eitaa logo
سفره دینی
80 دنبال‌کننده
252 عکس
152 ویدیو
15 فایل
ارائه معارف قرآن و اهل بیت علیهم السلام در سفره دینی توسط گروه تبلیغی شهید آیت الله مدنی رضوان الله تعالی علیه پاسخگوی اعتقادی @abdolhosein_rasi
مشاهده در ایتا
دانلود
عنایت شهدا.amr
164.5K
🌹🍀🌹 از واسطه گری و در حلّ ♻️مقام معظم رهبری : امروز فضیلت زنده نگهداشتن کمتر از نیست. ♻️: هر گاه در را یاد کنید؛ آنها شما را نزد یاد می‌کنند! 👇 •┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈• ✴️ https://eitaa.com/joinchat/1670185009Cbb0874656f
✅انگشت‌های ﺩﺳﺘﻤﺎﻥ ♻️ﯾﮑﯽ ﮐﻮﭼﮏ، ♻️ﯾﮑﯽ ﺑﺰﺭﮒ، ♻️ﯾﮑﯽ ﺑﻠﻨﺪ، ♻️ﯾﮑﯽ ﮐﻮﺗﺎﻩ ♻️ﯾﮑﯽ ﻗﻮﯼ، ♻️ﯾﮑﯽ ﺿﻌﯿﻒ، ﺍﻣﺎ هیچ‌کدام ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺭﺍ نمی‌کند ... هیچ‌کدام ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺭﺍ ﻟﻪ نمی‌کند، ﻭ هیچ‌کدام ﺑﺮﺍﯼ ﺩﯾﮕﺮﯼ نمی‌کند، آن‌ها ﮐﻨﺎﺭ ﻫﻢ یکدست می‌شوند ﻭ ﮐﺎﺭ می‌کنند. متعال در کریم به عمده درباره و اختلاف‌های اشاره می‌کند؛ ♻️1_ (سوره انعام آیه 165) ♻️2_ و که در واقع خداوند می‌خواهد به افراد پر استعداد با این کار پاداش دهد و به آنها که از استعداد کمی برخوردارند در پی درخشش استعدادها و در مقابل کمی‌ها اجر دهد. (سوره زخرف آیه 32) 👇 •┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈• ✴️ https://eitaa.com/joinchat/1670185009Cbb0874656f
🌺جواب داستان شماره 2 با تشکر از نوجوانان همراه کانال خصوصا دختر خانم عزیز 🍀برخی از عزیزان هم جواب درست رو به صورت پیام به ادمین ارسال نموده اند ولی امتیاز بیشتر برای افرادی هست که بصورت عکس دست نوشته، ارسال نمایند. داستان شماره 1 داستان شماره 2 داستان شماره 3 👇 •┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈• ✴️ https://eitaa.com/joinchat/1670185009Cbb0874656f
♻️یک ماه بود مرتب برای مسابقه استانی ی امروز تمرین می کردیم. 🌵پشتکار بچه ها ستودنی بود، روزی دو وعده سخت و نفس گیر را با همه ی مشکلاتش به سرانجام رساندیم تا نتیجه مسابقه را به سود خود رقم زدیم. 🌳بچه ها، خوشحال از این ، داشتند با هم حرف می زدند. 🌵حمید می گفت: با این پیروزی و پیچیده شدن خبرش در شهر همه از ما خواهند برد، دیگر کسی نمی تواند در مقابل ما گردنکشی کند. 🌳علی می گفت: آری از این به بعد از ما بیشتر خواهد شد، باید همچون دستگیر ضعیفان باشیم. 🌵محمد حسن هم سوالش از بچه ها این بود: با جوایزی که دریافت می کنیم چه باید بکنیم؟ 🌳با صدای مجری برنامه، همه ی توجه ها به سمت جایگاه برگشت. 🌵زمان، به کندی می گذشت و نفس ها در سینه ها حبس شده بود. 🌳مجری اعلام کرد که جوایز رو از دستان نماینده خواهیم گرفت. 🌵ایشان به در خواست مجری، قبل از اهداء جوایز، دقایقی کوتاه به پرداختند و در ضمن صحبتشان فرمودند: 🌳آنچه باید شما عزیزم را به آن متذکر شوم این است که؛ سعی کنید در زندگی و رو کنار بزنید، چرا که آدمی هر چه هم قدرتمند و قوی باشد باز هم در برابر و است. 🌵از هست که می فرمایند: 🍃بیچاره فرزند آدم که او را آزار می دهد، در گلویش گیر می کند و او را از پای در می آورد، کردن او را بدبو می سازد.