eitaa logo
صبح وصال
63 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
1.1هزار ویدیو
138 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم گوهرهایی از جنس قرآن و عترت و ولایت و شهداء گردآوری و نوشته حامدی نسب @sobhe_vesal
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روایت های شنیدنی از رزق و روزی زمان و اوقات مختلف پای منبر استاد عالی https://eitaa.com/mosaferanekhak
امام حسین(عليه السلام) پس از شهادت یارانش به امام سجاد(عليه السلام) چه فرمود؟ در روايتى آمده است: هنگامى كه امام حسين(عليه السلام) تنها شد به خيمه هاى برادرانش سر كشيد، آنجا را خالى ديد. آنگاه به خيمه هاى فرزندان عقيل نگاهى انداخت، كسى را در آنجا نيز نديد؛ سپس به خيمه هاى يارانش نگريست كسى را نديد، امام در آن حال ذكر «لاَ حَوْلَ وَ لاَ قُوَّةَ إِلاَّ بِاللهِ الْعَلِىِّ الْعَظِيمِ» را فراوان بر زبان جارى مى ساخت. آنگاه به خيمه هاى زنان روانه شد و به خيمه فرزندش امام زين العابدين(عليه السلام) رفت. او را ديد كه بر روى پوست خشنى خوابيده و عمّه اش زينب(عليها السلام) از او پرستارى مى كند. چون حضرت على بن الحسين(عليه السلام) نگاهش به پدر افتاد خواست از جا برخيزد، ولى از شدّت بيمارى نتوانست، پس به عمّه اش زينب گفت: «كمكم كن تا بنشينم چرا كه پسر پيامبر(صلى الله عليه وآله) آمده است» زينب(عليها السلام) وى را به سينه اش تكيه داد و امام حسين(عليه السلام) از حال فرزندش پرسيد: او حمد الهى را بجا آورد و گفت: «يا أبَتاهُ ما صَنَعْتَ الْيَوْمَ مَعَ هؤُلاءِ الْمُنافِقِينَ»؛ (پدر جان! امروز با اين گروه منافق چه كرده اى؟). امام(عليه السلام) در پاسخ فرمود: «يا وَلَدِي قَدِ اسْتَحْوَذَ عَلَيْهِمُ الشَّيْطانُ فَاَنْساهُمْ ذِكْرَ اللّهِ، وَ قَدْ شُبَّ الْقِتالُ بَيْنَنا وَ بَيْنَهُمْ، لَعَنَهُمُ اللّهُ حَتّى فاضَتِ الاَْرْضُ بِالدَّمِ مِنّا وَ مِنْهُمْ»؛ (فرزندم! شيطان بر آنان چيره شده و خدا را از يادشان برده است و جنگ بين ما و آنان چنان شعله ور شد كه زمين از خون ما و آنان رنگين شده است!). حضرت سجّاد(عليه السلام) عرض كرد: «يا أبَتاهُ أَيْنَ عَمِّىَ الْعَبّاسُ»؛ (پدر جان! عمويم عبّاس كجاست؟). در اين هنگام اشك بر چشمان زينب حلقه زد و به برادرش نگريست كه چگونه پاسخ مى دهد ـ چرا كه امام(عليه السلام) خبر شهادت عبّاس را به وى نداده بود زيرا كه مى ترسيد بيمارى وى شدّت پيدا كند! ـ امام(عليه السلام) پاسخ داد: «يا بُنَىَّ إِنَّ عَمَّكَ قَدْ قُتِلَ، وَ قَطَعُوا يَدَيْهِ عَلى شاطِىءِ الْفُراتِ»؛ (پسر جان! عمويت كشته شد و دستانش كنار فرات از پيكر جدا شد!). على بن الحسين(عليه السلام) آن چنان گريست كه بى هوش شد. چون به هوش آمد از ديگر عموهايش پرسيد و امام پاسخ مى داد: «همه شهيد شدند». آنگاه پرسيد: «وَ أَيْنَ أَخي عَلِيٌّ، وَ حَبيبُ بْنُ مَظاهِرَ، وَ مُسْلِمُ بْنُ عَوْسَجَةَ، وَ زُهَيْرُ بْنُ الْقَيْنِ»؛ (برادرم على اكبر، حبيب بن مظاهر، مسلم بن عوسجه و زهير بن قين كجايند؟). امام(عليه السلام) پاسخ داد: «يا بُنَىَّ إِعْلَمْ أَنَّهُ لَيْسَ في الْخِيامِ رَجُلٌ إِلاّ أَنَا وَ أَنْتَ، وَ أَمّا هؤُلاءِ الَّذِينَ تَسْأَلُ عَنْهُمْ فَكُلُّهُمْ صَرْعى عَلى وَجْهِ الثَّرى»؛ (فرزندم! همين قدر بدان كه در اين خيمه ها مردى جز من و تو نمانده است، همه آنان به خاك افتاده و شهيد شده اند). پس على بن الحسين(عليه السلام) سخت گريست. آنگاه به عمّه اش زينب(عليها السلام) گفت: «يا عَمَّتاهُ عَلَىَّ بِالسَّيْفِ وَ الْعَصا»؛ (عمّه جان! شمشير و عصايم را حاضر كن). پدرش فرمود: «وَ ما تَصْنَعُ بِهِما»؛ (مى خواهى چه كنى؟). عرض كرد: «أمَّا الْعَصا فَأَتَوَكَّأُ عَلَيْها، وَ أَمَّا السَّيْفُ فَأَذُبُّ بِهِ بَيْنَ يَدَىْ إِبْنِ رَسُولِ اللهِ(صلى الله عليه وآله) فَإِنَّهُ لاَ خَيْرَ فِي الْحَياةِ بَعْدَهُ»؛ (بر عصا تكيه كنم و با شمشيرم از فرزند رسول خدا(صلى الله عليه وآله) دفاع نمايم، چرا كه زندگانى پس از او ارزش ندارد). امام حسين(عليه السلام) او را باز داشت و به سينه چسباند و فرمود: «يا وَلَدي أَنْتَ أَطْيَبُ ذُرِّيَّتي، وَ أَفْضَلُ عِتْرَتي، وَ أَنْتَ خَليفَتي عَلى هؤُلاءِ الْعِيالِ وَ الاَْطْفالِ، فَإِنَّهُمْ غُرَباءٌ مَخْذُولُونَ، قَدْ شَمِلَتْهُمُ الذِّلَّةُ وَ الْيُتْمُ وَ شَماتَةُ الاَْعْداءِ وَ نَوائِبُ الزَّمانِ سَكِّتْهُمْ إِذا صَرَخُوا، وَ آنِسْهُمْ اِذَا اسْتَوْحَشُوا، وَ سَلِّ خَواطِرَهُمْ بِلَيْنِ الْكَلامِ، فَإِنَّهُمْ ما بَقِىَ مِنْ رِجالِهِمْ مَنْ يَسْتَأْنِسُونَ بِهِ غَيْرُكَ، وَ لا أَحَدٌ عِنْدَهُمْ يَشْكُونَ إِلَيْهِ حُزْنَهُمْ سِواكَ، دَعْهُمْ يَشُمُّوكَ وَ تَشُمُّهُمْ، وَ يَبْكُوا عَلَيْكَ وَ تَبْكي عَلَيْهِمْ»؛ (فرزندم! تو پاك ترين ذريّه و برترين عترت منى و تو جانشين من بر اين بانوان و كودكانى. آنان غريب و بى كس اند كه تنهايى و يتيمى و سرزنش دشمنان و سختى هاى دوران آنان را فرا گرفته است. هر گاه كه ناله سر دادند آنان را آرام كن، و چون هراسان شدند مونسشان باش و با سخنان نرم و نيكو، خاطرشان را تسلّى بخش. چرا كه كسى از مردانشان جز تو نمانده است تا مونسشان باشد و غم هايشان را به وى باز گويند.
بگذار آنان تو را ببويند و تو آنان را ببويى و آنان بر تو گريه كنند و تو بر آنان!). آنگاه امام(عليه السلام) دست فرزندش را گرفت و با صداى رسا فرمود: «يا زَيْنَبُ وَ يا اُمَّ كُلْثُومِ وَ يا سَكينَةُ وَ يا رُقَيَّةُ وَ يا فاطِمَةُ، اِسْمَعْنَ كَلامي وَ اعْلَمْنَ أَنَّ ابْني هذا خَليفَتي عَلَيْكُمْ، وَ هُوَ إِمامٌ مُفْتَرِضُ الطّاعَةِ»؛ (اى زينب! اى امّ كلثوم! اى سكينه! اى رقيّه! و اى فاطمه! سخنم را بشنويد و بدانيد كه اين فرزندم جانشين من بر شماست و او امامى است كه پيروى از او واجب است). سپس به فرزندش فرمود: «يا وَلَدي بَلِّغْ شيعَتي عَنِّيَ السَّلامَ فَقُلْ لَهُمْ: إِنَّ أَبي ماتَ غَريباً فَانْدُبُوهُ وَ مَضى شَهيداً فَابْكُوهُ»؛ (فرزندم! سلامم را به شيعيانم برسان و به آنان بگو: پدرم غريبانه به شهادت رسيد پس بر او اشك بريزيد!). آخرين سخنان اين پيشواى بزرگ ايثار و فداكارى به خوبى نشان مى دهد كه از چنان نفس مطمئنّه و آرامى برخوردار بود كه نه تنها مرگى را كه در چند قدمى قرار داشت به چيزى نمى گرفت و نه تنها شهادت عزيزان و ياران ـ جز در جنبه هاى عاطفى ـ تغييرى در روح و فكر بلند او ايجاد نمى كرد، بلكه بر استقامتش مى افزود، و هر زمان آتش شوق ديدار يار در دلش افروخته تر مى شد! او در اين لحظات حسّاس، تنها فرزندش امام سجّاد(عليه السلام) را آماده پذيرش مسئوليّت عظيم به ثمر رساندن نهال برومندى را كه در كربلا نشانده و با خون عزيزانش آبيارى كرده بود مى ساخت. آخرين وصايايش را با او در ميان مى گذارد و سفارش اطاعت از او را به خواهران و دخترانش مى كرد. امام(عليه السلام) شيعيان و پيروان مكتبش را در اين لحظات بحرانى و طوفانى نيز فراموش نمى كند، و پيام مظلوميّت خود را به وسيله تنها پسرش به آنها مى رساند، تا بدانند در ادامه راه از چه حربه اى استفاده كنند. منابع: ۱. معالى السبطين، ج ۲، ص ۲۱-۲۰ ۲. گرد آوري از کتاب: عاشورا ريشه ‏ها، انگيزه‏ ها، رويدادها، پيامدها، سعید داودی و مهدی رستم نژاد،(زیر نظر آيت الله العظمى ناصر مكارم شيرازى)، امام على بن ابى طالب عليه السلام‏، قم‏، ۱۳۸۸ ه. ش‏، ص ۵۰۲.
ای عرشیان خاکِ عزا بر سر بریزید ای ساکنان آسمان ها پر بریزید ای کاش اهلت را فرو می بردی ای خاک خون گریه می کردی و خون می خوردی ای خاک روز بزرگ محشر کبر است امروز یا روز عالم سوز عاشوراست امروز جنگ میان حق و باطل گشته آغاز قومی به چاه نیستی، قومی به پرواز این جنگ تا صبح قیامت پایدار است بر خلق عالم حق و باطل آشکار است این نکته در فریاد خون هر شهیدی است ای اهل عالم کی حسینی، کی یزیدی است؟ گردون بدان وسعت ز گردش مانده امروز خورشید خون از چشم خود افشانده امروز امروز جسم میهمان نیزه داران هم سنگ باران می شود هم تیرباران امروز دل از شعله مالامال گردد قرآن به زیر دست و پا پامال گردد امروز حق آل پیغمبر ادا شد رأس حسین او به ده ضربت جدا شد انگار می بینم که در آغوش گودال صیاد خوشحال است و صیدش رفته از حال انگار می بینم قمر در خون نشسته گودال پر گردیده از نیزه شکسته انگار می بینم که ماه انجمن ها افتاده در دریای خون تنهای تنها انگار می بینم به پیش چشم بلبل نیش هزاران خار را در قلب یک گل انگار می بینم همه عالم سیاه است انگار می بینم خدا در قتلگاه است انگار می بینم که یک گردون ستاره می تابد از اندام جسمی پاره پاره انگار می بینم زمین دریای خون شد خورشید بر کف قاتل از مقتل برون شد انگار می بینم جراحات تنش را زهرا تماشا می کند جان دادنش را انگار می بینم چو مرغ بی پر و بال یک اسب بی صاحب برون آید ز گودال انگار می بینم که زمینش واژگون است انگار می بینم که یالش غرق خون است انگار می بینم سری بالای نیزه است انگار می بینم که زهرا پای نیزه است انگار می بینم که طفلی داغدیده از ترس زیر بوته ی خار آرمیده انگار می بینم برای گوشواره چون قلب زهرا گوش ها گردیده پاره انگار می بینم حرم آتش گرفته دامان طفلی محترم آتش گرفته انگار می بینم فضا لبریز دود است پنهان به زیر خارها یاس کبود است انگار می بینم که زیر تازیانه بر دسته گل های خدا مانده نشانه انگار می بینم که در اطراف گودال  از ضرب کعب نی زمین خوردند اطفال انگار می بینم که پشت خیمه مادر انداخته خود را به روی قبر اصغر انگار می بینم که با افغان و ناله در قلب صحرا گم شده طفلی سه ساله انگار می بینم که همچون شاخه ی یاس افتاده زیر پا چو قرآن، دست عباس انگار می بینم تنی در ون نشسته اعضاش پاره استخوان هایش شکسته انگار می بینم ز پیغمبر بریدند هجده جوان هاشمی را سربریدند انگار می بینم به خون خفتند یاران کردند دشت کربلا را لاله باران انگار می بینم غل و زنجیر کین را بر ناقه زخم پای زین العابدین را انگار می بینم در آن صحرا یکی نیست پرسد گناه این زنان و دختران چیست در چنگ شاهین مانده مرغی بی پر و بال نامردها! کشتید زینب را به گودال ای از سقیفه کرده بیرون دست کینه ای از مدینه بغض زهرایت به سینه سیلی بزن بر صورت طفل سه ساله آخر مگر او از فدک دارد قباله پیوسته میثم! شعله ات از دل برآید تا منتقم از پرده ی غیبت در آید
... اَلسَّلامُ عَلَى الْمَظْلُومِ بِلا ناصِرٍ، اَلسَّلامُ عَلَى ساكِنِ التُّرْبَةِ الزَّاكِيَةِ، سلام بر ستمديده بى‏ ياور؛ سلام بر كسى كه در خاك پاك سكونت گزيد؛ اَلسَّلامُ عَلى صاحِبِ الْقُبَّةِ السَّامِيَةِ. سلام بر صاحب گنبدى بلندمرتبه. اَلسَّلامُ عَلى مَنْ طَهَّرَهُ الْجَليلُ، اَلسَّلامُ عَلى مَنِ افْتَخَرَ بِهِ جَبْرَئيلُ، سلام بر كسى كه خداى بزرگ، او را پاك نمود ؛ سلام بر كسى كه جبرئيل به او افتخار مى‏ كرد، اَلسَّلامُ عَلى مَنْ ناغاهُ فِي الْمَهْدِ ميكائيلُ، اَلسَّلامُ عَلى مَنْ نُكِثَتْ ذِمَّتُهُ، سلام بر كسى كه در گهواره ميكائيل برايش لالايى مى‏ گفت؛ سلام بر آن كه پيمانش را شكستند؛ اَلسَّلامُ عَلى مَنْ هُتِكَتْ حُرْمَتُهُ، اَلسَّلامُ عَلى مَنْ اُريقُ بِالظُّلْمِ دَمُهُ، سلام بر كسى كه حرمتش را هتك نمودند؛ سلام بر كسى كه خونش را به ناحق و با ستمكارى ريختند، اَلسَّلامُ عَلَى الْمُغَسَّلِ بِدَمِ الْجِراحِ، اَلسَّلامُ عَلَى الْمُجَرَّعِ بِكَأْساتِ الرِّماحِ، سلام بر كسى كه با خون جراحاتش شستشو داده شد، سلام بر كسى كه از كاسه‏ هاى نيزه ها جرعه نوشيد، اَلسَّلامُ عَلَى الْمُضامِ الْمُسْتَباحِ، اَلسَّلامُ عَلَى الْمَنْحُورِ فِي الْوَرى، سلام بر كسى كه بر وى ستم كرده و ريختن خونش را حلال شمردند؛ سلام بر او كه جلو روى همه مردم سرش را از تن جدا كردند _و كسى چيزى نگفت _، اَلسَّلامُ عَلى مَنْ دَفَنَهُ أَهْلُ الْقُرى. سلام بر آن آقاى بزرگ‏زاده‏ اى كه روستانشينان (بنى‏ اسد) دفنش كردند. علیه السلام عجل الله فرجه
عصر عاشورا کنار خیمه های سوخته ذوالجناحی ماند با یال رهای سوخته کاروان می‌رفت و می‌بلعید دشت دیرسال کودکان تشنه را با دست و پای سوخته در کجا دیدید یا خواندید روی نیزه ها آسمان قرآن بخواند با صدای سوخته قطره ‌قطره شرم شد آب فرات از دیدنِ رقص خون‌آلود شمشیر و هوای سوخته چارده قرن آسمان بارید و می‌بارد هنوز چشم زینب را به خاک کربلای سوخته ابرها بارانی و شاید خدا هم گریه کرد عصر عاشورا کنار خیمه های سوخته علیه السلام سلام الله علیها
اگر صبح قیامت را شبی است، آن شب است امشب طبیب از من ملول و جان ز حسرت بر لب است امشب فلک! از دورِ ناهنجارِ خود لختی عنان در کش شکایت های گوناگون مرا با کوکب است امشب برادر جان یکی سر بر کن از خواب و تماشا کن که زینب بی تو چون در ذکر یا رب یا رب است امشب جهان پُر انقلاب و من غریب، این دشت پُر وحشت تو در خواب خوش و بیمار در تاب و تب است امشب سرت مهمانِ خولیّ و تنت با ساربان همدم مرا با هر دو اندر دل، هزاران مطلب است امشب بگو با ساربان امشب نبندد محمل لیلا ز زلف و عارض اکبر، قمر در عقرب است امشب صبا از من به زهرا گو، بیا شام غریبان بین که گریان دیده ی دشمن به حال زینب است امشب نیر تبریزی
هدایت شده از صبح وصال
زیارت عاشورا.mp3
32.6M
📝 زیارت عاشورا 👤 حاج‌مهدی
به نظر شما رییس جمهور منتخب اصلی مردم ایران کدومشون هستن؟ اونی که داره ترکیب وزرا رو میچینه یا اونی که داره برای نوه خودش آبنبات میخره؟ هنوز هم بگیم دولت سوم روحانی نیست! باشه نیست... اما من به شخصه برای کسی که یک قرارداد بین المللی رو بدون خوندن، امضا زده باشه و باعث ایجاد شدن خسارت سنگین به یک کشور و مردمش شده باشه پُستی بالاتر از یک نظافتچی در شرکتم نخواهم داد. شما رو نمیدونم.
تشنه خدمت به مردم، فقط شهید رئیسی و دولتش تا آخرین روزهای حضورشون هم تحول آفرین هستن! میتونستن بی خیال بشن ! چون نه دوره بعدی هستن و نه رئیسی هست که بخواد کارنامه اش رو پرتر کنه ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌️خاطره روانشناس معروف صدا و‌سیما از جانبازی پدرش و رابطه با حضرت زهرا (س) ✖️بعضی چیزها در آسمان ثبت می‌شود. روی زمین خرابش نکن. حضرت زهرا جبران می‌کند!
❌مردم دولت سوم روحانی رو تحویل بگیرید گوارای وجودتون 🔻ظریف میگه ۵ تا کارگروه تشکیل شده که قرار هست وزرا رو معرفی(بخوانید انتخاب)کنه ✖️اولی برعهده ظریف وزیر امورخارجه دولت روحانی بود ✖️دومی برعهده طیب نیا وزیر اقتصاد دولت روحانی بود ✖️سومی صالحی امیری مشاور روحانی سرپرست وزارت ورزش و جوانان روحانی که رای اعتماد از مجلس نگرفت و وزیر فرهنگ و ارشاد دولت روحانی شد ✖️چهارمی عبدالعلی زاده که در دولت روحانی مدتی به عنوان رئیس هیئت مدیره شستا و بعد هم مشاور عالی وزیر کشور روحانی بود. ✖️پنجمی هم ربیعی که هم دستیار روحانی و هم مشاور روحانی و هم سخنگوی دولت روحانی و هم وزیر رفاه دولت روحانی بود بعد میگن چرا به این دولت میگید دولت سوم روحانی! اصلا ناف این جماعت رو با دروغ زدن!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به نظرتون دم خروس اصلاحات رو باور کنیم یا قسم حضرت عباسشون رو:)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌️فردای عاشورا در تلویزیون جمهوری اسلامی می‌گویند شیعه نبودن امتیاز دارد! 🔻یعنی از نظر ظریف یک دختر جوان ۲۰ ساله یهودی و بدون سابقه وزارت، می تواند بالاترین امتیازات را کسب کند!؟
❌️ آقای نوبخت که این توییت را زده، شاید فراموش کرده باشد اما اسناد تاریخی و فضای مجازی فراموش نکرده‌ که در آخرین روزهای دولت حسن روحانی نامه‌ای از طرف رئیس دفتر رئیس جمهور وقت خطاب به نوبخت صادر شد که در آن صراحتا نوشته شده بود، تمام موجودی خزانه بر اساس درخواسک‌های جنابعالی تخلیه شده! بله آقای نوبخت بی‌جهت نبود که علی علیه‌السلام فرمود: از جمله كمک‌هاى خداوند بر ضد دروغگويان، فراموشى است.