eitaa logo
صبحانه ای با شهدا
3.8هزار دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
2.9هزار ویدیو
2 فایل
🌷سعی‌داریم‌هرروزباهمراهی‌شما ومددشهیدان‌به‌معرفی‌شهدابپردازیم. 📌مجوزاستفاده‌ازمطالب‌کانال 1️⃣ذکرصلوات 2️⃣عدم‌استفاده‌ازلوگودرتصاویروفیلم‌ها، به‌جهت‌نشربیشترمطالب https://t.me/sobhaneh_ba_shohada :تلگرام📲 👤ارتباط‌باادمین: @hosseinzadehfazl
مشاهده در ایتا
دانلود
📌 روایتی از انهدام آمبولانس مجروحان 🔹️ هنوز آمبولانس چند متری دور نشده و حرف قاسم تمام نشده بود که در مقابل چشمان ناباور ما، گلوله‌ای مستقیم را دیدیم که از سمت چپ از تانکی عراقی شلیک شد و عجولانه از پهلو، از درِ عقب پشت راننده وارد شد و در حالی که وحشیانه از طرف دیگر خارج می‌شد، بدن‌های تکه‌تکه را که بعضی در حال سوختن بودند، هرکدام را به طرفی پرت کرد. ◇ با منهدم شدن آمبولانس و در پی آن آتش گرفتنش، امکان جلو رفتن نبود. جالب آن بود که راننده آمبولانس و پسرخاله‌اش که در کنارش نشسته بود، هر دو سالم به بیرون پرت شدند. ◇ اجساد شهدا در جاده پخش شدند و عراق از شادمانی زدن آمبولانس پر از مجروح، با خمپاره ۶۰ آن‌جا را زیر آتش گرفت، تا کسی نتواند جلو برود. ◇ یک آن از همان فاصله ۴۰-۵۰ متری، متوجه تکان‌خوردن‌های مشکوکی شدم. با خودم گفتم: امکان دارد کسی از آن‌ها زنده باشد و به کمک نیاز داشته باشد. ◇ بی‌خیال خمپاره‌ها شدم و با ذکر وجعلنا به طرف آمبولانس دویدم. ◇ کنارش که رسیدم، سریع روی زمین دراز کشیدم. سعی کردم در فرصت اندک، با چشمانم اطراف را بکاوم و هر که را زنده است، پیدا کنم. ◇ تنهای تنها، کنار آمبولانسی که می‌سوخت، دراز کشیده بودم، ولی هیچ ندیدم جز تکه‌های بدن که در حال جان دادن بودند؛ دست‌ها، پاها و سرهایی که به اطراف پاشیده شده بودند. ◇ آنچه از دور دیده بودم، چیزی نبود جز تکان‌های غیرارادی دست‌وپای قطع‌شده شهدایی که بدنشان متلاشی شده بود.» ◇ آمبولانس_شهدا 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 آمنه ، شیر زن ایرانی در دفاع مقدس 🔹️ ﺁﻣﻨﻪ ﻭﻫﺎﺏ ﺯﺍﺩﻩ یکی از ﺷﯿﺮزنان ﺟﺒﻬﻪ ﻫﺎﯼ ﺟﻨﮓ ﮐﻪ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭﯼ ﺍﻣﺪﺍﺩﮔﺮ، تکﺗﯿﺮﺍﻧﺪﺍﺯ، ﺁﺭﭘﯽﭼﯽ ﺯﻥ ﻭ ﻫﻤﺮﺯﻡ ﺷﻬﯿﺪ ﻫﻤﺖ، ﭼﻤﺮﺍﻥ ﻭ ﺻﯿﺎﺩ ﺷﯿﺮﺍﺯﯼ ﺑﻮﺩ . ◇ ﭼﻮﻥ ﺑﻪ ﺯﺑﺎﻧﻬﺎﯼ ﻋﺮﺑﯽ ﻭ ﺍﻧﮕﻠﯿﺴﯽ ﻣﺴﻠﻂ ﻭ ﺩﻭﺭه هاﯼ ﮐﺎﻣﻞ ﻧﻈﺎﻣﯽ ﻭ ﺍﻃﻼﻋﺎﺗﯽ ﺭﺍ ﮔﺬﺭﺍﻧﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺑﻪ ﻣﺎﻣﻮﺭﯾﺘﻬﺎﯼ ﺑﺮﻭﻥ ﻣﺮﺯﯼ ﺑﻪ ﺧﺼﻮﺹ ﻣﺎﻣﻮﺭﯾﺖ ﺑﻪ ﺑﻐﺪﺍﺩ ﻭ ﺷﻬﺮﻫﺎﯼ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﻋﺮﺍﻕ ﺍﻋﺰﺍﻡ ﻣﯽ ﺷﺪ. 🔹️ صبحانه‌ای باشهدا @sobhaneh_ba_shohada
صبحانه ای با شهدا
🩸 #شهید_بهروز_مرادی «ما دیوانه‌ی شهدا هستیم امان از آن روز که جنگ تمام شود و ما بمانیم ...» #اولی
🩸الیس الصبح بقریب، آیا صبح پیروزی نزدیک نیست؟! ◇ البته که نزدیک است ما به این پیروزی معتقدیم، زیرا خدا خود وعده آن را به ما داده است. «ان تنصرالله ینصرکم و یثبت اقدامکم.» ✍ 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada
