eitaa logo
اشعارعلائی
257 دنبال‌کننده
2 عکس
0 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
اگر باشم گنهکار و پریشان/اگر عبد وذلیلم چون ضعیفان/ اگر در گوشه عزلت نشستم/ ندارم ثروتی چون مالداران /اگر دورم ز جمع و یکه هستم/ وگر بد گشته ام در پیش یاران/ اگر پست و سیه روی و بد استم / نیم معصوم همچون چشمه ساران/ اگر مست و خرابم روز و شبها / به پیش مردمان هم زار ونالان/ اگرچه بی قرار و بی مرادم/ همیشه در غمم چون غصه داران/اگر زشت و کریه و بد نوایم/صدایم نیست چون مرغ خوش الحان/ اگر درگیر دنیای غریبم /نیم خالص مثال ذات چوپان /اگر محکم نیم چون سنگ وآهن/و گر جاری نیم چون رود و باران/ ولی یاد خدا را دوست دارم/ به درگاهش شدم امیدواران/ علایی گفت با معبود یکتا/ که پاکم خدایا همچو خوبان ۱۴۰۱/۹/۶
در حرمخانه دل جلوه سرمد دارم/ عاشق حیدرم و دین محمد(ص) دارم/ عاشقم عاشق پیغمبر (ص)و زهرا(س) و علی(ع)/ زین سبب در همه جا جلوه بی حد دارم/ غیر درگاه خدا جای دگر من نروم /واسط درگه او کتاب احمد دارم /متوسل به در خانه مولا گشتم/ در بر خانه او مامن ومقصد دارم/بس که من شیفته وصل جمالش هستم/ هرچه گویدبپذیرم، جان بخواهد دارم /سینه ام مملو مهرش شده خوشحالم چون/پبش دربار ولا منصب و مسند دارم / فرد عابد به دلش مهر و ولا نیست چه سود/در دلم بهر ولا هزار معبد دارم /ز دلش گفت علائی که خدای منان/ در حرمخانه دل جلوه سرمد دارم ۱۴۰۱/۹/۷
((به نام خدا)) ای بشر آید به جلوه روح ایمان غم مخور از سفر آید عزیز و جان جانان غم مخور آید او از راه کعبه بر تمام مسلمین بهر اجرای صریح نصِّ قرآن غم مخور و نُریدُ اَن نَّمُنَّ حق بگفته جان من آید آن منجیّ و آن یار ضعیفان غم مخور خوش سروده حافظ این بیت دل انگیز و قشنگ یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور ای که مظلومی به عالم در بر ظلم عدو کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور مهدیا باز آ که دنیایی بود چشم انتظار فاطمه ، آید عزیز و اصل درمان غم مخور ای که هستی منتظر بر دیدن رخسار او می شوی حتما تو از اصحاب و یاران غم مخور هجر او سخت است بر هر عاشق و دلداده ای میرود ای عاشق او رنج و هجران غم مخور نیمه‌ شب گفتا علائی با دو چشم پر زاشک ای بشر آید به جلوه روح ایمان غم مخور تاریخ سروده : ۱۴۰۱/۹/۷ آدرس کانال شعر در ایتا: https://eitaa.com/sma1212 بمناسبت روز جمعه ۲۰مهر روز بزرگداشت حافظ و شعری بروزن شعرایشان درهجر امام زمان (عج)
ای آنکه کنی طاعت حق را تو به عادت/مقبول خدا نیست چنین شیوه طاعت/در حشر چو پرسند ز اعمال تو و من /پاسخ چه بود ای صنما روز قیامت/فرموده ششم حجت حق بوقت رفتن / هرکس که سبک می شمرد راز وعبادت/یا سست بود بین نماز و در عبادت /هرگز نبرد در بر ما فیض شفاعت /دنبال مکن ظاهر وتزویر جهان را/مانند بزرگان تو برو راه قناعت/گر محرم خلقی، به تو دادند امانت/ای دوست مکن بهر امانت تو خیانت/فرمود نبی فرد مسلمان نکندکذب/رو پیشه نما راه درستین صداقت/آدم که خدا ترس بود ز کس نترسد / بزدل نبود، شیوه او هست شجاعت/با مردم دانا بنشین ، رشد نمایی/هم دور نما از سر خود فکر حماقت/ با خلق ، به نیکی سخنت گوی عزیزا /صحبت منما در بر مردم به اهانت/ در نیمه شبی بهرخداوند بپا خیز/قرآن تو بخوان تا که شوی محو تلاوت/ هرگز به کسی غبطه مخور گر چه مجاز است/ای دوست مکن بهر رقیبان تو حسادت/گل در بر بلبل به قشنگی است نمایان /ازاوست که دارد به برش عشق وطراوت/می گفت علائی که بود فیض سعادت/ وقتی که کندحق به شب وروز نگاهت تاریخ سروده ۱۴۰۱/۹/۹
