صبح نزدیک
در روزهای بسته شدن کانال سوئز، 4 نفتکش ایرانی در انتظار باز شدن مسیر و رساندن محموله سوختی ماه آوری
اما به هر ترتیب مسیر کانال سوئز بازگشایی شد و نفتکش های ایرانی به سوی بنادر سوریه به حرکت درآمدند.
امروز عصر نخستین کشتی از 4 فروند ذکر شده به بندر بانیاس سوریه رسیده و شروع به تخلیه محموله خود کرده است : نفتکش Romina که حامل حدود 1 میلیون بشکه نفت خام است.
صبح نزدیک
اما به هر ترتیب مسیر کانال سوئز بازگشایی شد و نفتکش های ایرانی به سوی بنادر سوریه به حرکت درآمدند.
سه نفتکش دیگر که حامل بنزین، گازوئیل و احتمالا مازوت هستند نیز در حال عبور از کانال سوئز و حرکت به سوی سواحل سوریه هستند به نامهای :
SAM 121
ARMAN 114
EMMA
که مجموعا به همراه رومینا 3 میلیون بشکه نفت و فرآورده های دیگر را به سوریه خواهند رساند
📝فرشید محمدپور
به نام خدا
بنابر فرمایشات رهبر معظم انقلاب،امام خامنه ای،رای دادن به اصلح بعد از مشارکت مردم در انتخابات مهمترین عمل برای مردم می باشد
در این نوشتار قصد دارم بر چرایی سوق پیدا کردن به عبارت «#صالح_مقبول» اشاره کنم
در آسیب شناسی این علاقه در عوام و نقش خواص،می توان به دلایل زیر اشاره نمود که آنها را بررسی خواهم کرد
الف) #ترس از رای آوردن کاندیدای خطرناک برای شرایط فعلی جامعه
ب) نیاز به رای بالای یک کاندیدای صالح به جهت نیاز به #اقتدار داخلی و خارجی
ج) توان بالا بردن #مشارکت در انتخابات
در دوره نخست آقای هاشمی مشارکت خوب بود اما به خاطر #تورم شدید ، پایین ترین مشارکت را در دوره دوم هاشمی به وجود آمد .
اما همان مردم سرخورده با به وجود آمدن جریان جدید ( اصلاحات ) با امیدواری به میدان آمدند و یک مشارکت بالا را خلق کردند
در سالهای۸۴و۹۲نیز جریان های جدید که در تبلیغات رقیب اصلی دولت بر سر کار معرفی می شدند رای آورده و در دوره های اول شاهد مشارکت خوبی هم بودیم که نشئت گرفته از امید مردم به #تغییر_ریل بوده است
به نظر میرسد علیرغم فضاسازی های رسانه ای، مشارکت آنقدرها هم که ادعا می شود پایین نیاید
همانطور که در بالا آمده در شرایط کنونی ترس از مشارکت پایین یا ترس رای آوردن کاندیداهای همسو با دولت خیلی قابل قبول نمی باشد
درضمن باید از انتخابات سال ۹۸ نیز درس گرفت که با القای همین ترس ، نمایندگان شایسته تر رای نیاورده و لیست ها اغلب به صورت باندی و با نظر پدرخوانده ها به مجلس وارد شدند ، حتی نفر اول جریان رقیب هم با اختلاف زیاد رای نیاورد و فرصت انتخاب بین خوب و خوب تر سوزانده شد
در صورت پایین بودن مشارکت ( به نظر بعضی از مدعیان ) در صورت رای بالا به کاندیدای صالح مقبول ، بازهم دولت او حداقلی است !