📌 روشی بسیار جالب از شهید طهرانی مقدم برای نماز اول وقت 🔹️ قرار بود موشکی را در فضای باز تست کنیم. موقع تست باران گرفت. به حاج حسن گفتم: «بگذاریمش برای بعد.» ◇ او مخالفت کرد و گفت: «این تست باید الان انجام بگیرد حتی اگر نتیجه اش منفی باشد.» 🔸 اتفاقا نتیجه تست مثبت شد. بچه ها از خوشحالی همدیگر را در آغوش می گرفتند. حاج حسن مثل عادت همیشگی اش شروع کرد به خواندن دو رکعت نماز شکر. ◇ بعد از نماز شروع کرد برای بچه ها سخنرانی کردن. توی ذهنم بود که حتما می خواهد از پاداش نیروها برای شان بگوید؛ ◇ اما مطلب دیگری گفت: «بچه ها حالا که این تست با موفقیت انجام شده؛ یعنی خدا به ما نگاه کرده و به ما نظر دارد. پس بیاییم از این به بعد به همدیگر قول بدهیم، نمازمان را اول وقت بخوانیم.» ◇ بعداً فهمیدم با توجه به اینکه بعضی وقت ها در کارهایمان زمان را از دست می‌دادیم و معطوف کار بودیم و یکی از بچه ها به حاج حسن در خصوص توصیه به بچه ها برای نماز اول وقت سفارش کرده بود 🔻 البته همه فهمیدیم که حاج حسن این حرف را برای ما می گفت؛ وگرنه نماز او همیشه اول وقت بود. 📚 «با دست های خالی» بقلم مهدی بختیاری نشر یا زهرا (س) 🔹️ صبحانه‌ای باشهدا @sobhaneh_ba_shohada
صبحانه ای با شهدا
🩸الیس الصبح بقریب، آیا صبح پیروزی نزدیک نیست؟! ◇ البته که نزدیک است ما به این پیروزی معتقدیم، زیرا
🩸: همانطور که دشمن بر کفرش پایدار است ما هم باید بر ایمانمان پایدار باشیم.. 🔹 که این چنین کریه و جانی است، از به انقلاب حمله می کند. ◇ و آنها که این چنین ، ریاکار و دغل کارند از انقلاب، را نشانه رفته اند. ◇ در این میان ما می مانیم و یک مبارزه جانانه و همه جانبه ◇ عزیزان من، باید مبارزه کرد. باید دشمن را از میدان به در کرد. ◇ باید علف های هرز را از ریشه بیرون آورد و منطقه را کرد، تا مزرعه انقلاب از در امان بماند. ◇ کرکس ها و لاشخورها، در انتظارند تا روزی بر این انقلاب فرود آیند و هر کدام تکه ای را به یغما ببرند، ◇ و این ما هستیم که با مبارزه خود، آرزوهای آنها را به گور خواهیم فرستاد؛ و ان شاءالله همه این سختی ها، سپری خواهد شد. ◇ به جای پرداختن به منافع ، به منافع بپردازیم ◇ به جای دعوت به و ، دعوت به و کنیم ◇ به جای رندی و تهمت و افترا، دروغ و تقلب و خودخواهی؛ فداکاری و مردانگی و انصاف و مروت و مبارزه پیشه کنیم تا به یاری خدا نصرت و پیروزی حاصل شود. 📎 پ.ن تصویر: نفر وسط شهید بهروز مرادی ... 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada
49.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌 انتقاد شدید شهید بهروز مرادی به بی توجهی به و... 🔹 بخشی از آخرین سخنرانی شهید بهروز مرادی ساعاتی قبل از شهادت در اهواز ◇ چرا وضعیت شهر این طوری شده؟ ◇ چرا مسئولان بی خیالن؟ ◇ این از وضعیت مواد مخدر و این هم از بی حجابی ... ◇‌ یه خانمی اومد خرمشهر بهش گفتن این چه وضعیه اومدی بیرون ، گفت میخواستید آزاد نکنید شهر مال ماست...! 🩸بعد از این سخنرانی و انتقاد شدید شهید بهروز مرادی به مسئولین استان ، بهروز از طرف استانداری خوزستان برای پاره ای از توضیحات احضار شد ولی در جوابیه، سپاه خبر شهادت ایشان را داد. 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada
صبحانه ای با شهدا
📌 انتقاد شدید شهید بهروز مرادی به بی توجهی #مسئولین به #بی_حجابی و... 🔹 بخشی از آخرین سخنرانی شهید