🍃 🌳 را الگوی خود قرار دهیم که مسیر زندگی ما را دست خوش تغییراتی دهند که بعد ها دچار نشویم. ✅حدیث مرتبط با بالا را از بین کلمات قصار از شماره 400 تا 450 پیدا و برای ادمین @abdolhosein_rasi ارسال نمائید. ♻️به تعدادی از عزیز که جواب را روی برگه نوشته و عکسش رو تا داستان بعدی ارسال نمایند هدایایی در روز داده خواهد شد. داستان شماره 1 داستان شماره 2 داستان شماره 3 👇 •┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈• ✴️ https://eitaa.com/joinchat/1670185009Cbb0874656f
🌺حکایت (صل الله علیه و آله وسلم) بهنگام مرگ جوانی بر بالین وی حاضر شد، به او فرمودند: بگو: لا اله الا اللَّه پس چندین بار زبانش گرفت. 🌹حضرت به زنی که بر بالین او نشسته بود فرمود: این جوان مادر دارد؟ عرض کرد: آری، منم مادرش. فرمود: تو بر او خشمگین و ناراضی هستی؟ عرض کرد: آری، است که با او سخن نگفته ام. حضرت به او فرمود: از وی راضی شو، عرض کرد: خداوند از او راضی باشد برضایت شما ای رسول خدا. پس رسول خدا (ص) بآن جوان فرمود: بگو: لا اله الّا اللَّه و او گفت : .لااله الا الله پیامبر (ص) به او فرمود: چه می بینی؟ گفت: مردی سیاه چهره، زشت رو، با لباس چرک و بدبو، که در این لحظه نزدیکم آمده و گلویم را گرفته می فشارد. پیامبر (ص) باو فرمود: بگو: 🍀یا من یقبل الیسیر، و یعفو عن الکثیر، اقبل منّی الیسیر، و اعف عنّی الکثیر، انّک أنت الغفور الرّحیم🍀 🌹«ای کسی که عمل اندک را می پذیری، و از گناهان فراوان در می گذری، عملی اندک را از من بپذیر، و از گناهان فراوان من بگذر، همانا که تو بخشنده و مهربانی».🌹 🌺پس جوان این کلمات را گفت، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم ) باو فرمود: نگاه کن چه می بینی؟ گفت: مردی را می بینم سپید چهره، زیبا رو، خوشبو، و خوش لباس که نزدیکم آمده، و آن مرد سیاه را می بینم که از من رو گرداند و دور شد. 🌹حضرت فرمود: را تکرار کن. او تکرار کرد، فرمود: چه می بینی؟ گفت: دیگر آن مرد سیاه را نمی بینم، و این مرد سپید را می بینم که نزدیکم آمده است. سپس بر همین حالت جان سپرد. 🌹خوب در این حدیث تامل کن ببین اثر حقوق چه اندازه است که این جوان با آنکه از صحابه شمرده می شود مثل پیغمبر رحمت صلوات الله علیه و آله به عیادت او آمده وبه بالین او نشسته وخود آن جناب تلقین او فرموده نتوانست به کلمه تلفظ کند مگر وقتی که از او شد آن وقت زبانش باز شد وکلمه شهادت گفت. 📚منبع : منازل الاخره ص ۸۴ ، شیخ عباس قمی 👇 •┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈• ✴️ https://eitaa.com/joinchat/1670185009Cbb0874656f
🌺جواب داستان شماره 4 با تشکر از نوجوانان همراه کانال خصوصا دختر خانم عزیز داستان شماره1 داستان شماره 2 داستان شماره 3 داستان شماره 4 👇 •┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈• ✴️ https://eitaa.com/joinchat/1670185009Cbb0874656f
