eitaa logo
صبح حسینی
473 دنبال‌کننده
37 عکس
21 ویدیو
1 فایل
صبحتان را با #اشک_بر_اباعبدالله علیه السلام آغاز کنید ارتباط با مدیر کانال 👇 @Alamdar1404
مشاهده در ایتا
دانلود
از راه آمد خواهرت ای سر بریده اما بدون دخترت ای سر بریده دارد رباب از راه مي آید برادر اما بدون اصغرت ای سر بریده از گوشه ی مقتل هنوزم که هنوز است آید صدای مادرت ای سر بریده از شامیان پیراهنت را پس گرفتم از ساربان انگشترت ... ای سر بریده من که نفهمیدم، خودت می گفتی ای کاش خولی چه کرده با سرت ای سر بریده بالای نیزه ماه من بودی برادر در کوچه ها همراه من بودی برادر حتما خودت دیدی دو دستم را که بستند حتما خودت دیدی غرورم را شکستند حتما خودت دیدی که بر محمل نشستم حتما خودت دیدی چهل منزل شکستم حتما خودت دیدی بساط کوفیان را حتما خودت دیدی مرام شامیان را قرآن که می خواندی لبت را سنگ می زد عمدا کنیزی زینبت را سنگ می زد حالا دگر هم چیزی از آن لب نمانده هم جای سالم در تن زینب نمانده این آخر عمری مرا بازار بردند من را میان مجلس اغیار بردند رفتی میان طشت و زینب نیمه جان شد تو خیزران خوردی و قد من کمان شد وحید محمدی سلام الله علیها https://eitaa.com/sobhehoseini
هدایت شده از صبح حسینی
اول صبح بگویید حسین جان رخصت تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد 🌴🌴🌴 السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین (علیه‌السلام ) https://eitaa.com/sobhehoseini
ای ابتدای غربت بی انتها فرات ای شاهد همیشگی ماجرا فرات با دسته بسته رفتم از این کربلا فرات با داغ مانده بر دلم از یار رفته ام  واللهِ پیر کرده مرا در جوانی ام خرده مگیر نیلی ام و ارغوانی ام دانی چرا چنین شده قد کمانی ام؟ تا شام رفته ام، سر بازار رفته ام آه ای فرات، خسته ام از ماجرای شمر یادم نرفته طعنه و آن حرف های شمر مانده هنوز روی پرم، جای پای شمر با چشم تار و پای پر از خار رفته ام آه ای فرات رنگ پر و بالمان که هیچ آه ای فرات خستگی حالمان که هیچ آه ای فرات زیور و خلخالمان که هیچ بی معجر از میانه ی انظار رفته ام بشنو که داغ روی دلم گشته منجلی بازار شام و حرمله و دختر علی!! آهسته تر که بلکه عمو نشنود ولی با عمه ام به مجلس اغیار رفته ام وحید محمدی سلام الله علیها https://eitaa.com/sobhehoseini
هدایت شده از صبح حسینی
اول صبح بگویید حسین جان رخصت تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد 🌴🌴🌴 السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین (علیه‌السلام ) https://eitaa.com/sobhehoseini
عذار نیلی و قدّ خم و چشم تر آوردم گلاب اشک بهر لاله های پرپر آوردم ز جا بر خیز ای صد پاره تر از گل تماشا کن که از جسم شهیدانت دلی زخمی تر آوردم تمام یاس هایت را به شام از کربلا بردم چو بر گشتم برایت یک چمن نیلوفر آوردم مسافر از برای یار سوغات آورد اما من از شام بلا داغ سه ساله دختر آوردم اگر چه سر نداری یک نگه بر سیل اشکم کن که با چشمان خود آب از برای اصغر آوردم تو بر من از تن بی سر خبر ده ای عزیز دل که من بر تو خبرهای فراوان از سر آوردم چهل منزل سفر کردم به شهر شام و برگشتم خبر از چوب و از لعل لب و طشت زر آوردم ز اشک چشم و سوز سینه ی مجروح و خون دل همانا مرهمت بر زخم های پیکر آوردم قد خم، موی آشفته، تن خسته، رخ نیلی به رسم هدیه میراثی بود کز مادر آوردم ز سیل اشک دریا کرده ام چشم محبان را به آهم شعله ها از سینه ی «میثم» بر آوردم حاج غلامرضا سازگار سلام الله علیها https://eitaa.com/sobhehoseini
