📌 نوید برای مادرش تاج مادرشهیدی طلب میکرد
🔹️ در مورد محبت و احترام خاص شهید نوید صفری به مادر بزرگوارشان می گویند:
◇ همیشه با خوشحالی می گفت: مادرم در حق من مستجاب الدعوه است، هروقت کارم گیر میکنه، زنگ میزنم و به مامان میگم دعام کنه، کارم درست میشه…
◇ می گفت: گاهی به ویژگی های مادرم که فکر میکنم، می بینم یک سری چیزا خدا تو وجودش قرار داده، یک سری ویژگی ها داره که لیاقت مادر شهیدشدن رو داره…
◇ بهشت زهرا که میرفت ملتمسانه می گفت: شهدا دعا کنید شهید بشم، مادر منم مثل مادرِ شما تاج مادر شهیدی سرش بگذاره و روز قیامت بین همه مادرا پیش حضرت زهرا (س) سربلند باشه…
◇ نوید خیلی مادری بود و هست. اصلا شهدا همه مادری اند...
#شهید_نوید_صفری
#شهید_مدافع_حرم
#تاج_مادر_شهیدی
🔹️ صبحانهای باشهدا
@sobhaneh_ba_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
| #استوری_کلیپ | مثل کوه استوار
📌 شهیدی که رهبری از کسب رضایت برای شهادت او سخن گفت
🔹️ رهبر معظم انقلاب: در شرح حال یکی از همین شهدای [مدافع] حرم خواندم که به همسرش میگوید شما راضی نبودی من شهید بشوم، شما نمیگذاری من شهید بشوم؛ التماس میکند به همسرش که تو راضی بشو تا من شهید بشوم. دنیای مادّی معنای این حرفها را نمیفهمد، درک نمیکند. این روحیه و این اعتقاد است که جوانِ مؤمنِ انقلابیِ ما را در مقابل حوادث، مثل کوه استوار نگه میدارد. ۱۳۹۷/۰۹/۲۱
🔻همسر شهید مصطفی صدرزاده در خاطراتش می گوید:
◇ خاطرم هست که بعضی وقتها مصطفی به من میگفت: شما راضی باش تا من بروم و شهید شوم، من هم قول می دهم تا تو را شفاعت کنم.
◇ من هم در جواب او می گفتم: اگر شما شهید بشوی من هم باید صبر کنم و مقام صابرین از شهدا بالاتر است وآن زمان است که من باید شفاعت شما را بکنم.
◇ اما اکنون می بینم که واقعا به شفاعت ایشان نیاز دارم. انگار این حرف ها یک تمرین و آمادگی بود که بالاخره این اتفاق افتاد و مصطفی شهید شد.
◇ بعد از مدتی مطمئن بودم که او مال این دنیا نیست و شهید می شود ، اما همیشه خودم را گول می زدم و می گفتم نه الان وقتش نیست و خیلی زود پرکشید و من حالا باید صبوری کردن را تمرین کنم
#رهبر_معظم_انقلاب
#شهید_مصطفی_صدرزاده
#همسر_شهید
🔹️ صبحانهای باشهدا
@sobhaneh_ba_shohada
27.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هیچ کشور دنیا چنین رهبری ندارد...
نظر جالب رجب صفروف
کارشناس روسی درباره رهبر انقلاب
🔹️ صبحانه ای با شهدا
@sobhaneh_ba_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚀 #فتــــــاح
- 400 ثانیه تا تل آویو
- 400 שניות לתל אביב
#امیرعلی_حاجیزاده
🔹️ صبحانه ای با شهدا
@sobhaneh_ba_shohada
صبحانه ای با شهدا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 کفشداری شهید مدافع حرم نوید صفری در حرم خانم حضرت رقیه سلام الله علیها
#شهید_مدافع_حرم
#نوید_صفری
🔹️ صبحانهای باشهدا
@sobhaneh_ba_shohada
42.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌 "تورا میخوانم" کاری از فرزند شهید نوری
🔹️ در ایام اعزام زائران حج تمتّع، علیرضا نوری فرزندشهید و خواننده انقلابی برای کبوتران حرم امن الهی، حجی با معرفت پایدار و ماندگار آرزو کرده و آهنگ 🎼 "تو را می خوانم" را به آنها تقدیم کرده است.
