهماهرویایی | #شهیدکاظمعاملو
روحیه عرفانی کاظم و ارتباطش با امام عصر عج در دل عراقیها یک رعب و وحشتی ایجاد کرده بود و محبورشان کرده بود که بکشند عقب!
کتابِ #سهماهرویایی | #شهیدکاظمعاملو
من آقا امام عصر عج را تالان دارم می بینم که کجا ایستاده اند.
دیگر روی تخت نمیخوابیدیم.. انگار آن چیزها تعلقاتی بود که میخواستیم از آنها رها شویم...
کتابِ #سهماهرویایی | #شهیدکاظمعاملو
پیشبینی کرده بود
درباره شهادت بچه ها
متلاشی شدن جمع دوستان
و...
کتابِ #سهماهرویایی | #شهیدکاظمعاملو
پیش بینی عملیات توسط شهید کاظم عاملو
کتابِ #سهماهرویایی | #شهیدکاظمعاملو
اگر خوب باشید دیدن امام عصر عح کار مشکلی نیست...
یک شب بهمان گفت امشب دعای توسل داریم؛ اگر خدا بخواد همه ائمه میان به اتاق ما...
بنا بود حضرت حجت عح را زیارت کنبم اما اتفاق نیوفتاد؛ کاظم میگفت به دلیل گناهی بوده که برخی بچه ها مرتکب شدند.
کتابِ #سهماهرویایی | #شهیدکاظمعاملو
آخر دعا کاظم بلند شد و تک تک امامان ع را سلام داد و بدرقه کرد...
این را به چه کسی میشود گفت؟ با چه زبانی میشود بیان کرد؟
کتابِ #سهماهرویایی | #شهیدکاظمعاملو
به نیروها گفتند: باید بانه را ترک کنید و بروید جای دیگر... همه ریختیم به هم.
وسط راه یکهو گفتند: جابجایی لغو شده و باید برگردید همانه بانه
شب توی خواب کاظم به بچه ها گفت: ایم قضیه رفت و برگشت یک امتحان الهی بود. میخواستند ببینند کی راضی به رضای است و کی نه؟
کتابِ #سهماهرویایی | #شهیدکاظمعاملو
آنهایی که مانعی ندارند و فردا نمازجمعه تهران نمیروند روز قیامت حسرت میخورند؛ خیلی حسرت میخورند؛
خدا توفیقش را به ما بدهد🤲
تکه هایی از سیاهه
شب جمعه یادت کردیم قول دادی ما رو یاد میکنی آقا مهدی «محضر اباعبدالله الحسین»
آقا مهدی سلام ما رو به آسید و حاج قاسم برسون
یکبار به کاظم گفتم بین دعاها کدامش را بهتر است بخوانیم؟
کتابِ #سهماهرویایی | #شهیدکاظمعاملو
اوایل خیلی شوخی میکرد و بگو بخندش به راه بود...
بعدها شنیدم در همان حالت خلسه بهش گفته اند کمتر شوخی کن.
کتابِ #سهماهرویایی | #شهیدکاظمعاملو
صیغه اخوت شهید کاظم عاملو و رفقایش
دست کشید به صورت رفیق بی ریش اش، ریش درآورد😂
کتابِ #سهماهرویایی | #شهیدکاظمعاملو
به دوستانش نگفت کجا رفته
دیگر او خلوت تنهایی را بیشتر از حضور در کنار دوستان و همشهری ها میپسندید...
کاظم همان حال و هوای قبل را دارد اما بسیار کتوم گشته.
کتابِ #سهماهرویایی | #شهیدکاظمعاملو