eitaa logo
صبحانه ای با شهدا
3.9هزار دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
3.8هزار ویدیو
2 فایل
🌷سعی‌داریم‌هرروزباهمراهی‌شما ومددشهیدان‌به‌معرفی‌شهدابپردازیم. 📌مجوزاستفاده‌ازمطالب‌کانال 1️⃣ذکرصلوات 2️⃣عدم‌استفاده‌ازلوگودرتصاویروفیلم‌ها، به‌جهت‌نشربیشترمطالب https://t.me/sobhaneh_ba_shohada :تلگرام📲 👤ارتباط‌باادمین: @hosseinzadehfazl
مشاهده در ایتا
دانلود
مداحی_آنلاین_هوا_هوای_بی_قراری_مهدی_رسولی.mp3
6.06M
با تو زنده ‌هستم کاشکی با تو من بمیرم سینه زن بمونم آقااا....سینه زن بمیرم 🎤 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📌 فرمانده ای که جانباز ، اسیر و آزاده شد و دوباره جانباز و در نصر چهار شهید شد 🔹️ حکایت سردار رشید اسلام، شهید مجید داودی راسخ فرمانده گردان حضرت زهرا (س) لشکر ۱۰ سیدالشهدا (ع) بسیار شنیدنی است ◇ مجید یکبار در عملیات خیبر مجروح و به اسارت بعثی ها در می آید و سال ۱۳۶۴ آزاد و در سال ۱۳۶۶ در عملیات نصر ۴ به شهادت می‌رسد. ◇ شهید داودی راسخ متولد سال ۱۳۴۳ قرچک ورامین و بزرگ شده شهر ری است ◇ مجید قبل از پیروزی انقلاب توسط ساواک دستگیر و به زندان باغ‌شاه منتقل می‌شود و با شروع جنگ تحمیلی به‌ عضویت سپاه پاسداران درآمده و در عملیات‌های بزرگی چون فتح‌المبین و بیت ‌المقدس شرکت می‌کند ◇ در عملیات خیبر در حالی که فرماندهی یکی از گروهان ‌های گردان قمر بنی هاشم (ع) از تیپ سیدالشهدا (ع) را به عهده داشت پس از ساعت ‌ها جانفشانی در حالی‌ که به شدت مجروح شده بود به اسارت نیروهای بعثی درآمد. ◇ سرانجام در سال 1364 به ‌دلیل مجروحیت شدیدی که داشت توسط صلیب سرخ و به همراه برخی اسرای مجروح آزاد و به میهن برگشت. ◇ با بهبودی نسبی پاهایش دوباره راهی جبهه‌ها شد و در کنار یاران دیرین در عملیات های کربلای ۵، کربلای ۸ ، عملیات نصر ۴ و ساير عملیات هاحضور داشت که ورود دوباره مجید همسنگران دیروزش را به وجد آورده بود. 🔻 سرانجام فرمانده گردان حضرت زهرا (س) در عملیات نصر ۴ در تیرماه ۱۳۶۶ در منطقه عملیاتی ماووت عراق به توفیق شهادت نایل آمد. 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada 🔻 با کلیک بر روی آدرس زیر ما را در صبحانه ای باشهدا دنبال کنید: https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671
19.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌 «شهیدها همیشه کمکم می‌کنند، ولی باید ببرنم» 🔹 صمیمیت سردار شهید حاج قاسم سلیمانی را با پدر و مادر شهیدان محمدی پور؛ (حسین و حاج علی محمدی پور) و احترام متواضعانه او به جمعی از رزمندگان دفاع مقدس را ببینید... ◇ و در ادامه صحبت سردار راجع به کمک همیشگی شهدا به وی و درخواست مؤکدی که او از دوستان شهیدش داشت. 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada
37.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌 ما رفتیم جبهه، جبهه شد دانشگاه! 🔹️ اینجا برف شادیه و ما توی این قسمت نشستیم پای صحبت دو تا از جوونای قدیم که از قضا جانباز هم هستن تا برامون از جبهه بگن ◇ قسمت ششم تفاوتش با بقیه قسمت‌ها اینه که ما مهمون یسری از بچه‌های با صفای شهر شاهرود بودیم 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada 🔻 با کلیک بر روی آدرس زیر ما را در صبحانه ای باشهدا دنبال کنید: https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 ارادت به امام حسین(ع) زبانزد بود. 🔹️ حاج محمد رضا طاهری: سید محمد ؛ ایام محرم برای معالجه به انگلستان اعزام شده بود. 🏴 نصب پرچم عزای ارباب در اتاق بیمارستانی که در لندن بستری بود ؛ پروفسور و پرستاران آنجا را متحول کرده بود. 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada 🔻 با کلیک بر روی آدرس زیر ما را در صبحانه ای باشهدا دنبال کنید: https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671