🌹در تاریخ کربلا آمده که امام حسین علیه السلام هشت بار کرده فرمودند: «» آیا کسی هست به من کمک کند؟ آیا کسی هست از حرم دفاع کند. 🌹دو برادر بد سابقه هستند، یکی اسمش ابوالحتوف و یکی نامش سعد است. 🔥اینها جزء خوارج نهروان هستند. نمونه‌ای برای داعش در تاریخ اسلام پیدا کنیم همین خوارج هستند. 🍃ابوالحتوف و سعد در جنگ صفین همراه امیرالمؤمنین علیه السلام بودند و در جنگ نهروان مقابل امیرالمؤمنین علیه السلام ایستادند. افکار انحرافی داشتند. با فراخوانی که در کوفه داده شد به کربلا آمدند تا امام حسین علیه السلام را بکشند. 🍃ساعتی رسید، که پیام «» را شنیدند. 🍃ابوالحتوف دست به شانه برادرش زد و گفت: برادر آن طرف بریم! سعد گفت: الآن؟ جنگ تمام شد! کسی نمانده است. او این پیام را به تاریخ داد که ! 🍃گاهی آدم نگاه می‌کند به گذشته و می‌بیند کار خوبی ندارد. نوری ندارد، دستاوردی ندارد، ولی این دو شهید بزرگوار این پیام را که و فقط نیاز به تصمیم دارد. 🌹خدمت امام حسین علیه السلام آمدند. حرّ بن یزید ریاحی وقتی آمد صبح بود، آغاز جنگ بود، هنوز کسان زیادی کشته نشده بود، اینها عصر آمدند. امام حسین علیه السلام با آغوش باز توبه آنها را پذیرفت. و فرمود: خدا قبول می‌کند. آمدند با دشمن جنگیدند، همان جمعی که خودشان جزئی از آن بودند. و به شهادت رسیدند. 📚تسمیة من قتل مع الحسین علیه‌السلام، ج۱، ص۲۸. 👇 •┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈• ✴️ https://eitaa.com/joinchat/1670185009Cbb0874656f
ابن الرضا به حجره غریبانه جان سپرد او شمع جمع بود و چو پروانه جان سپرد مسموم شد ز زهر جگر سوز اُمّ فضل از روی شوق در ره جانانه جان سپرد 🌹سالروز مظهر جود و سخا و علم و معرفت علیه السلام تسلیت و تعزیت باد. 👇 •┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈• ✴️ https://eitaa.com/joinchat/1670185009Cbb0874656f
🌹شناخت مختصری از زندگانی 🌺امام نهم که نام مبارکش «محمد » وکنیه اش «ابو جعفر» و آن حضرت#«تقی » و#«جواد»است، مختار ومنتجب و مرتضی و وقانع عالم والقاب کریمه دیگر گفته اند . 🍀در ماه مبارک رمضان سال195هجری قمری در شهر «مدینه » دیده به جهان گشود. 🍀مادر او«سبیکه»که از خاندان « ماریه قبطه» همسر پیامبر به شمار می رود از نظر فضائل اخلاقی در درجه والایی قرار داشت وبرترین زنان زمان خود بود ، به طوری که امام رضا علیه السلام از او به عنوان بانوی منزه وپاک دامن وبا فضیلت یاد می کرد. 🍀روزی که پدر بزرگوار در گذشت او حدود سال داشت ودر سن سالگی به رسیده ودر قریش در در کنار قبر جد بزرگوارش، امام موسی بن جعفر علیه السلام به خاک سپرده شد.🌼 📚منبع : تاریخ چهارده معصوم علامه مجلسی ص 959. سیره پیشوایان مهدی پیشوائی 529 👇 •┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈• ✴️ https://eitaa.com/joinchat/1670185009Cbb0874656f
به دیوار تکیه زده و به آدم هایی که در کوچه رفت و آمد می کردند، نگاه می کرد. آزارش می داد و لباس هایش پر از بود. در حال فکر کردن به خود بود که صدای بلندی به گوشش رسید: دور شوید راه را خلوت کنید! جناب از راه می رسند! با شنیدن این صدا همه به کناری رفتند و تخت که بر دوش چهار غلام حمل می شد از دور پیدا شد. ده غلام از پیش تخت و ده غلام به دنبال آن حرکت می کردند. هنگامی که تخت از جلوی عبور می کرد، شال کمر یکی از غلامانی که به دنبال تخت حرکت می کرد باز شد و در نزدیکی درویش بر زمین افتاد. غلام با عجله شال را از زمین برداشت و مشغول بستن آن به دور کمر شد. درویش در این فرصت، غلام را خوب نگاه کرد. لباس هایش از پارچه ی اطلس دوخته