eitaa logo
صبحانه ای با شهدا
3.9هزار دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
3.8هزار ویدیو
2 فایل
🌷سعی‌داریم‌هرروزباهمراهی‌شما ومددشهیدان‌به‌معرفی‌شهدابپردازیم. 📌مجوزاستفاده‌ازمطالب‌کانال 1️⃣ذکرصلوات 2️⃣عدم‌استفاده‌ازلوگودرتصاویروفیلم‌ها، به‌جهت‌نشربیشترمطالب https://t.me/sobhaneh_ba_shohada :تلگرام📲 👤ارتباط‌باادمین: @hosseinzadehfazl
مشاهده در ایتا
دانلود
📌 نامه همسر شهید صادق زاده: دیدارمان هر چه زودتر کربلا باشد 🔹️ مرحومه فهیمه بابائیان پور در نامه ای به همسر شهیدش غلامرضا صادق زاده می‌نویسد: «بنــام خـــدا، پاسدار خـون شهـیدان و به یاد حســـین فـرمانده پاسداران منتـظرالشهادت» 🔹 دیشب در چنین ساعتی چه شوری و چه شوقی داشتی و کـاش آنجا بودم و از پاسدارانی که لحظاتی دیگر در کنار رسول الله(ص) بودند، می پرسیدم حالشان را. ◇ کاش آنجا بودم؛ اقلا اگر کمکی نمیکردم، تنـها چـهره های نورانی آنان را می دیدم ونظاره گرحالاتشان میشدم؛ آنگاه که با بـسم الله شروع کردند و فریــاد زدند: « یـا حســین فــرمـانده ای .. » 🔹 و چه خوشحال می شوم اگر بدانم تو هم درآن عملیات بوده ای.عملیاتی که آرزوی شرکت درآن را داشتى؛ اللهُ اعـلم. شاید تو هم بوده ای و باز شاید الان اینــجا نباشی و ... 🔹 رضــای خوب من، مبـارز فی سبيل الله. ای آنکه دوست دارم در سـنگرِ مـقابل دشـمن، اســتوار ببینمت و آنکه دوست دارم اشک را، آنـگاه که در دعـای کمــیل از چشمان منتظرت می بارد نظاره گر باشم. آرزوی همسنگریت را دارم؛ باشد که دیدارمان هر چه زودتر در کــربلا باشد. ◇ و شاید هــم خــون تو تذكـرہ آنجـا شود؛ "رضــاً بقــضائك تسليـماً لِاَمــرک" 🔸 ولی بهر حال الآن هر جا هستی می دانم که در محــفل عاشقان خدائی و تو خود نیز عاشقی. باشد که روزی عشق خدائی تو، موجب عـشق خدائی در من شود و با هم بهـتر این مسیر را رویم. 🔹️ آنکـه آرزوی همسنگری با تـو را دارد ◇ فـهـیـمـه ◇ ۹ آذر ۱۳۶۰ ◇ ۱۲ نیمه شب 📚 برگرفته از کتاب « نامـه هــای فهیــمه » 🔹️ صبحانه‌ای باشهدا @sobhaneh_ba_shohada
8.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌 شهیدی که تا مجروح شد، خودش را روی سیم خاردار میدان مین انداخت و گفت از روی بدن من رد شوید 🔹️ شهید حسین عالی ، آن جوان زابلی که سجاده او همیشه بوی عطر خوش حرم امام حسین علیه السلام می داد.. ◇ شهیدی که وقتی گوشش را روی زمین می‌گذاشتند با زمین سخن می‌گفت و از زمین جواب می شنوید. به رزمندگان می‌گفت مناجات و تسبیح زمان را گوش دهید. ◇ شهید حسین عالی در کلام حاج قاسم سلیمانی: «واقعا به تمام معنا مصداق اسم و فامیل خودش بود، هم حسین بود، هم واقعا عالی بود.» 📚 کتاب ″پرواز سرخ″ زندگینامه شهید عارف حسین عالی می باشد. 🔹️ صبحانه‌ای باشهدا @sobhaneh_ba_shohada ════════════
6.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🩸آخرین طعام زمین 🔹 فیلم کمتر دیده شده از آخرین لحظات حیات زمینی پنج در حال خوردن انگور 🌷 ◇ مهدی نظیری ◇ محسن رجبی ◇ مصطفی اسد الهی زوج ◇ سید جمال میری ◇ ابراهیم دهقان ◇ این شهدا در ۲۰ تیرماه سال۶۴ در عملیات قدس۳، به فیض شهادت نائل آمدند. ◇ "آنان خوب دريافته‌اند كه زندگی به خون وابسته است و پيكر تاريخ، بی‌خون خدا، ثارالله مرده‌ای بيش نيست..." 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada
🩸 🔹 دو تا پسر عمو و هر دو هم شهید یکی و دیگری ، شهادت تیرماه ۱۳۶۵ مهران، مسئول تبلیغات گردان علی اکبر(ع) لشگر۱۰ ◇ ، شهادت مرداد ۱۴۰۰، فرمانده ستاد لشگر فاطمیون 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada
6.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌 فکر میکنن ولایت ائمه رو دارن واقعا! ◇ ولایت خیلی بالاتر است.. ◇ دعای عید غدیر اینجوری بهم بگیم «اللهم اجعلنا من المتمسکین بولایه امیرالمؤمنین» 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada
6.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌 روزی خلق از نجف برسد... 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada
هدایت شده از صبحانه ای با شهدا
📌 حاج قاسم وقتی یک کودک را روضه خوان مادر خطاب کرد 🔹️ کمر درد شدیدی داشت. بعد از فیزیوتراپی و درمان، رفت بیت‌الزهرا. میهمان‌ها که می‌آمدند، مدت زیادی سر پا می‌ایستاد. ◇ جلوی پای میهمان‌ها تمام قد می‌ایستاد و به همه خوش آمد می‌گفت‌. ◇ گفتم: با وضعیتی که شما دارید، صلاح نیست این‌قدر سر پا بایستید و جلوی هر کسی که وارد می‌شود، از روی صندلی بلند شوید. ◇ گفت: همه‌ کسانی که می‌آیند این‌جا، میهمان مادر هستند. مگر می‌شود برای میهمان مادر از جایم بلند نشوم؟! ◇ یک پسربچه‌ی چهار ساله وارد شد؛ جلوی پای او هم بلند شد، ایستاد و خوش آمد گفت. ◇ گفتم: حاج آقا، این بچه که متوجه احترام شما نمی‌شود. ایستادن جلوی او که ضرورت ندارد. ◇ گفت: اگر این بچه احترام من را ببیند، همیشه به این‌جا می‌آید و روضه‌خوان مادرم خواهد شد. 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada
هدایت شده از صبحانه ای با شهدا
📌 ماجرای خوابی شهید علی آقاعبداللهی که دید برای مادرش تعبیر شد 🔹️ علی را وقتی بارداربودم خواب می دیدم که توروضه هستم وعلی یک بچه دوساله است که من مرتب صداش می زدم علی بعدکه به دنیا آمد اسمش را گذاشتم علی، علی نزدیک اذان صبح به دنیا آمد. ◇ علی۶و۷سالش بود که ازخواب بیدار شد گفت: مامان خواب محمدطباطبایی را دیده ام، اون موقع تو تلویزیون زیاد نشانش میدادند حافظ کل قرآن بود ◇ علی گفت:خواب دیدم بامحمدطباطبایی قدم میزدیم که یک آقایی که شال سبز گردنش بود دست کشید روی سرم گفت: من تورا به فرزندی قبول میکنم که اون موقع من گفتم:شایداینهااسادات باشند چون اول فامیلشان آقاعبداللهی هست ◇ دوسالی روز عیدغدیر برای علی به اصطلاح می نشستیم بعضی ازهمسایه هامون می آمدند دیدنش بعددنبال شجره نامشان رفتم گفتم شاید سادات باشند چون اول فامیلشان آقاهست که به نتیجه ای نرسیدم گفتم خوب شاید یک خواب کودکانه بوده ولےالان که ایشان شهیدشد وگمنام این خواب رامتوجه معنی اش شدم. ✍به نقل از:مادرشهید 🔹️ صبحانه‌ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 رمز آرامش دنیا... 🔹 " اللهم اجَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَهِ عَلی اِبنِ اَبی طالِب وَ الْأَئِمَّه المعصومینِ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ." 💐 عید سعید غدیر خم بر همه ی شیعیان و محبین حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام مبارک باد. 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا