eitaa logo
فروشگاه کتاب جان
5.4هزار دنبال‌کننده
7.4هزار عکس
401 ویدیو
61 فایل
🔷️مرکز توزیع کتاب های جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی 📚پاتوقی برای دیدن، خواندن و خریدن کتاب های خوب وابسته به مرکز کتاب جان/ فروش فقط به صورت غیر حضوری ارتباط با مدیر: @milad_m25
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚کتاب احضاریه ♻️روایت داستانی جذاب از زندگانی 🔰«» در قالب اثری دینی در رفت و برگشت بین گذشته و حال، روایتی از زندگی یک روزنامه نگار نویسنده است که برای سفر به کربلا نه دعوت که احضار می شود. ❇️موذنی در این اثر از رخدادهایی مانند زیارت و آئین راهپیمایی عظیم اربعین برای نقل داستانی از حیات حضرت زینب سلام الله علیها بهره برده است. 🔸یکی از درون‌مایه‌های کتاب «احضاریه» به چالش کشیدن موضوع «» از جانب معصوم است. علی مؤذنی با هنرمندی این مضمون را لابه‌لای سطرهای داستانی لطیف درباره کربلا و مصایب حضرت زینب (س) پنهان کرده. اینکه معصوم ما را نمی‌طلبد، احضار می‌کند..... .................................. ✍نویسنده: علی مؤذنی 📖تعداد صفحات: ۲۲۴صفحه ▪️ناشر: انتشارات اسم 💳قیمت: ۲۰۰۰۰ تومان ............................ 🛍خرید آنلاین از طریق سایت باسلام👇 https://basalam.com/sahifehnoor/product/57710?ref=830y 📲سفارش از طریق پیام رسان ایتا👇 @Milad_m25 کتاب و کتابخوانی👇 http://eitaa.com/joinchat/2469003274Cd50c7fd530
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚کتاب همسایه های خانم جانروایت پرستار احسان جاویدی، از یک تجربه ناب انسانی در خاک سوریه و روایتی متفاوت از دست پرورده های حاج قاسم. 🔹«» روایت پرستار احسان جاویدی است، از چهارماه حضورش در بیمارستان سوریه. در صفحات این کتاب، مخاطب همراه راوی به سفر می‌کند. از دمشق و کنار (سلام‌الله‌علیها) تا و و و و ۸۰۰ کیلومتر دورتر از دمشق، روستایی به نام الهِری و ماجراهایش. 🔸خواننده، میان کوچه پس‌کوچه‌های خاطرات نقش بسته بر صفحات کتاب، می‌خندد، می‌دود، گریه می‌کند، خوشحال می‌شود، غصه می‌خورد، خسته می‌شود و مهم‌تر از همه می‌بیند و لمس می‌کند. چه‌را؟ روی دیگر جنگ را که میان دود آتش و انفجار و وحشیگری‌های داعش کمتر دیده شده است. رویی که فقط در جبهه حق دیده می‌شود و همین شده فرق میان جبهه حق و باطل. ..................... ✍نویسنده: زینب عرفانیان 📖تعداد صفحات: ۲۶۸صفحه ▪️ناشر: شهید کاظمی 💳قیمت: ۷۰.۰۰۰تومان 🎁قیمت باتخفیف: ۶۳.۰۰۰تومان ........................ 🛍خرید آنلاین از سایت باسلام👇 https://basalam.com/sahifehnoor/product/1412146?ref=830y 📲سفارش از طریق پیام رسان ایتا👇 🆔@Milad_m25 🆔@sn_shop
فروشگاه کتاب جان
📚کتاب همسایه های خانم جان ✅ روایت پرستار احسان جاویدی، از یک تجربه ناب انسانی در خاک سوریه و روایتی
📚کتاب همسایه های خانم جان 👈این اثر حفاری ظریفی است به لایه‌های زیرین و الفبای جدید جهادِ دست‌پرورده‌های حاج قاسم. آنها که تا زنان و بچه‌های از شهر خارج نشدند، پایشان را در شهر نگذاشتند. 🔺آبان ماه ۱۳۹۶. البوکمال آخرین پایتخت داعش یک قدمی سقوط است. سردر همه‌خانه‌ها پرچم سفید تسلیم، سرش را پایین انداخته و آویزان است. همه منتظر دستورند. هم آنها که پرچم به سر در خانه‌هایشان نصب کرده، هم آنها که تا چند ساعت دیگر شهر را می‌کنند. همه منتظر دستور . بالاخره خش‌خش می‌کند و دستور صادر می‌شود. کوتاه و قاطع: «تا همه و سالم از شهر خارج نشده‌اند، نیروها اجازه ورود به شهر را ندارند.» 🛍خرید مستقیم از طریق سایت باسلام👇 https://basalam.com/sahifehnoor/product/1412146?ref=830y 📲خرید و سفارش از طریق ایتا👇 @Milad_m25 ▪️مرجع تهیه کتاب های خوب👇 http://eitaa.com/joinchat/2469003274Cd50c7fd530
