eitaa logo
صبح ظهور
4.9هزار دنبال‌کننده
892 عکس
1.4هزار ویدیو
65 فایل
مستندتلویزیونی صبح ظهور♥️🌱 «Sobhezohor» ⬅️جمعه ها حوالی ساعت ۸ صبح و ۱۷ از شبکه قرآن ⬅️هر روز ساعت ۱۲:۱۵ از شبکه امید نمونه تولیدات صبح ظهور📹: @sobhezohour ارتباط با ادمین: @Ad_sobhezohor 🚩استفاده از مطالب کانال بدون ذکر منبع و لینک کانال،آزاد است
مشاهده در ایتا
دانلود
میگفت : چادر دست و پا گیره ! ✌🏻❤ راست می‌گفت!!! خیلی جاها دست منو گرفته ✋🏻🥲❤ | | 🆔 @sobhezohor 🌐 www.sobhezohor.ir
قایق زندگیت را به خدا بسپار... | | 🆔 @sobhezohor 🌐 www.sobhezohor.ir
باید فقط به خدا پیله کرد چون فقط با او است که می شود پروانه شد. | | 🆔 @sobhezohor 🌐 www.sobhezohor.ir
✨💫✨💫✨ 🌟✨🌟 ✨🌟 دختر ظهر گروهبان چاق عراقی كلت مگارف روسي را برداشت. بالای روپوش آن را گرفت. عقب و جلو كرد و چكاند. خشاب را توي جان اسلحه جا زد و به كمر پرُ چربي اش زد. بادي توي غبغبه انداخت. ـ اسلحه تون رو برداريد بيايد! دو سرباز پشت سرش راه افتادند تا رسید به سنگر فرماندهی. گروهبان داخل شد و با سربازي كه موهاي آشفته و صورتي محو داشت و دست هايش را از پشت با سیم تلفن صحرایی بسته بودند، بیرون آمد. گروهبان رو کرد به نگاه پرسان دو سرباز و گفت: چیه؟! خائنه...دلش رو داريد این قاتل رو به درک بفرستید؟ گروهبان به صورت سرباز زندانی خیره شد. چهره ی آرام سرباز نشان نمی داد که خود را باخته باشد. لبخندی زد...ستوان عراقی مست و عربدکشان خیره می شود به مردهای بسته شده به تیرهای چوبی میدان متروکه ی شهر هویزه. و سربازها که مقابل آن ها آماده آتش هستند. ستوان لت و لو می رود و خود را می رساند به دختر جوان و مادر هویزه ای که گوشه ی میدان از ترس کز کرده اند و می لرزند. ستوان خنده ی شیطانی می زند و دست دختر را می گیرد و او را از مادرش جدا می کند و به طرف خانه ای می کشاند. دخترک جیغ می کشد. زجه می زند و کمک می خواهد اما از مردهای بسته شده به تیرهای چوبی میدان شهر و التماس های مادر هم کاری ساخته نیست! عرق سردی روی تن سرباز می نشیند و التماس و قسم ها و جیغ دختر و مادر که به زبان عربی است، درون او را می خورد. کنار او سرباز دیگری هم رنگش سرخ شده و از شدت عصبانیت می لرزد! در خانه بسته می شود و جیغ دختر قطع می شود! بغض مثل خار بیخ گلوی سرباز را می گیرد و می خواهد از درون منفجر شود و بالا بیاورد! جيپ نظامي از راه رسيد و جلو پاي آن ها ترمز زد. گروهبان، سرباز زندانی را هل داد طرف دو سرباز. ـ سوارشید! مواظبش باشید! ابتدا سرباز کوتاه قد عقب سوار شد و بعد زندانی و آخر کار سرباز قد بلند. گروهبان هم رفت و کنار راننده جلو سوار شد. کلاه آهنی اش را برداشت. عرق پیشانی اش را گرفت و گفت: ـ حرکت کن! جيپ زور زد و خط جبهه را دور زد به طرف شهر متروکه هویزه. خمپاره اي كنار جاده زمين خورد و همه غير از سرباز زنداني، سر خم كردند! زندانی به چشم هاي سرباز قد بلند، زُل زد و گفت: ـ آب! گروهبان سر بزرگش را برگرداند به عقب و با چشم هاي سياه و درشت خیره شد به زنداني. او هم براق شد به چشم هاي گروهبان...آنی در خانه باز می شود و مقابل چشم های متعجب عراقی ها و مردم اسیر شهر، دختر جوان با دست و بدنی خونی بیرون می آید. در حالی که داخل دست راستش سر بریده ی ستوان و در دست چپش سر نیزه دارد. دختر سر را پرتاب می کند کف میدان و فرار می کند! سربازها از شوک که خارج می شوند دختر را دستگیر می کنند. ادامه دارد... •┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈• | | 🆔 @sobhezohor 🌐 www.sobhezohor.ir