دلم جز کوی تو جای دگر ماوا نمی گیرد/ بدون مقدم تو این جهان معنا نمی گیرد/ چه خوش صید دلم کردی عزیز فاطمه مهدی(عج) /درون سینه ام جز نام تو سکنا نمی گیرد /جمال دلنشینت را ندیدم لیک می دانم/ که مجنون گر تو را بیند دیگر لیلا نمی گیرد / تمام روزی این خلق ، در دست تو میباشد/ نگاهت را که برداری بقا دنیا نمیگیرد/ شنیدم گرد شمعی گفت پروانه ز نای دل/که عشق و عاشقی هم دون تو معنا نمی گیرد/خوشا آن محفلی که ذکر تو گویند بر لبها/بلی آن مجلسی کو یاد تو نبود دگر گرما نمیگیرد/ قلم در دست میگیرم بلی یاد شما آرد/عزیزا شعر من بی نام تو بالا نمی گیرد/ علایی گفت در وصف عزیز و هستی زهرا (س)/دلم جز کوی تو جای دگر ماوا نمی گیرد ۱۴۰۱/۹/۹
(به نام خدا) فتنه چشم خمارش را نمیداند کسی /راز آن حال و قرارش را نمیداند کسی/ عاشق حق است یا باشد بلی مست و خمار/ علت حال خرابش را نمی داند کسی/ از چه رو مست است او یا واله و دیوانه است/ حکمت فکر و نگاهش را نمی داند کسی /حال او باشد تباهی یا پی عرفان بود /حکمت حال و هوایش را نمیداند کسی/ کی رسد مجنون صفت بر دلبر و مقصود خود /موعد وقت وصالش را نمی داند کسی/ در ره معشوق خود تا قعر تاریکی رود /راز افتادن به چاهش را نمی داند کسی/ یار او خوش منظر و خالش ندارد هیچ کس/ جلوه خال سیاهش را نمیداند کسی /گاهگاهی حس نموده بوی آن یار قشنگ/چهره روی نگارش را نمیداند کسی/مهدیا بر او نظر کن عشق او تنها توئی /راز عاشق بر امامش را نمیداند کسی/ازچه رو شعرعلائی بهراو زیبا شده /راز شعر بی مثالش را نمیداند کسی تاریخ سروده : ۱۴۰۱/۹/۱۰
(به نام خدا) چند روزی که در این مرحله مهلت داری/ خوش عمل کن بشرا چون که تو رجعت داری/ در پی حق برو ای دوست که عمرت گذرد /حرف بیهوده مزن تا که تو عزت داری/ خوب رویان جهان نیز ز دنیا بروند/ کبرو تزویر مکن تا که تو جلوت داری /گر تعامل نکنی با دگران ای جانا / گر که در جمع شوی عزلت و غربت داری/دست مظلوم بگیر و رحم کن بر دگران/ تا که در بین همه قدرت وهیبت داری /مال دنیا به کسی رحم ندارد ای دوست/ اینقدر غره مشو مکنت و ثروت داری/پاکیت را به گناهی مفروشی زیرا /پیش درگاه خدا حرمت و قیمت داری/گر حکیمی تو زالطاف خدای منان / علم آموز بشر تا که تو حکمت داری/ از دو دنیا به جز از مهر علی(ع) را مطلب/ رهروش باش ببین حرمت و عزت داری/تا توانی تو علائی بجهان خوبی کن / چند روزی که در این مرحله مهلت داری تاریخ سروده : ۱۴۰۱/۹/۱۱
((به نام خدا)) یک گلی از باغ و بستان جهان ما را بس سایه‌ای از نگه سرو روان ما را بس نفس پاک بود خوبتر از عمرگران یک اشارت ز جهان گذران ما را بس یک نگه بر رخ او را ندهم بر همه کس نظری بر رخ دلدار زمان ما را بس یک کلام از سخنش گر شنوم در دنیا لحظه صحبت یار و آن بیان ما را بس خنده ای گر بکند بر من عاصی از لطف این تبسم به بر منتظران ما را بس لطف او گر برسد به جمع مشتاقانش این عطا ازکرم روح روان ما را بس پاک شو تا که ببینی رخ دلدارت را نظری بر رخ مولای زمان ما را بس دوش می گفت علائی که خدای منان یک نظر از کرم جان جهان ما را بس ۱۴۰۱/۹/۱۱
مرزبانی حافظ هم ملت و هم کشور است/ روز و شب بیدار در اقصی نقاط کشور است /با تلاش و کوشش بسیار در اطراف مرز /باعث آرامش مردم همیشه یکسر است/ از برای حفظ کشور در صف اول بود/ از همه در مرزهای کشور ما برتر است/ آفرین بر مرزبانان غیور کشورم /حافظ آنان همیشه کردگار اکبر است/ در کمین دشمنان آماده و هوشیار اوست/ مرزبانان را به روز و شب نگاهی دیگر است /ساده ومظلوم و بی آلایش و بی‌ادعا /مهربان با مردم و در پیش دشمن خنجر است /گاه در دریا و گاهی آسمان ، گاهی زمین /چشم او بیدار حفظ این نظام و کشور است /در دمای زیر صفر و اوج گرما هوشیار/آفرین برغیرتی که ماندگار حیدر است/گر که آرام است این کشور علائی شکر گو /مرزبانی حافظ این میهن و این کشور است ۱۴۰۱/۹/۱۲