هدایت شده از صبح حسینی
اول صبح بگویید حسین جان رخصت تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد 🌴🌴🌴 السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین (علیه‌السلام ) https://eitaa.com/sobhehoseini
به کربلای تو، یک کاروان دل آوردم امانتی که تو دادی، به منزل آوردم هزار بار به دریای غم فرو رفتم که چند دُرّ یتیمت، به ساحل آوردم کبوتران حرم را ز چنگ صیادان نجات داده و چون مرغ بسمل آوردم بجز رقیه که از پا فتاد پیش سرت تمام اهل حرم را به منزل آوردم شبی به محفل ویران ما سرت شد شمع حدیث ها من از آن شمع و محفل آوردم گواه عشق خودم با تو، ای حسین عزیز نشانه ای به سر از چوب محمل آوردم اگر به سلسله بستند بازوی مار را حیات خصم تو را در سلاسل آوردم نظر به جسم کبودم فکن که دریابی تنی رها شده از چنگ قاتل آوردم سید رضا مؤید سلام الله علیها https://eitaa.com/sobhehoseini
enc_16619692957371511709762.mp3
2.99M
یه کنج از حرم بهم جا بده دلم تنگته خدا شاهده 😭 https://eitaa.com/sobhehoseini
اول صبح بگویید حسین جان رخصت تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد 🌴🌴🌴 السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین (علیه‌السلام ) 🕊 صبح حسینی
پریده ام به هوایت پریدنی که مپرس رسیده ام سر خاکت، رسیدنی که مپرس اگرچه خم شدم اما کشید شانه من به دوش بار غمت را کشیدنی که مپرس نفس بریده بریدم امان دشمن را به ذوالفقار حجابم، بریدنی که مپرس به طعم کعب نی و سنگ و تازیانه شان چشیده ام غم غربت چشیدنی که مپرس غروب بود و رمیدند بچه آهوها ز چنگ گله گرگان، رمیدنی که مپرس مپرس از چه نماز نشسته می خوانم شکسته خسته دویدم دویدنی که مپرس نه اینکه دیده فقط دید، آنچه کس نشنید شنیدم آنچه نباید، شنیدنی که مپرس محسن عرب خالقی https://eitaa.com/sobhehoseini
هدایت شده از صبح حسینی
اول صبح بگویید حسین جان رخصت تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد 🌴🌴🌴 السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین (علیه‌السلام ) 🕊 صبح حسینی
سر تو از سر نیزه به من توان می داد امید بر دل مجروح بی کسان می داد خودت که از سر نیزه به چشم خود دیدی کنیزکی به یتیم تو خرده نان می داد نماز جمعه کوفه شلوغ بود آن روز گمان کنم که علی اکبرت اذان می داد میان مجلس شان از کنیز تا گفتند: سکینه دخترت از ترس داشت جان می داد برای خوش گذرانی، یزید در مجلس مدال نیزه زنی را که بر سنان می داد... ...رقیه دختر دردانه داشت دق می کرد دوباره رأس اباالفضل را نشان می داد هزار مرتبه گفتم نخوان عزیز دلم! تو خواندی و صله ات را به خیزران می داد همین که چوب جفا بر لبان تو می خورد بدان که خواهر تو سخت امتحان می داد نبودن تو ز یک سو و ضربۀ زنجیر به جسم خواهر تو درد استخوان می داد مهدی نظری سلام الله علیها https://eitaa.com/sobhehoseini
هدایت شده از صبح حسینی
اول صبح بگویید حسین جان رخصت تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد 🌴🌴🌴 السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین (علیه‌السلام ) 🕊 صبح حسینی
