eitaa logo
اشعارعلائی
261 دنبال‌کننده
1 عکس
0 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از اشعارعلائی
((به نام خدا)) ((حضرت عباس(ع)) ای برادر جان چرا افسرده‌ای ای اخا برگو چرا پژمرده‌ای آمدی بهر علمداری من حالیا باشد عزاداری من رفتی و آتش زدی بر سینه‌ام ای تمام هست و نور دیده‌ام ای تمام هستی و احساس من گشته بازویت جدا عباس من ای برادر تو امیر لشکری تو عموی کودکان مضطری جسم پاکت از چه رو صدچاک شد جسم تو پر خون به روی خاک شد خورده سنگ کین به پبشانی تو گشته پاره جسم قرآنیّ تو تا که دیدم بر زمین افتاده ای در ره دین خدا جان داده ای آمدم سوی تو با آه و فغان پشت من بشکست ای وای الامان شد جدا دستان تو از پیکرت پاره گشته جسم پاک و اطهرت ای امیر با وفا عباس من ساقی دشت بلا عباس من بر علائی ده برات کربلا هم نجف هم کاظمین وکربلا آدرس کانال شعر در ایتا: https://eitaa.com/sma1212 اشعار شب نهم
هدایت شده از اشعارعلائی
((به نام خدا)) (( شعر عاشورا)) قصه ما به سر رسید، از قتلگه خبر رسید فرزند زهرا کشته شد هنگامه محشر رسید بر دل صفا باشد حسین،خون خدا باشد حسین(ع) در ظهر عاشورا شهید،سوی خدا باشد حسین(ع) قصه ما آخر شد و شد پاره پاره پیکرش راسش شده از تن جدا، در پیش چشم خواهرش آتش گرفته خیمه ها ،پیکر بزیر دشنه ها لشکر به سوی کوفه شد، سرها بر روی نیزه ها قصه ما به سر رسید ،به خیمه ها خبر رسید دیگر نمانده یاوری ،هنگامه سفر رسید سرها بروی نیزه ها ، پیکر بزیر دشنه ها راس حسین فاطمه ، باشد به پیش دیده ها قرآن تلاوت میکند در پیش چشم خواهرش زینب به ناله میزند بر چوبه محمل سرش شبهای جمعه با نوا ، زهرا رسد در کربلا گوید حسین من چه شد ، کو نور عین من خدا باشد علائی سائلت ، گشته زسینه شاعرت دستش بود بر سوی تو ، گردیده اینک ذاکرت آدرس کانال شعر در ایتا: https://eitaa.com/sma1212
هدایت شده از اشعارعلائی
((به نام خدا)) ((روز عاشورا)) روز عاشورا به دشت کربلا رفت بهر عاشقی نور هدا در ره معبود جان می داد او پیکرش یکسو سرش از تن جدا صحنه محشر به پا شد قتلگه گشت گلگون سرزمین نینوا یک طرف جسم علمدار حسین یک طرف جسم حسین سر جدا اربا ً اربا جسم اکبر یک طرف یک طرف جسم شهیدان خدا صحنه ای جانسوز و غوغایی شده گشته گلگون سر زمین کربلا ناله ای جانسوز آمد از حرم وا حسینا وا حسینم وا اخا گفت زینب با برادر اینچنین تو حسین زینبی جان اخا؟ ناگهان آمد ندا از جسم او من حسینم خواهرم زینب بیا بوسه زد زینب به رگهای تنش بوسه زد بر پیکر خون خدا آن طرف آتش به پا شد در حرم تازیانه گشت مزد بچه ها کودکی آتش گرفته دامنش کاسه آبی به دستش از وفا گفت راوی دخترم از من مترس میروی آخر بگو سوی کجا؟ گفت بابم تشنه بود و رفت او میبرم آبی بر او در قتلگاه وای از عاشور و وای از کربلا وای از شمشیر و سنگ و نیزه ها وای از سجاد و حال مضطرش وای از آتش میان خیمه ها وای از شام غریبان حسین وای از غربت به آل مصطفی وای از شلاق و آتش بر همه وای از مظلومی آل عبا وای من از گریه صاحب زمان روز عاشورا میان روضه ها همنوا گردید با او شیعیان میدهد مزد عزا و گریه ها از دلش گفتا علائی یا حسین(ع) قسمتم کن قتلگه ، هم کربلا آدرس کانال شعر در ایتا: https://eitaa.com/sma1212
هدایت شده از اشعارعلائی
