eitaa logo
صبحانه ای با شهدا
3.8هزار دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
2.9هزار ویدیو
2 فایل
🌷سعی‌داریم‌هرروزباهمراهی‌شما ومددشهیدان‌به‌معرفی‌شهدابپردازیم. 📌مجوزاستفاده‌ازمطالب‌کانال 1️⃣ذکرصلوات 2️⃣عدم‌استفاده‌ازلوگودرتصاویروفیلم‌ها، به‌جهت‌نشربیشترمطالب https://t.me/sobhaneh_ba_shohada :تلگرام📲 👤ارتباط‌باادمین: @hosseinzadehfazl
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️ اقامه نماز به امامت یک ارتشی 🔹️ نماز یک نجوای عاشقانه با محبوب است و در این تصویر که در تابستان ۱۳۶۰ در مریوان گرفته شده است نماز جماعت به امامت است . ■ افراد حاضر در تصویر و شاخص هستند که به صفوف نماز حاضر هستند. 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada 🔺️ کانال ما را از طریق لینک زیر دنبال و به دوستان خود معرفی کنید: https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671
⭕️ شاتِ دوربین مانند شلیک تک تیرانداز به هدف بود 🔹️ انتفال فرهنگ ایثار وشهادت به نقل خاطره هاست و خاطره های ماندگار با تصاویر ابدی خواهد شد. ■ به راستی طلایی تریـن شاتِ عکاس دفاع‌مقدس بود که امثال سعید جان بزرگی آن را به تصویر کشیدند. 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada 🔺️ کانال ما را از طریق لینک زیر دنبال و به دوستان خود معرفی کنید: https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ اتفاقی عجیب در فینال مسابقات کشتی! 🔹️ معرفی الگوهایی از شهدا به جوانان در دنیای امروز از زبان حجت الاسلام راجی 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada 🔺️ کانال ما را از طریق لینک زیر دنبال و به دوستان خود معرفی کنید: https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671
30.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ ماجرای شهیدی که امسال به خواب یک زائر اربعین آمد و دستش را گرفت. 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada 🔺️ کانال ما را از طریق لینک زیر دنبال و به دوستان خود معرفی کنید: https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671
🖤 انالله‌واناالیه‌راجعون ▪️جانباز سرفراز سید علی‌اکبر موسوی ایرائی یادگار روزهای سربلندی در روزهای اربعینی، آسمانی شد و به جمع یاران شهیدش پیوست. ▪️با كمال تاسف درگذشت  جانباز گرامی سید علی‌اکبر موسوی ایرائی از رزمندگان گردان میثم را در اثر سانحه تصادف به اطلاع میرسانیم . روح مطهرش با اوليا خدا و ياران شهيدش محشور باد 🌷 نثار روح مطهرش فاتحه مع‌الصلوات 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada
صبحانه ای با شهدا
. جهت اطلاع رسانی و شرکت در مراسم سوم و هفتم جانباز عزیز سید علی‌اکبر موسوی ایرائی .
⭕️ شهید افتخاری پور جایگاه دوستش مسعود را در بهشت به ایشان نشان داد 🔹️ ... با صورتی پـر از اشـک فریـاد زد: «خدایا! یعنی نمی‌خواهی دستانم را بگیری؟!» ■ مسـعود خـواب عجیبی دیده بود؛ تعـدادی از دوستان شهید او در آسمان نشسته‌اند و یک صندلی خـالی کنارشان باقی مانده. □ مسـعود به سمت‌شان می‌رود؛ امـا آنهـا فاصـله می‌گیـرند! ، بـا التمــاس می‌گـوید: «مـن را هــم ببــرید!» ■ شهـید افتخاری‌پور صندلی را نشـان می‌دهد و می‌گـوید: «ایـن جایگـاه توست؛ امـا نـه حـالا! به زودی به مـا ملحـق می‌شوی.» 🔸️ مسعود همیشه می‌گفت: «آرزو دارم هنگام شهادت، بدون سر به پیشگاه امام حسین (ع) برسم.» 🔻 ذاکـر بااخـلاص گـردان عمـار لشـکر حضرت رسـول(ص)، درحماسه تنگه ابوقریب با تن زخم خورده، اسیر دشمن می شود و یک سال پس از پایان جنـگ تحمیلی، پیکـر بی سـر او به آغوش میهن باز میگردد. مزار مطهـر: بهشت زهرا سلام الله علیها قطعه ۴۰ ردیف ۵۲  شماره ۲۲ 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada 🔺️ کانال ما را از طریق لینک زیر دنبال و به دوستان خود معرفی کنید: https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671
