eitaa logo
سرباز نبرد نرم
1.2هزار دنبال‌کننده
990 عکس
370 ویدیو
45 فایل
چقدر معبر شهادت این روزها سخاوتمند شده است. #یادت_باشد #تجربه #دلنوشته #تحلیل #مطلب #شطح #نیایش #ستایش #شهدا #انقلاب_اسلامی #چیستان_معمولی #چیستان_فلسفی لطفا اگر ابهامی هست نگذارید تل‌انبار شود. نویسنده ✍ @darentezareaanlahzeh
مشاهده در ایتا
دانلود
یک اشتباه رایج گناهکاران این است که فکر می‌کنند حالا که مرتکب معصیت شدند، باید تا ته آن بروند، در حالی که چنین نیست و گاهی از اوقات توقف در یک گناه و به انتها نرساندن آن به خاطر حفظ حرمت خدا، یک سیلی آبدار به شیطان است، نمونه‌اش کاری که زنان کم حجاب ما با پدیده‌ی تهاجمِی کشف حجاب کردند و با اینکه در تصورشان زمینه‌ی محو کامل حجاب را می‌دیدند، تن به فراموشی سپردن حجاب حضرت زینب ندادند. من که خدا نیستم ولی فکر می‌کنم همین عملشان، با دعای حضرت ولی عصر، زمینه ساز تحولی هدایت‌ساز در وجودشان خواهد شد. @snn313
اگر به ما خبر دهند که در کشورمان، روزانه هزار نفر، هزار شاخه‌ی گل را زیر پا له می‌کنند، چه حالی پیدا می‌کنید!!!؟ یا اینکه روزانه هزار جوجه‌ی یک روزه را زنده زنده دفن می‌کنند! خوب است بدانید که در همین کشور روزانه همین تعداد غنچه‌ی انسان توسط کسانی که لباس باغبانی این گل‌ها را پوشیده اند پرپر می‌شوند. آما روزانه هزار سقط جنین غیر قانونی در کشور نباید تکانمان دهد!؟ نباید اشکمان را جاری سازد!؟ نباید کاری کنیم!؟ سخنی، صدایی، فریادی، خواهشی، تمنایی! همینطور مسئله را رها کنیم هر چه شد شد! پس حرف خدا چه می‌شود که فرزندانتان را به خاطر ترس از گرسنگی نکشید. لطفا به عنوان کمترین کار، این مطلب یا مشابهش را منتشر کنید. @snn313
قضاوت نکردن افراد یک اصل بسیار مهم در روابط اجتماعیِ انسان‌ها است؛ فقط خداست که به کنه ذات و نیت و شرایط افراد آگاهی دارد. @snn313
ما خودمان را از خدا جدا می‌بینیم، خدا که خودش را از ما جدا نمی‌بیند، و مگر این است که ما محصول «نفخت فیه من روحی» هستیم. خب همین خدا گاهی از بنده‌اش حیا می‌کند، مطلبی را مستقیما به او بگوید، آخر تا سلامتی او را با کرامت آفریده است ولی خب چه باید کرد، اگر بنده نیاز به ادب داشت چه!؟ خدا که نمی‌تواند بی‌تفاوت باشد، خب می‌آید چه کار می‌کند؟ مثلا توفیق نماز شب را از او می‌گیرد؛ و از این جور چیزها. و اینجا نوبت بنده است که خودش را جمع و جور کند و لین تلنگر مهربانانه را به جان بخرد و سرمایه‌ی عقلش کند و به راه برگردد. الهی لاتؤدبنی بعقوبتك و لاتمکر بی فی حیلتك @snn313
این کتاب، هنوز به صفحه اولش نرسیدم، اشکم را جاری ساخت، خدا به خیر کند، که در ادامه چه می‌خواهد بکند. @snn313
چقدر خوب که خدا به ما قدرت فکر داده تا بتوانیم واجبات و حرام‌های عقلی را بفهمیم و در تحیر تقسیم‌بندی احکام به شرعی / اخلاقی نمانیم و آنها را فقط با شاخصه‌ی الهی و غیر الهی بودن ببینیم. وقتی انسان عقلش را به کار بگیرد با «اصحاب سبت» محشور نمی‌شود، عضوی از خوارج نمی‌شود و جزو قتله‌ی کربلا نمی‌شود. ـ راستی یک سوال: «توبه‌ی توابین بعد از، ‌واقعه‌ی عاشورای ۶۱ هجری، از کدامین گناه بود!؟» لطفا روی این سؤال فکر کنید، و جواب دهید. @snn313
وقتی متن دعاهایی که از سوی حضرات معصومین به عنوان تعقیب نمازهای یومیه از نظر می‌گذرانم متوجه میشوم واقعا چقدر دقیق به نیازهای فردی و اجتماعی انسان توجه شده است. در واقع ادبیات بندگی را از الف تا انتها باید از این متون مقدس به دست آورد، کاش اینجا مجال تطبیق بود. گفتنی است همین هدف یعنی تعریف بندگی و طاعت در مهندسی نوافل به چشم می‌خورد. @snn313