حاج محمود کریمی - حجره در بسته(شهادت امام جواد 1401).mp3
7.17M
﷽ 🎙 🏳 شهادت امام جوادعلیه السلام 🎤 💢 زمینه | حجره در بسته ... | | 🆔 @sobhezohor 🌐 www.sobhezohor.ir
🔔 : 📛شک نکنید وقتی دو نامحرم باهم در یک مکانی خلوت کردند نفر سوم خودم هستم | | 🆔 @sobhezohor 🌐 www.sobhezohor.ir
ما هیچ الهی همه تُو:)...♡ | | 🆔 @sobhezohor 🌐 www.sobhezohor.ir
در وصیت نامه آیت الله قاضی (ره) آمده است: 🔰نماز را بازاری نکنید، 🔰 به جا بیاورید 🔰با و خشوع! 🔰 اگر نماز را تحفظ کردید (یعنی آدابش را رعایت کردید) همه چیزتان محفوظ می‌ماند 🔰 صدیقه کبری سلام الله علیها و آیة الکرسی در تعقیب نماز ترک نشود؛ 🔰 در مستحبات تعزیه داری و زیارت حضرت سیدالشهداء مسامحه ننمایید و روضه هفتگی ولو دو سه نفر باشد، اسباب گشایش امور است و اگر از اول عمر تا آخرش در خدمات آن بزرگوار از تعزیت و زیارت و غیرهما به جا بیاورید، هرگز حق آن بزرگوار ادا نمی شود و اگر هفتگی ممکن نشد، دهه اول محرم ترک نشود. 🔰دیگر آنکه، اگر چه این حرفها آهن سرد کوبیدن است، ولی بنده لازم است بگویم، اطاعت والدین، حسن خلق، ملازمت صدق، موافقت ظاهر با باطن و ترک خُدعه و حیله و تقدم در سلام و نیکویی کردن با هر بر و فاجر (خوبان و بدان) مگر در جایی که خدا نهی کرده. اینها را که عرض کردم و امثال اینها را مواظبت نمایید! 🔰الله الله الله که دل هیچ‌کس را نرنجانید! تا توانی دلی به دست آور دل شکستن هنر نمی‌باشد. | | 🆔 @sobhezohor 🌐 www.sobhezohor.ir
تا خدا بنده نواز است به خلقش چ نیاز است؟؟؟ | | 🆔 @sobhezohor 🌐 www.sobhezohor.ir
🐄🐄🐄🐄🐄 🐄🐄 🐄 ✳ قدرت انديشه * پيرمردي تنها در يکی از روستاهای آمريکا زندگي مي کرد . او مي خواست مزرعه سيب زميني اش را شخم بزند اما اين کار خيلي سختي بود. تنها پسرش بود که مي توانست به او کمک کند که او هم در زندان بود . پيرمرد نامه اي براي پسرش نوشت و وضعيت را براي او توضيح داد : "پسرعزيزم من حال خوشي ندارم چون امسال نخواهم توانست سيب زميني بکارم . من نمي خواهم اين مزرعه را از دست بدهم، چون مادرت هميشه زمان کاشت محصول را دوست داشت. من براي کار مزرعه خيلي پير شده ام. اگر تو اينجا بودي تمام مشکلات من حل مي شد . من مي دانم که اگر تو اينجا بودي مزرعه را براي من شخم مي زدي. دوستدار تو پدر". 😔😔😔😔 *طولی نکشيد که پيرمرد اين تلگراف را دريافت کرد: 😷 "پدر، به خاطر خدا مزرعه را شخم نزن، من آنجا اسلحه پنهان کرده ام".* *ساعت 4 صبح فردا مأمور اف.بي.آی و افسران پليس محلي در مزرعه پدر حاضر شدند و تمام مزرعه را شخم زدند بدون اينکه اسلحه اي پيدا کنند . پيرمرد بهت زده نامه ديگري به پسرش نوشت و به او گفت که چه اتفاقي افتاده و مي خواهد چه کند؟* *پسرش پاسخ داد : "پدر! برو و سيب زميني هايت را بکار، اين بهترين کاري بود که مي توانستم از زندان برايت انجام بدهم".* 😆😆😆😆 نکته: *در دنيا هيچ بن بستي نيست. يا راهي‌ خواهيم يافت و يا راهي‌ خواهيم ساخت.* | | 🆔 @sobhezohor 🌐 www.sobhezohor.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔵 سال روز پیوند مظهر احسان و جود با دردانه زیور عالم، یاس آل محمد صلی الله علیه و آله مبارک باد. 🔷🔸🔷🔸🔷🔸🔷🔸🔷🔸🔷 @sobhezohor