⭕️ ماجرای حضور بدون محافظ شهید رجایی به هیئت رزمندگان 🔻از جبهه که برگشتیم، یک شب آقای رجایی را به هیئت محلمان دعوت کردیم تا برای بچـه های هیئت صحبت کند. 🔹 آن شب جمعیتی منتظر بود. هیئتی و غیر هیئتی به هوای ایشان آمده بودند. اما ساعت از ۹ شب گذشت و آقای رجایی نیامد! به نخست وزیـری تلفن زدم و پـرس وجـو کـردم؛ گفتند: «ایشان خیلی وقته که حرکت کرده و تا حالا باید رسیده باشد.» 🔸 در همین حین که حیران آقای رجایی بودم و دنبالش می گشتم، یک نفر آمد و دم گوشم گفت: «آقا سید! یک نفـر بغـل دست من نشسته که با آقای رجـایی مو نمیـزنه!» دنبالش رفتم و دیدم، بلـــــه؛ خود آقای رجاییه! وسط جمعیت نشسته بود و صداش هم در نمی آمد! رفتم جلو و گفتم: «آقـا، سـلام. شمــا اینـجایی!؟ دو ساعته حيــرون شــما هستم؛ تیـم حفاظت را چی کار کردید؟!» • گفت: «تیــم حفـاظت نمیخـوام! سـوار تاکـسی شـدم آمـدم! » 📚 کوچــه نقــاش هــا / راحـله صـبوری خاطرات مرحوم فرمانده گردان میثم لشگر حضرت رسول (ص) 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada 🔺️ کانال ما را از طریق لینک زیر دنبال و به دوستان خود معرفی کنید: https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ پای صحبت خادمین حرم امام حسین (ع) 🔹️ خادمین حرم حضرت اباعبدالله الحسین: این جمعیت به برکت فتوای آیت الله سیستانی و حمایت‌های برادرانمان در جمهوری اسلامی ایران شکل گرفته است. ■ ما هرگز خون‌های پاکی را که در کشورمان ریخته شد از جمله خون میهمان شهید خود فرمانده ربانی حاج قاسم سلیمانی و شهید ابومهدی مهندس را فراموش نمی‌کنیم. 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada 🔺️ کانال ما را از طریق لینک زیر دنبال و به دوستان خود معرفی کنید: https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671
👈 ⭕️ دم از شهدا و امام و انقلاب می‌زنیم حتی وصیت‌نامه‌های شهدا و خاطرات شهدا و سخنان رهبر را میخوانیم و یا برای دیگران می‌فرستیم، اما.... به آنچه آنها گفتند عمل می‌کنیم؟؟؟!!.. 🔹 نادر و کیمیا هستند کسانی که شهیدانه زندگی میکنند...!! ◇ سلام خدا برحاج قاسم که چه زیبا فرمودند: «تا کسی شهید نبود، شهید نمی شود. شرط شهید شدن، شهید بودن است.» ♥️ ویژه ساعت شهادت شهید سلیمانی در فرودگاه بغداد 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada
4_5852807936337774425.mp3
962.8K
🎶 بشنوید به یاد حاج قاسم عزیز♥️ تنها کسانی مردانه می میرند، که مردانه زیسته باشند رفتن از جان ، سوی جانان سفر مردان است .... 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada
هدایت شده از صبحانه ای با شهدا
31.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ شعرخوانی شهید مدافع حرم علی بیات همراه همرزمانش در وصف ▪️انتشار به مناسبت ایام شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام [ پیشنهاد می‌کنیم مشاهده شود ] 🔹️ در این فیلم کوتاه شاهد هستیم که شهید بیات به همراه تعدادی از رزمندگان تک تیرانداز مدافع حرم در منطقه کوهستانی حلب سوریه در حال حرکت به سمت استقرار در محور عملیاتی با داعش هستند و همین حال با توسل به امام حسن مجتبی علیه‌السلام شروع به شعر خوانی می کنند. 