eitaa logo
کانال ســـرבار בلها
1.2هزار دنبال‌کننده
20.5هزار عکس
10.5هزار ویدیو
86 فایل
کانال سردار دلها با تاسی از الگوی حاج قاسم سلیمانی تمام همت را درمعرفی آن شهیدوالامقام بکار می بندد تا مکتب آن شهید را به نسل جامعه معرفی نمایید. قرارگاه بسوی ظهور
مشاهده در ایتا
دانلود
👤 يکی از فرماندهان در سوریه نقل می کرد : هرچند ۲۵ ساله بود اما بسیار شجاع و نترس و تنها نیرویی بود که می توانست مثل آچار فرانسه عمل کند؛ یعنی هم می توانست در توپخانه فعالیت کند و هم به صورت زمینی. 🚚 کامیون را پر از مهمات می کرد و راه می افتاد، وقتی هم می گفتیم داعش در یک کیلومتری ماست، می گفت داعش چه کار می تواند بکند! فرماندهان رده بالا گفته اند حامد نیرویی بود که داعش از دستش در امان نبود. 👥 همرزمانش این طور می گفتند که اگر شنیدید هزار نفر داعش در لاذقیه به درک واصل شده اند، بدانید که پانصد نفر آنها را حامد کشته است. برای همین هم حامد را با موشک تاو (موشک ضدتانک) مورد اصابت قرار دادند 🍃29🍃
🍂🌸🍂🌸🍂🌸🍂 🌸🍂 🍂 🍃🌸بسم الله الرحمن الرحیم🌸🍃 🍂❤️ السلام علیک یا اباعبدالله یاحسین تا آخرین قطره‌ی خون نمی‌گذاریم دوباره خواهرت به اسارت برود. 😍 تنها دلخوشی من برادر زاده‌ام علی است که وقتی او بزرگ شد بگوید که عمویت برای دفاع از حرم حضرت زینب (س) رفته و شهید شده است، بگذارید علی افتخار کند. ❤️ مادر عزیزم اگر بنده توفیق شهادت پیدا کردم و برای من مجلس یادبود گرفتید در عزای من گریه نکنید چرا که دشمنان اسلام، شاد و خرم می‌شوند و اگر گریه کنی در روز قیامت حلال نمی‌کنم. 💠 و نیز مادرم بنده ان‌شاءالله در این سفر که به سوریه می‌روم عمودی می‌روم و افقی به ایران باز می‌گردم و نیز به گروه موزیک لشکر بگویید چون من با شما سابقه دوستی و همکاری داشتم موقع ورود پیکر من به تبریز بصورت عالی و منظم به نواختن موزیک بپردازید. ❤️ پدر عزیزم به دلم افتاده که این آخرین سفر من به سوریه می‌باشد و می‌دانم که شهید خواهم شد لذا از صمیم قلب مرا حلال کنید. 💖 ای عاشقان اهل بیت رسول الله! من خیلی آرزو داشتم که ۱۴۰۰ سال پیش بودم و در رکاب مولایم امام حسین (ع) می‌جنگیدم تا شهید شوم و حال، وقت آن رسیده که به فرمان مولایم امام خامنه‌ای لبیک گفته و از اهل بیت پیامبر دفاع بکنم. ✅ لذا به همین منظور عازم دفاع از حرمین به سوریه می‌شوم و آرزو دارم همچون حضرت عباس (ع) در دفاع از خواهر بزرگوارشان شهید بشوم. 📆 ۲۵ فروردین ۹۴ 🌷 حامد تیر ماه ۹۴ بعد از دوره ی سنگین جانبازی دعوت حق را لبیک گفت و شهید ابوالفضلی ما که دو دست و چشمش را در این راه داد، شربت شهادت را نوشید. شهادت گوارایش، دعایش نصیبمان 😢 🍃30 🍃 🍂 🌸🍂 🍂🌸🍂🌸🍂🌸🍂
خیلی خوشحالم که آقا حامد مهمان کانال ما شدند و قدم بر چشم ما گذاشتند. امیدوارم که دعاگوی جمع باشند... 🍃31🍃
وتنها شعری که همیشه میگفتن این بود زندگی صحنه ی یکتای هنرمندی ماس هرکسی نغمه خود خواند از صحنه رود😔 🍃32🍃
و شعری که بهش علاقه داشتند... ای حرمت قبله ی حاجات ما ذکر تو تسبیح و مناجات ما چار(چهار) امامی که تورا دیده اند دست علم گیر تو بوسیده اند 🍃33🍃
دوستان ممنونم که همراهی کردید، اِن شاءالله دعای شهید حامد که الان حاضر و ناظر هست بدرقه ی زندگی شما باشه. 🍃34🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تصاویری تکان‌دهنده از لحظه مجروحیت شهید مدافع حرم حامد جوانی ، شهیدی که نحوه شهادتش را نقاشی کرد 🍃35🍃
🌹 پاسدار رشید اسلام 🌹 شهید مدافع حرم 💖 حامد جوانی💖 شادی روحش صلوات 🍂🌷اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم 🌷🍂 🍃36🍃
کانال ســـرבار בلها