در نگاه مشتری گر جنس درهم خوب نیست می‎خری امّا تو بارم را، اگر هم خوب نیست مشتری وقتی تو باشی سود عالی با من است گر چه اینجا صحبت از سود و ضرر هم خوب نیست دور از تو هستم و شد حاصلم بی حاصلی آفتاب هر وقت کم باشد، ثمر هم خوب نیست در ره دیدار تو باید که سختی‌ها کشید آری آری؛ وصلِ تو بی‌دردِ سر هم خوب نیست درقنوت نیمه شب باید که پیدایت کنم انتظارِ یار، بی‎اشکِ سحر هم خوب نیست گرچه باشد ناز کردن رسم معشوقان ، ولی این که یک عاشق بیفتد از نظر هم خوب نیست تا نکشته زخم هجرانت مرا، کاری بکن ای طبیبا زخم بی‎درمان و مرهم خوب نیست باز هم با دست خالی آمدم یا ذالکرم دست خالی راندنم از پشت در هم خوب نیست با رضا در وقت جان دادن به بالینم بیا منتظر باشد نگاه مُحتَضَر هم خوب نیست تا بگیری انتقام مادر قامت کمان العجل یا منتقم یا حضرت صاحب زمان محمود مربوبی عج https://eitaa.com/sobhehoseini
enc_16792403087933019747709.mp3
3.02M
چی کار کردم ... می گن اجازه نیست که زائرت باشم؟! 😭😭😭 https://eitaa.com/sobhehoseini
هدایت شده از صبح حسینی
اول صبح بگویید حسین جان رخصت تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد 🌴🌴🌴 السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین (علیه‌السلام ) 🕊 صبح حسینی
از جان خود اگر چه گذشتم به راحتی دل كنده ام ولی ز تنت با چه زحمتی می خواستم به پات سرم را فدا كنم اما به خواهر تو ندادند مهلتی كی گفته قطعه قطعه شدن درد آور است؟ مُردن به عشق تو كه ندارد مشقتی بهتر نبود جای تو من كشته می شدم؟ بی تو چگونه صبر كنم.... با چه طاقتی؟ از بس برای زخم لبت گریه كرده‌ایم چشمی ندیده‌ام كه ندیده جراحتی تو رفتی و غرور حریمت شكسته شد هنگام غارت حرم، آن هم چه غارتی آتش زدند خیمۀ ما را و بعد از آن دزدیده شد تمامی اشیاء قیمتی این بچه ها تمامی شان لطمه خورده‌اند با من ولی به شكوه نكردند صحبتی غصه نخور حقیر نشد خواهرت حسین از فتح شام آمده‌ام با چه هیبتی شرمنده‌ام رقیۀ تو در خرابه ماند لطفی كن و سراغ نگیر از امانتی عباس اگر نبود اسارت چه سخت بود ممنونم از حمایت آن چشم غیرتی مصطفی متولی سلام الله علیها https://eitaa.com/sobhehoseini
AgeRafti-02.mp3
9.72M
التماس دعا ... زائر کربلا یادم کن کنار حرم اربابم 😭 https://eitaa.com/sobhehoseini
هدایت شده از صبح حسینی
اول صبح بگویید حسین جان رخصت تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد 🌴🌴🌴 السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین (علیه‌السلام ) https://eitaa.com/sobhehoseini
بگذار از آن شهر ریا دیگر نگویم از قصّه ی شام بلا دیگر نگویم من را نگاه بی حیای کوفیان کشت زخم زبان شام را دیگر نگویم آقا همین بس که تو را از من گرفتند از کوفه و سنگ جفا دیگر نگویم می دانی ای آرام جانم ای حسینم پس از سر و تشت طلا دیگر نگویم طاقت نداری تا بگویم ای برادر آتش به جان خیمه ها . . . دیگر نگویم داغ سه ساله پشت زینب را شکسته این داغ سنگین بود و ما . . . دیگر نگویم من بودم و یک دشت باغ لاله امّا با داغ خود کشتی مرا دیگر نگویم یک کربلا بس بود تا زینب بمیرد از کربلا تا کربلا دیگر نگویم وحید محمدی سلام الله علیها https://eitaa.com/sobhehoseini
هدایت شده از صبح حسینی
اول صبح بگویید حسین جان رخصت تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد 🌴🌴🌴 السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین (علیه‌السلام ) https://eitaa.com/sobhehoseini