🩸«شهید مدافع حرم محمدرضا (علی) بیات» ۷ بهمن‌ سال ۱۳۶۵ در تهران به‌ دنیا آمد. ◇ شهید بیات یکی از فرمانده گردان‌های لشکر فاطمیون بود که در ۲۴ فروردین سال ۱۳۹۵ در ارتفاعات «العیس» در حومه «حلب» سوریه به شهادت رسید و پیکرش مفقودالاثر شد. ◇ پیکر مطهر شهید بعد از گذشت ۵ سال از شهادتش، طی عملیات تفحص پیکر مطهر شهدا در سوریه، کشف و هویتش از طریق آزمایش DNA شناسایی شد و به آغوش خانواده بازگشت و در بهشت زهرا تهران به خاک سپرده شد. 🔹️ صبحانه ای با شهدا https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671
هدایت شده از صبحانه ای با شهدا
📌 مادرشهیدی که پسرش را نذر امام رضا کرد و با ذکر "یارضا(ع)" شیرش داد 🔹️ محمدجواد قربانی در اولین روز فروردین سال 1362 متولد شد. مادر یا امام رضایی زیر لب گفت و به نوزادش شیر می‌داد ◇ سال قبل در مشهد ،امام رضا(ع) را به جوانش قسم داده بود که پسری به آنها عطا کند و به همان خاطر بود که نوزاد را محمدجواد گذاشتند. ◇ محمدجواد خیلی زودتر از سن شرعی تکلیفات دینی را انجام داد و به نماز ایستادنش اشک شوق در چشمان مادر می‌آورد. ◇ محمدجواد هم‌زمان که فرزند صالحی برای خانواده بود، درس هایش را خواند و بزرگ شد و ازدواج کرد و برای دفاع از حرم حضرت زینب(س) به سوریه رفت. ◇ محمد جواد درباره مجروح شدن خود می گوید: در لحظه‌ای که صدای انفجار براثر اصابت موشک یا خمپاره دشمن بر گوشم طنین‌افکن شد ناگهان به مدت 20 ثانیه خود را در آسمان مشاهده کردم و از بالا به بدن خود نگاه کردم و فهمیدم به شهادت رسیده‌ام که ناگهان به یاد همسر و فرزندانم افتادم. به‌محض خطور این فکر در من به ناگاه از آسمان در کنار پیکر خود نزول کردم و دوباره درون پیکرم وارد شدم و دوستانم را صدا زدم. ◇ همسر شهید می گوید : خیلی زود او را به بیمارستان حلب و پس‌ از آن به تهران منتقل می‌کنند. دردهای جسمانی محمدجواد را اذیت می‌کند اما جز ذکر "یا زینب" و "یا رقیه" چیزی نمی‌گوید. او را مرخص کردند و ادامه درمان به خانه آوردیم. ◇ دخترم زینب و خانواده محمد جواد را سیر دیدند و او فقط آرزوی شهادت میکرد که بعد از چند روز حال محمدجواد بد شد و آسمانی شد. ◇ محمدجواد قربانی در تاریخ ۲۵ آبان ۱۳۹۴ شهید شد. 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada
هدایت شده از صبحانه ای با شهدا
هدایت شده از صبحانه ای با شهدا
هدایت شده از صبحانه ای با شهدا
هدایت شده از صبحانه ای با شهدا
📸 تصویری دیده نشده از شهید حاج قاسم سلیمانی و شهید حاج حسین پورجعفری 🔹️ تصویری از حاج قاسم سلیمانی که روی لباس سبز پاسداری کاپشن پوشیده و شهید پورجعفری هم کنار ایشان می باشد. 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada 🔺️ کانال ما را از طریق لینک زیر دنبال و به دوستان خود معرفی کنید: https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671
هدایت شده از صبحانه ای با شهدا
📌 بابا احمد پیرترین شهید دفاع مقدس 🔹‏ شهید احمد کوچکی در روز نهم آذر ماه سال ۱۲۹۲ در روستای چپقلو شهرستان فامنین از توابع استان همدان به دنیا آمد. ◇ رزمنده ها آنقدر به شهید احمد کوچکی علاقه داشتند ،او را همیشه «بابا احمد» صدا می‌زدند. ◇ با اینکه بیش از ۶۸ سال سن نداشت،‌ اما رشادت‌هایش در خط مقدم همگان را به وجد آورده بود. ◇ شهید جهان آرا در روز محاصره آبادان بارها در ستایش و تمجید از دلاوری‌های بابا احمد سخن می‌گفت. ◇ سابقه رشادت‌های او به زمان نوجوانی‌اش برمی‌گردد. او در سن نوجوانی با بیل کشاورزی در برابر افسر انگلیسی ایستاد و از ناموس هموطن خود دفاع کرد. ◇ شهید کوچکی در روز پنجم خرداد ماه سال ۱۳۶۰ در منطقه عملیاتی فیاضیه با تیر مستقیم خمپاره شهید شد. ◇ پیکر مطهر بابا احمد در گلزار شهدای شیخان شهرستان مقدس قم قرار دارد. 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada 🔺️ کانال صبحانه‌ای باشهدا را با کیک بر روی آدرس زیر پیگیری و به دوستان خود معرفی کنید: https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671