📌 شهید لاکچری و شیک پوش تبریزی 🔹️ تبریز امروز شاهد تشییع شهیدی بود که از آن جوان‌‌های امروز مارک‌پوش و عطرزده و البته دکتری بود که جانش را داد برای شهرش و عزای حسینی. ◇ پدر شهید مدافع امنیت امیر حسین پور : این پسر آنقدری خاص بود که هر چقدر هم بگویم باز هم ناگفته‌های زیادی می‌ماند! ◇ همیشه می‌گفت: می‌خواهم مدافع حرم شوم! آن موقع‌ها کم سن و سال بود و اجازه ندادم؛ ◇ مدام می‌گفت: کاش در کربلا شهید شوم. ◇ وقتی از پایگاه به امیر زنگ زدند که انگار چند نفر می‌خواهند بنرهای امام حسین(ع) را که به مناسبت محرم در میدان ساعت نصب شده است را آتش بزنند، طاقت نیاورد، لباس رزم پوشید و رفت. ◇ می‌گفت: نابرادرها به امام حسین(ع) زورتان نمی‌رسد به جان بنرهایش افتاده‌اید؟ ◇ پسرم دست خالی بود! آن نابرادر چند ضربه به او زد و چاقو به یکی از چشم‌هایش زده بود که شدت جراحت به قدری زیاد بود که بعد از ۴ روز به شهادت رسید همان آرزویی که داشت. 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada 🔻 با کلیک بر روی آدرس زیر ما را در صبحانه ای باشهدا دنبال کنید: https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671
🏴 دوباره بیرق مشـکی به‌دست می‌گیریم ، زنیم به سینه که آمد مُحـرمِ حسیـن ... 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada 🔻 با کلیک بر روی آدرس زیر ما را در صبحانه ای باشهدا دنبال کنید: https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671
🏴 ◇ سفره‌ی هرکس که با عشق تو، دمخور می‌شود ◇ دائما از لطف ″زهرا مادرت″، پُر می‌شود 🔹 موقعیت الوارثین سال ۱۳۶۶ رزمندگان گردان تخریب لشکر۱۰ سیدالشهداء 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada
📌 ماجرای درخواست میرزا جواد آقا تهرانی از شهید برونسی برای نماز 🔹️ مرحوم آیت الله میرزا جواد آقا تهرانی، جبهه زیاد تشریف می‌آوردند. ◇ شبی که برای سخنرانی به تیپ امام جواد (ع) آمده بودند؛ موقع نماز که شد، قبول نمی‌کردند امام جماعت باشند. ◇ خیلی اصرار کردیم که دلمان می‌خواهد یک نماز به امامت شما بخوانیم اما قبول نمی‌کردند. ◇ شهید برونسی عرض کرد: حاج آقا جلو بایستید، ◇ ایشان فرموند: اگر شما دستور دهید ، می روم. ◇ شهید برونسی گفت: من کوچک‌تر از آنم که دستور بدهم، از شما خواهش می‌کنم ◇ فرمودند: نه خواهش شما را نمی‌پذیرم. ◇ بچه‌ها به برونسی گفتند: بگو دستور می‌دهم تا ما به آرزویمان برسیم. ◇ شهید برونسی به ناچار با خنده گفت: حاج آقا دستور می‌دهم شما بایستید جلو! ◇ میرزا جواد آقا فرمودند: چشم فرمانده عزیزم! نماز با سوز و حال عجیبی همراه با اشک خوانده شد. ◇ بعد از نماز با چشمان اشک‌آلود خطاب به شهید برونسی فرمودند: مرا فراموش نکنی! جواد را فراموش نکنی! ◇ شهید برونسی ایشان را در آغوش گرفت و گفت: حاج آقا شما کجا و ما کجا؟ شما باید به فکر ما باشید و ما را فراموش نکنید! ◇ میرزا متواضعانه فرمودند: تعارفات را کنار بگذارید، فقط من این خواهش را دارم که جواد یادتان نرود؟! حتما مرا شفاعت کن. 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada 🔻 با کلیک بر روی آدرس زیر ما را در صبحانه ای باشهدا دنبال کنید: https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671