شده و شال کمرش زربافت بود. کفش های گران قیمتی به پا داشت و به موهایش روغنی خوشبو مالیده بود که عطر آن مشام درویش را نوازش می داد. با سرعت شال کمرش را بست و به دنبال تخت وزیر دوید و از درویش دور شد. ♻️درویش آه بلندی کشید. سرش را بسوی آسمان بلند کرد و گفت: ! مدتی از این ماجرا گذشت. روزی درویش از خیابان اصلی شهر عبور می کرد که دید عده ای از مردم در جایی جمع شده اند. خود را به آن ها رساند. دید که را می زنند. خوب که دقت کرد، متوجه شد که این همان غلامی است که مدتی پیش همراه بود. از مردی که کنارش ایستاده بود پرسید: برای چه این را می زنند. مرد گفت: یحیای وزیر به پادشاه خیانت کرده. او مقداری از را دزدیده و در جایی پنهان کرده. اکنون و تمام زیر و هستند تا جای را بگویند. به نگاه کرد. چهره اش از شدت درد به هم فشرده و لباس هایش از ضربات پاره شده بود. ولی آن چه باعث تعجب درویش شده بود این بود که غلام، لب از لب باز نمی کرد و حرفی نمی زد. درویش نزدیک تر رفت و به غلام گفت: چرا جای را نمی گویی تا از این عذاب نجات پیدا کنی؟ صورت خاک آلوده اش را به سوی درویش برگرداند و گفت: . چطور می توانم به او کنم؟ در حالی که سخت به فکر فرو رفته بود، بسوی خانه به راه افتاد. هنگام شب، وقتی که درویش به خواب رفت، صدایی شنید که به او می گفت: تو به ما گفتی که بنده پروردن را از یحیای وزیر یاد بگیریم! حال ما به تو می گوییم راه و رسم را از او یاد بگیر. درویش از خواب پرید. پهنای صورتش را کرده بود. 📚منبع مثنوی معنوی 👇 •┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈• ✴️ https://eitaa.com/joinchat/1670185009Cbb0874656f
♻️بچه ها بهترین غذای مورد علاقه خود رو به جشنواره غذا رسانده بودند. سه نفر بود و یکی یکی، غذا ها برای خدمتشان ارائه می شد. از چهره ها می شد فهمید که کدوم غذا، مورد واقع شده. قبل از اعلام نتایج نهایی یکی از داوران شروع به صحبت کرده و گفت: نکته قابل ذکر در پختن غذا، بعد از داشتن تمام مواد، آنهاست. غذا هایی که امروز تست شد، مواردی به خاطر استفاده بیشتر از اندازه ی نیازِ یک ماده، طعم غذا عوض شده و در کنار آن برخی نمکشون و برخی شیرینیشون بیشتر شده بود. و و مال خودشون هست ولی شیرینی و شوری غذا مال خودش نیست بلکه برگرفته از نمک و عسل می باشد. » در یا باید خودش را داشته باشد یا کسی که را دارا هست بهش بدهد. یکی دیگه از گفت: مثل که از هست و کسی بهش وجود ولی ما و دیگر عالم، را برایشان داده و مستندش، بعد انسانها و موجودات هست. چرا که اگر برایشان و از خودشان بود نباید و برایشان اتفاق می افتاد. همانطوری که مزه دار و بی مزه بودن غذا به داشتن و نداشتن هست. ادامه داد یک سوال مطرح میکنم کسانی که بتوانند درست بدهند همراه برندگان امروز جایزه بهشون تعلّق خواهد گرفت. : به عنوان یک که مصداقش ما و شما باشیم، در کنار داشتن مان که و هستیم، نشان از چه مطلبی، نسبت به آن کسی که را داده هست. بچه‌ها هر کدوم جوابی دادند که بهترینش .... ♻️به تعدادی از عزیز که جواب سوال را روی برگه نوشته و عکسش رو تا بعدی ارسال نمایند هدایایی در روز اهداء خواهد شد. 👇 •┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈• ✴️ https://eitaa.com/joinchat/1670185009Cbb0874656f