((به نام خدا)) شهادت امام سجاد(ع) اشک می‌ریزم به یاد کربلا یاد آرم کربلا و نینوا چونکه بینم اشک ریزان کودکی از سکینه یاد آرم با نوا هر جوان بینم به پیش دیدگان یاد آرم قاسم گلگون قبا یاد آرم از سر ببریده و راس نیزه پیش چشم بچه‌ها کوفه و هم شام بس نالان شدم خون جگر گشتم از این جور و بلا راس بابا داخل طشتی به شام چوب می‌زد بر لبش خصم دغا عمه‌ام گفتا مزن ظالم مزن هست اینجا بوسه گاه مرتضی مادرش بوسیده و باشدهمی جایگاه بوسه خیرالورا یاد آرم از رقیه خواهرم جان سپرد او در خرابه پیش ما آنقدر نالید از بهر پدر ناگهان جان داد او سوی خدا کاش از مادر نمی‌زادم خدا تا نبینم غصه‌های کربلا ای علائی شعرگو از بهر او تا شفیع تو شود روز جزا آدرس کانال شعر در ایتا: https://eitaa.com/sma1212 بمناسبت شهادت امام سجاد(ع)
هدایت شده از اشعارعلائی
((به نام خدا)) ((شهادت امام سجاد(ع)) سلام ای زاده ارباب عالم تویی از نسل خوب و پاک خاتم سلام ای شاهد درد و بلاها میان نینوا و کربلاها سلام ای عاشق حق و عبادت شدی بیمار در بحر شهادت تو دیدی کربلا و نینوا را تودیدی جسم های سر جدا را تو دیدی پیکر خونین اکبر تودیدی حنجر خونین اصغر تو دیدی ارباً ارباً جسم اکبر تن هم قاسم و هم عون و جعفر تو دیدی صحنه پیکار وایثار فتاده بر زمین دست علمدار تو دیدی کوفه و شام بلا را سر ببریده از تن از قفا را تو دیدی سر بروی نیزه ها را تن و شمشیر و تیر و دشنه ها را تو دیدی بچه ها نالان و تشنه بدنها زیر تیر و تیغ و دشنه تو دیدی آتشِ بر خیمه ها را تو دیدی ناله های بچه را تو دیدی طشت و چوب خیزران را تودیدی ناله های بی امان را تو دیدی گریه طفل سه ساله تو دیدی مرگ او اندر خرابه تو دیدی عمه و ایثارو وجدان تو دیدی پاره پاره برگ قرآن سلام ای ساجدین،روح عبادت شده راه شما آخر شهادت شدی مسموم زهرکین زدشمن بود اندر بقیع پاک ، مدفن شده قلب علائی غرق ماتم ز داغ ساجدین فرزند خاتم عطا کن بر دلش شور و نوا را بقیع و هم نجف ، کرببلا را آدرس کانال شعر در ایتا: https://eitaa.com/sma1212
هدایت شده از اشعارعلائی
((به نام خدا)) ((زبانحال امام سجاد(ع)) من کیم سجاد زین العابدینم من کیم روح دعا بر مومنینم من کیم بیمار دشت کربلایم من کیم من پبشوای متقینم مظهر جود وسخا در روزگارم من امام الممومنین، حصن حصینم پیشوای چهارم و نور هدایم پیرو خون خدا معنای دینم من کیم مولای شیعه در زمانم معنی ذکر و دعا علم الیقینم با صحیفه با خدا راز ونیازم من ز نسل پاک ختم المرسلینم من کیم علم خدا در آستینم من امام و مقتدای مسلمینم من کیم از نسل پاک مرتضایم بنده خاص کرام الکاتبینم در شجاعت حیدر کرار هستم من کیم اصل مضل الکافرینم من کیم فرزند زهرای بتولم من کیم عبد خدای عالمینم من کیم من یادگار کربلایم زائر خون خدا در اربعینم عمه را همراه در شام بلایم واژه تفسیر را نقش آفرینم با کلامم زنده شد دین الهی با زبان و باکلام آتشینم من کیم فرزند شاه شهدایم شاهد راس وی و خون جبینم سالها بر کربلا من گریه کردم هرجوانی،کودکی را من چو دیدم من شدم مسموم کین از جور اعدا من شهیدراه حق ، اسلام ودینم من ندارم هم ضریح و بارگاهی مثل زهرا ساکن قبر بقیعم از دلش گفتا علائی عاشقم من عاشق شهر مدینه هم بقیعم بمناسبت روز شهادت امام سجاد(ع) آدرس کانال شعر در ایتا: https://eitaa.com/sma1212