✍شعر : رضا نیکوکار
🎹 آهنگساز : سعید پورعلی
🎙 تهیه کننده و خواننده : علیرضانوری
◇ این کار ارزشمند درجه کیفی الف از مرکز شعر و موسیقی سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران را اخذ کرده است
🔹️ صبحانهای باشهدا
@sobhaneh_ba_shohada
صبحانه ای با شهدا
🚀 #فتــــــاح - 400 ثانیه تا تل آویو - 400 שניות לתל אביב #امیرعلی_حاجیزاده 🔹️ صبحانه ای با ش
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 تست موتور موشک ماهواره بر برای اولین بار توسط شهید طهرانی مقدم
🔹️ برای اولین بار در کشور تست موتورموشک ماهواره بر در سایت موشکی شاهرود توسط شهید طهرانی مقدم و همرزمان شهیدش که در سال ۱۳۸۹ با موفقیت انجام شد.
◇ صحنه هایی بسیار زیبا از سجده شکر و دعای متخصصان موشکی کشور در سایت شاهرود می باشد
🔹️ صبحانه ای باشهدا
@sobhaneh_ba_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 گردهمایی بزرگ دراویش و خواب مسئولین / هشدار خانواده شهید حدادیان
🔹️ هشدار خانواده شهید محمد حسین حدادیان به مسولین انتظامی وامنیتی کشور:
◇ اجازه ندهید حادثه گلستان هفتم خیابان پاسداران تهران بار دگر در خیابان ری تکرار شود
◇ دراویش مگر جنایت نکرده اند ؟
◇ دراویش مگر ۵نفر از فرزندانمان رابشهادت نرسانده اند؟
◇ دراویش مگر بیش از ۸۰نفر از عزیزانمان را مجروح نکرده اند؟
◇ چرا امنیت خیابان ری را به بهانه برگزاری مراسم این فرقه ضاله به آنها سپرده اید؟
◇ مسئولین محترم که خود را به خواب زده اید که این فرقه ضاله است.
◇ مماشات دیگر بیش از این جایز نیست .
◇ آیا مجددا باید شهید بدهیم تا اقدامی به عمل آورید؟
#شهید_محمد_حسین_حدادیان
🔹️ صبحانهای باشهدا
@sobhaneh_ba_shohada
📌 اگر قرار بود به اندازه ی توانمان آرزو کنیم
این ۵ نفر هیچ وقت نباید روی این پل
دیده میشدند و در مسیر آزاد سازی خرمشهر
به عنوان آخرین مدافعان شهر میرفتند،
◇ چرا که کلاشینکفهای تویِ دستشان و آرزوهایِ داخلِ مغزشان هرگز با توان رزمِ ما و دارایی های دشمن همخوانی نداشت...
◇ اظهارات این روزهای جواد ظریف
خیانتی بزرگ به تمدن ایران است،
◇ این اظهارات میکوشد
بی غیرت بودن
بی شرف بودن
مثلِ خودشان بودن
بی رگ بودن
و "در جمهوریِ اسلامی زیستن
اما قاجاری فکر کردن"
را نهادینه کند...
✍️ آقای تحلیلگر
#مقاومت
🔹️ صبحانه ای با شهدا
@sobhaneh_ba_shohada
🩸شهید آوینی :
🔹 «اگر سحر فرعونی توانست بر معجزه موسوی غلبه کند، آمریکا نیز خواهد توانست با تسلیحات پیشرفته خویش بر ایمان ما چیره شود!
قدرت حقیقی اینجاست، چرا که دست خدا با جماعتی است که بر محور حق گرد آمده اند.»
🔹️ صبحانه ای با شهدا
@sobhaneh_ba_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🩸شهید آوینی:
«سرّ پیروزی ما در جبهه های جنگ با ابر قدرت ها همین است که ما هرگز متکی به سلاح نیستیم.
🔹 اتکای ما به ایمان خود و امدادهای غیبی است که ایمان ما مجاری نزول آنهاست
◇ و اگر اینچنین نبود، پیروزی ما موکول به همپایی با قافله نظام اقتصادی و صنعتی غرب می شد.
◇ همانطور که ذکر شد، امروز حتی یادگارهای انقلاب اسلامی را نیز از کتاب های رسمی تاریخ شسته بودند!»
🔹️ صبحانه ای با شهدا
@sobhaneh_ba_shohada
🌷 #بسمربالشهداوالصدیقین
🩸شهادت مجروح حادثه برخوار اصفهان
🔹 سرباز حادثه برخوار اصفهان شب گذشته در بیمارستان به شهادت رسید.