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این پیامبر (ص) نیست که دخترش را به علی (ع) می‌سپارد؛ این خداست که اختیار و اعتبار بشر را به علی (ع) و زهرا (س) وا می‌نهد! سالروز پیوند آسمانی حضرت علی (ع) و حضرت فاطمه (س) و روز ازدواج بر همگان مبارک😍🥳 @sobhezohor
پویانفر . بنی فاطمه - همای سعادت روشونه مولاست.mp3
5.07M
﷽ 🎙 🏳 سالروزاردواج حضرت زهرا(س)وامیرالمؤمنین(ع) 🎤 کربلایی_محمد_حسین_پویلنفر 💢 سرود | همای سعادت ... | | 🆔 @sobhezohor 🌐 www.sobhezohor.ir
مرتضی بهاری - هلهله فرشته ها.mp3
9.1M
﷽ 🎙 🏳 سالروزازدواج حضرت زهرا(س)وامیرالمؤمنین(ع) 🎤مداح : 💢 سرود | هلهله فرشته ها | | 🆔 @sobhezohor 🌐 www.sobhezohor.ir
🔰از اینجا تا دو قدم فاصله است. ✅قدم اول را بگذار روی ، ✅قدم دوم در بهشت است. | | 🆔 @sobhezohor 🌐 www.sobhezohor.ir
•|وَ‌أَنْ‌تُنَجِّيَنِي‌مِمَّاأَنَافِيهِ|• و از آنچه در آن گرفتارم مرا رهايي بده | | 🆔 @sobhezohor 🌐 www.sobhezohor.ir
💢امام کاظم (ع)در مورد برکت در مال فرمود: گوسفند درسال یکبار می کند وهر بار هم یک بره به دنیا می آورد. سگ در سال دو بار زایمان میکند و هربار هم حداقل ۷-۶ بچه. به طور طبیعی شما باید گله های را ببینید که یک یا دو در کنار آن است. ولی در واقع برعکس است. گله های گوسفند را می بینید و یک یا دو سگ درکنار آنها.. چون خداوند را در ذات گوسفند قرار داد و از ذات سگ برکت را گرفت . با اینکه مردم فراوان گوسفند را ذبح می کنند و از گوشت آن استفاده می کنند. علاوه بر اینکه تمام اجزای گوسفند قابل استفاده است بخلاف سگ، مال اینگونه است. فزونی دارد ولی برکت ندارد.» الكافي، كلينى، ج5 ،ص125 ✅از اینجاست که پیامبر ص فرمود: هولناکترین بلا بعد از من رواج حرام خواری و رباخواری در امتم است! | | 🆔 @sobhezohor 🌐 www.sobhezohor.ir
هیچ ورزشی برای قلب مفید تر از خم شدن وگرفتن دست افتادگان نیست... | | 🆔 @sobhezohor 🌐 www.sobhezohor.ir
✨💫✨💫✨ 🌟✨🌟 ✨🌟 دختر (قسمت دوم) سرباز قد بلند قمقمه آب را از غلاف دور کمر بيرون آورد و به سرباز زندانی داد. قمقمه را به دهان چسباند، سرش را بالا گرفت. چيزي زمزمه كرد و آب خورد. سيبك حلقومش با هر جرعه ي آبي كه قورت مي داد، بيرون مي زد. با آرامش آب را خورد. انگار كه سرنوشت را پذيرفته بود. قمقمه را که پس داد، لبخند سرباز قد بلند، آرامش او را بیشتر کرد. خيره شد به تپه هاي شني اطراف و بعد به آسمان. انگار مي خواست از آخرين فرصت هاي زندگي اش استفاده كند... سرهنگ فرمانده تیپ سوار بر ماشین جیپ از راه می رسد. با دیدن بدن بی سر ستوان، دیوانه می شود و دستور می دهد روی بدن دختر جوان بنزین بریزند. کبریت روشن می کند و با خشم و خنده شعله ی کبریت را به دختر هویزه نزدیک و دور می کند. کاری که بیشتر به بازی شیطان شباهت داشت و زجرکش کردن دختر! سرباز تصور نمی کرد سرهنگی که بعد از اشغال شهر بارها برای مردم عرب زبان نطق کرده بود: ما به دستور قائد اعظم صدام حسین برای نجات خلق عرب آمده ایم، جلو چشم مردم عرب زبان شهر و سربازها دختر را آتش بزند. صداي گرومپ! بلند شد و گلوله ی خمپاره اي جاده را سوراخ كرد. ماشين روي جاده شني كه روغن سوخته سياهش كرده بود، به چپ و راست كشيده شد. روي جاده حفره هاي دود زده ديده مي شد. كنار جاده تانك سوخته ايي به چشم خورد كه برجكش پريده بود! جيپ وارد شهر خالی از سکنه ای شد كه