هدایت شده از اشعارعلائی
((به نام خدا)) این گریه ها و اشکها پایان ندارد این سوزها و دردها درمان ندارد سجاد و پشت ناقه و زنجیرسوزان دشمن مگر رحم و مگر ایمان ندارد از داغ بابا سالها او گریه کرده اشک ورا در این جهان باران ندارد راس حسین فاطمه بر نیزه ها شد راسی به زیبایی او دوران ندارد بر کودکان ظلم فراوان شد دراین ره این دشمنی که اینقدر جولان ندارد رفته است از این کاروان میر و علمدار این دشمن نادان مگر برهان ندارد راس حسین ببریده و بر نیزه گشته این غائله هرگز دگر جبران ندارد راس حسین و طشت و چوب خیزرانش در مجلس شامی که آن پایان ندارد دیگر ندارد زینبش صبر و قراری آرامشی جز گریه و قرآن ندارد گفتا علائی راه او نقصان ندارد شور حسینی در جهان پایان ندارد آدرس کانال شعر در ایتا: https://eitaa.com/sma1212
هدایت شده از اشعارعلائی
((به نام خدا)) ((حرکت کاروان از کوفه تا شام)) میرود این کاروان از کوفه تا شام بلا میرود این کاروان با گریه و شور و نوا وای از این کاروان و دردها و غصه ها وای از این کاروان و اشکها وناله ها یک طرف زینب(س) به محمل گشته زار و دل غمین یک طرف زنهای گریان ، ضجه های بچه ها یک نگاهش بر یتیمان ، یک نگاهش بر حسین(ع) راس او بالای نیزه ، پیش چشم و دیده ها ناقه عریان و زنجیر و تن زین العباد(ع) وای از گرما و هم بیمار دشت کربلا وای از دروازه ساعات و از بازار شام وای از بی حرمتی بر خاندان مصطفی(ص) وای از راس حسین (ع)و طشت و چوب خیزران وای از ضرب یزید و بوسه گاه مرتضی(ع) وای از حال رقیه (س)در غم هجر پدر وای از گفتار او با راس باب ِسر جدا وای از کنج خرابه، کاروان ، در پیچ وتاب وای از حال سکینه ، زینب و حال رباب(س) ازدلش گفتا علائی با دوصد شور و نوا شعری از بهر حسین (ع)و کاروان کربلا یاحسین و یا حسین(ع)۲ ((بمناسبت نوزدهم محرم الحرام حرکت کاروان اسرا ازکوفه بطرف شام )) آدرس کانال شعر در ایتا: https://eitaa.com/sma1212
((به نام خدا)) ((شعر نماز)) ارزنده ترین نعمت معبود نماز است درراه خداشاهد و مشهود نماز است محبوبترین کار به درگاه خداوند اول ز همه نعمت پرسود نماز است باشد اثرش دوری شیطان و بلاها نوری که به چشمان تو افزود نمازاست اهداف پیام آور اسلام و نبوت هم غایت و هم مقصد و مقصودنماز است در سجده بود رحمت بسیار و فراوان بهتر روش سجده و مسجود نماز است باشد اثرش جنت و فردوس الهی آن فیض کزآن حق شده خشنودنمازاست آن سِر که برد وحشت برزخ ز همه ما درقبر شود طالع مسعود نماز است فرمود نبی کفرِ عیان ترک نماز است معراج بَرِ احمد محمود نماز است گرکرببلا گشت حسین(ع) کشته اسلام امری که به معروف از او بود نماز است غیبت چو به پایان رسد ازلطف الهی اولی به بر حجت موعود نماز است ابیات علائی سخن از سود نماز است ارزنده ترین نعمت معبود نماز است تاریخ سروده: ۱۴۰۳/۵/۲ ایتا: https://eitaa.com/sma1212
هدایت شده از اشعارعلائی
