eitaa logo
سیده‌نرگس هاشم‌ورزی
201 دنبال‌کننده
287 عکس
46 ویدیو
5 فایل
راه بندگی من از مسیر مادری و شاعری می‌گذرد.💌
مشاهده در ایتا
دانلود
"غزلی نذر نگاه حضرت مادر" درها روایت می‌کنند این ماجرا را‌ کج فهمی این مردم پُرمُدَعا را بعد از نبی با "بَضعَهُ مِنّی" چه کردند؟! درهای بسته لب گشوده مامَضی را در شام تیره در مدینه دستِ زهرا خانه به خانه می‌برد نور خدا را بابُ الجِنان هم ضَربِ آهنگش علی بود بستند در تا برده نام مرتضی را ؟! ای تشنگان بر حُبِّ حیدر جام گیرید کوثر خودش در جام می ریزد ولاء را ادراک قدر فاطمه هرگز نکرده است آنکس که مومن نیست حکم "لافتی" را "هل مِن مُعینِ" فاطمه پاسخ ندادند! این بی جوابی ها رقم زد کربلا را درهای بسته چوب...قلب مردمان سنگ سنگ است آتش می زند بیت الهُدی را بر قامت در لرزه افتاده است تا گفت: ( با خود به محشر می برم این دردها را) از شرم می سوزد در و از داغ حیدر درها گواهی می دهند آن ماجرا را @azchashmenarges
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گمنام آمد رسمِ او چون نور پیدا مولایِ گمنامانِ عالم کیست؟ زهرا(س) @azchashmenarges
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"هوالحبیب" (یادبود سومین سالگرد شهادت عزیز دل آزادگان جهان؛حاج قاسم سلیمانی) عزیز من! پری رویم! قرارم! کجا ماندی که من چشم انتظارم؟! به آن گُل بوسه های انفجارت بیا آتش بکش دار و ندارم... بسوزان آن چنان که محو گردد نمانَد ذرّه ای گرد و غبارم برای عشق،جان دادن چه زیباست! خدا را شکر... جان آمد به کارم تمام آرزویم دیدنت شد... پس از سی سال، گشته بخت یارم رقیبان از میان برداشتم تا بسنجی با عیّارت اعتبارم به پیغامِ عزیزت دل سپردم تو می آیی... همه ایل و تبارم سلام ای مرگ خونینم؛شهادت! چقدر این لحظه را من دوست دارم. برگرفته از ( دل نوشته ی شهید سلیمانی چندماه قبل از شهادت) @azchashmenarges
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"برای منظومه چشم هایش" چشمش خُمار از باده نوشی های پنهان بود جامَش پُر از عرفان آن پیر جَماران بود دیباچه ی منظومه ی عشقی است سی ساله چشمان او دیوان شعری از شهیدان بود خسته است عمری را دویده باز جامانده چشمش غزالی خسته امّا مشک افشان بود بر دوستان صبح امید و آرزومندی بر پاره ی جان شهیدان او "عموجان" بود در آیه ی چشمش " اَشِدّاءُ عَلَی الکُفّار" جنگیدنش در معرکه تفسیر قرآن بود از چشم او از کربلا تا قدس راهی نیست از چشم او ایران حریم امن ایمان بود آن نورچشمی که زمان داغش نمی کاهد یک قطره از یادش برای شهر باران بود چشمی که حالا مستی اش در شهر پیچیده چشمی که آرام است...چشمِ "مرد میدان" بود @azchashmenarges
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دیباچه ی منظومه ی عشقی ست سی ساله چشمان او دیوانی از شعر شهیدان بود. یادش گرامی و راهش پر رهرو باد.🌿 @azchashmenarges
آیینه در آیینه ؛ هزاران شده است آغوشِ دو ابر ، خیس ِباران شده است پرهای دو ققنوس به هم خورد و از آن هم شعله دل عراق و ایران شده است @azchasmenarges
مگر می شد فراموشش؟! حبیبِ بین آغوشش که گر مِی رفته از دستش نیفتاده است از جوشش !