نقطه‌ی مقابل بصیرت‌داشتن، ببخشید ببخشید خنگ بودن ا‌ست. بعضی از تحلیل‌ها و نظرها را که آدم می‌خواند انگار یک مورچه‌ی بزرگ را ازداخل قوطی رنگ بیرون آورده باشند و رهایش کنند روی کاغذ. دریغ از ذره‌ای فهم و عقلانیت. درست است که در این نوشته به شخصی یا مطلب خاصی اشاره نکردم ولی دلم که خنک شد. @snn313
عزیزانم، سرورانم، دوستانم، خواهرانم،برادرانم، فرزندانم! شما را به خدا هر پیامی را که به دستتان می‌رسد، فوری برای دیگران نفرستید. مگر مجبورید!؟ اگر این پیام‌ها حاوی مطالب نادرست باشد و تاثیر منفی بر جامعه داشته باشد، حتی اگر مطلع نباشید، عواقبش دامنگیرتان می‌شود‌. @snn313
به نظر شما اشکال اساسی محتوای این تابلو چیست!؟ (با جایزه) # سرباز_نبرد_نرم @snn313
السلام‌علیكم یا أهل‌ الکرامة علیهم السلام دعاے کمیل حاج‌آقاےضیایے پنجشنبه۴خرداد، ساعت ۲۳ قم. میدان امام، بلوار کارگر، خیابان شهید سهیلی، کوچه۹، پلاک۶ 📚 زیارت عاشورای هفتگی http://eitaa.com/joinchat/3080257552C5f35e5d439
هدایت شده از سید بهاءالدین ضیایی
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سرباز نبرد نرم
دعای کمیل ☘ حجه الاسلام ضیائی
باز جمعه شد و ما حتی دلمان پر نمی‌زند برای آمدنت. انگار نه انگار امامی سال‌ها رفته. دلهایمان سنگ شده، زندگی‌هایمان ننگ شده، فکرهایمان منگ شده، دلمان برای همه چیز جز او، تنگ شده. از بس که زندگی‌هایمان از رنگ امام خالی‌ست، تو خود حدیث مفصل بخوان که دلهایمان چه حالی‌ست. ذکر روز شنبه چه ماشینی ذکر یکشنبه کجا وام می ‌دهند ذکر دوشنبه ای جان طلا بالا رفت ذکر سه شنبه ای وای بورس فرو افتاد. ذکر چهارشنبه فلان اداره آشنا داری ذکر پنحشنبه امان از این گرانی ذکر جمعه خر و پف و خواب این شده برنامه روزانه‌ی یک شیعه، تازه من کم گفتم. چقدر باید خجالت بکشد یک شیعه. @snn313
بحران جمعیت در کشور و کاهش زاد و ولد، قبل از اینکه ریشه‌ی اقتصادی داشته باشد ریشه‌ی اعتقادی دارد. جای تفکر توحیدی و باور رزاقیت و مدبر بودن خدا، در همه عرصه‌های جامعه خالی‌ست. @snn313
وقتی که تاریخ دفاع مقدس را می‌خوانی، انگار که داری روضه می‌خوانی، کربلای چهار که بماند دیگر، روضه‌ی مکشوف. @snn313
وقتی با بعضی از غیر انقلابی‌‍‌ها و غیر حزب اللهی‌ها هم صحبت می‍‍شوم، می‍بینم چقدر نقاط مثبت انقلاب و نظام را خوب بلدند، اگر چه از جایگاه تفاوت دیدگاهی و اعتقادی نقدهای جدی هم دارند. @snn313
هیچ حاجتی نیست که روا نشود، اگر میان روضه بغض مادری بشکفد، اشکی بغلطد روی گونه، بچکد روی دامن. یک بسته هدایت ناب از سمت ضریح بدهند به مادر، بگویند بده این را به دخترت. تا دوباره جوانه زند بشود انیس مادر. هدایت دور نیست. @snn313
یعنی حتی جواب سلام‌های مریض را ندادن. @snn313
غیرتمند کسی است که اگر موقعیت غیرت‌ورزی پیش آمد علاوه بر آن از عمرش هم کاسته شود. @snn313
انتظار فصلی از زندگی است، مثل فصل امتحان، هیجان انگیز و دلهره‌آور، راه برون رفت از آن امید است و آمادگی و باز انتظار. @snn313
اگر خوردن یک خوراکی نوبرانه‌ی گران‌ قیمت را جلوی دیگران بد می‌دانیم، آیا تن و روی آراسته و پیراسته را مقصد نگاه‌های بیگانه کنیم شرط انصاف است!؟ @snn313