آمدم این جا دوباره…لشگرت یادش بخیر قاسم و عون و زهیر و جعفرت یادش بخیر نخستین باری کـه این جا آمدم یادت کـه هست؟ شد رکابم ساقی آب آورت یادش بخیر نخستین باری کـه این جا پهن شد سجاده ام با اذان دلربای اکبرت یادش بخیر حال، من برگشته ام اما نه مثل بار قبل قامت مانند سرو خواهرت یادش بخیر از امانتداری ام دارم خجالت میکشم بچه هاي‌ من فدای دخترت… یادش بخیر روضه ی دیروزمان این بود با بی بی رباب اي عروس مادر من اصغرت یادش بخیر من خودم این جا بـه جسمت پیرهن پوشانده ام دستباف یادگار مادرت یادش بخیر رفتی و با اشک هایم بدرقه کردم تو را اي برادر ان وداع آخرت یادش بخیر مثل جدم می شدي در پیش چشمان همه وای من عمامه ی پیغمبرت یادش بخیر مهدی نظری سلام الله علیها https://eitaa.com/sobhehoseini
هدایت شده از صبح حسینی
اول صبح بگویید حسین جان رخصت تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد 🌴🌴🌴 السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین (علیه‌السلام ) https://eitaa.com/sobhehoseini
«بسم اللّه» بَسمَلَه، معجزه این بار در این طور افتاد جای یک خرده قبس، طره ی مصباحی داد این خود یوسف هستی است که بازار آمد ولی انگار که این بار خریدار آمد یوسفی آمد و از چاه درآورد مرا چه گرانمایه خرید و چه بپرورد مرا به کلافی همه ی یوسفیش داد به ما این چه فالی است در این معرکه افتاد به ما نم چشمی بخرید و سند مصر فروخت از خجالت همه ی داشته هایم را سوخت ما عزیزیم به درگاه عزیز این مصر ورنه هر توشه که داریم پشیز این مصر ما که سرتاسر بازار همه می دانند در هر دکه و دکان به سری می رانند او که عالم همه یعقوب ترینش هستند زکریا زده و سخت حزینش هستند او خودش آمده بازار و خریده است مرا چه بگویم به کسی، ناز کشیده است مرا ..... وعده ای نیست که این وعده ی ما را ببرد سکه ای نیست که این لحظه ی ما را بخرد چه بگیریم به جای نظر رحمت دوست چه ببینیم به جز منظره ی حضرت دوست هر چه جز اوست همه بازی و لهو و لعب است باید از صورت صوری به حقیقت پیوست ننگ بر یرتع و یلعب که برادر گوید ملک ری باشد و یا کیسه ی پولی شاید گرگ بسیار و برادر صفتان گرگ ترند خطر اینجاست که از خانه به این گله زنند نفروشیم دمی از نفس پاک حرم نگذاریم نمی از یم دریای کرم سکه ای نیست که قیمت بدهد حال مرا بتواند بخرد لحظه ی خوشحال مرا سکه گر داشت شرف، سکه ی بازار نبود نام رسوا شده اش درهم و دینار نبود ما فقط یک قلم از جنس تجارت داریم لَن تبور است، فقط میل شهادت داریم اشک در مکتب ما مشک حیات است حیات و شهادت همه اش شهد و نبات است نبات ای خوش آن لحظه که موری به سلیمان برسد کفتری جلب ز تاریکی زندان برهد ما در این راه چه سرها سر کویش دادیم چشم ها بود که در حسرت رویش دادیم چشم ها در طلب یوسفیش گشت سپید مرد بسیار در این حادثه ها گشت شهید ..... سالها بود که این جاده فقط معبر بود معبری بود ولی دیو بر او چنبر بود معبری بسته که دلبسته ی راهش بودیم یوسفی بود که محتاج نگاهش بودیم بچه ها با همه ی جان به دل جاده زدند شربتی بود که لا جرعه از آن باده زدند معبر امروز ولی جاده و راه آزاد برکت خون شهیدان همه ی راه آباد گر چه این راه همه طول مسیرش عالی است بچه ها! حیف که جای شهدامان خالی است شاعر: رسول محمدزاده ۱۴۰۲ مثنوی https://eitaa.com/sobhehoseini