🌹 پاسدار رشید اسلام 🌹 شهید مدافع حرم 💖 حامد جوانی💖 شادی روحش صلوات 🍂🌷اللهم
بمناسبت سالگرد شهادت شهید حامد جوانی این معرفی انجام شد ان شاالله شهدا شفیع ما باشند
⭕️ سردار قاسم سلیمانی در بخشی از کتاب عملیات طریق القدس به روایت حوادث آزادسازی بستان در آذرماه سال 61 و چگونگی مجروحیت خود و چند تن دیگر از رزمندگان می‌پردازد که به شرح ذیل است: 🔺هم‌زمان با مقاومت دشمن و عدم توفیق نیروهای اهواز در شکستن خط (وقتی) که بنا شد ما وارد عمل شویم، بچه‌ها به دلیل آتش شدید دشمن زمین‌گیر شده بودند و هر لحظه به تعداد شهدا و مجروحان اضافه می‌شد. در این لحظه من به راننده نفربر گفتم که از خط عبور کند. راننده تردید داشت. با او با تحکم برخورد کردم. او به سمت خط دشمن که سقوط نکرده بود راه افتاد. نفربر به موازات بچه‌ها در دشت می‌رفت. با حرکت نفربر که اولین وسیله‌ای بود که (با وجود اینکه) هنوز خط شکسته نشده بود از خاکریز عبور کرد و با صدای آن دشمن آتش‌ها را متوجه نفربر کرد. من به گروهان حمید چریک رسیدم که پشت سیم‌خاردار دشمن و گروهان اول خط‌شکن ما بود. نفربر روی مین رفت و شنی‌های آن پاره شد و از حرکت افتاد. من با بی‌سیمچی‌هایم پیاده شدیم. تقریباً صد متر در دشت به سمت بچه‌ها رفتم تیربارها امان نمی‌داد. فرصت خوابیدن نبود. می‌دویدم. ابری بودن هوا بر تاریکی آن افزوده بود و فقط در نور تیربارها و منورها برای لحظاتی می‌توانستم ببینم. در همین لحظه، یک گلولة خمپاره کنارم منفجر شد. من افتادم. این دقیقاً چسبیده به سیم‌خاردار دشمن بود. اساساً فاصلة خط ما با دشمن هفتصد متر تا یک کیلومتر بود و سیم‌خاردار در صد متری خاکریز دشمن قرار داشت. با انفجار خمپاره من پرت شدم. اول متوجه نبودم از چه ناحیه‌ای زخمی شده‌ام. قدری احساس خنکی در ناحیة شکم داشتم. بلند شدم. دوباره افتادم. تاریک بود. فقط بچه‌ها را در کانال می‌دیدم و بی‌سیم‌چی‌هایم معلوم نبودند. گفتنی است سردار سلیمانی در همین عملیات بر اثر انفجار گلولة خمپاره از ناحیة دست و شکم به‌شدت صدمه دید. 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 @smmdjk
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خاطره جدید از شهید آقامهدی ذاکر حسینی🌹 مرتضی عطایی موبایلش را گذاشت روی ضبط و گرفت جلوی مهدی ذاکرحسینی و گفت: خاطره‌ای که از قدیر و روح‌الله قربانی داشتی تعریف کن.😊 مهدی گفت: «بسم‌الله الرحمن الرحیم قدیر سرلک اولین شهید لشکر ۲۷ محمدرسول الله(ص) بود. زودتر از همه‌ی ما به سوریه اومده و مدتی رفته بود پیش فرمانده تیپ حیدریون عراق. تو سابقیه اومد به ما سر بزنه. 😊 ۵۵ روز بود که سوریه بود. دستش تیر خورده بود چرک کرده بود اما حاضر نمی‌شد برگردد عقب. با ماشین اومد کنار گروهان ۱ ما. به من گفت: بچه هایی که روز تاسوعا داخل ساختمون رفته بودند، به من معرفی کن که وقتی برگشتم تو کار ازشون استفاده کنیم.☝️ اسم خودم و بچه‌ها رو برایش نوشتم. سرم رو بردم داخل ماشین که برگه رو بدم، قدیر به روح‌الله که کنارش نشسته بود گفت: اینم مثل خودته... اما من نفهمیدم منظورش از این جمله چی بود.🤔 نیم ساعت بعد از رفتنشون، یکی از بچه‌ها خبر داد که قدیر و روح الله شهید شدند.😔 شوکه شدم. به یکی از رفقا گفتم: دیدی چی شد؟! قدیر اسم مون رو نوشت و با خودش برد پیش خدا.»💔 مهدی ذاکر‌حسینی ۷ ماه بعد و مرتضی عطایی ۱۰ ماه بعد از شهادت قدیر و روح‌الله به درجه رفیع شهادت نائل آمدند...🌹 (به ترتیب در تصویر بالا سمت راست شهید روح الله قربانی🌹 سمت چپ شهید مرتضی عطایی 🌹 پایین سمت راست شهید قدیر سرلک🌹 و سمت چپ شهید آقامهدی ذاکر حسینی🌹) 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 @smmdjk