((به نام خدا)) ((پندیات)) در جهان هرکس که قدرت دارد و زر برتراست غافل از اینکه جهان مخلوق حی داور است شیئ بی ارزش بود جایش به هر جا و مکان داخل صندوقچه ، شیئ گران و گوهر است سعی کن چون گل کنی ایثار جان بر دیگران عطر خوشبو حاصل این غنچه های پرپر است دایه بر کودک بود گر مهربان و با وفا او کجا بهتر به کودک از وفای مادر است عشق، سوزان باشد و سازد درون فرد را چون وجود فرد عاشق محو روی دلبر است زور در هر جا نباشد مایه فخر بشر هر که دارد علم و ایمان و تواضع سرور است بنده گی در پیش حق فخر است بر انسان ناب گر شوی نوکر به شاهان باز اسمش نوکر است نعمتی باشد به ما اولاد بسیار و زیاد آنکه کامل میکند این زندگی را همسر است راحتی در این جهان در گوشه عزلت بود این ز شاهی زمانه بهتر و هم برتر است گفت صائب بیت زیبا و دل انگیزی چنین جمله ای که بس قشنگ است و ز هر دم بهتر است دود اگر بالا نشیند کسر شان شعله نیست جای چشم ابرو نگیرد چونکه او بالاتر است ای علائی رو به دنبال خداوند وَدود چون خدا تنها به عالم کردگار اکبر است ۱۴۰۲/۷/۲۸ آدرس کانال شعر در ایتا: https://eitaa.com/sma1212
هدایت شده از اشعارعلائی
((به نام خدا)) ((حضرت رقیه(س)) ای که نامت نام زهرای مطهر گشته است نام زیبای تو در عالم مسخر گشته است دختر پاک حسینی یا رقیه(س) کن نظر هر چه گل باشد ز تو پاک و معطّر گشته است مظهر مظلومی بابا تویی کز نام تو خاندان شیعه در عالم منور گشته است سفره و هم روضه ات بس داده حاجات همه با دو دست کوچکت بخشش میسّر گشته است من غلام خانه زاد این درم یا فاطمه ذهن هر انسان ز داغ تو مکدر گشته است در خرابه چون زدی فریاد بابایم حسین(ع) پایه های کاخ دشمن سست یکسر گشته است ناله کردی تا رسیدی در کنار باب خود در جنان گریان ز تو زهرای اطهر(س) گشته است با پدر گفتی ز زجر و سیلی و موی پریش عمه ات زینب ز داغت زار و مضطر گشته است جان به جانان دادی و رفتی رقیه سوی حق منتظر از بهر تو زهرا و حیدر گشته است من چه گویم زین مصیبت قدسیان هم سوختند بی گمان صاحب زمان زین غصه مضطر گشته است یا رقیه یک نظر کن بر علائی ذاکرت شعر او از نام تو چون نور و اختر گشته است آدرس کانال شعر در ایتا: https://eitaa.com/sma1212
هدایت شده از اشعارعلائی
((به نام خدا)) ((حضرت رقیه(س)) دختر شاه شهیدان نیمه شب بیدار شد از غم داغ پدر در ناله و تب دار شد گفت عمه خواب بابا دیده‌ام بابم کجاست؟ او کنارم بود و در خوابم مرا دلدار شد آنقدر بگریست از داغ پدر طفل حسین کاروانی از غمش در ناله و غمدار شد از صدای ناله‌اش کاخ یزیدی شد خراب هم یزید از گریه‌اش در حیرت و بیدار شد گفت بر اصحاب خود این ناله‌ها از بهر چیست گفتنش یک دختری بهر پدر تبدار شد گفت رأس باب او را در خرابه جا دهید لاجرم در نیمه شب هنگامه دیدار شد راس مولا داخل تشتی نمایان شد بر او دختر شاه شهیدان را عجب دلدار شد کرد ناله‌ ای پدر من دخترت هستم چرا خون تو بر چهره و رنگین چرا رخسار شد این محاسن از چه رو گردیده با خونت خضاب عمه‌ام زینب چرا بی سرور و بی یار شد گو چه کس من را یتیمی کرده بی بابا حسین زجر ملعون از چه رو مویم کشید و هار شد سیلی دشمن پدر بر صورت من نقش بست یاد زهرا مادرت بر دیده و افکار شد آنقدر نالید او کنج خرابه از غمش زین جهت ازهوش رفت و گوشه‌ای بیمار شد عمه‌اش زینب کنارش آمد و با گریه دید جان به جانان داده زین رو با تعب در زار شد یا رقیه یک نظر کن زائر کویت شوم شیعه از داغ غریبی شما غمخوار شد حاجت من را عطا کن شام و هم کرب و بلا کی شود گویند بر من لحظه دیدار شد یا رقیه (س)یک نظر کن بر علائی ذاکرت اشک‌های او روان بر چهره و رخسار شد آدرس کانال شعر در ایتا: https://eitaa.com/sma1212