🌼 🌺نماز دهه اول ذی الحجه از نمازهای مستحب است که شده در ما بین نماز خوانده شود. 🍀این نماز است در هر رکعت بعد از حمد وسوره توحید ۱۴۲ سوره اعراف « وَ واعَدْنا مُوسى ثَلاثينَ لَيْلَةً وَ أَتْمَمْناها بِعَشْرٍ فَتَمَّ ميقاتُ رَبِّهِ أَرْبَعينَ لَيْلَةً وَ قالَ مُوسى لِأَخيهِ هارُونَ اخْلُفْني في قَوْمي وَ أَصْلِحْ وَ لا تَتَّبِعْ سَبيلَ الْمُفْسِدين » باید نیز خوانده شود. 🍀کسانیکه این آیه را حفظ نیستند می توانند از روی قرآن و یا یادداشت بخوانند. تا با ثواب حاجیان شریک گردد. 🍀بنا بر حدیث نقل شده از امام باقر(ع) به کسی که این نماز را بخواند اعمال داده خواهد شد. 📚منبع : شیخ عباس قمی ، مفاتیح الجنان ، اعمال ماه ذی الحجه ص 444 👇 •┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈• ✴️ https://eitaa.com/joinchat/1670185009Cbb0874656f
وارده از امیرالمؤمنین علی علیه السلام در دهه اول ماه شریف ، بسیار داشته و بهتر است روزی خوانده شود. 👇 •┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈• ✴️ https://eitaa.com/joinchat/1670185009Cbb0874656f
🌱🌿🌺🌱🌿روز اول ماه ذی الحجّه خجسته است. 💐وقتی حضرت به خواستگاری آمدند، پیغمبر پرسیدند: علی جان، امروز آمدن تو با هر روز فرق دارد. فکر کنم برای آمدی. باید از دخترم بپرسم. 🌺پیغمبر به دختر شخصیت داد که ازدواج با دختر است. از روی لطفش را هم ضمیمه کرده است. داخل اتاق دختر شد و او را صدا زد. 🌸فاطمه زهرا عرضه داشتند: ! پیغمبر فرمود: فاطمه جان علی به خواستگاری تو آمده است. چه می‌گویی؟ 🌸گفت: پدر جان نظر شما چیست؟ پیغمبر فرمود: خدا و من به این ازدواج راضی هستیم. 🌸دختر گفت: «» راضی هستم خدای من الله باشد و پیغمبر من شما باشی و همسر و امام من علی باشد. 📚بحار الانوار، علامه مجلسي، ج 43، ص 151 👇 •┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈• ✴️ https://eitaa.com/joinchat/1670185009Cbb0874656f
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
●اسمش یوسف بود ، یوسف قربانی ، بچه ی زنجان . شش ماهگی پدرش را از دست داد و یتیم شد. شش سالگی مادرش را از دست داد و با برادرش برای ادامه زندگی به خانه ی مادربزرگ رفتن... ●دبستانی بود که مادر بزرگش به رحمت خدا رفت و تنها دلخوشیش برادر بزرگترش بود که در دوران نوجوانی او را هم در سانحه ی تصادفی از دست داد و تنهای تنها شد. رفت جبهه ، توی اطلاعات عملیات بود. غواص هم بود. توی کربلای پنج شهید شد. چند دقیقه قبل از عملیات، یکی از همرزمانش از او پرسیده بود: آقا یوسف! غواص یعنی چی؟ او پاسخ داده بود: ‌●همرزم یوسف: هر روز می دیدم یوسف گوشه ای نشسته و نامه می نویسد. با خودم می گفتم یوسف که کسی را ندارد! برای چه کسی نامه می نویسد؟ آن هم هر روز! یک روز گفتم: یوسف نامه ات را پست نمی کنی؟ دست مرا گرفت و قدم زنان کنار ساحل اروند برد. نامه را از جیبش در آورد، ریز ریز کرد و توی آب ریخت. چشمانش پر از اشک شد و آرام گفت: من برای آب نامه می نویسم، کسی را ندارم ! شادی روح مطهر همه شهدا صلوات 👇 •┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈• ✴️ https://eitaa.com/joinchat/1670185009Cbb0874656f
🌺امير المؤمنين على عليه السّلام می فرمایند: رَحِمَ اَللَّهُ عَبْدا رَاقَبَ ذَنْبَهُ وَ خَافَ رَبَّه. خداوند بنده اى را رحمت کند که مراقب گناه خود باشد و از پروردگار خود بترسد. 📚تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، ص: 191 ♻️چطور می شود که ما خودمان باشیم و از خودمان کنیم؟ 🍀خیلی از جوانها می گویند: 🍃ما دوست داریم که راه بیفتیم و کامل بشویم ولی وقتی را مطالعه می کنیم، زندگی و مرحوم ، می بینیم کارهای خیلی سنگینی انجام می دادند، ما نمی توانیم. 🍁من می گویم زندگی این ها را بخوانید ولی نخواهید کارهایی که آنها انجام میدادند، شما انجام بدهید. 🍃تو فقط آنرا بگیر، نه اینکه اعمال آنها را انجام بدهید. آنها برای کلاس آقای است. 🍃هروقت تو به آن مراحل رسیدی، آن کار برایت راحت میشود. 🌿پس وقتی می گوییم یعنی . اینکار سنگینی نیست. 🌿 را اول وقت بخوان و یک مقداری را کنترل کن، یک مقدار سر زبانت بگذار، یک مقدار هوای را داشته باشد، از همین جا شروع کن. 🍃اگر به یک نفر می گویند که علم چقدر جالب است و خوب است یعنی همان روز اول که بچه رفت، سنگین ترین معادلات ریاضی را به او تدریس کنند یا اینکه یک و دو و سه را به او آموزش می دهند. 🍃او در مسیر علم جلو می رود نباید الان به او یاد بدهند. 🍃ذهنش را با اعداد درگیر می کنند و گام به گام جلو می رود. پس اول کم کم برداریم تا برود. 🌻جواب از حاج آقا رضوان الله تعالی علیه برنامه 10_12_88 👇 •┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈• ✴️ https://eitaa.com/joinchat/1670185009Cbb0874656f
🌺جواب داستان شماره 5 با تشکر از نوجوانان همراه کانال خصوصا آقا پسر عزیز 👇 •┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈• ✴️ https://eitaa.com/joinchat/1670185009Cbb0874656f
🌺اﺳﺘﺎﺩﯼ ﺍﺯ ﺷﺎﮔﺮﺩﺍﻥ ﺧﻮﺩ ﭘﺮﺳﯿﺪ: به نظر ﺷﻤﺎ ﭼﻪ ﭼﯿﺰ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺭﺍ ﻣﯽﮐﻨﺪ؟ 🌿ﻫﺮﯾﮏ ﺟﻮﺍﺑﯽ ﺩﺍﺩﻧﺪ؛ ﯾﮑﯽ ﮔﻔﺖ: ﭼﺸﻤﺎﻧﯽ ﺩﺭﺷﺖ. ﺩﻭﻣﯽ ﮔﻔﺖ: ﻗﺪﯼ ﺑﻠﻨﺪ. ﺩﯾﮕﺮﯼ ﮔﻔﺖ: ﭘﻮﺳﺖ ﺷﻔﺎﻑ ﻭ ﺳﻔﯿﺪ. 🌺ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺍﺳﺘﺎﺩ، کنار شاگردان گذاشت و گفت: به این دو کاسه کنید. اولی از درست شده است و درونش است و دومی کاسه‌ای است و درونش آب است، شما از کدام کاسه می‌نوشید؟ 🌺شاگردان یک‌صدا جواب دادند: از کاسه. 🍀استاد گفت: ﺯﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻥ کاسه‌ها ﺭﺍ در نظر گرفتید، ﻇﺎﻫﺮ آنها ﺑﺮﺍ‌یتاﻥ ﺑﯽﺍﻫﻤﯿﺖ ﺷﺪ. 🌿آدمی هم، همچون این کاسه است. 🌺آنچه که آدمی را زیبا می‌کند و است. باید را زیباکنیم نه را 👇 •┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈• ✴️ https://eitaa.com/joinchat/1670185009Cbb0874656f
: 🌺رسول خدا (صل الله علیه واله وسلم ) فرموده اند: «در ، خداوند براى گروهى از امت من بال هایى مى رویاند که با آنها از گورهاى خود به مى کنند و در آن به گشت و گذار مى پردازند و هر گونه بخواهند از نعمت هایش برخوردار مى شوند. فرشتگان از آنها پرسند: آیا حسابرسى شدید؟ جواب دهند: ما حسابى ندیدیم. پرسند: آیا از صراط گذشتید؟ پاسخ دهند: ما صراطى ندیدیم. پرسند: آیا دوزخ را دیدید؟ پاسخ دهند: ما چیزى ندیدیم. فرشتگان گویند: شما از امت که هستید؟ پاسخ دهند: از امت صلى الله علیه و آله. فرشتگان گویند: شما را به خدا سوگند مى دهیم به ما بگویید که اعمال شما در دنیا چه بود؟ پاسخ دهند : در ما بود که خداوند به فضل رحمت خود ما را بدین مقام رساند پرسند: آن دو خصلت کدام است؟ گویند: ما در و خود از مى کردیم، و به همان که قسمت ما شده بود بودیم. پس فرشتگان گویند: این مقام حق شماست» 👇 •┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈• ✴️ https://eitaa.com/joinchat/1670185009Cbb0874656f
ساعت دوم زده شد، بچه ها تو حیاط در جنب و جوش بودند. 🌹سعید و حمید داشتند در مورد ساعت بعدی صحبت می کردند. 🌺اینکه معلم ، آقای حسینی هست و در اولین جلسه درس، برخلاف دیگر معلم ها درس نمیگه و از دانش آموزان می خواد که خودشون رو معرفی کنند. 🌺بچه ها می‌بایست علاوه بر معرفی خودشون، ای از پدرشون می گفتند. ♻️بچه ها به نوبت خودشون رو می کردند تا اینکه نوبت به احمد رسید. 🌺آقا، اینجانب احمد خدادادی ۱۴ ساله خانواده مون هستم. ♻️بچه ها که احمد رو همیشه و می دیدند دوست داشتند در مورد پدرش هم بشنوند. 🌿احمد ادامه داد: 🍀پدرم هست. برخی روز ها شیفت کاریش هست، یه روز ، وقتی از سرکار اومد، دستش داشت که موقع کردن پیاده رو پیداش کرده بود. 🌿گفت: 🍀پسرم پر است از و پول، حتما الآن صاحبش دنبالش می گرده، یه اطلاعیه بنویس تا جایی‌که رو پیدا کردم بزنیم تا صاحبش بیاد و با دادن نشانه ها کیفش رو بگیره. 🍀گفتم چه عجب برای خودت بر نمی داری؟ 🌿گفت: 🍀پسرم دو گونه است: یکی و دیگری ، آن کس که را بجوید در پی اوست تا او را از دنیا بیرون برد، و آن کس که را جوید در پی اوست تا روزیش را به کمال فرا گیرد. 🌺آری پسرم مثل چون توست، هر چه در جستجوى آن برآيى از تو مى شود و اگر پشت به آن كنى از تو مى آيد. ✅حدیث مرتبط با بالا را از بین کلمات قصار از شماره 400 تا 450 پیدا و برای ادمین @abdolhosein_rasi ارسال نمائید. ♻️به تعدادی از عزیز که جواب را روی برگه نوشته و عکسش رو تا داستان بعدی ارسال نمایند هدایایی در روز داده خواهد شد. 👇 •┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈• ✴️ https://eitaa.com/joinchat/1670185009Cbb0874656f
جواب داستان شماره 6 ،با تشکر از همراه خصوصا آقا دانیال عبدالهی بزرگوار و برادر و خواهر عزیزشان ستایش و محمد مرصاد عزیز از شهرستان 👇 •┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈• ✴️ https://eitaa.com/joinchat/1670185009Cbb0874656f
✍️✍️با فرمایش علیه السلام قلب هایمان را زنده کنیم. 🌺 لا یسلم احد من الذنوب حتی یخزن لسانه. هیچ کس از گناهان سالم نمی ماند ، مگر اینکه زبانش را نگه دارد. 📚تحف العقول ص 298 🌺 ایّما مؤمن حافظ علی الصلوات المفروضة فصلاها لوقتها فلیس هذا من الغافلین. هر مؤمنی محافظت برنمازش نماید، و او را در وقتش به جا آورد، از انسانهای شمرده نمی شود. 📚وسائل الشیعه ص79 🌺 . خُذُوا الکلِمَةَ الطَّیبَةَ مِمَّن قالَها و إن لَم یعمَل بِها سخن و پاکیزه را از هر که گفت بگیرید،‌ اگر چه او خود،‌ بدان نکند. 📚تحف العقول :ص391 👇 •┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈• ✴️ https://eitaa.com/joinchat/1670185009Cbb0874656f