سودازَده.
به هوای حرمت این روزها را میگذرانم :)
14.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نکنه اصلا منو یادت رفته؟(:
هرگز از تن به در نمیشود این خستگیِ چند ساله، به خوابی چند ساعته؛ استراحتی همچون مرگ بایدش.
فراموشت کردم، خوابیدم؛ با یادت بیدار شدم. انگار در خواب هم تو را دوست میداشتم.
هدایت شده از مُشتاق إِليك
ذوقِمان را کور میکنند و میگویند : « چه ساکتی ..! »
چه بگویم ؟!
غرقِ تشکر شوم که بیدیدنِ اعماقِ قلبم ،
بر سر ذوق کوچکم خاک ریختهاید ؟
یا برایتان از شادیهای کوچکی بگویم که در پستوی قلبم پنهان کردهام ؟!
بودنتان دردناک است ،
و کاش رها کنید منی که گریزان کردهاید از خود ..