eitaa logo
مکتب خونه‌ حاج فِصال
9هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
422 ویدیو
17 فایل
کانال اصلی @mohammadi2i کانال پشتیبان @roheezdevaji
مشاهده در ایتا
دانلود
وقتی میخوام از موکب یا ایستگاه صلواتی آب،چای یا شربت بگیرم. نمیدونم چرا یه همچین تصویری میاد تو ذهنم........😒😫🤢 اعتمادکنم یعنی😶‍🌫 😨😬🙄
اقای محمدی دلم خیلی گرفته بود خیلی یهویی یه اقایی از راوی های اونجا صدام کرد و اینو بهم داد گفت یادگاری علقمه از طرف شهدای غواصِ اینجا به شما گفتن صداشو درنیار کلا هم یدونه دارم اینم خدمت شما همینجوری دلمون پیششون میمونه اینجوری ک بیشترم وابستشون شدم اونم دقیقا زمانی ک خیلی گرفته بود حالم مثل یه معجزه شد که دارن بهم میگن حواسمون بهت هستا🤭🤗 خیلی مظلومن شهدای غواص🥲
آقای محمدی اولین غذای راهیان نور کاملابهداشتی وباقاشق وچنگال بماندکه دقایقی بعدازعکس قاشقه شکست وبه فلاکت افتادم😅
لازم به ذکره آقای محمدی به دخترا میگید اشپزی یاد بگیرن به پسرام بگید حداقل تعمیرات جزئی خونرو یاد بگیرن 😐 شیر آب چکه میکنه یه اونو بلد نیستن درست کنن
وای آقای محمدی چرا مادر من انقدر سوتی میده 😬 همسایمون اومد کلید داد گفت هر وقت پسرم اومد اینو بدین بهش مامانمم اومد تعارف کنه گفت خیلی دوستش دارم مثل پسرم می‌مونه دخترمم خیلی دوسش داره😶‍🌫😐😂 مادر من چرا از من مایه میزاری من فقط به چشم برادری یه بار گفتم خیلی پسر خوب و مودبیه چون خیلیم از من کوچیکتره وگرنه همینشم نمیگفتم😢 ☹️
چرا در مورد هر چی حرف می‌زنیم آخرش این میشه؟ تنهایی چه بر سر ما آورد آقای محمدی😂🤦‍♂ عقاب بالاسر و اسارت عزت‌مندانه‌ام آرزوست
سلام یه خانومی راجع به خواب شون گفتن منم گفتم از خوابم بگم. یه شب خواب دیدم با خانواده رفتیم یه جای سرسبز برای تفریح، بعد یه سری آقا داشتن کار جهادی میکردن و یه خونه ای میساختن، من داشتم میرفتم طرف خانواده که شونم خورد به یکی شون ، وقتی طرفو دیدم اوف نگم چی بود😂 یه بور با قد و هیکل متناسب که اونم از من خوشش اومد😂 خلاصه صب پاشدم رفتم سرکار، ساعت ۱۰ یا ۱۱ بود گوشیم زنگ خورد، خواستگار بود! بعد یه مدت طولانی خواستگار نداشتن دقیقا شبی که این خواب و دیدم برام خواستگار پیدا شده بود😂 و شرایطش خیلی خیلی به من و خانوادم میخورد، یه قرار ملاقات گذاشتیم، منم به شدددددددددت معتقد بودم این همون پسریه که تو خوابمه 😂 همش امید داشتم همون شکلی باشه. هعی. امان از دل شکسته😂 یجوری خورد تو ذوقم که نگم . انگار که عکس طرفو نشونم دادی بعد یکی دیگه رو جلوم آورده باشی😂 چهره اون آقا ایرادی نداشتا ذهنیت من ایراد داشت. وقتی منتظر یه چیز دیگه ای نمیتونی چیز دیگه ای قبول کنی
آقای محمدی کلی جوجه پنبه ای پیداکردم میخواستن خودشونوبندازن توفرات ازبی عقابی نجات پیداکنن😅 شایدم قصدمهاجرت به عراقوداشتن🤔
5.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سلام آقای محمدی اینم فیلم مراسم عقد ۲ تا از خادم های هویزه است که چند شب پیش برگزار شد و این افرادی که وسط هستند دارند یکی از رسومات مردم اون مناطق را به جا میارن ولی با رقص بچه های شهری اونو قاطی کردند و واقعا اوضاع عجیب و غریبی بود و شما باید اونجا می‌بودی و سم زدایی مینمودید. فانتزی های تازه ای در آنجا برای افراد به وجود اومد.