((به نام خدا)) ای بشر خواهی خدا صحبت کند قرآن بخوان/از زمین واز سما صحبت کندقرآن بخوان/این کتاب آسمانی معجزپیغمبر(ص) است/خواهی از عبد وخداصحبت کند قرآن بخوان/ نیست مانندش بعالم خود بگوید اینچنین/خواهی ار قلب تو نورانی کندقرآن بخوان/این کتاب آخرین است ای مسلمان هوش دار/قرب حق خواهی اگرحاصل کند قرآن بخوان/گر که خواهی با خدا صحبت کنی خوانی نماز/ای بشر خواهی خدا صحبت کند قرآن بخوان/گوید از پروردگار وگویداز خلدبرین/ گر که خواهی وصف خوبیها کندقرآن بخوان /گویداز پیغمبر والیاس وعیسی وخلیل/گر که خواهی صحبت از موسی کند قرآن بخوان /ای علائی روز وشبها با نوا قرآن بخوان/با تو گر خواهی خدا صحبت کند قرآن بخوان ۱۴۰۱/۹/۱۲ @sma1212 https://splus.ir/sma12 شعر از سید محمود علائی
((به نام خدا )) مدح حضرت زهرا(س) فاطمه برتر و والاست خدا میداند در جهان یکه و تنهاست خدا میداند دخترپاک نبی ، مادر سادات جهان فاطمه همسر مولاست خدا میداند جایگاهش به جهان از همگان بالاتر برتر از آدم و حواست خدا میداند دخت احمد، عشق حیدر به خدا تنهااوست فاطمه ام ابیهاست خدا میداند گرشفا ازدر درگاه خدا میخواهی واسطش حضرت زهراست خدا میداند فخراو بس که بود مادر سادات جهان مهدیش منجی دنیاست خدا میداند فاطمه شافعه روز جزا وعقبی فاطمه مظهر تقواست خدا میداند احترامش به همه واجب و حتی حیدر رتبه اش برتر و بالاست خدا میداند حسن از مکتب او درس فضیلت خوانده زینبش الگوی زنهاست خدا میداند گر که گشته دوجهان واله وشیدای حسین مادرش حضرت زهراست خدا می داند گر که مهدی به جهان جلوه نماید آخر فرجش حاجت زهراست خدا میداند از دلش گفت علائی به مدیح زهرا فاطمه ماه دل آراست خدا میداند ۱۴۰۱/۹/۱۴ ایتا: https://eitaa.com/sma1212
(به نام خدا ) شیعه یعنی آفتاب منجلی/شیعه یعنی در تب وتاب علی/ شیعه یعنی نور مصباح الهدی /شیعه یعنی بنده خاص خدا /شیعه یعنی منجلی، مانند نور /شیعه یعنی حضرت موسی به طور/ شیعه یعنی معنی ایثار تن/ شیعه یعنی آن خلیل بت شکن /شیعه یعنی سر به روی دارها /شیعه یعنی میثم تمارها /شیعه یعنی محو انوار هدی/ شیعه یعنی مصطفی و مرتضی/شیعه یعنی بنده و تسلیم حق / نیمه شب یاد خدا تعظیم حق /شیعه یعنی معنی نور مبین/ شیعه یعنی رحمت اللعالمین/شیعه یعنی عاشق و محو نگار /صبح جمعه ندبه گر سوی قرار / شیعه یعنی محو نور منجلی /شیعه یعنی حضرت حیدر علی/ شیعه یعنی نور قلب ما همه /مادر سادات عالم فاطمه /شیعه یعنی در وطن دور از وطن/ شیعه یعنی مظهر پاکی حسن/ شیعه یعنی کربلا در شور وشین /معنی ایثار جان یعنی حسین / شیعه یعنی حضرت زین العباد/ حضرت سجاد آن باب المراد/ شیعه یعنی باقر علم خدا/صادق وکاظم ،علی موسی الرضا/شیعه یعنی مظهرجود وسخا/هم جواد وهادی دین خدا/ یعنی شیعه یعنی عسگری، صاحب زمان /مهدی ا الغوث، الغوث الامان /ناگهان بر ذهن آمد این اثر/ از عزیز رفته از اینجا سفر/ خسرو آن مداح مخلص با وفا/ شاعر و مداح آل مصطفی/ آل حیدر بود و فرزند علی/ برلبش ذکر ولی و هم وصی/ من نمیدانم کدامین سال بود / صحبت شعری بر این منوال بود /ناگهان گفت از برای دلبری/ مختصر گویم برای برتری/ شیعه یعنی چهارده نور جلی/ شیعه یعنی فاطمه یعنی علی/ شیعه یعنی ای علائی چون علی /مثل خسرو کن قبولم یاعلی شعر۱۳۹۳ ویرایش ۱۴۰۱/۹/۱۴ @sma1212