بینوایان جلسه بیست و یکم.mp3
24.35M
#گرم_کتاب
🎙...بینوایان...
#ویکتور_هوگو
ترجمه #محمدرضا_پارسایار
#نشر_هرمس
🔹 جلسه بیست و دوم
بخش دوم، فصل پنجم
@skybook
بینوایان- جلسه بیست و سوم.mp3
14.22M
#گرم_کتاب
🎙...بینوایان...
#ویکتور_هوگو
ترجمه #محمدرضا_پارسایار
#نشر_هرمس
🔹 جلسه بیست و سوم
بخش دوم، فصل پنجم/ از صفحه ۶۵۶ تا ۶۷۷
@skybook
#روزانه
تعدادی از عناوین کتابهای دوباره اضافه شده...
📘 مرگ ایوان ایلیچ/ ترجمه: #حمیدرضا_آتش_برآب
📗 شبهای روشن/ ترجمه: #حمیدرضا_آتش_برآب
📙 یادداشتهای زیر زمینی/ ترجمه: #حمیدرضا_آتش_برآب
📘 مینوتار جهانی/ #یانیس_واروفاکیس
📗 حرکت در مه/ چگونه مثل یک نویسنده فکر کنیم
📙 داستان ملال انگیر/ #آنتون_چخوف
📕 به کارگر قصه نیازمندیم/ از نویسندگی برای نوجوانان
✅ برای اطلاع از قیمت کتابها و سفارش و خرید با @Aseman_book ارتباط بگیرید.
@skybook
آقای راشد یزدی در جلسهای برای مبلغین گفت: در ایام عملیات وعده صادق، آقا حرم مشرّف بودند. خدمتشون رسیدم. صحبت از پیری شد، خدمتشون عرض کردم: آقا پیریِ من از پا شروع شد. پیری با شما چه کرده؟
فرمودند: آقای راشد، در سه چیز هنوز قوای بدنم خیلی جوان است، درست مثل روزهای اول:
در مطالعه
در سخنرانی
در آرمانهایم.
شرح عکس: تصویری قدیمی از حضرت آیتالله خامنهای و حاج آقا راشد یزدی در دوران تبعید ایرانشهر(زمستان ۱۳۵۶)
#گرم_کتاب
محفل جمع خوانی کتاب؛
📚...بینوایان...
اثر: #ویکتور_هوگو
⏱ هر روز از ساعت ۱۸:۰۰
جلسه حضوری است و امكان حضور مجازی در آن نيز فراهم است.
https://www.skyroom.online/ch/sohasima/jirjirak
#پاتوق_کتاب_آسمان
@skybook
"پاتوق کتاب آسمان"
آقای راشد یزدی در جلسهای برای مبلغین گفت: در ایام عملیات وعده صادق، آقا حرم مشرّف بودند. خدمتشون رس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سرشارم از جوانی هرچند پیر دهرم
چون سرو در خزان نیز رنگِ بهار دارم
@skybook
بینوایان- جلسه بیست و چهارم_1.mp3
27.05M
#گرم_کتاب
🎙...بینوایان...
#ویکتور_هوگو
ترجمه #محمدرضا_پارسایار
#نشر_هرمس
🔹 جلسه بیست و چهارم
🔸 بخش دوم، فصل ششم
@skybook
"پاتوق کتاب آسمان"
این دومین تجلی نور بود که در مدت عمرش میدید. اسقف در افق زندگیاش طلیعه تقوا را آشکار کرده بود و
ژان والژان به او خواندن میآموخت. گاهی وقت ها که به بچه میگفت کلمات را هجّی کند، به یاد میآورد که در زندان با چه افکار تاریکی خواندن را فرا گرفته بود. حال آن افکار به آموزش خواندن به کودک تغییر یافته بود. حال دیگر لبخند تبهکار دیروز چون لبخند فرشتگان پرمعنا بود.
او الهاماتی را از عالم بالا و ارادهای فوق بشری را احساس میکرد و به رؤیا فرو میرفت. اندیشه نیک نیز چون اندیشه بد گردابی دارد. همۀ زندگی ژان والژان در این خلاصه شده بود که به کوزت خواندن و نوشتن بیاموزد و به او فرصت بازی بدهد. علاوه بر این، با او از مادرش سخن میگفت و به او یاد داده بود دعا کند...
(۲) برشی از کتاب:
📚 #بینوایان/ اثر: #ویکتور_هوگو
#گرم_کتاب
@skybook
#گرم_کتاب
محفل جمع خوانی کتاب؛
📚...بینوایان...
اثر: #ویکتور_هوگو
⏱ هر روز از ساعت ۱۸:۰۰
جلسه حضوری است و امكان حضور مجازی در آن نيز فراهم است.
https://www.skyroom.online/ch/sohasima/jirjirak
#پاتوق_کتاب_آسمان
@skybook
آدم بزرگها همین طورند، نباید از ایشان رنجید. بچهها باید نسبت به آدم بزرگها خیلی گذشت داشته باشند. ولی البته ما که معنای زندگی را درک میکنیم به اعداد میخندیم. دلم میخواست این داستان را مثل قصه پریان شروع کنم.
دلم میخواست بگویم:
«یکی بود یکی نبود. یک وقتی شازده کوچولویی بود که در سیارهای به زحمت یکخرده از خودش بزرگتر خانه داشت، و نیازمند بود به اینکه دوستی داشته باشد...» برای آنها که معنی زندگی را درک میکنند اینطور قصه گفتن بیشتر بوی راستی میداد.
من نمیخواهم کتابم را سرسری بخوانند. من از نقل این خاطرات احساس غم و اندوه بسیار میکنم. اکنون شش سال است که دوست من با گوسفندش رفته است. من اگر در اینجا سعی میکنم بتوانم او را توصیف کنم برای این است که فراموشش نکنم. جای تأسف است که دوست فراموش بشود. همه مردم رفیق نداشتهاند...
باشگاه کتابخوانی مدرسه هُدهُد
🪴پاتوقِکتابِآسمان
[متن از کتاب شازده کوچولو]
#آنتوان_دوسنت_اگزوپری
#گاهی_به_آسمان_نگاه_کن
@skybook