هدایت شده از صبحانه ای با شهدا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 دعوت شهید کاوه از شهید صیاد شیرازی برای بازدید از لشگر ویژه شهدا 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada 🔺️ کانال ما را از طریق لینک زیر دنبال و به دوستان خود معرفی کنید: https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671
هدایت شده از صبحانه ای با شهدا
📌 شهید کاوه و حمل گونی در سنگرها 🔹️ همه می‌دانستند که مسئول تدارکات مجروح شده است ◇ یک نفر که دستش مجروح بود گونی بزرگی رو گذاشته بود روی دوشش و تو سنگر ها جیره پخش میکرد! ◇ بچه ها باهاش شوخی میکردن. ● -اخوی دیر اومدی! ● -برادر میخوای بکشیمون از گشنگی؟ ● -عزیز جان! حالا دیگه اول میری سنگر فرماندهی برا خودشیرینی دیگه.. ◇ گونی بزرگ بود و سر اون بنده خداپایین. کارش که تموم شد، گونی روگذاشت زمین ... ◇ همه شناختنش! سردار شهید محمود کاوه بود. 🔹️ صبحانه ای باشهدا @sobhaneh_ba_shohada
هدایت شده از صبحانه ای با شهدا
📌 وقتی کسی نمی تواند جلوی کاوه را بگیرد 🔹️ مـچ بادگيرم كش داشت. كش را كه با دست باز كردم، خون ريخت بيرون. ◇ محمود گفت: «گلـوله خـوردی؟» ◇ گفتم: «آره انگــار !» ◇ با آمبولانس مرا برم گرداند عقب. 🔸 توی بيمارستان بودم كه گفتند: «يكی از فرماندهان رده بالا آمده عيادتت. ◇ تا رسيد پرسيد: «چی شد؟!» ◇ تعريف كردم برایش كه با محمود بودیم که تير اندازی كردند سمت ما و من زخمی شدم. 🔹 عصبانی شد؛ گفت: « مگر من هزار بار نگفتم نگذاريد محمود جايی بره كه درگيری باشه؛ چرا رفتيد يه همچین جایی؟» ◇ گفتم: «حاجی، شما يه چيزي ميگيدا! مگه ميشه جلوش رو گرفت؛ شما خودتون يه بار بيايد ببينيد ميتونيد جلوش رو بگيريد.» 🔻 فرمانده مکثی کرد و در جواب من گفت: «نـه!؛ ديـگه كـسی نميـتونه»    ◇ «تمــوم شـــد»    ◇ «رفـت» .. 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada 🔻 با کلیک بر روی آدرس زیر ما را در صبحانه ای باشهدا دنبال کنید: https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671
هدایت شده از صبحانه ای با شهدا
📌 تاثیر کـــلام شهید کاوه 🔹️ علیرغم اصرار مسئولان و فرماندهان لشکر؛ راننده كاميونها می گفتند: «اگه ما رو اعدام هم بكنين، با اين همه مهمات به خط مقدم نمی رويم!» ◇ وقتی صحبتها و اعتراضات آنها تمام شد؛ كاوه که تازه از راه رسیده بود و آنها هم اطلاع نداشتند که این جوان کم سن و سال فرمانده لشکره؛ به راننده‌ها گفت: «ما اينجا هيچ كس را با زور به خط نمی بريم. خيلی از اين بچه ها كه الان می بينيدشون، برای رفتن به خط گريه می كنن. سعی شون اينه كه از هم سبقت بگيرند.» ◇ بعد هم بدون اينكه يك كلمه درخواست ماندن از آنها بكند، گفت: «انشاا... سعی می كنيم بار كاميونها تون رو همين جا خالی كنيم.» ◇ كاوه وقتی ازدهام بچه ها را ديد، گفت: «بهتره بريم دفتر ما، بقيه حرفها را آنجا می زنيم.» ◇ نيم ساعت نگذشته بود كه جلسه كاوه با آنها تمام شد و همه شان آمدند بيرون، بعضی هایشان داشتند گريه می كردند. گفتند تا آخرش هستیم .. 📚 با اندکی تغییر، برگرفته از کتاب؛ «حمــاسـه کــــاوه» گردآورنده؛ حمید رضا صدوقی 🔹️ صبحانه ای باشهدا @sobhaneh_ba_shohada