اما در هر صورت باید قبول کرد انتخاب اصلح و تمرین مردم برای انتخاب بین خوب و خوب تر مهمتر از آن #اقتدار است که جمهوریت و رشد فکری و بصیرت مردم در آن حذف شود
در بیانات رهبر معظم انقلاب،دو قطبی هایی با نام جریانات سیاسی مورد تایید نبوده و فقط باید مرز بندی با دیدگاه انقلابی یا غیرانقلابی داشت
برای بررسی تفکرات پدرخوانده های اصولگر ، نقاط ضعف و قوت کاندیدای مورد تاییدشان و اهداف آنها در یادداشتی جداگانه مطالبی خواهم نوشت .
پایان
#SN37
دیشب به دعوت بزرگواران برنامه پرونده ویژه مهمان شبکه سه برای گفتگو درباره تحولات #افغانستان بودم. حرفهایم ناتمام ماند و به گمانم کمتر چیزی برای یک پژوهشگر، ناراحت کنندهتر از ناقص ماندن ارائه مطالبش باشد،به ویژه اگر جزئیاتی مهم در آن نهفته باشد!
✏️علی صمدزاده
#SN38
صبح نزدیک
دیشب به دعوت بزرگواران برنامه پرونده ویژه مهمان شبکه سه برای گفتگو درباره تحولات #افغانستان بودم.
۱-در تحولات اخیر افغانستان، آمریکا در تلاش است تا از یک شکست قطعی (ناکامی در ایجاد یک الگوی مطلوب سیاسی در کابل و خروج اجباری از این کشور)، زیرساخت یک پیروزی (ایجاد یک کانون آشوب منطقهای برای تخلیه بخشی از توان استراتژیک چین، روسیه و ایران) را نتیجه بگیرد.
۲-به جرأت میتوان گفت اصلیترین داراییهای به دست آمده برای آمریکا در پی اشغال افغانستان، به دست آوردن اطلاعات راهبردی و شناخت دقیق افغانستان، رهبران، نخبگان و مردم این کشور در جایگاه نخست و سپس نفوذ در لایههای سیاسی و اجتماعی مختلف آن حتی در میان مخالفان آمریکا در افغانستان است! امری که اکنون به یک مزیت رقابتی راهبردی برای آمریکا در برابر سایر طرفهای حاضر در صحنه افغانستان بدل گردیده است.
۳-تسخیر افغانستان به دست طالبان به طور حتم مورد رضایت و در چارچوب محاسبات راهبردی آمریکاست و اساساً توافقات حاصل از مذاکرات آمریکا و طالبان در قطر، زمان و نحوه خروج آمریکا از افغانستان بستر سقوط کشور به دست طالبان را فراهم آورده است.
۴-طالبان یک جریان افغانی برخوردار از حمایت خارجی (پاکستان) است و البته موجودیتی یکپارچه نیست؛ به این معنا که سهم رهبران محلی و میدانی این گروه –که برخی از ارتباطات و حمایتهای خارجی مستقل نیز برخوردارند- در اقدامات و تحرکات میدانی گاه بیشتر از فرماندهان و رهبران ارشد گروه است!
۵-طالبان یک گروه و جریان تحت سیطره آمریکا نیست اما تجربه ۲۰ساله آمریکا در افغانستان، این گروه و اقدامات آن را برای آمریکاییها محاسبهپذیر ساخته و آمریکاییها امروز از ابزارهای مختلفی برای مدیریت الگوی رفتاری طالبان و اثرگذاری بر آن برخوردارند ..و بر همین مبنا آن را در چارچوب راهبرد کلان خود برای منطقه به کار گرفتهاند.
۶-باید دانست که اگر صرف نظر از جزئیات، مسامحتاً بپذیریم برای القاعده مبارزه با کفار (به تعبیر برخی دشمنان بعید)، برای داعش تسلط بر تمامی سرزمینهای اسلامی و مبارزه با شیعیان (به مثابه دشمنان قریب) در اولویت ایدئولوژیک مبارزه قرار داشت؛ برای طالبان تسلط بر افغانستان و پیاده سازی الگوی امارت اسلامی در این کشور همزمان با ایجاد برتری قوم پشتون در مناسبات در اولویت قرار دارد و از این منظر عمدهترین تفاوت رویکردی آنان با دو گروه دیگر در اهداف سیاسی به شمار میرود.
۷-به سبب شکافهای قومی گسترده در افغانستان، حاکمیت طالبان به مثابه یک گروه با اکثریت و خاستگاه پشتونگرایی و با سویههای افراطی مذهبی مورد پسند مردم افغانستان نیست و در حقیقت تحمیل سلطه یک اقلیت قومی بر خواست اکثریت (البته متشتت و غیرمتحد) مردم افغانستان است. از این رو حکومت احتمالی قریب الوقوع طالبان همواره با نارضایتیهای سیاسی و اجتماعی مواجه خواهد بود و این امر خود بستر لازم برای بیثباتی و ناآرامی دائمی در افغانستان و نواحی مختلف ان را فراهم خواهد آورد. امری که در چارچوب راهبرد آمریکا برای آینده افغانستان -به مثابه یک کانون بحران و نگرانی دائمی سیاسی امنیتی در منطقه- مطلوب و دلخواه است.
۸-طالبان در خیزش اخیرش نشان داده است که رفتارهایش -علیرغم خشونتها و تعدیهای رخداده در برخی مناطق توسط این گروه- چه در عرصه داخلی و چه در عرصه خارجی حساب شدهتر شده است و این هوشمندی را در نحوه و سرعت پیشرویهای نظامی آن میتوان مشاهده کرد اما فارغ از آن برای قضاوت درباره تغییر حقیقی طالبان، هنوز بسیار زود است! بسیاری از رفتارهای این روزهای طالبان ناشی از کنترل فزاینده نیروها به سبب ملاحظات سیاسی لازم برای پیشروی است و رفتار طبیعی این گروه را باید پس از عبور و گذر از این ملاحظات باید مشاهده و قضاوت کرد و حتی بر فرض احتمالی تغییر ماهیت رفتار، این امر جبران کننده ظلمها و جنایات سالهای گذشته این گروه نیست و نخواهد بود و نسبت بدان نباید اغماضی صورت بپذیرد.
۹-کنارهگیری مردم افغانستان از مواجهه جدی با طالبان و عدم همراهی با قوای حکومتی حتماً به معنای پذیرش و رضایت از تسلط طالبان نیست! در حقیقت رفتار این روزهای مردم افغانستان ناشی از ناامیدی گسترده از ساختار معیوب سیاسی ساخته شده به دست اشغالگران آمریکایی، سرخوردگی از منفعت طلبی و ثروتاندوزی شخصی رهبران سیاسی و قومی، بیاعتمادی به نمایندگان سیاسی به سبب فساد گسترده سیاسی و اقتصادی انان و ناتوانیشان در پیشبرد مطالبات مردم است.مردم افغانستان سالهاست به شکل روزمره در حال مشاهده خیانت آشکار رهبران و رجال سیاسی و دفاعی در خالی کردن عرصه میدانی به دست دولت و بسترسازی ضمنی آنان برای سلطه طالبان هستند؛ از این رو خود را در هیچ یک از طرفین این منازعه تعریف نمیکنند و بدین جهت به ناظران نگران رخدادهای میدانی تبدیل شدهاند. انتخابی منفعلانه از سر بیاعتمادی، یأس، سرخوردگی، ناامیدی و نیز ناتوانی!
صبح نزدیک
۱-در تحولات اخیر افغانستان، آمریکا در تلاش است تا از یک شکست قطعی (ناکامی در ایجاد یک الگوی مطلوب س
۱۰-در نهایت از منظر من، در تحلیل تحولات افغانستان، همپای وزن دهی به تحرکات و اقدامات طالبان، میبایست به راهبرد کلان آمریکا برای آینده این کشور، اقدامات میدانی واشنگتن در راستای راهبردش و نیز روند حاکم بر رفتار مردم و نخبگان افغانستان در مواجهه با رخدادهای میدانی پرداخت.
✏️ علی صمدزاده