. . روایتی هست که چون حسین بر زمین کربلا افتاد زمين به لرزه درآمد و غريو از آسمان‌ها برآمد، ده‌کس از آن لشکر پیاده شده تیغ‌ها برکشیدند و بیامدند و هریک از ایشان، مدعا آن بود که وی سرِ شاه‌زاده را پیش‌تر بِبُرد و اسب و خلعت بستاند. هرکدام که پیش می‌آمدند حسین چشم باز می‌کرد و در او می‌نگریست. شرم داشته باز می‌گشت تا دوكس ماندند. سنان بن انس و شمر ذی‌الجوشن. سنان خواست که پیش رود، شمر پیش‌دستی کرد و بیامد و بر سینه حسين نشست. . . 📚 کتاب روضه ( گزیده‌ی مستند از اولین #مقتل_فارسی در عهد تیموریان - به پژوهش #محمد_حقی . 🖊️قسمت فوقانی کتاب، برشی ناهمگون خورده تا تداعی‌گر "فَإِنَّهُ ذُبِحَ كَمَا يُذْبَحُ الْكَبْشُ" باشد. . . @skybook

. . 🔺️ روایتی از زنانگی دو زن از نسل امروز و دیروز که با یکدیگر، عمیق‌ترین پیوند نَسبی-مادر و فرزندی- را دارند و از هویت زنانه خودشان حرف زده‌اند.... . . 📚سرکار علیه|چند روایت مادر دختری درباره هویت زن/ زهره عیسی خانی،ریحانه کشتکاران . . @skybook

. . کرامت مردم عراق دیدنی است... بدون هیچ آشنایی، بدون هیچ چشم داشتی خدمت می‌کنند. ما را می‌برند خانه‌هایشان و لباس های ما را می‌شویند. حتی از آب چرک لباس به عنوان تبرک استفاده می‌کنند. می‌گفتند این آب را برای برکت می‌ریزیم توی زمین زراعی‌مان. می‌بینی بچه‌ها پیله می‌کنند که کفش‌تان را واکس بزنیم... . . 📚پادشاهان پیاده/ بهزاد دانشگر، محمدعلی جعفری . . @skybook

. . 🔺️این کتاب بیش از آن‌که یککتاب تفسیر باشد، کتابی است که درباره‌ی نحوه‌ی بیان الهی و زیبایی‌های لفظی و معنوی قرآن، تناسب آیات با یکدیگر و برخی مصادیق معاصر آیات، بحث می‌کند. 📚فی‌ضلال‌القرآن/ سید قطب ترجمه حضرت آیت‌الله خامنه‌ای . . @skybook

. . 🔺️اولین کتابی که آیت‌الله خامنه‌ای در مسیر مطالعات سیره‌ی اهل بیت به نگارش درآورده و در آن علاوه بر سیره سیاسی و رفتاری امام صادق به اقدامات امام سجاد و باقر هم پرداخته است. 🔹️کتابی تاریخی- دینی که با حجم کمش می‌توان آن را به نوعی مکمل سری انسان ۲۵۰ساله دانست. . . 📚پیشوای صادق/ حضرت آیت الله خامنه‌ای . . @skybook

. . دست‌هایم را از روی درماندگی تکان دادم و سعی کردم نشان بدهم که کاملا ناراحت و شرمنده‌ام، اما فایده‌ای نداشت. واقعیت این بود که من هیچ وقت روند معمول را دنبال نمی‌کردم. نردم همیشه می‌مردند... . . 📚شب مورد نظر/ توبیاس وولف . . @skybook

. . و اما در مورد تنبلی که همه جا دنبالم می‌آید، بالاخره راهی برای اهلی کردنش پیدا کرده‌ام. رخوت، انزوا، افسردگی خفیف به همراه دُزِ سالمی از علاقه به پول، مرا آرام آرام به آن شغلی که باید، کشانده است... بله... خواننده‌ی عزیز، فیلم نامه نویس شده‌ام. . . 📚فقط روزهایی که می‌نویسم|پنج جستار روایی درباره نوشتن و خواندن/ آرتور کریستال . . @skybook

. . پس از مرگ استالین، در آپارتمان او در کرملین و در ویلای خارج از شهرش در کونتسوا هزاران کتاب بر جا ماند... در میان آن‌ها هم آثار مهاجران گارد سفید به چشم می‌خورد و هم نوشته‌های آشنایان پیشین(کسانی که آنان را کشته بود)... کتاب های آنان که در سرتاسر کشور ضبط و جمع آوری شده بود، کماکان در قفسه‌های کتاب او قرار داشت... بعد ها فقط کتاب هایی باقی ماند که یادداشت های استالین در آن‌ها به چشم می‌خورد... بله کبای کم حرف یادداشت‌های بسیاری در کتاب‌ها بر جا گذاشته است... یکی از آن کتاب ها کتاب تروریسم و کمونیسم است. استالین به شکل خستگی ناپذیری هر جا که نویسنده به تمجید از ترور و خشونت انقلابی می‌پردازد، با تحسین قید می‌کند: صحیح!دقیقا!صحیح... هاها. . . 📚استالین/ ادوارد رادزینسکی . . @skybook

. . می‌خواست ببیند برنامه‌ای دارم یا نه؟ گذاشت حرف‌هایم را بزنم. هیچی نگفت. به او توضیح دادم ما هم یک گردان زرهی، سازمان‌دهی کنیم تا سپاه هم یگان زرهی داشته باشد و متکی به ارتش نباشد. فکر کنم همین که گفتم متکی به ارتش نباشیم؛ این حرف برایش خوشایند نبود. بعدا فهمیدم حسن از این نوع حرف ها خوشش نمی‌آید، وقتی تحویلت می‌گیرد که بفهمد کاری را خالصانه برای خدا می‌کنی. گفت: برو باز هم قدری فکر کن، جلسه‌ی دیگری با هم صحبت می‌کنیم... . . 📚ملاقات در فکه|زندگی نامه شهید حسن باقری/ سعید علامیان . . @skybook

. ماجرا فقط این نبود!!! #زیدی_اسمیت .

. . قدم زدن زیر باران را خیلی دوست داشتیم. هر وقت احسان در خانه بود و می‌رفت پشت پنجره و می‌دید هوا بارانی است، می‌گفت: خانمی داره بارون میاد، بریم بیرون؟ سریع آماده می‌شدیم و می‌رفتیم. همان دور و اطراف خانه، زیر باران، دوتایی بدون چتر، آن‌قدر قدم می‌زدیم تا خیس می‌شدیم.خیسِ خیس... . . 📚مثل نسیم|شهید سید احسان حاجی حتم لو/ اعظم السادات حسینی . . @skybook

. . از همدردی بیمار شده ام و به همین دلیل خوب شد که رفت و چه بهتر که او را هرگز باز نبینم.این ’تِرِزا’ نیست که باید از دستش خود را آزاد کنم،بلکه از احساس همدردی است که باید رها شوم،مرضی که در گذشته نداشتم و او آن را به من تلقیح کرد! هیچ چیز از احساس همدردی سخت تر نیست.حتا تحمل درد خویشتن به سختیِ دردی نیست که مشترکن با کسی دیگر برای یک نفردیگر یا به جای شخص دیگری ، می کشیم و قوه ی تخیل ما به آن صدها بازتاب می بخشد. . . 📚بارِ هستی/ میلان کندرو . . @skybook