◇ بعد از عملیات در مقر پرشین هتل، فرماندهان عالی ‌رتبه تقدیرنامه‌ای برای بهروز آوردند، بغض گلوش رو گرفته بود، ◇ گفت: این لیاقت بهروز نیست. این متعلق است به همه پابرهنه‌هایی که اینجا آمدند.... صحبت می‌کرد و بچه‌ها اشک می‌ریختند. 📚 منبع: کتاب پی کوجا میگردی آمو؟ 📎 پ.ن تصویر: وسایل شخصی و نظامی شهید بهروز مرادی در موزه دفاع مقدس خرمشهر 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada
صبحانه ای با شهدا
◇ بعد از عملیات در مقر پرشین هتل، فرماندهان عالی ‌رتبه تقدیرنامه‌ای برای بهروز آوردند، بغض گلوش رو گ
📌 بخشی از نامه شهید بهروز مرادی به خواهرزاده‌اش: 🔹 انقلاب‌ به‌ مانعی‌ بزرگ‌ (هواهای‌ درونی‌) رسیده‌ و برای‌ عبور از آن،‌ خیلی‌ها در گل‌ گیر کرده‌اند؛ ◇ و بلندپروازان‌ و دوراندیشان‌، به‌ سرعت‌ نور عبور کرده‌اند.گویی‌ مانعی‌ در بین‌ نبوده‌ و اکنون‌ در معراج‌، به‌ صف‌ سرخ‌ جامگان‌ پیوسته‌اند، ◇ و حریصان‌ و دنیاطلبان‌ چنان‌ درجا زده‌اند که‌ بوی‌ تعفن‌، محیط شان‌ را پوشانده‌ ◇ امروز خداوند نعمت‌ خودش‌ را شامل‌ حال‌ ما بندگان‌ نموده‌ و با اعطای‌ این‌ نعمت‌ بزرگ‌، همگی‌ در معرض‌ یک‌ آزمایش‌ الهی‌ قرار گرفته‌ایم‌. ◇ جنگ‌ به‌ پیش‌ می‌رود و نق‌زنهای‌ حرفه‌ای‌ درجا می‌زنند. ◇ جنگ‌ به‌ پیش‌ می‌رود و راحت‌طلبان‌ عافیت‌جو خودشان‌ را به‌ صندلی‌ حب‌ و جاه‌ طناب‌ پیچ‌ كرده‌اند؛ و در عزای‌ از دست‌ رفتن‌ آزادیهای‌ دمكراتیك‌ سینه‌ می‌زنند. ◇ جنگ‌ به‌ پیش‌ می‌رود و كاروان‌ سلحشوران‌ حماسه‌افرین‌، با گامهای‌ محكم‌، كرمهای‌ ریشه‌خوار را زیر پا له‌ می‌كنند و دلهای‌ ضعیف‌ را درون‌ سینه‌ها به‌ لرزه‌ وا می‌دارند. ◇ جنگ‌ به‌ پیش‌ می‌رود و مدعیان‌ دروغین‌ خلق‌، در پس‌ شعارهای‌ رنگ‌ و وارنگ‌، استفراغِ اربابانِ خود را نشخوار می‌كنند. 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada
صبحانه ای با شهدا
📌 بخشی از نامه شهید بهروز مرادی به خواهرزاده‌اش: 🔹 انقلاب‌ به‌ مانعی‌ بزرگ‌ (هواهای‌ درونی‌) رسیده‌
مطالب شهید بهروز مرادی ادامه دارد ... ان شاالله در روزها یا هفته های آینده در کانال ارسال میشود
تمام کسانی که ممکن بود رهبر بعدی ایران و جانشین آیت الله خمینی باشند شناسایی و توسط جوخه ی ترور به طرز مشکوکی ترور میشوند مطهری، خامنه ای و بهشتی انگار کسی این دستور را صادر کرده که اگر نتوانستیم بعد از انقلاب ۵۷ ایران را تجزیه کنیم و اگر بعید است که با کمک ارتش پنجم جهان (ارتش صدام در زمان خود) حکومت را کنار بزنیم و اگر بعید است که با متلاشی کردن ساختار حکومت (از طریق بمب گذاری های منافقین) در برابر صدامِ مسلح ، کاری از پیش ببریم لااقل آنهایی که میتوانند لیدرهای بعدی ایران باشند را حذف کنیم. بهشتی را با همین نگاه زدند و ایضا خامنه ای و دیگر گزینه ها را احمق ها غافل بودند از اینکه در ایران کشتی به دست ناخدا نیست اینجا سکان را خدا شخصا به دست گرفته است... ✍🏻آقای تحلیلگر 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 عیدی دادن شهید مدافع حرم حاج حمید مختاربند به رزمندگان فاطمیون در عید قربان سال ۹۳ 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اینقدر توانستم خودم را بسازم که اسیر القاب نباشم... شهید بهشتی 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada
📌 بدبین کردن چهره‌ی شهید بهشتی در بین انقلابیون و رزمندگان از طریق همسرشان 🔹 یک روز شایع کردند: همسر بهشتی آلمانی است و فارسی بلد نیست صحبت بکند و بچه هایش نیز همین طور. این شایعه در جبهه ها میان رزمندگان هم کارساز شده بود و حتی فرماندهان جبهه ها را نسبت به وی بدبین ساخته بود. در این میان بهشتی چه می توانست بکند؟ او طی سفری به جبهه ها مجبور شد همسرش را نیز با خود به اهواز بیاورد تا او در میان رزمندگان سخنرانی کند و آنها از نزدیک مشاهده نمایند که همسر بهشتی آلمانی نیست و فارسی هم خوب بلد است. 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 این مردم طرف خودشونن، طرف خاک شونن. دوست ندارن کشورشون تیکه تیکه شه... 🇮🇷 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 گزارش ویدئویی از بلوک بهسازی شده‌ی قطعه ۵۰ گلزار شهدای بهشت زهرا(س) 🔹 در طرح بهسازی چند نکته لحاظ شده است: ۱- رعایت ملاحظات رهبر انقلاب در مورد حفظ سنگ و حجله شهدا ۲- کسب رضایت و اجرای خواسته‌های خانواده‌های معظم شهدا ۳- مسطح‌سازی کف قطعه بدون آسیب زدن به سنگ مزار ۴- تعویض سقف‌های ناایمن، ناهمگون و غیراصولی ۵- ساماندهی و توسعه باغچه‌ها و فضای سبز ۶- اجرای روشنایی و نورپردازی در شب ۷- نصب نیمکت برای نشستن خانواده شهدا و زائران 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada
📌 🔹 می‌گفت: ترک و تنها گذاشتن ولی فقیه در حد شرک به خدا است. اگر ولی فقیه نباشد، اسلام به درد نمی‌خورد؛ ◇ می‌شود شبیه فرقه‌های انحرافی که راه را اشتباه رفتند. می‌گفت: شهدا برای ولایت فقیه رفتند. ◇ من هم فقط به این نیت راهی جبهه می‌شوم. هر موقع صحبت می‌کرد، از امام (ره) و ولایت فقیه می‌گفت. ◇ «عاشقِ ولایت فقیه بود.» 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada
📌 درس شجاعت و مردانگی از آقا ابراهیم هادی 🔹️ قبل از عملیات مطلع الفجر بود. جهت هماهنگی بهتر، جلسه‌ای در محل گروه اندرزگو و موقعیت عملیاتی برگزار شد. از قضا بیرون محوطه سربازان در حال برگزاری دوره های مختلف آموزشی بودند. ◇ من و ابراهیم و شش نفر از فرماندهان ارتش و سپاه در جلسه ای در یکی از سنگرها حضور داشتیم. ◇ اواسط جلسه بود، که ناگهان از پنجره، یک نارنجک به داخل پرتاب شد! دقیقا وسط سنگر افتاد. از ترس رنگم پرید. همان‌طور که نشسته بودم سرم را در بین دستانم گرفتم و به سمت دیوار چمباتمه زدم! بقیه هم مانند من، هر یک به گوشه‌ای خزیدند. 🔸 لحظات به سختی می‌گذشت، اما صدای انفجار نیامد! خیلی آرام چشمانم را باز کردم. از لابه لای دستانم به وسط اتاق نگاه کردم. باورکردنی نبود! با چشمانی که از تعجب بزرگ شده بود گفتم: « آقـــا اِبـــرام …! » 🔹 بقیه هم یکی یکی سرهای خود را بلند کردند. همه با رنگ پریده وسط اتاق را نگاه می‌کردند. در حالی که همه ما در گوشه و کنار اتاق خزیده بودیم؛ ابراهیم روی نارنجک خوابید بود. 🔸 در همین حین مسئول آموزش وارد سنگر شد؛ با کلی معذرت خواهی گفت: «خیلی شرمنده‌ام، این نارنجک آموزشی بود، اشتباهی افتاد داخل اتاق شما!» 🔻 گویی این نارنجک آمده بود تا مردانگی ما و ابراهیم را بسنجد. 📚 برگرفته از کتاب «سلام بر ابراهیم » زندگینامه و خاطراتی از اسطوره دفاع مقدس 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada