5.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یاس میگویدحسین.....
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#کانال_بسیجی_بمانیم
#قرارگاه_بسوی_ظهور
[اَلم نَجعَلِ الارضَ مِهاداً]
آیا زمین را بستر آرامش قرار ندادیم؟
النباء|آیہ۶🌱
+وآوردهاند کھ کل ارض کربلا... :)
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#کانال_بسیجی_بمانیم
#قرارگاه_بسوی_ظهور
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻️پیش بینی دیده نشده سردار سلیمانی از ناکامی آمریکا در مقابل طالبان و فرار آمریکا از افغانستان
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#کانال_بسیجی_بمانیم
#قرارگاه_بسوی_ظهور
✍شهید حاج قاسم سلیمانی
صفات اخلاقی مجاهد خیلی مهم است.؛ پایه اول این صفات نماز است؛ برادر عزیز شما نبايد نافله شب را ترک کنید. در جهادی که میکنید نه مظلوم باشید نه ظالم. مجاهد متشرعترین شخص است و در اخلاق و رفتار و ظاهر و باطن تشرع دارد؛ این مسأله بسیار اساسی و مهم است. ما و شما باید خودمان را وقف اسلام کنیم و بگوییم خدایا در این عمری که به ما دادی، آن را وقف تو می کنم
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#کانال_بسیجی_بمانیم
#قرارگاه_بسوی_ظهور
5.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شوخی سردار با یکی از فرماندهان
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#کانال_بسیجی_بمانیم
#قرارگاه_بسوی_ظهور
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥چرا باید ریسک کرد و مدیریت کشور را به نسل مدیران جوان سپرد؟
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#کانال_بسیجی_بمانیم
#قرارگاه_بسوی_ظهور
یکی از تحجرات ما در دانشگاه، زمزمههای روشنفکری جدایی دین از سیاست است؛
زمانی وصیتنامه امام را جزء درسهای داوطلبانه قرار داده بودند، این اواخر هم لطف کردند دفاع مقدس را هم جزء درسهای غیرضروری اعلام کردند. در حالی که در بحث نظریههای جامع شناسی قویترین اساتید را قرار میدهیم اما وقتی به وصیتنامه امام و معارف دفاع مقدس میرسیم، دم دستی است.
#سردار_دلها
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#کانال_بسیجی_بمانیم
#قرارگاه_بسوی_ظهور
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شوخی سردار دلها:
یعنی نمیخواید انتقام منو بگیرید؟!
به روایت سردار امیرعلی حاجیزاده
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#کانال_بسیجی_بمانیم
#قرارگاه_بسوی_ظهور
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻️پیش بینی دیده نشده سردار سلیمانی از ناکامی آمریکا در مقابل طالبان و فرار آمریکا از افغانستان
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#کانال_بسیجی_بمانیم
#قرارگاه_بسوی_ظهور
📌روزی که حاج قاسم سه بار تا مرز شهادت پیش رفت
✍شهید پورجعفری که از همرزمان و دوستان شهید سلیمانی بود، در خاطرهای به تشریح یک روز کاری حاج قاسم و خطرات و سختیهایی که با آنها دست و پنجه نرم میکرد، پرداخت.
سردار حسنی سعدی به بیان خاطرهای از شهید پورجعفری درباره یک روز از زندگی شهید حاج قاسم سلیمانی پرداخت و اظهار داشت: شهید پور جعفری عزیز میگفت من فقط یک روز از زندگی حاج قاسم را برایتان تعریف میکنم که ای کاش وقت داشتیم و مینشستم بیشتر میگفتم. یک روز رفتیم کردستان عراق که داعش آنجا آمده بود. مردم خانهها را خالی کرده و رفته بودند. در خانهای مستقر شدیم و صبحانه خوردیم. حاج قاسم دوربین را برداشت و در منطقه راه افتادیم. بر روی پشت بام یک خانه کنار بالکن، دوربین را گذاشت و شروع به شناسایی منطقه کرد. من دیدم بلوکی آن کنار افتاده است. این بلوک را برداشتم و روی بالکن گذاشتم تا وی از سوراخهای بلوک، منطقه را دید بزند تا تکتیراندازهای داعش ما را نزنند.
هنوز بلوک را نگذاشته بودم روی بالکن که تکتیرانداز تیر زد و خوردههای بلوک روی من و حاج قاسم پاشید. از این خانه به پشت بام خانه دیگری برای شناسایی رفتیم. آنجا هم تیری زدند و آن هم از کنار گوش حاجقاسم رد شد و داخل دیوار رفت. از آنجا هم رفتیم. حاج قاسم به من گفت: حسین، برو ببین اینجا سرویس بهداشتی کجا هست؟ جایی تمیز که در آن وضو بگیریم و آبی به صورت بزنیم. رفتم و گشتم اما جای تمیزی نبود در نتیجه به حاج قاسم گفتم به بغداد برویم، اینجا سرویس تمیز نیست.
حاج قاسم گفت: تا بغداد ۱۸۰ کیلومتر راه هست. میرویم خانهای که امروز آنجا صبحانه خوردیم و من قبول کردم. وقتی رسیدیم، من نشستم و حاج قاسم رفت وضو بگیرد. احساس کردم که دلم شور میزند و استرس دارم. دنبال او رفتم تا ببینم کجا رفت. دیدم وضو گرفته است و اورکتش روی دست راستش و جورابهایش هم در دست چپش هستند و دارد میآید. گفتم: حاجی، از این جا برویم. گفت: حسین، تو را امروز چه شده؟ از او خواستم که برویم. گفت بگذار جورابهایم را بپوشم.
گفتم داخل ماشین بپوش. با زحمت او را سوار ماشین کردم و در را بستم و راه افتادیم. ۱۰۰ متری که از آن خانه فاصله گرفتیم، تمام خانه با ۱۷ نفر از نیروهای خودی که داخلش بودند، منفجر شد. در زمان دیگری برای شناسایی و ارتباط با بچهها و دوستانمان رفتیم. سوار ماشین بودیم که یک مرتبه شنیدیم بچهها داد زدند: «بایست، بایست و جلوتر نیا». ایستادیم. در جاده یک بمب کار گذاشته بودند که چاشنی کششی داشت و ۲۰ سانتی متر دیگر مانده بود تا ماشین ما روی آن برود و منفجر شود.
شب که برای استراحت به بغداد رفتیم، فقط حاج قاسم یک کلام گفت: عجب؛ امروز دو سه بار میخواستیم شهید شویم اما نشدیم. سردار سعدی در آخر این خاطره گفت: تمام زندگی حاج قاسم استرس، خطر، ریسک، تلاش و کار و دست و پنجه نرم کردن با مرگ بود. / دفاع پرس
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#کانال_بسیجی_بمانیم
#قرارگاه_بسوی_ظهور