◇ به گزارش پایگاه خبری شهدای فراجا، چهاردهم اردیبهشت ۱۳۰۲ ماموران گشت انتظامی اصفهان در حین گشت زنی و در درگیری با افراد شرور دچار سانحه شده که بر اثر این حادثه سرگرد مهدی یزدی به درجه رفیع شهادت نائل گشته،
◇ و سرباز همراه وی به علت جراحات وارده به بیمارستان منتقل می گردد که پس از گذشت بیش از یکماه در حالت کما شب گذشته شربت شهادت را نوشیده و به دوستان شهیدش پیوست.
◇ بر اساس این گزارش شهید مهدی رحیمیان مجرد و اهل اصفهان بود
#شهید_امنیت
#شهید_مهدی_رحیمیان
🔹️ صبحانه ای با شهدا
@sobhaneh_ba_shohada
🩸به یاد سردار شهید بدون مرز
#شهید_دیپلمات_حاج_رسول_حیدری
کوه باشی، سیل یا باران... چه فرقی میکند
سرو باشی، باد یا طوفان... چه فرقی میکند؟
مرزها سهم زمینند و تو اهل آسمان
آسمان شام با ایران چه فرقی میکند؟
قفل باید بشکند باید قفس را بشکنیم
حصر «الزهرا» و «آبادان» چه فرقی میکند؟
مرز ما عشق است هر جا اوست آنجا خاک ماست
سامرا، غزه، حلب، تهران چه فرقی میکند؟
هر که را صبح شهادت نیست شام مرگ هست
بی شهادت مرگ با خسران چه فرقی میکند؟
شعله در شعله تن ققنوس میسوزد ولی
لحظه آغاز با پایان چه فرقی میکند؟
🔹 سلام بر او که می گفت:
«جنگ ما، جنگ عقیده است
و جغرافیا و مرز نمی شناسد ...»
✍ شهید رسول حیدری
(اولین شهید بوسنی وهرزگوین )
◇ ولادت: ۱۳۳۹/۱/۱_ملایر
◇ شهادت : ۱۳۷۲/۳/۱۹_بوسنی هرزگوین
◇ مـسئولیت: دیپلمات
#شهید_جبهه_مقاومت
#ایام_شهادت
🔹️ صبحانه ای با شهدا
@sobhaneh_ba_shohada
صبحانه ای با شهدا
🩸به یاد سردار شهید بدون مرز #شهید_دیپلمات_حاج_رسول_حیدری کوه باشی، سیل یا باران... چه فرقی میکند
📌 شهید ایرانی جنگ بوسنی که بود؟
🔹️ صبحانه ای با شهدا
@sobhaneh_ba_shohada
صبحانه ای با شهدا
📌 شهید ایرانی جنگ بوسنی که بود؟ 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada
📌 شهید ایرانی جنگ بوسنی که بود؟
🔹 "رسول حیدری"، در فروردین ماه ۱۳۳۹ به دنیا آمد. وی تحصیلات ابتدایی خود را در ملایر و تحصیلات متوسطه را در اهواز به پایان رساند و در آنجا، با افکار انقلابی و اسلامی آشنا شد و پس از بازگشت به ملایر، در هنرستان فنی این شهر مشغول تحصیل و فعالیت های انقلابی و سیاسی شد.
◇ ″شهید حیدری″، بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، در سال ۱۳۵۸، به همدان رفت و به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد.
◇ او در سال ۱۳۵۹ به کمک جمعی از دوستانش، سپاه ملایر را شکل داد و با به عهده گرفتن مسئولیت واحد اطلاعات سپاه ملایر، به جذب نیروهای متعهد و انقلابی و دفع ضد انقلاب مشغول شد.
◇ وی در سال ۱۳۶۰ با معصومه برزگر ازدواج کرد که ثمره آن سه فرزند به نامهای؛ علیرضا، زینب و محمد مهدی بود.
◇ وی با شروع غائلهی کردستان، به آنجا رفت و به مبارزه با ضد انقلاب پرداخت. غائلههای پاوه، سریشآباد قروه و باینگان از جمله مبارزاتی بود که رسول نقشی فعال و تاثیرگزار در آنها داشت.