با تصرف و پیشروی تانک هایی عراقی، چیزی از آن باقی نمانده بود!! نگاه سرباز زندانی رفت به سقف و دیوارهای تنبیده ی خانه و مغازه ها، تکه های قلوه کن آسفالت خیابان ها، درخت های شقه شده و بالاخره درهای آهنی مغازه های که موج انفجار آن ها را درهم پیچانده بود! گروهبان لب خند زد و نیشخند زد. ـ مرگ تو، عبرتی می شود برای سایر خائنین به وطن! ماشين كنار ميدان شهر ايستاد. ميدان درست ميان خانه هاي خراب و متروكه قرار داشت. تعداد زيادي تير چوبي سقف خانه ها، وسط ميدان، عمود كوبيده شده بود. از دور صداي توپخانه مي آمد. گروهبان از جيپ پياده شد و قدم زد. وقتی رسید به گاو باد کرده ای کنار میدان که ترکش و تیر از او هم نگذشته بود، لگدی به لاشه گاو زد. از بوی مشمئز کننده ی لاشه دماغش را گرفت. گروهبان دوباره به ماشین نزدیک شد. آدامسی از جیب بیرون آورد. داخل دهان گذاشت و جويد. سرباز زندانی را به سمت تيرهای چوبی میدان بردند. روي چوب ها جاي تير بود و لكه هاي خشك شده ي خون مردهای دست بسته ی هویزه! سرباز زنداني به تير چوب ها زُل زد...ذهنش هنوز درگیر قدرت دختر است که چگونه ستوان را سر بریده که جیغ، فریاد و زجه ی دختر به آسمان می رود. سر که بالا می کند دختر هویزه، گلوله ی آتش شده و انگار شعله ای فروزان؛ گُر گرفته است. می چرخد و جیغ می کشد و به آن سو و این سو می دود! حالا مادر می دود و از ته دل فریادی می کشد که زمین و زمان می لرزید. مادر مثل دیوانه ها سعی می کند با دست هایش دخترش را خاموش کند. سرباز هر چه انتظار می کشید تا زودتر جان از تن دختر بیرون رود و راحت شود، بی فایده است و نه آتش خاموش می شود و نه دختر تمام می کند. سرباز وقتی قاه قاه خنده ی سرهنگ را می بیند، اسلحه کلاش خود را مسلح می کند فریاد می زند و خود را به او می رساند و همه ی سی فشنگ خشاب خود را داخل تن سرهنگ خالی می کند! گروهبان آدامس را تف كرد روي خاك، اشاره کرد به تیر چوبی و گفت: ـ ببنديد این خائن رو! سرباز قد بلند با تانی جلو رفت. به چشم ها و صورت زندانی خیره شد. وقتی هیچ نشانه ای از ترس، پشیمانی و التماس ندید. لبخند زد. دست او را باز كرد. بدون تقلایی او را بردند و به تیر چوبی چسباندند. خواستتند دستش را مثل مردهای هویزه از پشت به تير چوبي ببندند، كه انگشتش را روي خاك گذاشت. انگار مي خواست چيزي بنويسد. انگشت را توي خاك چرخاند که: ـ اشهدا ان... اما پوتين گروهبان انگشت دست سرباز زنداني را با خاك يكي كرد. اکبر صحرایی •┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈• | | 🆔 @sobhezohor 🌐 www.sobhezohor.ir
علی اکبرحائری-باحضرت حق درگودال.mp3
2.07M
﷽ 🎙 🏳 امام حسین علیه السلام 🎤 💢 واحد | باحضرت حق درگودال ... | | 🆔 @sobhezohor 🌐 www.sobhezohor.ir
🔔 💠پيامبر(ص): 🍀«خاک بر سر کسی، خاک بر سر کسی، خاک بر سر کسی که در پیری پدر و مادرش را و یا یک نفر از آنان را درک کند؛ ولی به نرود. 🤔منظور این حدیث چیست⁉️ 💠💠یعنی بیچاره اون کسی که پدر و مادرش به سن پیری برسن! و اون فرزند به پدر مادرش خدمت نکنه 🍀حضرت میفرماید با خدمت به پدر مادر که به سن پیری رسیدن بهشت رو برای خودتون بخرید ❌و بدبخت کسی هست که نتونه این کار رو بکنه | | 🆔 @sobhezohor 🌐 www.sobhezohor.ir
لاتَحزَن ، اِنَّ اللهَ مَعَنا . . تا وقتی من هستم ، تو حق ندارے غصہ بخورے _ توبہ آیہ⁴⁰ _ | | 🆔 @sobhezohor 🌐 www.sobhezohor.ir