از کلاس آموزش حجاج که با اتوبوس از ساری به قم بر می‌گشتم راننده اتوبوس قبل ازحرکت نزد من آمد و گفت آقا سید وقتی به ترمینال بابل می‌رسیم، موسم اذان مغرب است، من در دفتر تعاونی برای نمازخواندن شما کارتن پهن می‌کنم تا در فرصتی که مسافران جدید سوار می‌شوند، شما توفیق نماز اول وقت را از دست ندهید؛ من از بیان محبت‌آمیزش تشکر کردم. و روی صندلی تک خودم طبق بلیط نشستم و اطرافم صندلی‌های خالی بود که معلوم بود مربوط به مسافرانی است که قرار است از ترمینال بابل سوار اتوبوس شوند؛ اما این همه‌ی ماجرا نبود. هنگامی که ماشین حرکت کرد یک بانو با مانتو روسری آمد و پس ازسلام و علیک و قبل از اینکه بنشیند به من گفت حاج آقا من راننده دوم اتوبوس هستم و از تهران به بعد را من رانندگی می‌کنم. شنیدم آقای راننده به شما گفتند بابل روی کارتن نماز بخوانید، هر چه خواستم بگویم لازم نیست روی کارتن نماز بخوانید، من سجاده و مهر همراهم هست؛ وقتی رسیدیم، آن را خدمت شما تقدیم می‌کنم، خب طبیعی بود که از لطفشان تشکر می‌کنم. این گذشت و این بانو روی صندلی خودشان نشست و مشغول تلفن شد، شنیدم که می‌گفت «ببین مسئله‌های آسونشو حل کن، بقیه سؤالات رو فردا که میام خونه، راهنماییت می‌کنم» چه زیبا انگار که مادر بود. بالاخره پس از طی مسیر اتوبوس به ترمینال بابل رسید، راننده در حال دستی کشیدن بود که بانوی داستان فورا رفت و کیف مخصوصی را که پشت صندلی راننده بود بیرون آورد و جلوی همه مسافرین بسیار مودبانه آن را به من داد گفت: «حاج آقا داخل این کیف سجاده، مهر تربت و یک مهر سنگی است؛ لطفا مهر سنگی را به من بدهید، وارد دفتر شدیم بانو رو به متصدی دفتر کرد و ‌گفت: «حاج آقا اینجا نماز می‌خوانند آن آقا هم گفتند بفرمایید. جهت دقیق قبله را پرسیدم، سجاده را انداختم روی زمین و نمازم را بستم، چند ثانیه‌ای نگذشت که دیدم صدای پهن کردن کارتن می‌آید، اخساس کردم که کسی به من اقتدا کرده است، نمازم که تمام شد دیدم بانوی راننده هست که با مهر سنگی روی کارتن نماز می‌خواند. واژه‌ها بود که در ذهنم تاب می‌خورد؛ من، روحانی، سید، هفتاد ساله، مجتهد، اینجا، اتوبوس، مانتو، روسری، بانو، مادر، ادب، ایثار، نماز، کارتن، اقتدا... نه خواب نبودم بیدار بودم. با خودم گفتم کاش دوربینی بود و این لحظه‌های ناب بندگی یک زن را، ادبش را و ایثارش را ثبت می‌کرد و در شبکه‌های اجتماعی منتشر می‌شد تا با این کار شکوه انسان را فریاد می‌زدیم، انسان فرزند آدم، که پس از هبوط پدر، دوباره تقلای پرواز می‌کند، راضیةً مرضیة، فادخلي في عبادي و ادخلي جنتی. موقع سوار شدن اتوبوس، راننده‌‌بانو پایین رکاب بود، با اینکه جای دخترم به حساب می‌آمد، خواهر خطابش کردم و به او گفتم: چهل سال است برای ترويج دین نفس می‌زنم ولی شما امشب با خلق این صحنه زیبا، به اندازه چهل سال تبلیغ من، دین خدا را تبیلغ نمودید. برخلاف اسمم به هیچ وجه قادر بر تشکر از شما نیستم ولی قول می‌دهم در مقابل قبر مطهر رسول‌الله و هنگام زیارت ائمه‌ی بقیع به نیابت از سرکار سلام بدهم و در مکه بعد از انجام مناسک برایتان هفت بار کعبه را طواف ‌کنم. بانو در پاسخم گفت «آنچه را انجام دادم وظیفه دینی من بوده‌است ولی از اینکه شما از منی که نمی‌شناسید نیابت می‌کنید معلوم می‌شود لطف خدا شامل حالم شده است» و بسی مؤدبانه از من تشکر کرد و می‌دانم هزار برابر من خدا را شکر کرد. 📚 اصل خاطره از استاد سید محمدتقی قادری است که در بیست و دوم اردیبهشت ماه ۱۴۰۲ برایشان اتفاق افتاده است. ❗️سرباز نبرد نرم، با اندکی تصرفات ادبی اقدام به باز نشر آن نموده است. همچنین اصل خاطره که به قلم استاد هست در بایگانی کانال سرباز نبرد نرم موجود است. @snn313
درمان قطعی و فوری آفت دهان با آفتین‌ژل الهی هیچ وقت دچار آفت دهان نشوید، یکی از عزیزانم که دچارش شدند با مصرف این ژل آنی خوب شدند. @snn313
کشف داروی ضد مرگ به دنبال استقبال زایدالوصف از معرفی داروها در این کانال به زودی داروی ضد مرگ به همراه تصویر معرفی می شود. @snn313