◇ در سال ۶۲ باز هم به سپاه همدان فراخوانده شد و مسئولیت اطلاعات شهر همدان بر عهده او گذاشته شد. این مسئولیت تا خرداد ۶۳ ادامه داشت.
◇ جنگ تحمیلی که شروع شد، "رسول” غرب کشور را انتخاب کرد. جایی که رزمندگان علاقه زیادی به جنگیدن در آنجا نداشتند و ترجیح می دادند در عملیات های جنوب کشور شرکت کنند. اما رسول هم غرب کشور را خوب می شناخت و هم روحیاتش به جنگ های نامنظم نزدیکی بیشتری داشت.
◇ وی تا پایان جنگ به مبارزه و عملیات شناسایی پرداخت و در سال های ۶۳ تا ۶۴ مسئول اطلاعات قرارگاه رمضان، ۶۴ تا ۶۵ فرمانده گردان برونمرزی قدس و از ۶۵ تا پایان جنگ تحمیلی و قطعنامه ۵۹۸ فرمانده تیپ نامنظم قدس را بر عهده داشت.
◇ "شهید حیدری”، پس از پایان جنگ تحمیلی، به ادامه تحصیل در رشته علوم سیاسی دانشگاه امام حسین (ع) پرداخت که سال آخر تحصیلات وی با آغاز حملات صربها علیه مسلمانان مظلوم بوسنی همزمان شد.
◇ او تحصیلات را ناتمام رها کرد و در سال ۱۳۷۱ بهعنوان دیپلمات جمهوری اسلامی ایران، برای دفاع از مردم مظلوم بوسنی به این کشور سفر کرد.
◇ وی بعد از هشت ماه خدمت به مظلومان بوسنی، در خردادماه ۱۳۷۲، به همراه رزمنده بوسنیایی "محمد آودیج” در جاده بین شهری ویسکو_زنیتسا، در کمین شبه نظامیان کروات (HVO) افتاد و به شهادت رسید.
#شهید_دیپلمات_حاج_رسول_حیدری
🔹️ صبحانه ای با شهدا
@sobhaneh_ba_shohada
صبحانه ای با شهدا
📌 شهید ایرانی جنگ بوسنی که بود؟ 🔹 "رسول حیدری"، در فروردین ماه ۱۳۳۹ به دنیا آمد. وی تحصیلات ابتدا
📌 شاید بعد از شهادتم خیلیها بگویند به خاطر پول رفت
🔹 خواب دیده بود. خواب دیده بود در سرزمینی غریب، رهبر مردمی غریب شده است. وقتی محمد او را بیدار کرد، حال غریبی داشت. بعد از نماز صبح روی ارتفاعات کردستان، در سجده خواب دیده بود؛
◇ همان سالهای شصت. محمد گفته بود تعبیرش شهادت در کشوری غریب است. حالا که سه بار برای رفتن رسول استخاره کرده بود و هر سه بار تعبیرش این بود:
◇ که دنیایش نه؛ اما آخرتش خوب است، یاد این خواب افتاده بود، خوابی که رسول ده سال پیش دیده بود و او تعبیرش کرده بود.
◇ موقع خداحافظی دست انداخت گردن عباس (برادر کوچکتر رسول) و بوسیدش و زیرگوشش گفت:
◇ «عباس، من برم شاید شهید شوم. مواظب مامانم باش.» و این را سه بار گفته بود.
◇ گفته بود: «شاید بعد از شهادتم خیلی حرفها بشنوید. شاید خیلیها بگویند به خاطر پول رفت. حواست باشد که این حرفها مامان را ناراحت میکند. مواظبش باش.»
◇ شب آخر بچهها را یکی یکی بوسید و بهشان گفت که فردا میرود سفر. گفت میخواهد برود بوسنی.
◇ همان شب خداحافظی کرد. صبح وقتی علیرضا و زینب بیدار شدند که آماده شوند و به مدرسه بروند، رسول در یکی از اتاقها پنهان شد. معصومه با تعجب پرسید:
◇ «نمیخواهی بچهها را ببینی و خداحافظی کنی؟» گفت: «نه معصومه جان، میترسم محبتشان نگذارد بروم.»
📚 برگرفته از کتاب «ر» نوشته مریم برادران
(«ر» روایت داستان زندگی شهید رسول حیدری)
#شهید_جبهه_مقاومت
🔹️ صبحانه ای با شهدا
@sobhaneh_ba_shohada