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚کتاب من دعا می کنم، تو آمین بگو 🔹روایت زندگی و خاطرات شهیدمدافع حرم علی اکبر عربی ♻️  متولد تیر ماه سال 1355 است و سابقه فرماندهی گردان بیت المقدس لشکر 17 علی بن ابیطالب (ع) قم و همچنین فرماندهی پایگاه بسیج شهید زین الدین (ره) را در کارنامه دارد. وی در هنگام شهادت، جانشین فرماندهی گردان 3 امام حسین(ع) لشکر 17 بود. 🔰او مدت‌ها آرزو داشت تا به برود و به عنوان اهل بیت (ع) بجنگد و حرفش این بود که اگر به مبارزه با این در سوریه نشتابیم، باید با آن‌ها در داخل کشور بجنگیم. ، از خاطرات مشترکشان اینگونه می‌گوید: ❇️علی اکبر همیشه دعا می‌کرد که شهید شود و من هم، آمین گوی این دعای او بودم. علی اکبر، بارها با من، دختر و پسرمان از ضرورت الگوبرداری از (س)، حضرت رقیه (س) و حضرت علی اصغر (س) سخن گفته و آنان را به صبر و بردباری فرا خوانده است. ❇️علی اکبر عربی البته مانند بسیاری از شهدای مدافع حرم، اعزام‌های متعددی را تجربه نکرد و در نخستین و آخرین اعزام خود به سوریه، به فیض شهادت نائل آمد. او پانزدهم دی ماه سال 1394 به سوریه رفت و به مبارزه با دشمنان کوردل اسلام مشغول شد. ............................ ✍نویسنده: رضا کشمیری ▪️ناشر: شهید کاظمی 💰قیمت: ۴۵.۰۰۰تومان 🎁قیمت باتخفیف: ۴۰.۵۰۰تومان .......‌..................... 🛍خرید آنلاین از سایت باسلام👇 https://basalam.com/sahifehnoor/product/3374895?ref=830y 📲سفارش از طریق پیام رسان ایتا👇 🆔@Milad_m25 🆔@sn_shop
هدایت شده از KHAMENEI.IR
🏴 جهاد تبیین حضرت زینب(س) ◾ حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: زینب کبریٰ (سلام الله علیها) و روایت را راه انداخت؛ فرصت نداد که روایت دشمن از حادثه عاشورا غلبه پیدا کند. ۱۴۰۰/۰۹/۲۱ 💻 @Khamenei_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚کتاب از چیزی نمی ترسیدم "زندگی نامه خودنوشت " کتاب از چیزی نمی ترسیدم که مزین به یادداشت رهبر معظم انقلاب شده است نخستین اثر چاپ شده توسط انتشارات «» محسوب می‌شود و شامل شهید سلیمانی از دوران کودکی و زندگی در روستای قنات ملک کرمان تا میانه‌ی مبارزات انقلابی در سال ۵۷ است. در یادداشت حضرت آیت‌الله خامنه‌ای که پیش از مطالعه کتاب نگاشته شده، اینگونه آمده است: بسمه‌تعالی هر چیزی که یاد شهید عزیز ما را برجسته کند، چشم‌نواز و دلنواز است. یاد او را اگرچه خداوند در اوج برجستگی قرار داد و بدین گونه پاداش دنیائی اخلاص و عمل صالح او را بدو هدیه کرد ولی ما هم هرکدام وظیفه‌ئی داریم. کتاب حاضر را هنوز نخوانده‌ام اما ظاهراً میتواند گامی در این راه باشد. رزقناالله ما رزقه من فضله سیّدعلی خامنه‌ای ۹۹/۱۰/۷ ۱۳۶ صفحه| ۲۶۰۰۰تومان 🎁 قیمت باتخفیف: ۲۴۰۰۰تومان 🛍 خرید از طریق سایت باسلام👇 https://basalam.com/sahifehnoor/product/960557?ref=830y 📲 سفارش و خرید از طریق ایتا👇 @Milad_m25 بهترین کتابها را از ما بخواهید👇 @sn_shop
فروشگاه کتاب جان
📚کتاب از چیزی نمی ترسیدم "زندگی نامه خودنوشت #شهید_حاج_قاسم_سلیمانی" کتاب از چیزی نمی ترسیدم که م
✂️ برشی از کتاب " از چیزی نمی ترسیدم " «زندگی نامه خودنوشت سردار سلیمانی» 🖍 دختر با سر برهنه و موهای کاملا بلند در پیاده رو در حال حرکت بود که در آن روزها یک امر طبیعی بود. 🖍 در پیاده رو یک پاسبان شهربانی به او کرد. این عمل زشت او در روز عاشورا برآشفته‌ام کرد. بدون توجه به عواقب آن، تصمیم به با او گرفتم. پاسبان شهربانی به سمت دوستش رفت که پاسبان راهنمایی بود. 🖍 به سرعت با دوستم از پله‌های هتل پایین آمدم. آ‌ن‌قدر عصبانی بودم که این حمله برایم هیچ اهمیتی نداشت. دو پلیس مشغول گفت‌وگو با هم شدند. برق‌آسا به آن‌ها رسیدم. با چند ضربه‌ی کاراته او را نقش بر زمین کردم. خون از بینی‌هایش زد! 🖍 پلیس راهنمایی سوت زد. چون نزدیک بود، دو پاسبان به سمت ما دویدند. با همان سرعت فرار کردم و به ساختمان هتل پناه بردم. زیر یکی از تخت‌ها دراز کشیدم. تعداد زیادی پاسبان به هتل هجوم آوردند. قریب دو ساعت همه‌جا را گشتند، اما نتوانستند مرا پیدا کنند. 🖍 بعد، از هتل خارج شدم و به سمت خانه‌مان حرکت کردم. زدن پاسبان شهربانی مغرورم کرده بود. حالا دیگر از چیزی . @sn_shop
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا