eitaa logo
صبح وصال
63 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
1.1هزار ویدیو
139 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم گوهرهایی از جنس قرآن و عترت و ولایت و شهداء گردآوری و نوشته حامدی نسب @sobhe_vesal
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم @ghoharaneh
ریشه ی اصلی و علت مشکلات معیشتی و اقتصادی و ضرب الله مثلا قرية كانت آمنة مطمئنة ياْتيها رزقها رغدا من كل مكان فكفرت باَنعم الله فاَذقها الله لباس الجوع و الخوف بما كانوا يصنعون و لقد جاءهم رسول منهم فكذبوه فاَخذهم العذاب و هم ظلمون فكلوا مما رزقكم الله حللا طيبا و اشكروا نعمت الله اِن كنتم اِياه تعبدون (نحل/۱۱۴_۱۱۲) خدا مثلى مى زند دهكده اى كه امن و آرام بود و روزيش از هر طرف به فراوانى مى رسيد آنگاه منكر نعمتهاى خدا شدند و خدا به سزاى اعمالى كه مى كردند پرده گرسنگى و ترس بر آنها كشيد. و پيغمبرى از خودشان بيامدشان پس او را تكذيب كردند و در آن حال كه ستمگر بودند دچار عذاب شدند. از آنچه خدا روزيتان كرده حلال و پاكيزه بخوريد پس اگر خدا را مى پرستيد نعمتهايش را سپاس گزاريد. @ghoharaneh
صبح وصال
ریشه ی اصلی و علت مشکلات معیشتی و اقتصادی و ضرب الله مثلا قرية كانت آمنة مطمئنة ياْتيها رزقها رغدا
مثلى متضمن هشدار نسبت به كفران نعمت و زنهار از عذاب مترتب بر آن ضرب الله مثلا قرية كانت آمنة مطمئنة ياتيها رزقها رغدا... رغد: به معناى عيش فراخ و گوارا و پاكيزه است. و اين مثلى است كه خداى تعالى آورده قريه اى را شرح مى دهد كه تمامى مايحتاج اهلش را فراهم نموده و اين نعمتها را با فرستادن پيغمبرى برايشان تمام كرده و بحد كمال رسانده است، آن پيغمبر ايشان را به آنچه مايه صلاح دنيا و آخرتشان است، دعوت مى كند و آنان به نعمتهاى او كفر مى ورزند و آن فرستاده را تكذيب مى كنند خدا هم نعمتش را به نقمت و عذاب مبدل نمود، و در اين مثل هشدار و زنهار از كفران نعمتهاى خدا است بعد از آنكه ارزانى داشته، و كفر به آيات او است بعد از آنكه نازل كرده. اينكه فرمود: (ضرب الله مثلا قرية كانت آمنة مطمئنة ياتيها رزقها رغدا) سه صفت براى قريه مورد مثل ذكر مى كند كه متعاقب همند، چيزى كه هست وسطى آنها كه مساله اطمينان باشد به منزله رابطه ميان دو صفت ديگر است، چون هر قريه اى كه تصور شود وقتى امنيت داشت و از هجوم اشرار و غارتگران و خونريزي ها و اسير رفتن زن و بچه شان و چپاول رفتن اموالشان و همچنين از هجوم حوادث طبيعى از قبيل زلزله و سيل و امثال آن ايمن شد مردمش اطمينان و آرامش پيدا مى كنند و ديگر مجبور نمى شوند كه جلاى وطن نموده متفرق شوند. و از كمال اطمينان، صفت سوم پديد مى آيد، و آن اين است كه رزق آن قريه فراوان و ارزان مى شود، چون از همه قراء و شهرستان هاى اطراف آذوقه بدانجا حمل مى شود، ديگر مردمش مجبور نمى شوند زحمت سفر و غربت را تحمل نموده براى طلب رزق و جلب آن بسوى قريه خود بيابانها و درياها را زير پا بگذارند و مشقت هاى طاقت فرسايى تحمل كنند. پس اتصاف قريه به اين سه صفت كه عبارت است از: امن و اطمينان و سرازير شدن رزق بدانجا از هر طرف، تمامى نعمتهاى مادى و صورى را براى اهل آن جمع كرده است و بزودى خداى سبحان نعمتهاى معنوى را در آيه بعدى كه مى فرمايد: (و لقد جاءهم رسول منهم) بر آن نعمتها اضافه مى فرمايد، پس اين قريه قريه اى است كه نعمتهاى مادى و معنوى آن تام و كامل بوده است. در جمله (فكفرت بانعم الله فاذاقها الله لباس الجوع و الخوف) تعبير (انعم الله) كه جمع قلت نعمت است، براى اشاره به اصناف سه گانه نعمت، يعنى امنيت و اطمينان و آمدن رزق است و كلمه (اذاقة: چشاندن) استعاره براى رساندن كمى از عذاب است، و چشاندن گرسنگى و ترس مشعر بر اين است كه آن خدائى كه اين دو را مى چشاند قادر است بر دو چندان كردن و زياد كردن آن به حدى كه نتوان اندازه اى برايش تصور كرد، و چگونه قادر نباشد، و حال آنكه او خدايى است كه تمامى قدرتها به دست او است. آنگاه لباس را به گرسنگى و ترس اضافه نموده فرمود: خدا چشانيد به آن قريه لباس ترس و گرسنگى را. و اين تعبير دلالت دارد بر احاطه همانطور كه لباس بر بدن احاطه دارد، و اشعار دارد بر اينكه اين مقدار اندك از گرسنگى و ترس كه خدا به آنان چشانيد از هر سو بر ايشان احاطه يافت و راه چاره را به رويشان بست، پس چه حالى خواهند داشت در وقتى كه خدا بيش از اين، آن را به ايشان بچشاند، زيرا خداى سبحان در قهر و غضبش نامتناهى است، همچنانكه ايشان در ذلت و خوارى نامتناهي اند. سپس در آخر، آيه را با جمله (بما كانوا يصنعون ) ختم فرمود، تا دلالت كند بر اينكه سنتى كه خدا در مجازات شكر و كفر دارد همچنان پابرجا است و جریان دارد. بنابراين معناى آيه اين است كه خداى متعال مثلى زده است، و آن مثل قريه اى است كه اهلش از هر شرى كه جان و عِرض و مالشان را تهديد كند در امنيت بودند، و براى روزى، حاجت به پيمودن كوه و دشتى نداشتند، رزق پاك و بسيارى از هر سو بطرف ايشان سرازير بود، اهل اين قريه به اين نعمتهاى الهى كفران كردند، و شكر آن را بجا نياوردند، خدا هم به اندكى از نقمت و عذاب خود گرفتارشان كرد، و آن نقمت اندك، گرسنگى و ترس بود كه چون لباس بر آنان احاطه كرد، و اين در قبال كفرانى بود كه بطور استمرار به نعمتهاى خدا مى ورزيدند. @ghoharaneh
صبح وصال
مثلى متضمن هشدار نسبت به كفران نعمت و زنهار از عذاب مترتب بر آن ضرب الله مثلا قرية كانت آمنة مطمئنة
و لقد جاءهم رسول منهم فكذبوا فاخذهم العذاب و هم ظالمون اين آيه نعمت معنوى اهل قريه را خاطر نشان مى سازد، كه خدا بر نعمتهاى ماديشان اضافه كرد، و در اين نعمت معنوى صلاح معاش و معادشان بود، چون از كفران به نعمتهاى خدا زنهارشان مى داد، و آثار شوم و شقاوت بار آن را برايشان شرح مى داد، ليكن رسول خود را تكذيب كردند، با اينكه از خودشان بود و او را كاملا مى شناختند و مى دانستند كه او به امر الهى دعوتشان مى كند و به راه رشاد و سعادت جدى ايشان را مى خواند، ولى با اين حال ظلم كردند، و لذا عذاب الهى ايشان را بخاطر ظلمشان بگرفت. فكلوا مما رزقكم الله حلالا طيبا... اين جمله تفريع بر معنايى است كه از مثل قبلى به دست مى آيد و تقدير آن چنين است: (وقتى حال اين چنين است كه در كفران رزق فراوان، عذاب و در تكذيب دعوت انبياء، مجازات است پس از آنچه خدا روزيتان كرده بخوريد در حالى كه حلال و طيب باشد، يعنى شما ممنوع از آن نيستيد، بدون دلواپسى بخوريد ولى شكر خدا را بجاى آوريد، اگر او را مى پرستيد. برگرفته از تفسیر المیزان @ghoharaneh
فرا رسیدن سالروز شهادت نهمین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت، جوان ترین امام معصوم، حضرت امام محمد بن علی الجواد علیهما السلام به محضر حضرت حجت بن الحسن عجل الله فرجه الشریف، شیعیان و محبان اهلبیت علیهم السلام تسلیت و تعزیت باد. @ghoharaneh
صبح وصال
فرا رسیدن سالروز شهادت نهمین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت، جوان ترین امام معصوم، حضرت امام محمد ب
به دیوار قفس بشکسته ام بال و پر خود را زدم تنهای تنها ناله های آخر خود را درون شعله همچون شمع سوزان آتشی دارم که آبم کرده و آتش زدم پا تا سر خود را قفس را در گشوده، صید را آزاد بگذارید که در کنج قفس نگذاشت جز مشتی پر خود را کنیزان لحظه ای آرام، شاید بشنوم یکدم صدای نالۀ جانسوز زهرا مادر خود را لبم خشکیده یارم گشته قاتل حجره در بسته مگر با قطره اشکی تر نمایم حنجر خود را بزن کف، پایکوبی کن، بیفشان دست، امّ الفضل که کشتی در جوانی شوهر بی یاور خود را بیا و این دم آخر به من ده قطرۀ آبی که خوردم سال ها خون دل غم پرور خود را چه گوئی ای ستمگر در جواب مادرم زهرا اگر پرسد چرا لب تشنه کشتی شوهر خود را اجل بالای سر، من در پی دیدار فرزندم گهی بگشوده ام گه بسته ام چشم تر خود را به یاد شعله های نالۀ ابن الرّضا (میثم) سزد آتش زنی هم نخل، هم برگ و بر خود را @ghoharaneh
امام محمد بن علی الجواد عليهما السلام در يك نگاه حضرت امام ابوجعفر، محمد بن على الجواد عليهما السلام، نهمين امام از خاندان رسالت است که حضرت ختمى مرتبت، به فرمان خداوند امر امامت را به آنان سپرد تا پس از وى مسئوليت و راهبرى امت و جامعه را بر عهده گيرند؛ همان هايى که قرآن، عصمتشان را بيان و روايات متواتر بر امامتشان تصريح کرده است. امام جواد عليه السلام، همانند پدران گرامى اش آينه تمام نماى والايى ها و بزرگوارى هايى بود که دارنده آنها را شايسته امامت و رهبرى انقلابى ـ الهى مى کرد. حضرتش در هفت سالگى، امامت عامه را بر عهده گرفت. اگر چه در آن روزگار رهبرى و امامتِ خردسالى امرى نامأنوس بود و شايد بودند کسانى که کينه توزانه بر آن خرده مى گرفتند، اما حكمت الهى پيش از او نيز چنين اقتضا کرده بود و حضرت عيسى بن مريمِ عليه السلام نوزاد، در حالى که در گهواره بود به مقام نبوت دست يافت. تاريخ در لابه لاى امامت زودهنگام امام جواد عليه السلام اين باور و اعتقاد شيعه دوازده امامى را تأييد کرد که «امامت منصبى الهى است و خداوند آن را به شايستگان و کمال يافتگانِ همه روزگاران مى بخشد»، چرا که آن بزرگوار، در عين خردسالى با عالمان بزرگ عصر خود مباحثه نمود و با دانش خدا داده و برهان رسايش بر آنان پيروز شد، آنچنان که عالمان و حاکمان عصر او در برابر آن سر تسليم فرود آورده، بدان اعتراف کردند. فقيهان، راويان و عالمان بزرگ گرد وجود مبارك امام هفت ساله حلقه زدند و از چشمه جوشان دانش سرشار او سيراب شدند و بى شمار مسائل اعتقادى، فلسفى، کلامى، فقهى، تفسيرى و ديگر دانش هاى روز بشرى را از حضرتش روايت کردند. امام جواد عليه السلام همانند پدر ارجمندش عهده دار سرپرستى شيعيان شد و آنان را در زمينه دانش، معنويت و سياست چنان پرورش داد تا بتوانند در مسيرى گام نهند که امامان معصوم براى آنان ترسيم کرده بودند، زيرا اين جماعت روزگارى در پيش داشتند که با دوره هاى قبلى متفاوت بود و آنان نمى توانستند همچون پيشينيان خود با امامى تماس و ارتباط داشته باشند. پس مى بايست در اداره خويش از توانمندى فكرى، سياسى، اجتماعى و اقتصادى شايان و در حد کفايت برخوردار باشند. بدين ترتيب امام جواد عليه السلام توانستند در مدت کوتاه زندگانى بابرکت و الهام بخش خود اهداف بزرگى را در عرصه هاى ياد شده، محقق کنند. شهادت آن حضرت در ٢٥ سالگى، خود بهترين گواه بر اوج موفقيت امام عليه السلام در حرکت و برنامه ريزى الهى اش مى باشد، تا آنجا که حضور او در جامعه اسلامى، حاکمان سرکش را چنان دچار آشفتگى و پريشان حالى کرده بود که راه رهايى را در کشتن او و جلوگيرى از تلاش و فعاليت هاى سازنده اش ديدند. از همين رو برگه اى آلوده به جنايت بر سابقه ننگين خود و تبار خود افزودند. @ghoharaneh
4_5816829051133758025.mp3
7.57M
▪️مداحی|🎙محمد طاهری اگه گرفتاری بگو یا جواد الائمه اگه گنهکاری بگو یا جواد الائمه اگه دوسش داری بگو یا جواد الائمه کار من همین گداییه کار تو گره گشاییه اسم تو براش مقدسه هر کسی امام رضاییه کرم تو آبروی رو سیاها حرم تو سر پناه بی پناها @ghoharaneh
فاطمه(س) همسر علی(ع) پیامبر فرمود: «در مسئله ازدواج فاطمه(س) منتظر وحی و پیام الهی ماندم».۱ و بالاخره دستور خداوند این بود که کفو او علی(ع) است. در کتاب تذکره الخواص آمده است «ابوبکر نزد پیامبر از فاطمه(س) خواستگاری کرد و پیامبر(ص) فرمود او کوچک است و من منتظر فرارسیدن سن ازدواج او هستم. ابوبکر عمر را دید و او را از جریان آگاه کرد  عمر خواستگاری کرد و پیامبر او را نیز رد کرد و پس از آن‌ها علی(ع) از فاطمه(س) خواستگاری نمود و پیامبر(ص) فرمود خدا به من امر کرد تا او را به ازدواج تو درآورم وپس علی شتر و برخی لوازم خود را فروخت و با فاطمه ازدواج کرد».۲ برخی راویان از علی(ع) نقل کرده‌اند که درباره خواستگاری از فاطمه(س) فرمود: «به پا خاستم و گوشه‌ای از عبای خود را بر دوش‌اند‌اختم در حالی که گوشه‌ای دیگر آن روی زمین کشیده می‌شد. خدمت پیامبر(ص) رسیدم و روی زمین نشستم. عرض کردم یا رسول‌الله پیش قدمی‌مرا در اسلام می‌دانی و… رسول خدا(ص) فرمود: ای علی منظورت چیست؟ عرض کردم فاطمه را به ازدواج من درآور. آن حضرت فرمود: چه امکاناتی داری؟ عرض کردم: اسب و زره. فرمود اسب را لازم داری ولی زره را بفروش».۳ بدین ترتیب محمد(ص) دستور خدا مبنی بر ازدواج علی(ع) و فاطمه(س) را به انجام رساند و زندگی مشترک این دو بزرگوار فراهم گردید. ایشان در یک زندگی کوتاه مدت اما پربار و سرشار از معنویت، فرزندانی صالح پرورش دادند که سرمشق انسان‌های آزاده و آزادی‌خواه شدند. پی‌نوشت‌ها: ۱- ابن حجر عسقلانی، الصواعق المحرقه، ص ۸۴ ۲- سبط ابن جوزی، تذکره الخواص، ص ۳۰۷ ۳- نهج البلاغه،ترجمه عبدالمجبد معادیخواه، ص ۳۱۸ @ghoharaneh